eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ی حضرت ابالفضل 1377.mp3
28.91M
روضه ی حضرت ابالفضل العباس (ع) ای مشک مریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم دور تو گردم حسین من جواز میدان به من بده تو علمدار منی تو علمدار منی عباس عباس سردار منی زمان: محرم 1377 @navaye_asheghaan
عاشورای حسینی.mp3
30.59M
امشب اباعبدالله در خیمه ها مهمان است شاعر: حاج غلامرضا سازگار (میثم) دریغا لاله هایم سر بریدند زِ گلبن لاله های تر بریدند نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2) شاعر: ایا تن بی سر برابر من تویی تویی آیا برادر من به میدان می روی ای گل به همره می بری جانم شاعر:محمود تاری (یاسر) سر تو بر نیزه زیارتگاه به تو ای سر بریده صلوات الله @navaye_asheghaan
❁﷽❁ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نام تو ذکر خوش وقت سحرهای من است کربلای تو حســین ! آخرِ دنیـــای من است بارهـــا زاِئــر تو باشـــم اگـر ، باز کم است حـــرم پاک تو هر لحـــظه تمنـای من است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای حاضرِغایب از نظر وقت ظهور است ای غـایت آمال بشــر ، وقت ظهور است پـایـان بده بـر ظلمت شبــهای جـــدایی ای ماه دل آرای سحر ، وقت ظهور است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🤲 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•به گریه های یتیمانه ی... #روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم...لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ. حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر..أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ، هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي" به گریه‌های یتیمانه‌ی گدایانت اراده کن برسد دست ما به دامانت بریده‌ایم ز شهر و به خاک، رو زده‌ایم به این امید که باشیم در بیابانت مولای من ! چقدر گریه‌ی یعقوب، شب‌ به‌ شب برسد ولی تو راه نیفتی به سوی کنعانت «یابن‌الحسن» ز ره نیامده‌ای و جمعه جمعه پیر شدند تمام پیرغلامان، ز داغ هجرانت عزای حضرت صادق، رسیده آقاجان فدای شال عزا و دو چشم گریانت عرفه داره میاد.. کم‌کم بوی محرم امام‌حسینم داره میاد..امشب به امام صادق بگو: براتِ کرببلا را بیا محبت کن به‌حقِ خشکی لبِ جَدِ عطشانت.. حسین مقدّسات خدا در مدار تقدیست ملائکه، همه شاگردهای تدریست اساس فقه تشیّع، رهین تأسیست گرفته‌ایم مسلمانی از احادیثت نشسته‌ایم همه پای درس دلبری‌ات همه فدای درستی فقه جعفری‌ات کسی‌ که با تو نباشد؛ تباه شد دینش بنای تفرقه شد بنای دروغینش نثار او شده، لعن رسول و نفرینش ولی محبّ تو را حق نموده تحسینش خدا کند که چو هارون مکّی‌ات باشم دوباره زائر آن قبر خاکی‌ات باشم کلامِ توست که احیاکننده‌ی دین است پیام توست که اصل جهاد تبیین است قیام توست که بنیان‌کَن شیاطین است قوام درس تو، روضه است؛ روضه شیرین است میان محفل اُنست، حسینیه داری چه اشتیاق عجیبی به مرثیه داری *وسط درس، شاعر میومد حضرت درسو تعطیل می‌کرد.. می‌گفت یکم برا جد ما بگو ما گریه کنیم قربونت برم آقاجان.ما اصلا روضه‌‌ها رو مدیون امام صادقیم..وقتی شعرا میومدن حضرت ترغیبشون می‌کرد تشویقشون می‌کرد. به عبدی کوفی که گاهی محضر حضرت شعر میخوند..