واحد شلاقی پدر و مادر
همیشـه یاحسیـن گفتم،همیشه بوده آوایم
بـنـازم لقـمـه ی نان حلال دست بابایم
اگر سرمایه ی اشکی که ریزد از سر و رویم
ز طفـلـی مـن غلام آستـان آل زهرایم
حسین جانم،حسین جانم(2)
اگر شوری به سر دارم، و یا اشک بصر دارم
اگر مهر علـی را در دلم همچون گهر دارم
و یا حال و هـوایی و مناجات سحـر دارم
خـدا داند همه این از دعاهای پـدر دارم
حسین جانم،حسین جانم(2)
اگـر در وادی کرب و بلا دیـوانه و مستم
و یا در کودکی دلداده و در روضه بنشستم
اگر سقـای آل فاطمـه بگرفته این دستم
به این پرچم قسم مدیون شیر مادرم هستم
حسین جانم،حسین جانم(2)
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
22dbae147331c1f6b9fca527bde0e61a2bf3xh6c5t2gau4.mp3
15.83M
چقدر شلوغه قتله گاه؛نمیرسه صدا
نمیدونم باید حسین؛چیکار کنم برات
لبای تشنه تو شد؛مصیبت فرات
عجب قیامتی شده غروب کربلا
شبیه مادرم زدن تو رو چه بی هوا
به زیر چکمه های شمر زدی تو دست و پا
برای درهمی حسین یه عده کشتنت
دیدن که پاره پاره شد تموم پیرهنت
نشد که نیزه ها رو در بیارم از تنت
غروب و نعل تازه و صدای ده سوار
سرِ تو روی نیزه و میخنده نیزه دار
میمونه خیمه سوخته ها
دگه که الفرار منو به قصد کشت زدن
قدم کمونیه،دیدم تو دست ساربان از نشونیه
ببین که گوشِ دخترت رقیه خونیه
نگاهِ به علقمه کجاست برادرم
ببینِ دست به دست داره میگرده معجرم
با شمر و زجر و هرمله آخه کجا برم
غریب مادرم حسین
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
پیرِمَردان هَمه گُفتند: پَیَمبَر آمد
علیاکبر آمد
نَوهی اَرشَدِ فَرماندهی خِیبَر آمد
علیاکبر آمد
✍ #رضا_رسول_زاده
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
مثل کوهی ایستاده روبروی لشکرم
من علیِ اکبرم
ذوالفقارم، یک سپاهم، جِلوهای از حیدرم
من علیِ اکبرم
✍ #رضا_رسول_زاده
|⇦•دشت، دشتِ خون...
#سینه_زنی و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم به نفس حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دشت، دشتِ خون است؛
پنجه در خون خصمِ دون است!
سینه خون است خیمه خون است؛
پیکرِ پاکِ علمدار غرق خون است
آمده خیمه حسینم؛ قد خمیده قد خمیده
یا اباالفضل!
آه بر لب اشک در چشم؛ رنگ رخسارش پریده یا اباالفضل!
بعد عباسِ رشیدش؛ از دو دنیا دل بریده
روحِ سقا در خروش و جسم سقا آرمیده!
جان تو جان حرم بود؛ ای که حالا نیمه جانی
یا اباالفضل!
بود امیّدم تو امشب؛ پیش این طفلان بمانی یا اباالفضل!
شعله بر دریا کشیدی؛ تا خودت جان بمانی...
تا کنار مشکِ پاره؛ در دل میدان بمانی
ماه نیمه جان است؛ پیش او شاه قد کمان است!
قد کمان است نوحه خوان است؛فکر چَشم
بی قراره کودکان است
ای برادر رفتی و من؛ بی پناهِ بی پناهم
یا اباالفضل!
دشمنم من را ز هر سو؛ دوره کرده بسته راهم
یا اباالفضل!
رفتی و تا ساعتی بعد؛ من میان قتله گاهم...
بی تو زیر دست و پای این سپاه رو سیاهم...
آه از جدایی؛ از نجف آید صدایی!
تو یل خونِ خدایی؛ حیدر شاهِ غریب کربلایی
015-Dasht-Dashte-Khoon-Ast.mp3
2.83M
|⇦•دشت، دشتِ خون....
#سینه_زنی و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم به نفس حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام سجاد علیه السلام میفرماید:
عبّاس را نزد خداوند منزلتى است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک مى برند.
