4_5812035244861162024.mp3
3.05M
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج)
💐 دل دل نکن ای دل
💐 دست دست نکن ای پا
🎤 #محمودکریمی
@navayehosseinian
4_6010349411224257310.mp3
9.25M
🌹 ماه دل آرا بیا ، از پشت ابرا بیا(سرود بسیار زیبا)
🔉 #حاج_محمود_کریمی
🔸 پیشنهاد ویژه دانلود
👊 #لعن_علي_عدوك_ياعلي
@navayehosseinian
سخنرانی پیرامون ظهور .استاد پناهیان.mp3
1.68M
♨️ فرج امام زمان در اوج نا امیدی
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🔴 بهترین سخنرانی های روز
@navayehosseinian
┄┅═══••✾🍃🌸🍃✾••═══┅┄
#شهید_هادی
🔻من با شهدای زیادی حشر و نشر
داشتم . اما شبیه شخصیت ابراهیم
را در کمتر کسی دیدم .
▫برخی افراد بودند که بعضی از خصوصیات
ابراهیم را داشتند ، اما اینکه کسی مانند
ابراهیم ، این قدر جامع الاطراف باشد...
را ندیدم .
💓 محبت ابراهیم شامل حال همه می شد .
از اسرای عراقی تا برخی رزمندگان که از نقاط
دور دست ایران آمده بودند.
این عشق و محبت ، ظاهری هم نبود .
ابراهیم با عشق و علاقه به دیگران
خدمت می کرد .
اینکه ببیند یک بنده خدا اذیت می شود ،
برای او بسیار سخت بود .
💎 ابراهیم مسؤلیت و فرماندهی قبول
نمی کرد شاید یکی از دلایلش این بود که
در زمان مسئولیت ، امکان دارد انسان
تصمیم درستی نگیرد و همین باعث رنجش
اطرافیان شود .
برای همین همیشه می گفت : یک نفر از
دوستان ، مسئولیت را قبول کند و ما با
تمام توان در کنارش هستیم .
📌 نکته دیگر اینکه قلب و رئوف مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت
حتی نمی توانست ببیند که یک حیوان
اذیت می شود .
🔅یک روز قرار شد که با ابراهیم ، از گیلان غرب به کرمانشاه و از آن جا به تهران بیاییم
سوار مینی بوس و راهی کرمانشاه شدیم .
🚌 همین که ماشین از شهر خارج شد ،
یکدفعه ترمز کرد و صدایی آمد.
انگار یک چیزی به ماشین خورد...
راننده لحظه ی توقف کرد و به حرکتش
ادامه داد ابراهیم از شیشه نگاه کرد و متوجه
شد که این توقف ، به خاطر برخورد ماشین
با یک سگ بود .
🐶 من هم دیدم که پای آن سگ آسیب
دیده بود و لنگ لنگان به آن سوی جاده رفت .
ابراهیم به راننده گفت :نگه دار ببینم چی شد
راننده گفت : چیزی نیست سگ بود
ابراهیم بلند تر گفت : نگه دار ، من می خوام پیاده بشم .
💵 ماشین ایستاد .ابراهیم کرایه دونفر رو داد وپیاده شدیم . رفتیم به سراغ آن سگ حیوان زبان بسته قادر به حرکت نبود .
🌀ابراهیم جلو رفت کمی به حال و روز حیوان نگاه کرد . یک تکه چوب برداشت و با مقداری پلاستیک که کنار جاده افتاده بود ، پای سگ را آتل بست
خلاصه حتی آن سگ هم از محبت ابراهیم بی نصیب نماند .
👟 یکی از کٌردهای محلی که از دور شاهد این صحنه بود جلو آمد .به کار ابراهیم خیره شده بود . از این کار خیلی خوشش آمد و تشکر کرد .
💶 ابراهیم کمی پول به آن شخص داد و گفت : مراقب این زبان بسته باش اگر شد کمی استخوان برایش تهیه کن .
⌚ساعتی بعد همراه ابراهیم سوار مینی بوس بعدی شدیم در راه به کارهای او فکر می کردم شخصیت او واقعا عجیب بود .
به خاطر، یک سگ سفرخودش را به عقب انداخت و خودش را اینگونه به سختی کشید.
💕 بعدها در مورد محبت به حیوانات شنیدم که درحدیثی از ....
🍃پیامبر آمده :
به واسطه محبت یک زن به سگ و آب دادن به او گناهان آن زن #بخشیده شد.
