💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__مدح
سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی
همهی حرف خداوند از آغاز علی
گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی
در حرا یاکه حرم باز علی باز علی
از علی گفتم و گفتند که اما زینب
نقطهی با علی و نقطهی زهرا زینب
پنج تَن میشود اینگونه مجسم : زینب
همه از جَدّ و اُم و اَب همه باهم زینب
پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب
پنج نقطه زدهام تا بزنم دَم زینب
نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد
آیهی اعظم علی آیتِ عُظمی زینب
واژهای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را
قلمی کو که نویسد به زبان بانو را
که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را
که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را
فاطمه باید از این نام بگیرد پرده
بسکه در فهمِ جهان هست معما زینب
از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین
بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین
مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین
از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین
همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت
همه دیدند حسین است سراپا زینب
آمده تاکه ببینند غمی جاری را
آمده تاکه بگوید به بلا آری را
به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را
تا به عباس دهد درسِ علمداری را
آمده تا بنویسند پس از اعجازش
کربلا کربُبلا گشت ولی با زینب
معنیِ محض شهود است که آرایه ندید
عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید
سایهی روشن او را زنِ همسایه ندید
غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید
بعد از آن خطبه شد و خطبهی او تیغِ دو دَم
بعد از آن خصم خس و پهنهی دریا زینب
فاطمه رفت ولی نه دلِ خانه او بود
جایِ زهرا همه شب شمعِ شبانه او بود
سه اماماند به گِردش که بهانه او بود
سپرِ هر سه در آن ظلمِ زمانه او بود
مادری کرده برای سه امامش جا داشت
که بگویند به او اُمِ ابیها زینب
زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب
کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب
زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب
باء بسمِ لله ما هست زِ باءِ زینب
اول فاتحه شد آخر نامش یعنی
مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب
مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت
عمرش اندازهی پنجاه و چهار آه گذشت
با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت
کَس نفهمید چه بر او همهی راه گذشت
همهی راه بجای همه او خورد زمین
همهی راه سپر بود به هرجا زینب
آن پیمبر که به هنگام سخن گریه کُنَد
گفت هرکس به غمِ زینب من گریه کُنَد
میبَرد گرچه به یک پلک زدن گریه کُنَد
اَجر آنکه به حسین و به حسن گریه کُنَد
در حدیث است که فرمود برای فَرَجَم
هفت دفعه قسم ماست به عُلیا زینب
روضهاش بود که دیدی کفنش را بُردند
نالهاش بود چرا پیرهنش را بُردند
تیغها زودتر از نیزه تنش را بُردند
خورجینها سرِ دور از بدنش را بُردند
همه را بُرده ولیکن به تو سوگند نرفت
نخی از مقعنهی عصمتِ کبری زینب
(حسن لطفی)
@navaye_asheghaan
بنام خدا
«پندیات»
مناسب برای مجالس ختم
لطفا با تفکر و تٱمل بخوانید و
ثواب آن را هدیه کنید به پدر
و مادران خفته در دل خاک
"" "" "" "
مجلس ختمی که می گردد بنا
هست یاران یک تلنگر بهر ما
نیست منکر واقعیت را کسی
زین مجالس می شود بر پا
بسی
مرد و زن لطف و عنایت می
کنند
دعوت ما را اجابت می کنند
پیرو برنا می شوند زار وحزین
درد مند و داغدارو دل غمین
الغرض باید بپا خیزیم ز خواب
ما در این دنیای خوش رنگ و
لعاب
دل ببندیم ما بر این دنیا اگر
می شویم در بحر غفلت غوطه
ور
خرم و سرمست و شیدا می
شویم
غافل از ایّام فردا می شویم
خویشتن رابنده ی زر می کنیم
زندگی رابی هدف سرمی کنیم
بهر یک لحظه خوشی جان می
دهیم
نی فقط جان دین و ایمان می
دهیم
مرگ حق است نیک می دانیم
همه
پس چرا ما غافل از آنیم همه
روز به روز آیا چرا بد می شویم
مرد و زن بی دین و مرتد می
شویم
درمجالس می نمائیم قیل و قال
می کنیم ازخویشتن صدها سوال
می رویم چون ازدر مجلس برون
می شویم دلبند این دنیای دون
می رود از یادمان عهد و قرار
