eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
152.4K
🏳سرود میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام بند🌺 شب هم زبونیه،شب شب مهربونیه شب میلاده پیمبر و یه یار جونیه اومده سرور ما،رهبر ما،دلبر ما اومده فخر بشر،تاج سر،مادر ما اومده عشقه خدا،پیمبره،آخر ما دل میبره با نگاش از انبیا بسکه آقا شیرینه و دلربا صف میکشن ملائکه تک به تک تا ببوسن کف پاهای آقا (سیدنا یارسول الله مدد) بند🌺🌺 شب عاشق شدنه،دل توی سینه میزنه آخه میلاده پدربزرگه مولا حسنه اومده آی مومنین،روی زمین،نور یقین حبیب خدا محمد رحمت للعالمین کوریه چشم حسود یار امیرالمومنین تو آسمونا جشنی بر پا شده غنچه ی خنده رو لبا وا شده از قدم پاک رسول امجد قبله ی دل گنبد خضرا شده (سیدنا یارسول الله مدد) بند🌺🌺🌺 دل هر کی عاشقه،مست طبیب حاذقه تا ابد جیره خوره آقام امام صادقه اومده شمس هدا،نور خدا،صدق و صفا ششمین ولی حق نور دو چشم اولیا پسر شیر خدا و رئیس مذهب ما کبوتره دل تا بقیع پر زده یه امشبو به سیم آخر زده رفته کناره پنجرت میخونه ماهه شبم طعنه به اختر زده (سیدنا امام صادق مدد) 📕مناسبت:روز هفدهم ربیع الاول 🎤با نوای زیبای ڪربلایی محمد ابراهیمی 🏳هیئت رزمندگان اسلام شهر بهارستان اصفهان ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی بانوای استاد سبک حاج حسین کریمی @navaye_asheghaan
543.4K
بيا که بي تو دل من بهانه مي گيرد به اين نشان که ز کويت نشانه مي گيرد به دل ز هجر جمال تو آتشي دارم که هر نفس به هوايت زبانه مي گيرد نشسته مرغ دلم روي بام خانه تو گمان مبر که جز اين گوشه لانه مي گيرد شدم گداي در خانه اي که جبرائيل هميشه اذن ازين آستانه مي گيرد امام عصر، ولي خدا، عزيز رسول که دل سراغ رخش عاشقانه مي گيرد فداي مادر مظلومه اش که در محشر سراغ شيفتگان دانه دانه مي گيرد با نوای استاد بزرگوار آقای حسن حامدی نژاد @navaye_asheghaan
بر جمال این دو یاس بى قرینه بنگرید گاه سوى مکه گه سوى مدینه بنگرید محور اسلام و قرآن در ثبات از این دو مَه مکتب توحید باشد در حیات از این دو مه روشن آفاق تمام کائنات از این دو مه منجلى اوصاف بى پایان ذات از این دو مه
شده زمان عاشقی با نزول رحمت خوش آمدی یا مصطفی اي رسول رحمت تجلی کبریا مظهر نور خدا اي خاتم الانبیا حبیبی یا مصطفی حبیبی یا مصطفی وجود تـو با شد چنان کعبۀ هدایت اي جان هـمه عالمین جان مـا فدایت برای مـا کن دعا رویم بـه راه خدا بـه مقصد کربلا حبیبی یا مصطفی حبیبی یا مصطفی عزیز دل احمدی یا امام صادق خوش آمدی یا سیدی یا امام صادق اي نور حی احد حجت رب صمد فضائلت بی شماره امام صادق مدد امام صادق مدد مدیحه خوان تـو شده لاله و شقایق احیاگر قلبم بود نور قال صادق دشمن ستم و ستم حب تـو اوج نعم زِ رحمت و از کرم تـو می خري خوب و بد امام صادق مدد
ای که از نور وجود تو، دو دنیا روشن است هم‌زمین‌وآسمان، هم‌عرش‌اعلی روشن است از جهان دل‌سردم؛ اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته آتش‌ِ چوپان‌ که در هر کوه‌وصحرا روشن است دیده‌ی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است شنبه‌های تازه بی‌تو جمعه‌های کهنه‌اند روز نو یک‌روز می‌آید، دل ما روشن است پس‌به هر زحمت خودش‌را می‌رساند بی‌درنگ کورسوی کوچکی از نور هرجا روشن است «مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟» این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است @navaye_asheghaan
