eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر برای جشن تکلیف دخترانه: جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من در رحمت به سویت باز شده/ سینه ات مخزن هر راز شده تا رسیدم به سوی قرب خدا/ دلت آماده ی پرواز شده جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من دخترم جان دلم وقت نماز است تو را/ به در خانه ی حق، وقت نیاز است تو را سر به سجده بنه و کن به خدا راز و نیاز/کن توکل به خدا راه دراز است تو را جشن تکلیف تو شد، ای گل من/روز شادی تو شد، سنبل من کن تو پیراهن تقوا به برت/ چادر عفت و عصمت به سرت باش در خط علی و زهرا/ تا کند حضرت زهرا نظرت جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی توشد، سنبل من یک نصیحت ز ” شفیعی ” بشنو/ هر چه کشتی بنمایی تو درو با ادب باش به پیش همه کس/باش اندر صف خوبان تو جلو جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من 🌷🌿🌱💐🌿🌱🌷🌿🌱 @navaye_asheghaan
جشن تکلیف دختران 🍃🌸🌿🍃🌸🌿🍃🌸🌿 دین من اسلام است /من مسلمان هستم میرسد صوت اذان/شادو خندان هستم مبارکه این جشن تکلیف۲ چادری داده به من/هدیه ای مادر من مثل تاجی از گل/چادرم برسرمن مبارکه این جشن تکلیف۲ شده ام نه ساله/بعد از این خوشحالم چون فرشته شده است/دستها وبالم مبارکه این جشن تکلیف۲ مثل گل می شکفم/باز در سایه دین ای خدا شکر وشدم /زود همسایه دین مبارکه این جشن تکلیف۲ می پرم روبه خدا/لحظهٔ سبز نماز پنج نوبت هر روز/میکنم راز ونیاز مبارکه این جشن تکلیف 🌸🍃🌿🌸🍃🌿🌸🍃🌿 @navaye_asheghaan
شعر جشن تکلیف برای کودکان دختر: یه دختر نمونه / در مجلس زنونه تو خونه پیش مادر / پیش پسر برادر با پسرای خواهر / پیش عمو و دایی وقتی حجاب نداره / اشکال شرعی داره یا نداره؟ هیچ اشکالی نداره - اینها همه محرمند یه دختری بچه ها / روسری شو نبسته بدون کفش و جوراب / تو کوچه شون نشسته می خوام بدونم آیا / حجاب او کامله؟ اشکال داره حرامه - حجابش ناتمامه تو تفریح و زیارت / وقتی که بیرون می ره در بین نامحرما / می شه وضو بگیره؟ اشکال داره حرامه - حجابش ناتمامه تو کوچه و تو بازار / یه دختر دیگری موهاش که مونده بیرون / از گوشه روسری وقتی می گم بپوشان / به من می گه کی گفته ای بچه های عاقل / شما بگید کی گفته پیامبر ما گفته - او از خدا شنیده 🌺🌿🍀🌺🌺🌿🍀🌹 @navaye_asheghaan
با تو آرومم همیشه -زمینه.mp3
4.12M
(بسیار زیبا) با تو آرومم شبیه، ساحل دریا 💥 👈 🔰 🔸با تو آرومم شبیه ساحل دریا 🔸بی تو آشوبم مثل موج تو دل دریا 🔸جون این قطره نداره قابل دریا 🔅حضرت دریا ،قطره تو تشنه اب فراته 🔅حضرت لیلا عاشق تو مجنون کرببلاته 🔅حضرت مولا بنده تو گیر یه برگ براته ♻️ بده برات تا برات سر بیارم به سرسرات ♻️بده برات تا برات جون بیارم کنم فدات 💠سر بزارم پایین پات 💠 الهی من بشم فدات 💠فدای مهربونیات 💠الهی من بشم فدات 🔸تو حواست هست به من و من حواسم نیست 🔸اینکه فکر کردم که چیزی تو ی کاسم نیست 🔸جون میدم واست که کسی چون تو واسم نیست 🔅تا تورو دارم، سر سفرم رزق حلاله همیشه 🔅تا تویی یارم شب و روزم به عشق و حاله همیشه 🔅از من گدایی از تو شاهی طبق روال همیشه ♻️بده برات تا برات پر بگیرم با کفترات ♻️بده برات تا برات جون بیارم کنم فدات 💠یه تو کربلات 💠الهی من بشم فدات 💠فدای مهربونیات 💠الهی من بشم فدات @navaye_asheghaan