حضرت فرمود: یه جوری شعر بگو که زنها بتونن دم بگیرن.. نوحه سر بدن گریه کنن شیون کنن.. جعفر بن عفان آمد محضر حضرت، حضرت فرمود حالا شعر بخون برا جد ما.. شعر خوند.حضرت فرمود: جعفر بن عفان همین قدر بهت بگم شعر خوندی ما برای جدمون گریه کردیم، اما بیشتر از ما ملائکه برای جد ما گریه کردن..ما هر چه داریم از امام صادقه..کَمِیتِ شاعر میگه: یه بار رفتم منزل حضرت،حضرت تا منو دید فرمود: پرده بندازید خانوم‌ها اونطرف مردها اینطرف،فرمود: کمیت حالا برای جد ما بخون ما گریه کنیم...می‌گفت من شروع کردم شعر خواندن لابه‌لای شعر خوندن که حضرت گریه می‌کرد.. یه‌وقت دیدم یه خانمی از پشت پرده یه بچه شیرخواره بغل امام صادق گذاشت. دیدیم حضرت اون بچه رو، رو دست بلند کرد اونقدر گریه کرد اونقدر ناله زد..* @navaye_asheghaan
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *دلت رفت در خونه‌ی علی‌ اصغرِ امام حسین یه بیت فقط بگم..گفت ..* بلندمرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعه‌ی آبی به منت افتاده تو در عمل به عزاداری‌ام، جهت دادی به اشک‌های حسینی، تو منزلت دادی میان گریه، به ما درس معرفت دادی تو راه‌ کار شفاعت در آخرت دادی صدا زدی که برای حسین گریه کنید به یاد کرب و بلای حسین گریه کنید به مَسمَعِ بَصَری فرمود: مسمع! حالا نمی‌تونی کربلا بری آیا برای جد ما گریه می‌کنی یا نه؟ گفت: بله آقا من گریه می‌کنم.حضرت به گریه‌‌ی خالی راضی نبود.فرمود: "اَفَتَجزَع"؟!جزع و فزع می‌کنی یا نه بی‌قراری می‌کنی یا نه؟حضرت از من و شما توقع بی‌قرار شدن داره در روضه...* تو درد دیده‌ای از انفعال بی‌دردان تو داغ‌ دیده‌ای آقا، میان نامردان تو بین آتش و در خواب ناز، شاگردان تو پابرهنه میان هجوم ولگردان دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت گرفت خانه‌ات آتش؛ دلم در آتش سوخت *نوشتن وقتی در خانه‌ی حضرتو آتیش زدن آتش کشیده شد به داخل منزل، حضرت بین آتش قدم می‌زد می‌فرمود:"أَنَا اِبْنُ أَعرَاقِ اَلثَّرَى أَنَا اِبْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اَللَّهِ "من فرزند ابراهیم هستم که آتش بر او سرد شد. قربونت برم آقاجان..مثل مادرت در خانه اتو آتش زدن .اما آقا مادرت فرمود: شعله‌های آتش، صورت منو سوزوند.. بعدِ آتش زدنِ درِ خانه‌‌ی حضرت،فردا شد یه عده شیعیان آمدن محضر حضرت گفتن: آقا ای کاش مرده بودیم نمی‌دیدیم اینطور به شما جسارت کردن..درِ خانه‌تون رو آتش زدن..ان‌شاءلله شیعیان جبران می‌کنن.الحمدالله خانواده اتون سالمن حضرت همینجور گریه می‌کرد.فرمود: من برا خودم گریه نمی‌کنم.برای چی گریه می‌کنی؟فرمود: اینجا رو که سوزوندن دیدم این زن و بچه‌ها می‌ترسن هر کی داره دنبال یه سرپناهی می‌گرده آتش بهش نرسه..یاد آتیش زدن خیمه‌های جدم افتادم اون لحظه‌ای که بچه‌ها توو این بیابونا می‌دویدن..* دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت گرفت خانه‌ات آتش دلم در آتش سوخت به غیرت تو اگر بین خانه برخورده گریز روضه‌ات، اوّل به میخ در خورده به یاد فاطمه که ضربه، بی‌خبر خورده دل شکسته‌ی تو، بی‌امان شرر خورده خدانکرده زنی بین خانه‌ات که نسوخت کبوتری وسط آشیانه‌ات که نسوخت *خیلی حضرت، مادرش زهرا رو دوست داشت..اصن این قصه رو بگم چه لطیفه: اومد پیش حضرت گفت: خدا دختری به من عطا کرد..