فانی‌ام... آغاز و پایانی ندارم جز خودت غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت سال‌ها محتاج نانم از تنور خانه‌ات از کسی در سفره‌ام نانی ندارم جز خودت باز هم دارم غزل‌ها را بهانه می‌کنم قصدی از شعر و غزل‌خوانی ندارم جز خودت هر کسی که دل به او بستم، دلم را زد شکست با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت چاره‌ای کن، غفلتم از تو جدایم کرده است چاره‌ای هنگام حیرانی ندارم جز خودت تا به کی باید باید تو را این قوم انکارت کنند؟ مثل یعقوبم که برهانی ندارم جز خودت پاره کردم این گریبان را بدانی عاشقم بهرِ کس پاره گریبانی ندارم جز خودت از گناهانم پشیمانم، نگاهم کن کریم مقصدی از این پشیمانی ندارم جز خودت بین خلوتگاه قبرم شک ندارم آخرش فاتحه‌خوانی و مهمانی ندارم جز خودت در قیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن خوب می‌دانی که رضوانی ندارم جز خودت آرزویم کربلا رفتن به همراه شما است همسفر در کوی جانانی ندارم جز خودت * * مادرت در پشت در فرمود: مهدی جان بیا... ...منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت ✍ @navaye_asheghaan
جان‌بخش‌تر ندیده کسی از تبسمت جانِ جهان! فدای سلامٌ علیکمت آب حیات، زمزمه‌های زلال توست جان می‌دهی به قلب بشر با ترنمت «اَسریٰ بِعَبدِهِ»... همه از لطف بندگی‌ست با دوست در «دَنَا فَتَدَلّیٰ» تکلمت دنیا سکوت کرد و حسینِ تو لب گشود از بوی سیب پُر شده تکبیر هفتمت آه ای پدر! به داد یتیمان خود برس تلخ است این زمانه بدون تبسمت جان‌ها هنوز تشنۀ درک حضور توست تو حاضری و باز جهان می‌کند گمت ✍ @navaye_asheghaan
دیده ز جانْ عاشقِ نگاهِ محمد قلب احبّاست جلوه‌گاه محمد یوسف اگر صورتش به خواب ببیند سینه کند چاک از نگاه محمد مهر و مه افزوده گر به زینت گردون زینت عرش است مهر و ماه محمد عرشْ خودِ اوست؛ مهر ومه حَسَنینش پس نرسد آسمان به جاه محمد گو نرود دردمند بر درِ اغیار باز بوَد باب جان پناه محمد یوم جدل پرچمش به دست یدالله فوج ملک خادم سپاه محمد قامتی آراست بر شکستن بُت‌ها بیت خداوند خود گواه محمد گردن بُت‌ها شکست تا همه گفتند: نیست خدایی به جز اِلهِ محمد ✍ @navaye_asheghaan
این ماه ربیع است که دل برده به یغما یا مهر وصال است و به جان داده تجلا . روزش همه رخشنده تر از چهره ی یوسف شب هاش معطّر تر از زلف زلیخا . پیچیده در امواج فضا نغمه ی مریم جوشیده ز انفاس جهان معجز عیسی . هر جا نگرم بارقه‌ ها در شجر طور هر سو شنوم زمزمه‌ ها از لب موسی . با ناز نسیم آید از دامن گلشن یا بوی بهشت است که پیچیده بدنیا . گیتی همه دم خرّم ، گوئی دل احمد عالم همه جا روشن چون دیده ی زهرا . در محفل یکرنگی ، هر ابیض و اسود با رایت یکتائی ، هر اصفر و حمرا . گردیده سموات به گرد کره ی خاک یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا . خورشید نماز آرد بر خاک مدینه زیرا که در آن جلوه‌ گر آمد مه طاها . بگذاشته از صلب شکافنده ی دانش استاد اساتید دو گیتی به جهان پا . توحید مجّسم ولی الله معظم سرمایه ی عترت خلف سید بطحا . مصداق جمال ازلی حضرت صادق میزان ترازوی عمل حجت یکتا . پا تا به سر آئینه رخسار محمد سر تا به قدم مظهر الله تعالی . هستی همه در دستش چون موم کف دست عالم همه بر پایش چون خاک کف پا . ناری که بر ابراهیم گردید گلستان بر شیعه ی وی آمد برداً و سلاما . آیت ز رخش تافته مشعل مشعل دانش ز لبش ریخته دریا دریا . در خط تولایش یک ره همه عالم در موج تجلّایش یک پارچه عقبی . افتد به تن مدعیان لرزه هماره یک لحظه هشام از بگشاید لب خود را . عیسی که کند زنده تنی را عجی نیست بس که مرده ی جان کز نفس او شده احیاء . با لیله ی میلاد محمد شده توأم میلاد همایون امام ششم ما ✍️: @navaye_asheghaan