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ماکرده خدا باب الحوائج را ازمانگیرد کاش یا باب الحوائج را هرکس صدایش کرد ، بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد ، پاره نخواهدشد   *حواست باشه چه كسی رو میخوای صدا بزنی*   یادش به خیر آن روزها که مادر خانه گهگاه میزد پرچمی را سر در خانه   *یادتونه؟*   پُرمی شدازهمسایه ها دور و بَرِ خانه یک سفره ی نذری قدر وُسع شوهر خانه مادر پدرهامان   *خدا وكیلی همینجوری بوده یانه؟*   مادر پدرهامان همین که کم می آوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند   *یا باب الحوائج*   عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد   *قدیما هر وقت تو خونه ها ،خونه های كوچیك،جا نبود، دو سه خانواده تو یك خونه زندگی میكردند،اما همین كه روضه میگرفتند،همه با هم رفیق میشدند،همه با صفا میشدند،همه یك دست میشدند،قشنگ ترین روز های عمر ما روز هایی بود كه خونه ی ما روضه بوده،سفره پهن میكردند.*   عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد یک سفره می افتاد درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشگل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره موسی بن جعفر بود   *یادش بخیر،همه ی این سفره ها به یك دلیل می افتاد. سفره می انداختند كه دور هم جمع بشند روضه بخونند،هدف توسل بود و هدف روضه، هدف سفره نبود،امروز هم مواظب باشیم هدف توسل باشه  و نزدیك شدن به اهل بیت،اونی كه این همه سفارش میشه همینه،مادرامون سفره ساده می اندختند،اما یه عالمه گریه بود و  یه عالمه روضه بود، چه اتفاقایی سر همین سفره می افتاد،یه دونه اش رو بگم،ببین توسل رو*   گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد   *تنها می اومد؟نه*   با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک روز در بین دعا ما بین آمینم برخواست از جا گفت دارم خوب میبینم   *می اومدند دست خالی و دست پر می رفتند*   آنکه توسل یاد چشمم  داد مادر بود آنکه میان روضه میزد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کُن زندانیِ بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هربار که یاد غُل و زنجیر می افتاد   *حالا كه سفر رو مادر انداخته. مادر روضه بخونه،دیدی چه جور زبون میگیرند*   میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...   *این آه مال شما باشه،فرمود امام صادق علیه السلام : نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة(نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است). یه آه بكشی از سویدای دلت،فرمود برا ما آه بكشی برات عبادت مینویسند، حالا این آه و از دل سوخته ات بكش.*   میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ... در خلوت او غیر زندان بان نیامد آه ... این بار یوسف زنده از زندان نیامد آه ... پیراهنش هم جانب کنعان نیامد آه ... از آه او در خانه ی زنجیر ، شیون ماند بر روی آهن تا همیشه جای گردن ماند  (با تشكر از سایت دوستداران حاج منصور ارضی)   *فردا وقتی جنازه رو، رو تخته ی در آوردند،داد میزد میگفت :این آقا به مرگ طبیعی از دنیا رفته،شیعه ها اومدند دور بدن،سه روز این بدن رو در بغداد نگه داشتند. میگفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته،چهارده سال شكنجه اش دادند گفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته. اومد كنار بدن گفت:امام مُرده و زنده نداره،از خود امام میپرسم،میگن: از امام سئوال كردند آقا شما به مرگ طبیعی از دنیا رفتید یا به شهادت رساندند،روایت میگه:سه مرتبه از جنازه صدا بلند شد:قتلاً قتلاً قتلا، یعنی من رو گشتند. روضه بخونم، اهل روضه  تحویل بگیرند. اونایی هم كه اشك ندارند آه بكشند تو روضه سهیم بشن،صدات رو خرج كنی دختر باب الحوائج تو رو میخره،یا صاحب الزمان، شما مدد كنید، یه جمله بگم:آقا جان چهارده سال شكنجه و زندان و سیاه چال و ناسزا، همه ی اینها با هم اما آقاجان،مولا جان. یه نفر شمارو آزار داد.