فرمود: اسمش رو چی گذاشتی؟ آقا "فاطمه" به عشق مادرتون زهرا،حضرت تا اسم مادرش رو شنید مکرر می‌گفت: "فاطمَه فاطمَه فاطمَه....."یه لحظه قطع کرد گفت:حالا اسمش فاطمه‌ست یه وقت، سیلی نزنی به صورتش..* *امام صادق فرمود: "لَزمَتِ الفراشُ نَحِلَ جسمها" مادر ما دیگه بستری شد."نَحِلَ جسمُها "دیگه بدنش ضعیف شد نحیف شد لاغر شد." ذاب لحمُها"دیگه گوشتای بدنش ریخت..حالا دلت رفت درِ خانه‌ی بی‌بی..همین امام صادق فرمود:"کَانَ‌ سَبَبُ‌ وَفَاتِهَا "علت شهادت مادرش زهرا رو‌ امام صادق این گونه فرمود: "اَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَی الرَجُل لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ"فرمود: آنقدر اون نامرد با غلاف شمشیر زد به بازوی مادرم..یه جا دیگه روضه رو حضرت اینگونه فرمود:"فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ"گویا دارم می‌بینم چنان سیلی به صورت مادرم زدن گوشواره توو گوش مادرم شکست افتاد رو زمین..* خدا نکرده زنی بین خانه‌ات که نسوخت کبوتری وسط آشیانه‌ات که نسوخت زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگ دلی پست و بد دهانت کرد @navaye_asheghaan
پایانی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شیخ عباس قمی تو‌منتهی الآمال می فرماید پنج بار یا بیشتر منصور دوانیقی لعنة الله علیه اراده‌ی قتل امام صادق رو داشت.یکیش همونه که حضرت رو به زور بردن..نوشتن محمد بن ربیع لعنت‌الله علیه وقتی مامور شد.خود ربیع میگه وقتی منصور دستور داد..گفت یه جوری حضرت رو بیارید فرصت نکنه هر جور دیدیدش بیاریدش. دستوره ربیع میگه بین فرزندام محمد، قسی‌القلب‌تر از همه بود. به پسرم محمد گفتم تو ماموری امام صادق رو بیاری. اما هر جور دیدی بیارش ..محمد ملعون ابن ربیع، نوشتن نردبان گذاشتن وارد منزل حضرت شدن دیدم پیراهن بلندی به تن حضرته دستمالی به کمر بسته، مشغول عبادت..اومد بالا سرش گفت آقا باید بریم. حضرت فرمود اجازه بده.. نعلینی.. عبایی.. عمامه‌ای..گفت مامورم همینجوری ببرمت. نقل، ادامه‌ش اینه: همه‌ی اون سربازا سواره بودن امام صادقِ ما با پای برهنه با پای پیاده دستاشو بستن حضرت رو بردن..* زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگ‌دلی پست و بددهانت کرد تو سال‌خورده‌ و خسته‌، ولی اهانت کرد طناب‌ پیچ در آن کوچه‌ها دوانت کرد میان وضعیتی نامناسبی؛ ای وای بیاد غربت امّ‌المَصائبی؛ ای وای اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید گریز روضه‌ات از کوچه‌ها به شام رسید عقیله‌ی علویّه به ازدحام رسید به عمه جان شما خیلی اتهام رسید *من از سیدا خیلی عذر می‌خوام به‌خاطر این بیت..* زنی که بود دو عالم، مسخّر نامش حرام‌زاده‌ی مرجانه داد دشنامش عبا نبردی و گفتی، عبا نداشت حسین رِدا نداری و گفتی، رِدا نداشت حسین به روی پیروهن از زخم، جا نداشت حسین به زخم نیزه‌ی اَخنس، صدا نداشت حسین به خونِ حنجرش، آغشته شد؛ بمیرم من عزیز ما، نگران کشته شد؛ بمیرم من *این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردن امشب..راوی میگه در روز یه بار اسم امام حسین رو جلوی امام صادق می‌آوردیم تا شب، دیگه کسی لبخند حضرت رو نمی‌دید.حضرت به منو شما گریه رو یاد داده..یه بار به عبدالله منصور حضرت، تمام روضه‌ی عاشورا رو فرمود: خوند با هم گریه کردن ..