می خوریم نان را به نرخ روزگار
روز فردا می شویم بار دگر
همچو ایام گذشته خیره سر
بازهم ما ساز خود را می زنیم
بیشتر دلبند دنیا می شویم
دوستان دنیاسرای عبرت است
هر دَمش دنیای سرُّ و حکمت
است
خفتگان بایدکه برخيزند ز خواب
نیست دنیابی حساب وبی کتاب
توشه اندوزی نمائیم در جهان
روز وشب باشیم به فکر امتحان
وای به حال آنکه غافل گشته
است
برسرای غیر سائل گشته است
سئیر کرده در مسیر ماسوا
کرده صدها کار زشت و ناروا
در تمام طول عمرش بیش و
کم
بر نداشته بهر فردا یک قدم
این مجالس یک به یک دانش
سراست
هر دمش چون درُّ و گوهر پر
بهاست
قبل مردن قدردان بودن خوش
است
با خلایق مهربان بودن خوش
است
گر بگیریم دست یک افتاده را
می شود آن دم خدا از ما رضا
در نهان گر ما کنیم افکار نیک
یا نمائیم قدر ارزن کار نیک
می کند بر ما یقین خالق نگاه
می کشد ما را برون از قعر چاه
فاخرا بربند این منظومه را
از دل وجان رفتگان را کن دعا
هرکه رفته زین جهان یادش
رواست
سرنوشت ما همه دست خدا ست
"" "" "" "" "" "" "
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
madar-madar-madar-shabi-digar.mp3
9.97M
مادر مادر مادر شبی دیگر
به کنار من جان بر لب باش
مادر چون کبوتر، نزنی پَر
دو، سه روز دگر با زینب باش
مادر بیمارم، شده گریه بر تو کارم
به شفای تو، دل خوش دارم
ای همه هست من ، نروی تو از دست من
که دلم توان بی مادری ندارد
بی تو زینبت یاوری ندارد
ز سکوت تو هویدا، ز خموشی تو پیدا
می سوزی و می سازی، گنجینۀ پر رازی
می دانم امشب مادر، آماده پروازی
گر می روی امشب، با خود ببر زینب
زینب، زینب، زینب، مزن امشب
تو دگر به دل مادر آذر
من خود در افغانم، پریشانم
که شوی تو زفردا بی مادر
ای طرفدار من، که شدی پرستار من
به آخر رسیده کار من
خانه دارم زینب ، گل بی قرارم زینب
به خدا که درد مادر دوا ندارد
مادرت امید شفا ندارد
تو پس از من یگانه ، بشوی چراغ خانه
هم بر علی یاور باش ، هم بر حسین مادر باش
من می روم اما تو ، همسنگر حیدر باش
آسوده حالم کن ، زینب حلالم کن
مادر مادر مادر شبی دیگر
به کنار من جان بر لب باش
مادر چون کبوتر، نزنی پَر
دو، سه روز دگر با زینب باش
ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا
تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا زهرا
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا
بی تو میخورم زمین آه و زاریم ببین بین غم ها
بانوی صف شکن در سنگر باش
حرف از سفر نزن با حیدر باش
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات
حسین گفتم و دل باز در کمندِ شماست
که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست
پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا
دلم زِ بدوِ تولد، علاقهمندِ شماست
دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه
پیِ شفا و تبرک به چای و قندِ شماست
کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد
به صبحگاه جزا موردِ پسندِ شماست
به اهل روضه بگویید روز رستاخیز
به زیر سایهای از پرچمِ بلندِ شماست
دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد
خوشا به حال محبی که شهروندِ شماست
همیشه معتقدم وقت مرگ میآیی
مبر زِ یاد، کسی را که مستمندِ شماست
✍ #مهدی_مقیمی
@navaye_asheghaan
مناجات با امام حسین علیه السلام
دنیا دلش برای شما شور می زند
بَهرِ غریبیِ تو خدا شور می زند
ابن الکریمی و کرمت کوهِ رحمت است
در قُلّه ی تو خیلِ گدا شور می زند
مسکین و سائلم، که به کوی تو آمدم
دیدم به کویتان همه جا شور می زند
معلول جسمی آمده در زیرِ قُبه اَت
از جان و دل بِقصد شفا شور می زند
بَروی گُنبدِ حرم تو به اِهتزاز
سُرخیِ پرچمت به هوا شور می زند
در علقمه که مَهدِ وفا و اَدب بُوَد
ساقی فِتاده، دستِ جدا شور می زند
شبهای جمعه مادرتان بین قتلگاه
ما بین پیکر شهدا شور می زند
روزِ جزا به دور تن بی سرت حسین
هر شیعه ای به آه و نوا شور می زند
روح القدس به ماه عزا بین تکیه ها
در لا به لای اشک و بُکا شور می زند
خواندم مُصیبت و دم نوحه گرفته ام
لیکَن مَلک به ارض و سَما شور می زند
یک دستمان به سینه و دستی دگر به سر
سینه زن شما سر و پا شور می زند
هر کربلا نَرفته که دلتنگِ کربلاست
دائم میانِ صَحنِ رضا شور می زند
چَندی بُوَد حریم تو تهدید می شود
قلبم برای صحن و سرا شور می زند
آرام می شود دل شوریده ام حسین