صلوات مهمان به حرم خانه ی رازم کرده مَحرم به تشهدِ نمازم کرده حاشا که روی نیاز آرم به کسی ذکر صلوات بی نیازم کرده @navaye_asheghaan
ولادت رسول الله صلی الله علیه و آله پیغام تو پایان پریشانی ماست سر در قدمت این دل طوفانی ماست دینداری ما نیست به زور شمشیر لبخندِ تو آغاز مسلمانی ماست @navaye_asheghaan
ولادت رسول الله صلی الله علیه و آله با آینه های پاک ، خویشاوند است با رایحه ی بهار ، در پیوند است در شصت و سه سال لب به نفرین نگشود پیغمبر ما معجزه اش لبخند است @navaye_asheghaan
تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای در کوه، انعکاس خودت را شنیده‌ای در آن شبِ سیاه نگفتی که از کدام_ وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده‌ای؟ «تبـت یدا...» ابی‌لهبان شعله می‌کشند تا پرده‌ی نمایش شب را دریده‌ای رویت سپیده‌ایست که شب‌های مکه را... خالت پرنده‌ایست رها در سپیده‌ای اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد با چشمکی ستاره و ماه آفریده‌ای باران گیسوان تو بر شانه‌ات که ریخت هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده‌ای راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج افتاد از شگفتی دست بریده‌ای بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل تا خلوت خدا، تک و تنها پریده‌ای دریای رحمتی و از امواج غصه‌ها سهم تمام اهل زمین را خریده‌ای حتی کنار این غزلت هم نشسته‌ای خط روی واژه‌های خطایم کشیده‌ای گفتند از قشنگی‌ات اما خودت بگو از ‌آن "محمدی" که در آیینه دیده‌ای ✍ @navaye_asheghaan
بهشت، منتظر آن شکوهِ سرمد بود بهارِ دلشدگان، حضرتِ محمد بود یگانه اُسوه‌ی اخلاق، اُسوه‌ی خوبی تمامِ عمر، به آزادگی مقید بود صدای آمدنِ کیست بر بسیطِ زمین؟ خداست یا که نبی؟! یک جهان مردد بود بسی خجسته و نیکوست، روزِ آمدنش و پایکوبیِ عشاق، خارج از حد بود چقدر شأن و مقامش فراتر از دنیاست ز نسلِ نور، نِکو رو، به نامِ احمد بود همیشه و همه‌جا، صاحبِ کمال و جلال میانِ سلسله‌ی عابدان، سرآمد بود نه این‌که هم‌رده‌ی اولیای پیش از خود که پیشوای همه انبیا، محمد بود ✍ @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست خدایا کیست بت های جهان را واژگون کرده شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه رسید از چشمه ی آفاق جان تازه ای آورد برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد مقام دختران را با کلام خویش بالا برد نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند نه...قدرش را به جز زهرا و جز مولا، ندانستند علی در یاری تنهایی احمد مصمم ماند ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند.... مجید تال @navaye_asheghaan
وحی آمده اثبات کند سروری‌ات را هر آیه ببوسد لبِ پیغمبری‌ات را هرکس که تو را دید به لبخند تو دل داد "اعجاز" لقب داده خدا دلبری‌ات را محتاج توأم، سائل درمانده‌ی راهم بر من بگشا دستِ گداپروری‌ات را ای خاتمِ بی‌خاتمه‌ی راه نبوت ای کاش ببخشی به من انگشتری‌ات را خورشید تویی، پس همه دور تو بگردند با دست تهی رد نکنی مشتری‌ات را هستیِ تو پاک است، هر اندازه بگردیم نسلِ پدری و نسبِ مادری‌ات را ✍ @navaye_asheghaan