وای که روضه‌ای روضه‌خونش امام معصوم باشه تو هم پا روضه‌ اش بشینی. یعنی آدم، زنده می‌مونه؟! تو فکر کن امام زمان نشسته تو زانو زدی محضرش حضرت داره روضه میخونه..اصن آدم زنده می‌مونه؟! میدونی حضرت تا کجاها رفت؟!من فقط چند خطشو بگم..کل روضه رو به عبدالله منصور فرمود. من فقط چند خطشو بگم..رسید به اینجا: "نَظَرَ الحسینُ یمینه و شماله"کار به جایی رسید جد ما چپ و راست را نگاه می‌کرد یه نفر نبود کمکش کنه..از زبان امام صادق دارم میگم.."وَلا یَری اَحَدا"هیچکس نبود.."فَرَفَعَ رأسهُ إلی السَّما"یه نگا جد ما به آسمان کرد..با خدا صحبت کرد گله کرد از این قوم.صدا زد..خدایا ببین دارن با پسر پیغمبر چه می‌کنن. بین ما و آب فرات حائل شدن.نمی‌ذارن آب به ما برسه یا بقیه‌الله!..همینجور داشت مناجات می‌کردو رَمِیَ بِسَهمٍ، فَوَقَعَ فی نَهره..امام صادق میگه..یه وقت دیدن یه تیری رها شد به گلوی حضرت خورد.حضرت رو اسب نشسته بود. "فَخَرَّ عن فَرَسه"حضرت از اسب به زمین افتاد. جمله ی امام صادق اینه فرمود:تا افتاد تیر و از گلو در آوردمحاسنشو به خون خودش خضاب کرد..* ای حسین... @navaye_asheghaan
shahadat emam sadegh_14020225(2).mp3
31.15M
|⇦•به گریه ی یتیمانه ی...... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج‌ محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ز غربتش چه بگویم کـه سینه‌ها خون اسـت برای صادق زهرا مدینه محزون اسـت دلم دوباره بـه یاد رئیس مذهب سوخت کـه داغ غربت لیلی حدیث مجنون اسـت @navaye_asheghaan
|⇦•دردمندان غمت... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید علی تقوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دردمندان غمت زندگی از سر گیرند گر که با مژه غبار از حرمت برگیرند گر چه بی صحن و رواق است حریمت اما پادشاهان جهان روزی از این در گیرند خاک های حَرمت محمل اشک زهراست گر که با دُرِّ نجف چند برابر گیرند کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع شمع آورده ام امشب بکنم نذر بقیع ما که آزاده ترینیم چو در بند توئیم مستمند اثر گریه و لبخندِ توئیم صاحب اصلی افلاک، همه خاک توییم ما اضافی همان آب و گل پاکِ توئیم چون تو معشوق شدی ما همه عاشق شده ایم شیعه ی جعفری حضرت صادق شده ایم از تو تعظیم شعائر شده احیا مولا از دم گرم تو جابر شده احیا مولا در حسینیه به فکر همگی بودی تو اولین روضه بگیرِ دهگی بودی تو از تو داریم همین سینه زنی ها را ما از تو داریم حسین جانِ روی لبها را آه از آن روز که غم بر جگرت ریخته شد کوهی از رنج و بلا بر سر تو ریخته شد بی حیاها که شبِ تار سرت ریختند مثل دزد از سر دیوار سرت ریختند بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود بر در خانه ی خورشید پر از هیزم بود شعله ی کینه ی ایام که افروخت دگر حضرت شیخُ الائمه حرمش سوخت دگر آتش از غربت ایشان که خجالت نکشید شعله از حضرت باران که خجالت نکشید شکرِ حق اهل و عیالت همه سالم هستند در کنارِ حرمت جمع محارم هستند چونکه افتاد زمین با نظرِ گریانش مادرش فاطمه آمد جلوی چشمانش یاد آن روز که زهرا وسط غائله بود با لگد میزدنش، مادرِ ما حامله بود یکی لگد میزد.. یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هر چی دستش اومد میزد یکی لگد میزد... مغیره می خنده... با