📚بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۴
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
به گریههای یتیمانهی گدایانت...
اراده کن برسد دست ما به دامانت
بریدهایم ز شهر و به خاکراه زدیم
به این امید که باشیم در بیابانت
گناهکاری ما خشکسالی آورده
نمیرسد به نفسهای شهر، بارانت
"بُطونهم مُلئت بالحرام" هم شدهایم
که نیستیم زمان عمل مسلمانت...
ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند
تمام پیرغلامان ز داغ هجرانت
بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو
بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت
**
عزای جد غریبت رسیده آقاجان
فدای شال عزا و دوچشم گریانت
برات کرببلا را بیا محبت کن
بحق خشکی لبهای جد عطشانت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه؛ #حضرت_زینب_س_اسارت؛ #تنور_خولی
مینشینیم سر کوی اباعبدالله
به امید رخ نیکوی اباعبدالله
از کریمیِ خودش بوده که ما هم شدهایم
همهی عمر ثناگوی اباعبدالله
صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله
اهل معراج نشد هیچ رسولی الا...
با توسل به سرِ موی اباعبدالله
نزد پیغمبر ما خوبتر از هر عملیست
زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله
دستگیر است اگر از همهی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله
رحمت واسعهاش، جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن، خوی اباعبدالله
نیست انصاف، نگوییم از ایمانِ رباب
ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هر که رفته قدمی سوی اباعبدالله
مُحرمِ کعبهی بی دلبر زینب نشویم
قبلهی ماست فقط روی اباعبدالله
**
زودتر خورد زمین، خواهر مظلوم حسین
دید تا، خم شده زانوی اباعبدالله
دست بر پهلوی خود بُرد عقیله، ناگاه...
نیزهای خورد به پهلوی اباعبدالله
آسمانِ رُخش از لطمه غروبین شده بود
سنگ چون خورد به ابروی اباعبدالله
آتش از بام سرش ریخت، سرِ مویش سوخت
دید تا سوخته گیسوی اباعبدالله
✍ #محمدجواد_شیرازی
#مناجات_امام_زمان
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۱
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
و روضه را پدر يك شهيد مي فهمد
چقدر غصه ي دل كندن از جوان سخت است
تو را قسم به غم بعدك العفا ي حسين
بيابيا و خودت روضه را بخوان سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#روضه
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۱
نوبت رزم شیرِ مردان شد
از سرِ خیمهها پناهی رفت
رو به میدانِ جنگ با هیبت
پسرِ شاه مثل شاهی رفت
باد، تابی به زلف او انداخت
دست در گردنِ عمو انداخت
بغض غم، پنجه در گلو انداخت
پیش چشمانِ ماه، ماهی رفت
ای به قربان روی زیبایت
اندکی صبر کن که بابایت
خیره مانده به قدّ و بالایت
پدرش تا کشید آهی، رفت
اشبَهُ النِّاس به پیمبر گفت
رو به دهها هزار لشگر گفت
نعرهای زد أنَا ابنُ حیدر گفت
رنگ از صورت سپاهی رفت
دست پروردهی یلی هستم
خسته و تشنهام ولی هستم
من علی وارث علی هستم
هر کس از ترس سمت راهی رفت
رقص شمشیر او تماشایی
ساخت از خونِ کشته دریایی
میرود مثل باد هر جایی
گه یمین و یسار گاهی میرفت
با هر آنچه که میرسید زدند
چون علی بود پس ندید زدند
بر سرش ضربهای شدید زدند
چشمهای علی سیاهی رفت
از آنچه ضربه با وی کرد
اسب را سمت خیمهها هِی کرد
قسمتی از مسیر را طی کرد
اسب در راهِ اشتباهی رفت
گَلّهای گرگها به دنبالش
گفتنی نیست حال و احوالش
غرق خون است یال و کوپالش
یوسف اینبار در چه چاهی رفت؟
نیزهداران چه زود میآیند
عدّهای با عمود میآیند
تیغها هِی فرود میآیند
نوبت سنگ و چوبها هم شد
وایِ من ولوله است دور و برش
جنگ یا هروله است دور و برش
چقدر حرمله است دور و برش
غرق در تیر، سبط خاتم شد
کربلا دشتهای قمصر بود
پُرِ گلبرگهای پَرپَر بود
آسمان و زمین معطّر بود
ارباًاربا ذبیحِ اعظم شد
آمده بر سرت پسر، بابا
سر نهاده به روی سر، بابا
(میکشد آه از جگر،بابا)2
عمّهاش دید و وقت ماتم شد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
(ولوله شد تو حرم
حسین تا صدا زد
برو علی اکبرم) 2
میگه جوونه لیلا
الوداع الوداع
جون از تن حسین داره میره خدا
الوداع الوداع
داغ جوون چقدر سخته واسه بابا
الوداع الوداع
(فَبَکا بُکاءً عالیا)2
(چه خبر شده تو کربلا؟)2
ای خدا، ای خدا، ای خدا
از این دنیا، دیگه سیر شد
(همه گفتند: حسین پیر شد)3
حسین پیر شد....
