eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
نوبت رزم شیرِ مردان شد از سرِ خیمه‌ها پناهی رفت رو به میدانِ جنگ با هیبت پسرِ شاه مثل شاهی رفت باد، تابی به زلف او انداخت دست در گردنِ عمو انداخت بغض غم، پنجه در گلو انداخت پیش چشمانِ ماه، ماهی رفت ای به قربان روی زیبایت اندکی صبر کن که بابایت خیره مانده به قدّ و بالایت پدرش تا کشید آهی، رفت اشبَهُ النِّاس به پیمبر گفت رو به ده‌ها هزار لشگر گفت نعره‌ای زد أنَا ابنُ حیدر گفت رنگ از صورت سپاهی رفت دست پرورده‌ی یلی هستم خسته و تشنه‌ام ولی هستم من علی وارث علی هستم هر کس از ترس سمت راهی رفت رقص شمشیر او تماشایی ساخت از خونِ کشته دریایی می‌رود مثل باد هر جایی گه یمین و یسار گاهی می‌رفت با هر آنچه که می‌رسید زدند چون علی بود پس ندید زدند بر سرش ضربه‌ای شدید زدند چشم‌های علی سیاهی رفت از آنچه ضربه با وی کرد اسب را سمت خیمه‌ها هِی کرد قسمتی از مسیر را طی کرد اسب در راهِ اشتباهی رفت گَلّه‌ای گرگ‌ها به دنبالش گفتنی نیست حال و احوالش غرق خون است یال و کوپالش یوسف این‌بار در چه چاهی رفت؟ نیزه‌داران چه زود می‌آیند عدّه‌ای با عمود می‌آیند تیغ‌ها هِی فرود می‌آیند نوبت سنگ و چوب‌ها هم شد وایِ من ولوله است دور و برش جنگ یا هروله است دور و برش چقدر حرمله است دور و برش غرق در تیر، سبط خاتم شد کربلا دشت‌های قمصر بود پُرِ گلبرگ‌های پَرپَر بود آسمان و زمین معطّر بود ارباً‌اربا ذبیحِ اعظم شد آمده بر سرت پسر، بابا سر نهاده به روی سر، بابا (می‌کشد آه از جگر،بابا)2 عمّه‌اش دید و وقت ماتم شد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
(ولوله شد تو حرم حسین تا صدا زد برو علی اکبرم) 2 میگه جوونه لیلا الوداع الوداع جون از تن حسین داره میره خدا الوداع الوداع داغ جوون چقدر سخته واسه بابا الوداع الوداع (فَبَکا بُکاءً عالیا)2 (چه خبر شده تو کربلا؟)2 ای خدا، ای خدا، ای خدا از این دنیا، دیگه سیر شد (همه گفتند: حسین پیر شد)3 حسین پیر شد.... (گرد و غبارا نشست حسین بالا سرِ جوون لیلا نشست) 2 فساء صبر مرعا ولدی ولدی ولدی باباتو کشتی با دست و پا زدن‌ها ولدی ولدی می‌خنده لشگری به اشک‌های بابا ولدی ولدی (فَبَکا بُکاءً عالیا) 2 (تنشو می‌ذاره تو عبا)2 ای خدا، ای خدا، ای خدا جوون مردا، بیاید دیر شد جوون دارا، حسین پیر شد حسین پیر شد.... ◾️◾️◾️◾️◾️
ازحرم پیغمبر آمد یا علی اکبر آمد اهل شام و کوفه گفتند حیدر آمد پشت راهش قلب خیمه در تب و تاب است این جوان که روی او چون قرص مهتاب است جان ارباب است ذکر بین خیمه ها یا علی جان فانی ذات خدا یاعلی جان حیدر کربو بلا یاعلی جان ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
علی اکبر سلام الله علیه زبانحال امام ▪️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ ... * یعنی ما یه بار دیگه حرمتو می بینیم آقا؟!! یا دیدار ما به قیامت؟!!یعنی یه شب جمعه ی دیگه میام حرمت یا نه؟!!* اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ... وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ...▪️ *اومد بالاسر علی اکبرش ، همه دارن نگاه می کنن ، ببینن ابی عبدالله چه جوری میاد ؛ ای جوونها تا حالا دیدی کسی اینجوری بیاد بالاسر جوونش؟!! مرحوم شیخ حرعاملی مینویسد ، هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود ، اول خودشو رو زمین انداخت ... نتونست رو پاهاش راه بیاد ... همه دیدن رو زانوهاش داره راه میره ... یاالله ... دو دستش رو گذاشت بر طرفین بین علی اکبر ... آخ صورت به صورت علی گذاشت ... دلش آرام نشد ، نوشتن یه نگاه کرد دید لخته های خون همه ی دهان علی رو پر کرده ... هر چی