دل پر کینه داره دست بابامو می بنده ناله ی زهرا بلنده اما علیه شرمنده مغیره می خنده.. * آره .... از همون روز شروع شد باباش امیرالمومنین رو با اون کیفیت آوردند، تو کوچه ها کشوندند.. از همون روز باب شد که جرأت کردند شیخ الائمه ی ما رو بیارن وسط کوچه ها، بدون عبا و عمامه بخدا اگه شما شیعه ها اونجا بودید دق می کردید و میمردید... * بذارید عمامه شو سرش کنه بذارید عبا به پیکرش کنه از تو شعله یه کم آهسته برید بذارید که یادِ مادرش کنه طعنه های بی حساب نیاز نداشت اینهمه رنج و عذاب نیاز نداشت این پیرمرد که خودش میاد دور گردنش طناب نیاز نداشت یه چیزی میگم دلا شکسته شه چشمای همه به خون نشسته شه یه چیزی میگم شما داد بزنید کاش همیشه دست مردا بسته شه زینب و سنگای شام واویلتا کوچه های تنگ شام واویلتا ریسمان به دور دست و گردنِ زن و بچه ی امام واویلتا.. «*حسین ...گفت: داداش!»* غم و غصه ها بی اندازه شده خدایا داغ دلم تازه شده جلوی چشمای زینب سر تو آویزون به روی دروازه شده همش از کینه ی مولا آب میخورد خواهرت طعنه ی بی حساب میخورد حق بده اگه خودم رو میزنم خیزران میزد و هی شراب میخورد «حسین ......» @navaye_asheghaan
روضه خانگی - امام صادق(ع) - 1082.mp3
11.57M
|⇦•درد مندان غمت.... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید علی تقوی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مغرورکه شدے.. بہ‌قبرستان ‌برو‌ ؛ آنجا ‌آدم‌ھاے زیادی ‌خواھی‌یافت که هرکدام‌زمآنی‌فکر‌میکردند دنیآبدون‌ِوجود‌آنھا نمیچرخد.. ! @navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🌷🌷🌷🌷 ✅بنداول مدحی سلام اقا سلام یا حضرت صادق (ع) سلام اقا سلام ای عشق هر عاشق سلام اقا سلام ای هادی و رهبر سلام اقا سلام یا ایُّهاَ الجَعفر(ع) بزرگ مردا تو استاد کلیم بودی مثل جدت امید هر یتیم بودی غریب آقام غریب آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم مدحی هزار جابر شاگرد منبرت اقا روایتها رسید از محضرت بر ما دلم امشب هوای. دردو غم داره چشای من داره از غصه می باره بمیرم من برای غربتت اقا ندار ی تو رواق و گنبدی حتی غریب آقام غریب آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم زبانحال امام (ع) منم صادق غریب ابن غریبم من منم صادق امام غم نصیبم من غریب آقام غریب آقام تا که بستن دوتا دستا مو از کینه کشیدم آه من از عمق دل و سینه من و بردن با دشنام و هزار آزار بی حرمتها شبیه حیدرکرار بی دستارو بی عمامه من و بردن من وپای برهنه خیلی آزردن تا که میزد من و ابن ربیع سیلی می افتادم به یاد صورت نیلی 😭 غریبم من غریبم من غریبم من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندچهارم گریز به مدینه و کربلا تا که آتیش زبونه میکشید از در من افتادم به یاد پهلوی مادر می سوختم من بادوتاچشمای خونبار یادمادر یاد مسمار در و دیوار تا افتادم رو خاکا خسته و بی حال می افتادم به یاد عمه مو گودال چه حالی داشت وقتی که میدید از رو تل می بریدن سر داداش و تو مقتل 😭😭😭 حسین جانم حسین جانم 💠💠4⃣2⃣1⃣💠💠 @navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🎼 🔘🔘426🔘🔘 ✅بنداول امام زمان(عج) آجَرکَ الله مِن مُصیبَتِک حجت ثانی عشَر ازغم جدت حضرت صادق (ع) شده چشمای تو تر با دل محزون قلبی پر از خون می باری باز بی امون