یه سندی بن شاهك كارو به جایی رسوند لحن امام رو عوض كرد آقا جان شما اوایل زندان خدا رو شكر میكردید، میگفتید خدایا شكر،یه گوشه ی خلوت بهم دادی باهات حرف بزنم،اما این یه نفر یهودیه نامرد كاری با شما كرد جان به لبت رسید و  آخری ها هی میگفتی:دیگه بسمه، خلاصم كن.یه نفر شمارو آزار داد،یه نفر باعث قتل شما شد،روی این یه نفر من تأكید میكنم،زود بفهم من چی میگم،یه نفر شما رو  تازیانه زد،یه نفر شمارو شكنجه داد،یه نفر شمارو آزار داد،كربلا دور حسین رو حلقه زدند،یه عده با شمشیر،یه عده با نیزه،یه عده با سنگ،پیر مردها با عصا و چوب به بدن حسین زدند...حسین.....خدا حرفم رو به كی بگم؟ امام باقر فرمود:با پنج حربه جد ما رو كشتند. با شمشیر، نیزه،چوب و سنگ، آخریش میكشه آدم رو،آخریش جیگر و پاره میكنه،امام باقر گفت: پنجمین حربه چی بود؟با زخم زبان و جسارت،نشست رو سینه ی حسین...حسین.. @navaye_asheghaan
هرشب با بیقرار اصفهانی (پند حکایت مدح شماره ۲۰۱ حبیبی  یا   محمد ################### صفای اهل  بینش     چراغ  آفرینش فروغ  اهل دانش   ز سرتا پا نیایش توشمس این جهانی   تو ماه آسمانی عزیز و مهربانی   تو بر ما جان جانی حبیبی یا محمد حبیبی یا محمد توختمی بر نبوت  خدای مهرورحمت شفیع و  یار  اُمت   تو  دریای کرامت بشر  محو جمالت   بود  گوهر کلامت زحق باشد سلامت  ز تو باشد امامت حبیبی یا محمد حبیبی یا محمد تو  در شوکت تمامی    تو مولای هُمامی توخوداصل سلامی  توخود ختم کلامی تمام  علم    عالم       بود   نام   تو خاتم درود  بر تو  دمادم   تویی  مرسل مُسَلَم بشیر  و بی نظیری    مُجیری   و  امیری نبوت را  کبیری  تو  هم  مُشک و عبیری حبیبی یا محمد حبیبی یا محمد به خلق تاجی وسرور   به ما یاری ورهبر تویی خاتم  پیمبر     تو مولایی به حیدر ز جان یاری به قرآن      بنازد برتو یزدان صفا و  کوه ایمان   علی جانش به قربان حبیبی یا محمد حبیبی یا محمد بود  نامت  جهانی     تو  دینت  آسمانی مرامت   جاودانی     به قلب   ما نشانی کرم داری فراوان    بود مهرت  به یاران قرار( بیقراری)       بود لطفت چو باران حبیبی یا محمد یا حبیبی یا محمد بیقرار  اصفهانی
نسیمی می وزد و عطر حضرتی دارد هوای چشم دلم عرض حاجتی دارد سلام حضرت ارباب!آسمان هم گفت سلامِ صبح به ارباب لذتی دارد. صبحتون حسینی💚🌤 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❣ 🔅 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...🤚🌱 🌱آمدنت نزدیک است... و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته! 🌱سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس. ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤 🖤 ارواحنا له الفداه
روضه وتوسل به حضرت زهرا هر شبِ جمعه صدايِ مادر آيد از حرم من تمامِ عُمر دنبالِ صدايِ مادرم مي زند: ناله "بُنَيَّ!" كو لباسِ كهنه ات كو سرت؟ كو حنجرت؟ كو مادرت؟ كو دخترت؟ *حالا از اينجا مي برمت كربلا، شب اولِ اين مجلس از مدينه بريم كربلا...اينجا به مادرش جسارت كردن، حُرمتش رو نگه نداشتن، غروبِ عاشورا مادرش برگشت گودالِ قتلگاه...چه زماني؟..." وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" به سمت گودال از.. خیمه دویدم من شمر جلوتر بود.. دیر رسیدم من سر تو دعوا بود.. ناله کشیدم من سر تو رو بُردن.. دیر رسیدم من یک گوشه گودال... مادر رو دیدم من که رفته بود از حال.. دیر رسیدم من صدا زدی من را.. خودم شنیدم من صدای رگهات بود...دیر رسیدم من * هر كجا نشستي بلند صدا بزن: حسين....* @navaye_asheghaan
