eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
617 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
از تیرگیِ شام، دل آسمان گرفت وقت ورود شد، نَفَسِ کاروان گرفت ذُریه‌ی بتول، اسیران سلسله باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت رأسی که بود بر سر نیزه، نشانِ عشق پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت راهی نبود از در دروازه تا به کاخ از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت اشکِ سرِ بریده درآمد که خواهرش جا در میان مجلسِ نامحرمان گرفت ای دختر علی چقدر داغ دیده‌ای! این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت با زجرِ نانجیب، شبی روبرو شُد و این‌گونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت ✍ @navaye_asheghaan
شعر مناجات با امام زمان عجل الله فرجه طی کن مسیرِ جاده و از ما خبر بگیر حالی زِ خطه ی دل ما، رهگذر بگیر این خطه بی قدوم تو خشکیده است و سرد دوری بزن میان دل و نُقل تر بگیر ما بی تو مثل شب، سیه و ساکتیم و تار نوری برای شب زدگان در نظر بگیر دنیای ما بدون تو رو به تباهی است رحمی به ما کن و جلوی این خطر بگیر امید شیعیان، فرجی کن به شیعیان شیعه غریب شد، به سوی شیعه پر بگیر بِشکن دوباره گردنِ ظلم و ستمگری ای بت شکن دوباره به دستت تبر بگیر ای مصلح جهان، به جهان رنگ و بو بده.. ..از دست گرگ دهکده افسار شر بگیر با پرچم قیام حسینی بیا به گود تو انتقام فاطمه ی خون جگر بگیر هم کربلا برو، به سوی قتلگاه شاه هم در مدینه روضه ی دیوار و در بگیر هم زنده کن به سینه غم زینب حزین هم در تسلی اش زِ سر نیزه سر بگیر @navaye_asheghaan
کربلایی مجتبی دسترنج ملتمسsher s4-1.mp3
زمان: حجم: 4.17M
شعرخوانی مجتبی دسترنج (ملتمس) در مدح امام زمان (عج) شعر: طی کن مسیر جاده از ما خبر بگیر.. @navaye_asheghaan
بر زینب مظلومه شبِ تار رسیده ناموس خدا بر سر بازار رسیده دروازه‌ی ساعات پُر از مردم شامی‌ست بر گوش همه خنده‌ی انظار رسیده بر سوختگان در عوض تسلیت و گل هم آتش و خاکستر و هم خار رسیده بر عترت پیغمبر اسلام در این شام از قوم یهودی غم و آزار رسیده ترسم فکَنَد از سرِ نیزه به زمینش سنگی که به پیشانیِ سردار رسیده دیدند که چون حجله‌ی خون کرده رخش را تیری که به چشمان علمدار رسیده با خواندن قرآنِ تو ای ناطق قرآن مرهم به دل خسته و بیمار رسیده بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر زینب نه، بگو حیدر کرار رسیده ✍ @navaye_asheghaan
|⇦•کنج عزلت نشین.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیه السلام اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کنج عزلت نشين و تنها باش بین گمنام هاش پیدا باش   پی سیر و سلوک‌ اگر هستی خاک شو محضرش تمنا باش   آخرت میوه ی همین دنیاست پس از امروز فکر‌ فردا باش   نمکِ عاشقی به رسوایی ست با جماعت نباش و رسوا باش   دست، پیش کسی دراز نکن سائلِ دست های سقا باش   علف هرز هم اگر بودی در زمینِ حسینِ زهرا باش   گرچه اصلا به تو نیازی نیست پای کار حسین اما باش   میل داری به روضه ی رضوان هر کجا روضه بود آنجا باش   هدف از گریه خنده ی زهراست بی خیالِ ثواب عقبی باش   گریه کن پا به پای طفلی که گریه می کرد با سَرِ باباش   گفت حالا که آمدی بابا یا مرا با خودت ببر یا باش   راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش   به من و روسریم فکر نکن فکر بی معجریِ زن ها باش @navaye_asheghaan
حاج محمدرضا طاهری1402042902.mp3
زمان: حجم: 19.95M