📚کتاب سلام بر ابراهیم ۲
@navayehosseinian
┄┅═══••✾🍃🌸🍃✾••═══┅┄
#تشرفات_به_محضر_امام_زمان (عج)
#تشرف_حاج_محمد_رازی
مرحوم عراقی در کتاب دارالسلام نقل نموده از ثقه جلیل حاج میرزا محمد رازی که اصل او از شهر عبدالعظیم و ساکن نجف اشرف می باشد و خانه او متّصل به صحن مقدس است و مواظب طاعات و زیارات و حالت انزوا دارد و خدمت قلب عالم امکان (ارواحنافداه) مشّرف شده اند. شرح واقعه این است: روزی در خانه حاج میرزا محمد بودم اتفاقا" کلام در احوال امام عصر علیه السلام و ذکر کسانی که به شرف ملاقات آن حضرت نائل شده اند، در میان آمد و هر یک در این باب سخنی گفتیم تا آنکه در اثنای کلام حاجی میرزا محمد گفت:
که من بسیار شوق لقای آن بزرگوار را داشتم و با خود گفتم: اگر من هم در شمار شیعیان (راستین) آن حضرت بودم البته به شرف ملاقات، یا در بیداری یا در خواب فائز می شوم. پس باید شایسته آن نباشیم و نقصی در من باشد، به این جهت زیاد ترس و اضطراب داشتم تا آنکه موفق به زیارت قبله هفتم و امام هشتم حضرت رضا علیه السلام گردیدم. پس از زیارت مراجعت به نجف اشرف کردم و چند روزی از مراجعتم گذشت یک شب در خواب دیدم که شخصی به من گفت: امام عصر علیه السلام به نجف اشرف آورده اند. پرسیدم: در کجا می باشند؟ گفت:
در مسجد هندی، که از مساجد معتبر آن شهر می باشد. چون این کلام را شنیدم مسرور شدم و با سرعت و تعجیل تمام برای زیارت و دریافت شرف حضور آن بزرگوار به سوی آن مسجد روانه گشتم.چون داخل مسجد شدم آن بزرگوار را دیدم که در انتهای مسجد ایستاده و اجتماع خلق در مسجد به حدّی می باشد که راه عبور به آن طرف را بسته اند و نمی توانم نزدیک شوم، مأیوسانه ایستادم و با خود گفتم که مردم در همه امور پیش دستی می کنند و دیگری را راه نمی دهند. ناگهان دیدم آن بزرگوار سر مبارک را برداشتند و نظری به طرف مردم انداختند و چشم مبارکشان به من افتاد و با اشاره دست مرا به سوی خود خواندند. چون مردم آن ملاطفت را دیدند کوچه دادند و راه را باز کردند و من نزد آن حضرت رفتم، آن بزرگوار با من اظهار رأفت و مرحمت نمودند. فرمودند: ما به دیدن تو آمدیم آن وقتی که از مشهد مراجعت کرده بودی و در آن بالاخانه نشستیم، لکن تو نشناختی. چون این کلام حضرت را شنیدم، دانستم که آن بزرگوار در بعضی ایام مراجعت من از مشهد مقدس، که در بالاخانه بیرونی، از برای آمدن مردم نشسته بودم تشریف آورده اند و من ملتفت نشدم که این آقا مولای من و دیگران بلکه آقای اهل زمین و آسمان است.
من از این کلام حضرت منفعل شدم و از خواب بیدار شدم و دریافتم که من خدمت آن سرور در بیداری و خواب رسیده ام بسیار مسرور شدم و به شکرانه این نعمت عظیمی نائل شده ام و از اهل آن درگاه شمرده شده ام به سجده شکر افتادم.
📚 ملاقات با امام عصر علیه السلام
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
@navayehosseinian
✨هرشب که می خوابید روح شما قبض می شود و ممکن است فردا برنگردد.
پس:👇
⚜قبل از خواب وضو بگیر، همینطور توی بستر نرو.
دعایی بکن، چند دقیقه ای با امام زمان صحبت کن،
اعمالت را محاسبه مراقبه کن، ببین امروز چکار کردی؟ توبه کن قبل از اینکه مرگت فرا برسد، فکر کن بستر تو قبرتوست، سر به سجده بگذار، چند مرتبه الهی العفو بگو،
چند تا صلوات بفرست که اعظم اذکار است، با خودت بگو، شاید خوابیدم بلند نشدم، بعنوان دشت آخر چند تا صلوات بفرستم.
و از خدا بخواه اگر عمر دوباره بهت داد، این توفیق را داشته باشی که بهتر از امروز عمل کنی تا انسانی شایسته تر باشی.
@navayehosseinian
امام جواد(ع) فرمودند :
🔹آنکه گناهی را تحسین و تایید کند، در آن گناه شریک است.
🔻مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً كانَ شَریكاً فیهِ.
📚کشف الغمه ج2 ص349
#امام_جواد(ع)
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
@navayehosseinian