به تنت امشب کردی رخت غم تو عزای جدتون 🔘 باز از روضه ها حالت مضطره جدت روضه هاش مثل مادره آه و واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم زبانحال امام صادق(ع) لحظه ی آخر با دله مضطر با دوتاچشم ترم میخونم هردم باسرشک غم مادرم وای مادرم دل پریشونم زار و دلخونم من غریبم ای خدا به روی بستر میزنم پرپر آه ازین زهر جفا 🔘 سوخت بال وپرم /وای از جگرم آه از این دلم/ ای وای مادرم واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم با چشم خونبار / بی کس و بی یار بردنم در کوچه ها دستامو بستن /حرمت شکستن این مردم بی حیا بی عبا بردن/ بی عصا بردن من و با قد کمون نیمه شب بردن /با غضب بردن من و با چشمای خون 🔘 غم خواری نبود غم خوارم بشه هیچ مردی نبود که یارم بشه واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندچهارم گریز به( شام) مردک نامرد وقتی که می زد من و از پشت بی هوا افتادم یاده رقیه و اون زجر پست بی حیا 😭 می زدش با مشت که به قصد کشت راه می رفت از رو تنش جای ضربه هاش جای چکمه هاش مونده روی بدنش 😭 هر وقت اسم با با رو می اورد از دستای زجر یه سیلی می خورد 😭 ابتا حسین (ع) 💠💠4⃣2⃣6⃣💠💠 @navaye_asheghaan
🎼 🌷🌷🌷🌷 ✅بنداول شیخ الائمه اقا تو اسوه ی ایمانی هدیه ای از یزدانی مفسره قرانی شیخ الائمه آقا روح حقایق هستی قرآن ناطق هستی امام صادق هستی شیخ الائمه اقا وقتی دعا می کردی خدا خدا می کردی چه گریه ها می کردی شیخ الائمه اقا به محضرت کاش بودم دورو برت کاش بودم کبوترت کاش بودم غریب ای غریب آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم برات بمیرم آقا یه عده ای بی حرمت می کردن هتک حرمت اتیش زدن به حجره ت برات بمیرم آقا بال و پرِ تو ریختن دور و برِ تو ریختن روی سرِ تو ریختن برات بمیرم آقا تو رو که مضطر بردن با چشمای تر بردن شبیه حیدر بردن برات بمیرم آقا که نمکت رو خوردن ولی تو رو آزردن تو رو به زور می بردن امون از دله آقا 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم برات بمیرم آقا تو رو شبونه بردن چه ظالمونه بردن با تازیونه بردن برات بمیرم آقا با قلب خونت بردن و نیمه جونت بردن کشون کشونت بردن برات بمیرم آقا ابن ربیع نامرد که هتک حرمت میکرد به صورتت سیلی زد ابن ربیع ملعون وقتی تواون تاب و تب می کشیدت با مرکب افتادی یاد زینب (س) افتادی یاد عمه وقتی تورو با اجبار با اذیت و با ازار بردن میون انظار امان از دله زینب(س) 💠💠4⃣2⃣4⃣💠💠 @navaye_asheghaan
. 🔘🔘🔘 بند1⃣ پر میزنه کفتر دلِ من ،امشبوتا مدینه توی بقیع در کنارِ چهار تا، قبر خاکی میشنه .... امشبو تا سحر برای حضرت صادق هی میزنه به سینه به یادِ اون شبی که خونشو آتیش زدن ،میبردنش زکینه ... وآااای میگم با چشمای تر وآااای آتیش گرفته باز در ذکر لبم وای مادر وآااای حرمتشو شکستن وآااای دسته آقا رو بستن مثال باباش حیدر واااای ،غریب آقام صادق •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ کِشون کشون بردن بی حیاها ،با تازیونه اونشب با گریه میگفت به زیره لب هاش،امون از دل زینب بادستا ی بسته کشیدنش توی بازار ،مثل حضرت سجاد توی راه چن دفه محکم با صورتش آقا، به روی خاکا افتاد وآااای به هر سو میکشیدن وآااای نفسش و بریدن نگفتن پیره مرده وآااای میکردن هی جسارت وآااای به مادرش اهانت دلش یه کوه درده واااای ،غریب آقام صادق •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• به قلم👇👇 .👇 @navaye_asheghaan