در بین روضه هر دفعه تا شور می زند
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مناجات_امام_حسین_ع
@navaye_asheghaan
#مدح و مناجات
#با امام زمان (عج)
#زمزمه
ای عزیز قلب زهرا ، آرزو دارم ببینم روی ماهت
بر سر راهت نشستم ، تا بیفتد بر دل من یک نگاهت
تو امیر ماسوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
دردمندان را دوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
شوق دیدار تو دارم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
دل شده امشب هوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
یابن الزهرا یابن الزهرا
ماه من تا کی به پشت ابر غیبت در نهانی در نهانی
بی پناهم ده پناهم تو پناه بی کسانی بی کسانی
درد عالم را طبیبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
حیف باشد که غریبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
مضطرم من بر در تو ، یابن الزهرا یابن الزهرا
تو ولی امن یجیبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا
یابن الزهرا یابن الزهرا
آرزو دارم ببینم کربلا را ای امیر دلربایم
کن عنایت بر گدایت ده برات کربلایم کربلایم
کربلا درمان دردم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
از فراقش گریه کردم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
کن عنایت با تو مولا ، یابن الزهرا یابن الزهرا
دور شش گوشه بگردم ، یا یابن الزهرا یابن الزهرا
یابن الزهرا یابن الزهرا
جمعه ها در انتظار ، روی ماهت مینشینم یابن الزهرا
منتظر با این امیدم ، تا که رویت را ببینم یابن الزهرا
من گدای دل غمینم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
عاشق آن مه جبینم، یابن الزهرا یابن الزهرا
یادعا کن که بمیرم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
یا که رویت را ببینم ، یابن الزهرا یابن الزهرا
یابن الزهرا یابن
بانوای
مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی
#مصطفی_رمضانی🎤
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا
بهشت هستی
----------
منم گدا منم گدا ، گدای کوی فاطمه
روز و شبم می گذرد به گفتگوی فاطمه
فتاده دل به پای او صفای دل صفای او
داده به عشق آبرو آب وضوی فاطمه
من که غمین و خسته ام دیده ز غیر بسته ام
بود دل شکسته ام به جستجوی فاطمه
دل شده پای بست او دیده بود به دست او
مستم و مست ، مست او مست سبوی فاطمه
جهان ازوست گلستان جنان ازوست گل فشان
می دهد ای جهانیان بهشت بوی فاطمه
میان کوچه ای خدا به پیش چشم مجتبی
دست سیاه شب چرا خورده به روی فاطمه
خصم که باب کین گشود آتش کینه را فزود
زد به تمام هست و بود شعله عدوی فاطمه
"یاسر" اگر کند رها مرغ دل شکسته را
بال گشاید از وفا باز به سوی فاطمه
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
#ربیع_الاول
.@navaye_asheghaan
.
#از_لسان_امام_زمان_عج
#منم_امام_انس_جان
#مناجات
منم امام اِنسُ و جان مهدی ام
حضرتِ صاحب الزمان مهدی ام
مادر من اُمُِ ابیها بُوَد
عمه ی من زینبِ کبری بُوَد
عمه ی من به ماسوا غالب است
بنتِ علی ابن ابی طالب است
عمه ی من ضیاءِ هر دو عین است
عمه ی من شریکه الحسین است
عمه ی من زِینِ أَبِ مرتضاست
به کشتیِ اهلِ ولا ناخداست
به آسمان و عرش چون نگین است
ضیاء چشم زین العابدین است
عمه ی من کعبه ی غمها بود
ام مصائبِ دو دنیا بود
عمه ی ما فضائلش دائم است
عمه ی ساداتِ بنی هاشم است
عمه من آینه ی مادر است
شاهدِ قصه های پشتِ در است
عمه ی ما دیده ز آن ابتدا
مادر و آن مصائبِ کوچه را
دیده غم و غربت و هم مهن را
لخته ی خونِ جگرِ حسن را
عمه ی ما دیده دو دستِ قلم
ساقیِ بی مشک بدونِ علم
دیده به علقمه گلِ یاس را
دو چشمِ غرقِ خونِ عباس را
عمه من خواهرِ خون خداست
ادامه ی نهضتِ کرببلاست
حکمت همین بود شود از قضا
اسیر در کوفه و شام بلا
از سفرِ کرببلا تا به شام
سنگِ جفا خورده ز بالای بام
روضه ی مکشوفه بدیده ست او
بغضِ یتیمانه شنیده ست او
راسِ بریده دیده بالایِ نی
صوتِ حزین شنیده از نایِ نی
عمه ی ما لب به سخن باز کرد
ز کوفه تا به شام اعجاز کرد
تیغِ زبان تا غضب آلود شد
دشمنِ دون یکسره نابود شد
به خطبه ای کرد چنان انقلاب
که شام شد بر سرِ شامی خراب
دخت علی شد رجزش پر شرر
مردتر از هزار و یک شیرِ نر
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#اربعین
.