شعر تقديم به حضرت فاطمه معصومه س به مناسبت ورود به شهر قم خير مقدم نشست روي لب همه ذرات اين ديار غريب آمدي با قدومت آوردي ز مدينه شميم عطر عجيب يادتان هست سجده ها كردند همه ي اهل قم به حال قعود يادم آمد از آن پذيرايي در دمشق و محل قوم يهود يادتان هست سوي تو بانو همه دست توسل آوردند دسته دسته براي عرض ادب بر روي دست خود گل آوردند شده در خاطرات ما زنده سفر پر بلاي يك خواهر جاي گل بر روي سرش آمد از روي بام سنگ و خاكستر يادتان هست روز استقبال ازدحام عجيب اين مردم يادتان آمد آن جماعت را شور و شوق عجيب اهل قم يادم آمد ز عصر عاشورا از غريبي قبله ي حاجات لشكري از حراميان بودند دور اولاد مادر سادات يادتان هست در ورودي شهر عطر مشكي گرفت كل فضا همه با شور و شوق مي گفتند استغيثي فداكِ ، اخت رضا جان عالم فداي زينب كه بر مشامش رسيد بوي فراق عده اي ناسزا به او گفتند پيش چشمان مردمان عراق يادتان هست شد تماشايي محملي كه به گل صفا دادند دست بيعت به محمل تو زدند قول بر ياري و وفا دادند طاقتي نيست تا بگويم از سفر خواهري به شام بلا چه بگويم تو خوب مي داني روضه هاي سفير كرببلا يادتان هست خواهري مي خواند قصه ي گر گرفتن دل را بين يك روز دست طوفان برد از كف او تمام حاصل را زينت كشور مني بانو مقتدايي و اهل ايماني اسلام عليك معصومه اسوه ي بانوان ايراني اصغر چرمی @navaye_asheghaan
با سبک / مرغ خوش الحان اومده زائر. از کوی یار و کعبهٔ دلها کرببلا و تربت پاک حسین و سقّا بوی حسینی هر دم رسد بر  جان و مشامم شکرت کنم من. یارب دمادم زین فیض عظما خوشا بحالت ای همافر مهمون شدی بکوی اکبر شهدِ زیارتت گوارا قسمت شود یک بار دیگر حسین حسین حسین زهرا ۲ چه خاکی داری دیار عشق و  دیار ایثار کرببلایت.  هرکی ببینه.   میشه گرفتار خون خدائی دلم اسیره  کوی تو گشته برات من را   بده تو مولا   حق علمدار دلم میخواد کربلا باشم ز اشک غم گلاب بپاشم بدون عشق تو یه لحظه نمیخوام که تو دنیا باشم حسین حسین حسین زهرا ۲ ازای خونت خدا بهت داد  ارث امامت خاک تو گشته دوای درد و کنی شفاعت ندارد هیچ جا قداستی که.  داره حریمت نود تا حج میده اون کسی که بیاد زیارت عزیز  پیغمبر و زهرا دوای فطرسی تو مولا خون خدا هستی به عالم به کربلا کشتهٔ اعدا حسین حسین حسین زهرا ۲ برگشتم امّا    میآن قلبم   نوا  گذاشتم سوختم برایت.  وقتی حریمت.   من پا گذاشتم ز قتله گاهت.    رسد بگوشم.    نالهٔ زینب ترا حسینجان.  میان دشمن.   من جا گذاشتم  قصّه نمیره از دلِ  من غم است همیشه محفل من به دوستی ات نوشیده ام شیر سرشته شد آب و گل من حسین حسین حسین زهرا ۲ بسوزی ای دل  زبهر مولا که سر ندارد غریب و تنهاست. به کربلا او مادر ندارد (صفا) بریز اشک زسوز سینه بزن تو برسر صغرا مدینه نشسته محزون خبر ندارد درد مرا زمهر دوا کن قسمت ما کرببلا کن هرکی نداره مهر مولا بین رفیقان سوا کن حسین حسین حسین زهرا ۲ زائر کربلا زائر از کوی یار و کعبه دلها # کرببلا و تربت پاک حسین و سقّا چاووشی هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان امام زمان (عج) @navaye_asheghaan