|⇦•کنج عزلت نشین.. #مناجات وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مگر میتوان برای رقیه سه ساله امام حسین اشک ریخت و رقیه های زمان را رها کرد.. والله قلب ما میسوزد از داغ کودکان شهید یمن، فلسطین، بحرین، کشمیر، میانمار و.. یا الله.. بحق امام حسین، آن منتقم خون مظلومان را برسان.. @navaye_asheghaan
|⇦•مبهم شده .. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم‌محرم ۱۴۰۲به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *گفت: بابا!...*   مبهم شده مانند تصویرتو تصویرم   تو کُشته ی اشکی و من اشک است تقصیرم   *امام سجاد فرمود: هر لحظه اي كه يه دونه از اين زن و بچه گريه مي كردن، نانجيبا با تازيانه بر سرشون ميزدن...*   آسان گرفتی امتحان عشق را از من   آغوش خود را باز کن، من سخت میگیرم   جز گیسوان سوخته شاهد نیاوردم   من شمع دنیا آمدم پروانه میمیرم   من با تو آخرسر، سریک سفره مهمانم  تو بوی نان ميدي و من از زندگی سیرم   *بابا! كجا بودي؟ چرا محاسنت سوخته؟ بابا! ببين موهاي منم سوخته...*   شانه به مویم میزنم اما گِره خورده  با گیسوان سوخته هر روز درگیرم   مثل غروب کنج ویرانه پدرجان از   دست بزرگ و کوچک این شهر دلگیرم   دیشب کسی خرما و نان آورد، رد کردم  گفتم به او خیلی کتک خوردم دگر سیرم    طی شد تمام کودکی هایم کنار شمر   حالا سراغم آمدی حالا که من پیرم؟!   *شب هاي جمعه ابي عبدالله دوتا زائر قد خميده داره، فاطمه ي هجده ساله دست رقيه ي سه ساله رو گرفته، هر دوتاشون پير شدن، هردوتا موهاشون سفيد شده... بابا! من از اين شاكي هستم* من گریه کردم جای من عمه کتک خورده  خسته شدم از بس که اینجا دست و پا گیرم   هر جا سراغت را گرفتم زجر من را زد  خوب است اینجایی سراغت را نمی‌گیرم    من که گرفته گیسویم دست عوالم را  موی مرا پیچیده دستش محضِ تأخیرم   *يه خورده دير اومدم، بابا! ديگه نميتونم راه برم، چندين ساعت مارو روي پا نگه داشتن... اجازه نميدادن حتي يه لحظه بشينيم...*   من آمدم پیش خودت راحت شدم بابا  اما رباب آشفته شد هنگام تطهیرم   *آب ميريختن روي بدنِ سه ساله، از يه طرف رباب صدا ميزد: يا زهرا! از يه طرف زينب صدا ميزد: وا اُمُّا... زن غساله وقتي اومد بدنِ رقيه رو ديد، يه سئوال كرد، ما بين كتف اين سه ساله ديد يه كبوديِ عجيبي است، گفت: اين سياهي برا چيه؟ زينب سلام الله عليها يه ناله اي زد، فرمود: اون لحظه اي كه آب رو آزاد كردن اين بچه دويد كه آب بگيره، چنان شمر با كعب ني به اين بچه زد، روي زمين افتاد، اين جايِ اون روزِ... اين روضه رو خود بي بي حضرت رقيه خونده:"  أبتاه! مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی ؟أبَتاه، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ؟" كي رگ هاي گلوت رو اينقدر نامرتب بريده؟  "مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ؟" بابا! كي محاسنت رو خوني كرده؟ يه وقت دست كشيد به لبهاي پاره پاره ي باباش، گفت: "يا أبتاهُ، لَيْتني كَنت قَبل هذا الْيَومِ عمياء”ای کاش من قبل از اینکه تو رو اینطوري ببینم چشام کور میشد... اي حسين!...* @navaye_asheghaan
حاج محمدضا طاهری1402042903.mp3
زمان: حجم: 41.79M
|⇦•مبهم شده.... وتوسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دختر اگریتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود 🥀هم سن و سالها همه او را نشان دهند دلنازک است دختر 🖤و دلگیر می شود... @navaye_asheghaan