(گرد و غبارا نشست
حسین بالا سرِ
جوون لیلا نشست) 2
فساء صبر مرعا
ولدی ولدی ولدی
باباتو کشتی با دست و پا زدنها
ولدی ولدی
میخنده لشگری به اشکهای بابا
ولدی ولدی
(فَبَکا بُکاءً عالیا) 2
(تنشو میذاره تو عبا)2
ای خدا، ای خدا، ای خدا
جوون مردا، بیاید دیر شد
جوون دارا، حسین پیر شد
حسین پیر شد....
◾️◾️◾️◾️◾️
#نوحه
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
ازحرم پیغمبر آمد یا علی اکبر آمد
اهل شام و کوفه گفتند حیدر آمد
پشت راهش قلب خیمه در تب و تاب است
این جوان که روی او چون قرص مهتاب است
جان ارباب است
ذکر بین خیمه ها یا علی جان
فانی ذات خدا یاعلی جان
حیدر کربو بلا یاعلی جان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#روضه علی اکبر سلام الله علیه
زبانحال امام
▪️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ ...
* یعنی ما یه بار دیگه حرمتو می بینیم آقا؟!! یا دیدار ما به قیامت؟!!یعنی یه شب جمعه ی دیگه میام حرمت یا نه؟!!* اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ...▪️
*اومد بالاسر علی اکبرش ، همه دارن نگاه می کنن ، ببینن ابی عبدالله چه جوری میاد ؛ ای جوونها تا حالا دیدی کسی اینجوری بیاد بالاسر جوونش؟!! مرحوم شیخ حرعاملی مینویسد ، هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود ، اول خودشو رو زمین انداخت ... نتونست رو پاهاش راه بیاد ... همه دیدن رو زانوهاش داره راه میره ... یاالله ... دو دستش رو گذاشت بر طرفین بین علی اکبر ... آخ صورت به صورت علی گذاشت ... دلش آرام نشد ، نوشتن یه نگاه کرد دید لخته های خون همه ی دهان علی رو پر کرده ... هر چی گفت ولدی علی ... جوابی نیومد ... با انگشت مبارک این لخته های خونو بیرون آورد ، به این خیال که بلکه لخته های خون جلو تکلم علی رو گرفته ... این لخته ها رو بیرون آورد ، بازم گفت ولدی علی ، بازم دید جواب نمیاد ... گفت بزار دهان به دهان بزارم به قول ما نفس بدم بلکه این دم و بازدم باعث بشه رمقی به بدن بیاد ... همین که لب ها رو آورد نفس بده خودش از نفس افتاد ..." دیگه نتونست بلند شه ... همه گفتن حسین جان داده ،کی به ابی عبدالله جون دوباره داد؟!! راوی میگه دیدم یه زنی از خیمه ها داره میاد هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... هی میگه : "يا اُخَيَّةُ وابن اُخَيَّةُ" اول نگران جان حسینه ، پرسیدن این خانم کیه؟ گفتن : "هذه زینب" فقط زینب میدونه شدت علاقه ی ابی عبدالله به علی اکبرو ، تا نفس زینب به مشام حسین رسید ، بلافاصله از بدن جوانش جدا شد زیر بغل خواهر و گرفت ، خودش با احترام ناموسش رو به خیمه برگرداند ... یعنی من نمی تونم ببینم ناموسم بین نامحرمه ... آخ بمیرم چیزی نگذشت ، عصر روز یازدهم شد ... همین زینب آمد کنار گودال ... همه نامحرما دورش حلقه زدن ... "یا صاحب الزمان" یه نگا کرد دید دیگه محرمی باقی نمانده " صدا زد داداش :*
نیست عباس و علی اکبرت
مانده تنها بین دشمن خواهرت
لطف خود را باز یارم کن حسین
خیز از جا و سوارم کن حسین ...