مأذنه، اللهُ اکبرش به تو رفته‌است میکده، مینا و ساغرش به تو رفته‌است ماهِ شبِ چارده ز روی تو پیداست سُنبل و زلفِ معطرش به تو رفته‌است حضرت یوسف که در کمالِ جمال است بانمکی‌هاش اکثرش به تو رفته‌است جنّتِ فردوس با تمام صفاتش خوب که دیدم، سراسرش به تو رفته‌است آینه هم باید "إن یَکاد" بخواند صلح و صفا صد برابرش به تو رفته‌است کیست علی، إنّما ولیّکم الله... حضرت معشوق، دلبرش به تو رفته‌است از همه‌ی سوره‌های دلکش قرآن بیشتر از قدر، کوثرش به تو رفته‌است کیست حَسَن، حُسن لایزال الهی نیم علی، نیم دیگرش به تو رفته‌است ای لب و پیشانی شکسته، حُسینت سرخی گل‌های پرپرش به تو رفته‌است اکبرِ خود را هنوز گرم تماشاست دست خودش نیست! اکبرش به تو رفته‌است آنکه قیامت‌کنان سواره می‌آید آن قد و بالای محشرش به تو رفته‌است "ماه فرو مانَد از جمال محمّد" هرچه جمال‌است آخرش به تو رفته‌است "سرو نباشد به اعتدالِ محمّد" هرچه کمال‌است بهترش به تو رفته‌است هرکه رفیق محمّداست شهید است مثل گلِ سرخ، باورش به تو رفته‌است ✍ @navaye_asheghaan
. السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ****** هر آن چه خلق کرده خالقِ یکتا سبب دارد و هر مخلوق در عمقِ وجودش نورِ رب دارد به هر چه بنگری در آن خدا را خوب می بینی خدا را یافته هر کس که ذاتی حق طلب دارد خدا را شکر احساسی به نام عشق در دلهاست که با این عشق دنیای دلم شور و طَرب دارد وفا بر عشق واجب گشته بر عشّاق، باید گفت: برای عشق حرمت قائل است آن که ادب دارد خوش آن عشقی که خرجِ حیدر و اولاد او گردد هر آن که عاشقِ حیدر شود ، اصل و نسب دارد یدالله است و وجهُ الله ، عینُ اللهُ و نورُالله در آن نام خدا پیداست هر چه او لقب دارد چه آقایی چه مولایی عجب ماهِ دل آرایی در این دنیا چه بابایی چو حیدر زینِ اب دارد هنر دارد، جگر دارد ، به کف تیغ دو سر دارد هر آن چه خصلت نیک است، سلطانِ عرب دارد خلایق نان خورِ دستِ علی و آل او هستند بشر از برکتِ این خانواده نانِ شب دارد بگو با شدّت و قدرت ، به بدخواهِ علی لعنت خدای مهربان بر دشمنان او غضب دارد به حکمِ آیه ی " تبّت یدا" پیوسته می گویم : بریده باد دستِ هر که خویِ بولهب دارد زمین یک روز خالی می شود از دشمنانِ حق به عشقِ مهدیِ موعود ، دنیا تاب و تب دارد *** ✍ . @navaye_asheghaan
. باید که خدا نام تو طاها بگذارد با خلق تو منّت به سر ما بگذارد جبریل، میان حرمت پا بگذارد داغی به دل گنبد کسرا بگذارد حالا که در آفاق، نگاه تو درخشید آتشکده را سرد کن ای مشعل توحید خیرات کن از نور دلت اهل محل را برهم زده عقل و خردت، جنگ و جدل را انداخته ابروی کجت، لات و هبل را دید آمنه در چهرهء تو خیر العمل را پیش حجر الاسود چشمان سیاهت صد طایفه گشتند مسلمان نگاهت داروی غم و حال پریشان قریشی ختم رسل و مالک ایمان قریشی جانم به فدای تو که سلطان قریشی از اولش آقای یتیمان قریشی هرکس گذرش بر در میخانه ات افتاد یک جرعه زد و گفت که روح پدرت شاد تصویر تو نه! وجه خدا در نظر ماست ذکر صلوات تو فقط بال و پر ماست تا روز جزا سایهء تو روی سر ماست همشهری سلمان تو بودن هنر ماست ما جمع گداهای تو لالیم به والله ما خاک کف پای بلالیم به والله راهی که به سوی تو بود، سوی بهشت است لبخند بزن، خنده ات آن روی بهشت است از عطر تنت، مکه پر از بوی بهشت است شادیم که زهرای تو بانوی بهشت است نازل شده در منزل تو سورهء کوثر در غار حرایت متجلی شده حیدر تقدیر مسلمانی ما پشت در توست در دست خلیل آن شب کعبه، تبر توست هر معجزه، یک جلوهء شق القمر توست پس رادّ الشمس علی از یک نظر توست قرآن شدی و منطق تفسیر گرفتی با دست علی قبضهء شمشیر گرفتی در شعب ابی طالب علی یارِ تو بوده تیغش همه جا فاتح پیکارِ تو بوده حیدر ز ازل حیدر کرارِ تو بود حتی شب معراجِ تو پاکارِ تو بوده ظرفی که تعارف به تو شد ظرف علی بود حرفی که خدا زد به خدا حرف علی بود در وادی عشق تو دلِ ناخلفم بُرد موج غزلت اینطرف و آنطرفم بُرد من را به حرم، مستی و شور و شعفم بُرد از گنبد خضرای تو سوی نجفم بُرد بیرون زده از باغ تو صد شاخهء طوبا