|⇦•شبم روشنه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شبم روشنه، دلم گُلشنه شبِ آرزومو سحر اومده   شده باورم، عزيز دخترم كه امشب كنارم پدر اومده   اگر ناله كردم گرفته صِدام اگر چه پر از آبله شد پاهام   ولي عاقبت حاجتم شد روا نشستم يه شب رو به روي بابام   اومده بابام ديگه چي ميخوام   قدِ من خميد موهام شد سفيد چه كَس ناله هايِ دلم رو شنيد؟   كه زجر پليد موهامو كشيد تنم رو روي خاكِ صحرا كشيد   حالا كه خرابه شده سوت و كور چرا غرق خوني؟ بلا از تو دور   چرا رو موهات خاك و خاكسترِ مگه رفته بودي به كنج تنور   بلا از تو دور باباي صبور، بلا از دور            *روايت ميگه: حضرت رقيه سلام الله عليها خوابيده بود، از خواب پريد،هر كاري كردن آروم نشد، هي ميگفت: "أبَتاه! أبَتاه!..." طاهر دمشقي خادمِ يزيدِ ملعونِ، ميگه: يه مرتبه صداي ناله رو شنيدم، اونايي كه رفتن حرم بي بي مي دونن فاصله اي نيست از حرمِ بي بي تا كاخِ يزيدِ، كسي ناله بزنه صداش ميرسه، طاهر دمشقي ميگه: سر داخلِ طشت بود، رو پوش كنار رفت، ديدم سر از داخل تشت بالا اومد، يه وقت ديدم صدا ميزنه: " يا اُختاه! اُسكُتي اِبنتي.." خواهرم! بچه ام رو آروم كن... دل تو دل حسين نيست، صدايِ ناله ي رقيه داره مياد، يه مرتبه يزيدِ نانجيب از خواب بيدار شد، گفت: چه خبر شده؟ اين سر و صدا مالِ چيه؟ گفتن: يكي از نازدانه هاي حسين بهانه ي بابا گرفته، گفت: باباشو ميخواد؟ خوب براش ببريد، سر رو داخل طبق گذاشتن، همچين كه اومدن از درِ خرابه وارد كنن، ديدن عمه ي سادات دوان دوان اومد، ميدونه چه خبره؟  فرمود: من خودم آرومش ميكنم، سر رو داخل نياريد، سر آوُردن گذاشتن جلوي رقيه، اول چنان سيلي به صورت اين بچه زدن... حسين! @navaye_asheghaan
حاج محمدرضا طاهری1402042904.mp3
زمان: حجم: 20.85M
|⇦•شبم روشنه..... وتوسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرحوم آیت‌الله  میرزا جواد تبریزی درباره حضرت رقیه(س) می‌گوید: دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌شده بر ایشان دارد. @navaye_asheghaan
یگانه حامی خون خدا، بنفسی انت! سلالۀ سرِ از تن جدا، بنفسی انت! بیا که می‌گذرد قرن‌ها، هنوز دهند تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت! بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت! بیا که از جگر چاه، اشک می‌جوشد ز بس گریست علی بی صدا، بنفسی انت! بیا که طشت بُوَد مثل باغ لاله هنوز ز پاره‌های دل مجتبی، بنفسی انت! بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت! بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ» حسین رسد به عرش، ز طشت طلا، بنفسی انت! بیا دعای فرج بشنـو از لب زینب به شهر کوفه و شامِ بلا، بنفسی انت! بیا که دیده‌ی "میثم" به عارضت* نگرد کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت! ✍ استاد *عارض: چهره @navaye_asheghaan
«اول ماه صَفر بد سَفری بود حسین ساربانِ من عجب بدنظری بود حسین» راهِ یکساعته یک روز به طول انجامید کار این بی شرفان ، پرده دَری بود حسین سنگ خوردم سرِ بازار عجب دردی داشت دردِ سَر داشتَنَم ، دردسری بود حسین ای جگردارترین مَحرَم زینب ، بر نِی آنکه زن میزند از بی جگری بود حسین بعدِ بازار همه صورت مان نیلی شد بخدا از اَثرِ بی سپری بود حسین ته بازار یکی نام محلّی را گفت مردک مست عجب فتنه گری بود حسین آن محل چشمِ خریدار به ما داشت فقط کاش این شام بلا را سحری بود حسین حرف بد زد به ربابه بخدا آب شدم بی سبب بود فقط رهگذری بود حسین سر تو بر روی نِی بند نمی شد دیگر نیزه دارِ سر تو ، خیره سری بود حسین  چه شد آنشب که تو به خانه ی خولی رفتی بعد از آن زلف سرت مختصری بود حسین ما عزیزان تو بودیم ولی خوار شدیم بعد تو قسمت ما دربه دری بود حسین 🔸شاعر: ========================= @navaye_asheghaan