*چه جوری زینب و بردن از گودال ؟!! فقط همین قدر بگم ، دیدن سکینه داره میگه بابا ... بابا ... بابا ... «انظر الي عمتی المضروبه» بابا ببین عمه مو دارن میزنن ...*
نزنیدم که در این دشت مرا کاری هست
گل اگر نیست،ولی صفحه ی گلزاری هست
*همه شهدا رو مهمان کن ، امام راحل فیض ببره شهدای پانزده خرداد فیض ببرن همه پیر غلاما، روضه خوانها ، گریه کن ها که زیر خاک خوابیدن ، همشون رو به این نغمه ی نورانی مهمان کن ...*
حسین جان ...
#روضه
#شب_هشتم
نوحه حضرت علی اکبر
كمی روبرویم بمان تا
تماشا كنم قامتت را
كه تا لا اقل اِن یكادی
بخوانم بر آن قد و بالا
بمان ای همه شوق و ذوقم
كه دلتنگ پیغمبرم من
كه سخت است و تلخ است و سنگین
ز دیدار تو دل بریدن
علی جان علی جان، برو سوی میدان
شده عید قربان، شده عید قربان
الوداع، علی اكبر
خدایا تو اینك گُواهی
كه من میفرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را
به سوز دل و چشم گریان
رخش آینه دار زهرا
قد و قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش، خَلق و خُلقش
یكایك شبیه پیمبر
خدایا در این دم، رود جانم از تن
سوی اینهمه گرگ، رود یوسف من
الوداع، علی اكبر
تحمل كن این تشنگی را
یل خسته تشنه كامم
كه آبی بجز اشك حسرت
نمانده دگر در خیامم
خدایا مبادا كه اسبش
كنون گم كند راه خود را
رود سوی اردوی دشمن
شود سرو من ارباً ارباً
من و دیده تر، تو و حرف آخر:
لبم گشته سیراب، ز دست پیمبر
الوداع، علی اكبر
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
شاعر: #محمد_مهدی_سیار
#زمینه
#شب_هشتم
چه بیرمق خوابیده
تو خون رو خاک صحرا
نفس دیگه نداره
علی جوون لیلا
پیکر علی اکبرم شد پاشیده
باورم نمیشه که جلو من خوابیده
پاشو دلاور لیلا پاشو علیجونم
عصایِ پیری بابا پاشو علیجونم
نکش پاهاتو رو خاکا پاشو علی جونم
جانم علی جوون لیلا
&&&&&&&&
تنت رو با چه حالی
توی عبا میچینم
چشام نداره سویی
تنت رو تار میبینم
باباجون سرمو روی سینهت میزارم
زخمای روی تنت رو دارم میشمارم
ببین که عمه داره از غم تو میمیره
ببین که مادر تو توی خیمه دلگیره
ببین که روز من از داغ تو شده تیره
جانم علی جوون لیلا
&&&&&&&&
به هرجا دست میزارم
تنت به هم میریزه
تنت شد ارباً اربا
چقدر شمشیرا تیزه
با دل پر غم و با چشمای گریون
میگیرم از این لب تو بابا لخته خون
تموم صحرا پر از طرّههای گیسوته
جای یه نیزهی تیزی به روی پهلوته
نشون شمشیر دشمن به روی ابروته
جانم علی جوون لیلا
#مصطفی_فروردین
recording-20230725-100331.mp3
3.93M
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
🎤کربلایی حسین بابانیا
نوحه حضرت علی اکبر
بیا برو ای پسرم دست خدا به همراهت
اما کمی آهسته تر تا که کنم خوب نگاهت
نمک تو هیچ کسی تو دنیا نداره
بدون تو دنیا دیگه معنا نداره
می لرزه کرب و بلا به زیر قدمهات
با رفتن تو دیگه جون بابا نداره
علی جان
زیر بازوهام رو باید دیگه اباالفضل بگیره
آخه با دیدن تنت به خیمه ها پام نمیره
با دیدن تو ز جون سیر می شم علی جان
کنار جسمت زمین گیر می شم علی جان
جوون رعنای بابا پیش تن تو
همه می بینن که من پیر می شم علی جان
علی جان
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #تا_مشکتو