انگور نجف چیده ام از خانهء زهرا ما را چو اویس قرنت عاشقِ خود کن سجاده نشینِ سحر خالقِ خود کن جان علی و فاطمه ات لایقِ خود کن زوّار بقیع پسر صادقِ خود کن بی حبّ تو قرآن خدا را نگشودیم ما منتظر مکهء بی آل سعودیم تا اینکه از افلاک، ز صادق خبر آمد از عرش خدا، رزق دو چشمان تر آمد از حوزهء علمیهء او روضه در آمد گفتیم حسین و حرمش در نظر آمد از خاک بقیعش دل ما را نتکانید ما را به حسینیهء صادق برسانید ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پُرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط‌به‌خط صفحاتِ زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهلِ جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نَفَس را رواج داد هم رفتنِ زیارتِ اهلِ قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "سلمان" که خواند حضرتش او را ز اهل بیت بر سینه‌ی عجم زده مُهر غرور را "او" وعده داده بود به دنیا، که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را ✍ @navaye_asheghaan
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ مُلک وجود تحت لوای محمّد است بحرِ بقا نمی ز عطای محمّد است توحید زنده از نفس روح‌بخش او قرآن کتاب مدح و ثنای محمّد است عیسی که بر سپهر چهارم عروج کرد طول حیات او به دعای محمّد است هر آیه‌ای که وجه خدا را نشان دهد آئینه‌ی تمام‌نمای محمّد است گوشی که بشنود سخن وحی را کجاست؟ عالم پُر از صدای رسای محمّد است قرب خدا، دعای ملائک، صفای دل در خواندن حدیث کسای محمّد است جان لاله بر کف آید و دل با چراغ نور در محفلی که حال و هوای محمّد است مفتاح رمز وحدت اسلام و مسلمین در دست‌های عقده‌گشای محمّد است "اِنَّ الرَّجل لَیَهجُر" جز کفر محض نیست این جنگ با کلام خدای محمّد است شاگرد ابتدایی او کیست، جبرئیل مرهون درس روح‌فزای محمّد است نور ولایتش همه‌جا موج می‌زند ظرف وجود، جام ولای محمّد است عالَم اگر که حاتم طایی شوند، باز بر هر که بنگرند گدای محمّد است تنها مزار و تربت پاکش مدینه نیست مُلک وجود صحن و سرای محمّد است حصن خدا، بهشت خدا، رحمت خداست هر جا که سایه‌ای ز لوای محمّد است عالَم بُود به ظلّ لوای علی؛ ولی حتّی علی به ظلّ لوای محمّد است باور کنید جز مدد جبرئیل نیست "میثم" اگر مدیحه‌سرای محمّد است گر دست دل به دامن احمد نمی‌زدم این‌گونه دم ز مدح محمّد نمی‌زدم ✍استاد @navaye_asheghaan
خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد؟! ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد؟! خبرت هست ستون‌های یهودا اُفتاد؟! خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّیٰ اُفتاد؟! خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چارده تن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌است که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم! خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک‌تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگیِ تو افلاکی‌ها اَشهدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس‌های علی، ای همه هستِ زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته غنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چاردهم می‌آید * * ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت، شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر، پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام‌ست فقط تکه‌کلامت آقا از تو داریم سلامی پُرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات @navaye_asheghaan