گفت ولدی علی ... جوابی نیومد ... با انگشت مبارک این لخته های خونو بیرون آورد ، به این خیال که بلکه لخته های خون جلو تکلم علی رو گرفته ... این لخته ها رو بیرون آورد ، بازم گفت ولدی علی ، بازم دید جواب نمیاد ... گفت بزار دهان به دهان بزارم به قول ما نفس بدم بلکه این دم و بازدم باعث بشه رمقی به بدن بیاد ... همین که لب ها رو آورد نفس بده خودش از نفس افتاد ..." دیگه نتونست بلند شه ... همه گفتن حسین جان داده ،کی به ابی عبدالله جون دوباره داد؟!! راوی میگه دیدم یه زنی از خیمه ها داره میاد هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... هی میگه : "يا اُخَيَّةُ وابن اُخَيَّةُ" اول نگران جان حسینه ، پرسیدن این خانم کیه؟ گفتن : "هذه زینب" فقط زینب میدونه شدت علاقه ی ابی عبدالله به علی اکبرو ، تا نفس زینب به مشام حسین رسید ، بلافاصله از بدن جوانش جدا شد زیر بغل خواهر و گرفت ، خودش با احترام ناموسش رو به خیمه برگرداند ... یعنی من نمی تونم ببینم ناموسم بین نامحرمه ... آخ بمیرم چیزی نگذشت ، عصر روز یازدهم شد ... همین زینب آمد کنار گودال ... همه نامحرما دورش حلقه زدن ... "یا صاحب الزمان" یه نگا کرد دید دیگه محرمی باقی نمانده " صدا زد داداش :* نیست عباس و علی اکبرت مانده تنها بین دشمن خواهرت لطف خود را باز یارم کن حسین خیز از جا و سوارم کن حسین ... *چه جوری زینب و بردن از گودال ؟!! فقط همین قدر بگم ، دیدن سکینه داره میگه بابا ... بابا ... بابا ... «انظر الي عمتی المضروبه» بابا ببین عمه مو دارن میزنن ...* نزنیدم که در این دشت مرا کاری هست گل اگر نیست،ولی صفحه ی گلزاری هست *همه شهدا رو مهمان کن ، امام راحل فیض ببره شهدای پانزده خرداد فیض ببرن همه پیر غلاما، روضه خوانها ، گریه کن ها که زیر خاک خوابیدن ، همشون رو به این نغمه ی نورانی مهمان کن ...* حسین جان ...
نوحه حضرت علی اکبر كمی روبرویم بمان تا تماشا كنم قامتت را كه تا لا اقل اِن یكادی بخوانم بر آن قد و بالا بمان ای همه شوق و ذوقم كه دلتنگ پیغمبرم من كه سخت است و تلخ است و سنگین ز دیدار تو دل بریدن علی جان علی جان، برو سوی میدان شده عید قربان، شده عید قربان الوداع، علی اكبر خدایا تو اینك گُواهی كه من میفرستم به میدان همه خاطرات خوشم را به سوز دل و چشم گریان رخش آینه دار زهرا قد و قامتش مثل حیدر سخن گفتنش، خَلق و خُلقش یكایك شبیه پیمبر خدایا در این دم، رود جانم از تن سوی اینهمه گرگ، رود یوسف من الوداع، علی اكبر تحمل كن این تشنگی را یل خسته تشنه كامم كه آبی بجز اشك حسرت نمانده دگر در خیامم خدایا مبادا كه اسبش كنون گم كند راه خود را رود سوی اردوی دشمن شود سرو من ارباً ارباً من و دیده تر، تو و حرف آخر: لبم گشته سیراب، ز دست پیمبر الوداع، علی اكبر موضوع: سبک: شاعر:
چه بی‌رمق خوابیده تو خون رو خاک صحرا نفس دیگه نداره علی جوون لیلا پیکر علی اکبرم شد پاشیده باورم نمیشه که جلو من خوابیده پاشو دلاور لیلا پاشو علی‌جونم عصایِ پیری بابا پاشو علی‌جونم نکش پاهاتو رو خاکا پاشو علی جونم جانم علی جوون لیلا &&&&&&&& تنت رو با چه حالی توی عبا میچینم چشام نداره سویی تنت رو تار می‌بینم باباجون سرمو روی سینه‌ت میزارم زخمای روی تنت رو دارم میشمارم ببین که عمه داره از غم تو می‌میره ببین که مادر تو توی خیمه دلگیره ببین که روز من از داغ تو شده تیره جانم علی جوون لیلا &&&&&&&& به هرجا دست میزارم تنت به هم میریزه تنت شد ارباً اربا چقدر شمشیرا تیزه با دل پر غم و با چشمای گریون میگیرم از این لب تو بابا لخته خون تموم صحرا پر از طرّه‌های گیسوته جای یه نیزه‌ی تیزی به روی پهلوته نشون شمشیر دشمن به روی ابروته جانم علی جوون لیلا