. 🔘🔘🔘 بند1⃣ رخت عزا به تن کن ،ای دل عاشق داره میسوزه از زهر ، گل شقایق بزن به سینه امشب ،از داغ و هجرِ شیخ الائمه آقا ،امام صادق .... بی یار و بی شکیبه عمریه غم نصیبه مثه علی غریبه این لحظه های آخر میخونه یاد مادر روضه ی دیوار و در ..... دری که ریشه داشت شکست حرمت همیشه داشت شکست مادرمون در این میون یه بار شیشه داشت شکست واغربتا واغربتا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ یه عده بی مروت ؛ تُو نیمه یِ شب میکشیدن امامو ؛ در پیِ مَرکَب نه تنها حرمتش رو ؛ نگه نداشتن بلکه با تازیونه ؛ زدند مرتّب .... بردند تو کوچه هایی که مادرش کتک خورد حسن همونجا بود مُرد کوهِ غمی تُو سینه دلش پَر از شرر شد آماده یِ سفر شد .... رسیده وقتِ احتضار نداره طاقت و قرار کُشتن امامِ شیعه رو لعنت به خَصمِ روزگار واغربتا واغربتا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• .👇 @navaye_asheghaan
. (ع) ⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ این لحظه های آخر نگاهته به اون در چشات شده بارونی تا دیدی اومد مادر ...... اومده با قد خمش تازه شده برات غمش آتیش زهر به یک کنار میسوزی یاد ماتمش ..... واویلا هرچی شنیدی راس بود این کاره یه عده ایی خناس بود گل یاس به شعله ها حساس بود میخ در چقده بی احساس بود واویلا واویلا ...... بند2⃣ شدی اذیت آقا از ظلم این نامردا اما دلت بی تابه از غصه ی کربلا جدت غریب وبی پناه افتاده بود تو قتلگاه سرش تا رفت به نیزه ها آتیش رسید به خیمه گاه ..... واویلا از این همه جسارت ناموس علی کجا ! اسارت باضربه سیلی و تازیونه زیور و معجرا رفته غارت واویلا واویلا .... بند3⃣ (س) میگم با سوز و گریه وای از غم رقیه وقتی که رفت دنبالش زجره بنی امیه ..... لگد میزد از روی کین مردک بی رحم و لعین طوری میزد تو کمرش رقیه جان میخورد زمین ..... واویلا سه ساله و قد کمون از سیلی تو صورتش داره نشون از بس که خورده کتک تو شهر شام رقیه از ترس گرفت لکنت زبون واویلا واویلا 💠💠💠💠💠💠 به قلم: .👇 @navaye_asheghaan
. علیه السلام بند اول: باز خدا روضه خونه دوباره سوخت یه خونه دوباره حمله کردن خونه ای رو شبونه آسمون تیره تر شد خونه تا شعله ور شد انگاری باز تداعی روضه ی میخ و در شد باز هیزم و باز طناب باز بوی آتیش و دود باز تازیونه زدن باز شونه ای شد کبود تو کوچه آقای ما همه دیدن می برید پیره مردی شصت ساله پشت مرکب می دوید امون از این روزگار بند دوم: بدونِ یار و یاور با حالِ زار و مضطر کشیدنش تو کوچه شبیهِ باباش حیدر ناسزا می شنید و خونِ دل می کشید و با پاهای برهنه روی خاک می دوید و نه عمامه روی سر نه توی دستش عصا دائم میخورد رو زمین امام مظلومِ ما نفس نفس میزد و توون نداشت دست و پاش شکستن حُرمتشو جلو چِشِ بچه هاش امون از این روزگار بند سوم: میونِ کاخِ منصور روضه خونه با زهرا شده زنده دوباره کربلا واسه آقا تا که میبینه خنجر میباره اشکِ ماتم یاده راسِ بریده میسوزه تو تب و غم توون نداره تنش خونی شده پیرهَنش از شدته سَم داره ‌میاد خون از دهنش خدا رو شکر که نشد تنش دیگه بی کفن خدا رو شکر که سرش جدا نشد از بدن امون از این روزگار ✍️به قلم: (یاحسین) .👇 @navaye_asheghaan