1_49982510.mp3
18.13M
🔉 #سخنرانی
🍎 جمع بندی نکات سلوکی
🕌 #مشهد
#استاد_غفاری
💢پیشنهاد دانلود👆👆
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
⭕️ از همه جا به یاری او می آیند
🔹 ياران امام از صنف و نژاد خاصى نيستند؛ بلكه از گروهها و نژادهاى گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. مردمى كه به يارى امام می شتابند، «من أقاليم الأرض» و «من أقصى البلاد» (١) هستند. از عجم و عرب، از شام و مصر و از جاهاى مختلف می باشند.
🔸 پيامبر اكرم میفرمايند: « [بعد از اعلام برخى از حوادث آينده] ...اى مردم! بهترين از امت پيامبر، بر شما حكمرانى كرده، پس در مكه به وى ملحق شويد كه او مهدى است... كه بزرگان شام و مانند آنها و نجيبان مصر و گروههايى از مشرق زمين و مانند آنان به سوى مهدى آيند تا به مكه رسيده و با وى در ميان ركن و مقام بيعت كنند...» (٢)
📚 بررسی تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص ١٢۴
١. صحيح، جعفر بن محمد حضرمى، الأصول الستة عشر، ص ۶۴
٢. سيوطى، الحاوی للفتاوى، ص ٩٨
#مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
⭕️شیخ جعفر آقایِ مجتهدی و عنایت امام زمان به پیرزن آلمانی
💢پیشنهاد #ویژه دانلود👆👆👆
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
#قسمت_پنجاه_و_سوم
*دو برادر*
✔️راوی:علي صادقي
🔸براي مراســم ختم شهيد شهبازي راهي يكي از شهرهاي مرزي شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار ميشد.
ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن مي آوردند! با شســتن دستهاي آنان،
مراسم با صرف ناهار تمام ميشد.
🔸در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم.
ابراهيم و جواد دوســتاني بســيار صميمي و مثل دو بــرادر براي هم بودند.
شوخي هاي آنها هم در نوع خود جالب بود.
🔸در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود.
ابراهيم در گوش جواد، كه چيزي از اين مراسم نميدانست حرفي زد! جواد با تعجب و بلند پرسيد: جدي ميگي ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچي نگو!
بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلي شــديد و بــدون صدا ميخنديد.
گفتم: چي شده ابرام؟! زشته، نخند!
رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!!
چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شســتن دســت، سرش را زير آب گرفت و...
🔸جواد در حالي كه آب از ســر و رويش ميچكيد با تعجب به اطراف نگاه ميكرد.
گفتم: چيكار كردي جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه ام را دادم كه سرش را خشك كند!
٭٭٭
🔸در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضاگوديني پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم.
جلوي مقر شــهيد اندرزگو جمع شــديم. دقايقي بعد ماشــين آنها آمد و ايســتاد. ابراهيم و رضا پياده شــدند. بچه ها خوشــحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند.
يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند.
ابراهيــم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد.
يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود.
ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد. چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به ســمت عقب ماشــين رفتنــد! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردنــد، يكدفعه جواد از خواب پريد!
نشست و گفت: چي، چي شده!؟
جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد.
بچه ها با چهره هايي اشــك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشــتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان!
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
#قسمت_پنجاه_و_چهارم(بخش اول)
*سلاح كمري*
✔️راوی:امير منجر
🔸آخرين روزهاي ســال 1360 بود. با جمع آوري وسائل و تحويل سلاح ها، آماده حركت به سمت جنوب شديم. بنا به دستور فرماندهي جنگ، قرار است عمليات بزرگي در خوزستان اجرا شود. براي همين اكثر نيروهاي سپاه و بسيج به سمت جنوب نقل مكان كرده اند.
🔸گروه اندرزگو به همراه بچه هاي سپاه گيالنغرب عازم جنوب شد. روزهاي آخر، از طرف سپاه كرمانشاه خبر دادند: برادر ابراهيم هادي يك قبضه اسلحه کلت گرفته و هنوز تحويل نداده است!
ابراهيم هر چه صحبت كرد كه من كلت ندارم بي فايده بود. گفتم: ابراهيم، شايد گرفته باشــي و فراموش كردي تحويل دهي؟ كمي فكر كرد و گفت: يادم هست كه تحويل گرفتم. اما دادم به محمد و گفتم بياره تحويل بده. بعد پيگيري كرد و فهميد ســلاح دست محمد مانده و او تحويل نداده. يك هفته قبل هم محمد برگشته تهران.
🔸آمديم تهران، سراغ آدرس محمد. اما گفتند: از اينجا رفته. برگشته روستاي خودشــان به نام كوهپايه در مســير اصفهان به يزد. ابراهيم كه تحويل سلاح برايش خيلي اهميت داشت گفت: بيا با هم بريم كوهپايه.
شب بود كه به سمت اصفهان راه افتاديم. از آنجا به روستاي كوهپايه رفتيم.
ُ صبح زود رسيديم. هوا تقريبًا سرد بود، به ابراهيم گفتم: خب، كجا بايد بريم!
گفت: خدا وسيله سازه، خودش راه رو نشان ميده.
🔸كمي داخل روســتا دور زديم. پيرزني داشت به سمت خانه اش ميرفت. او به ما كه غريبه اي در آن آبادي بوديم نگاه ميكرد. ابراهيم از ماشين پياده شد.
بلند گفت: سلام مادر.
پيرزن هم با برخوردي خوب گفت: ســلام جانم، دنبال كسي ميگردي؟!
ابراهيم گفت: ننه، اين ممد كوهپائي رو ميشناسي؟!
پيــرزن گفت:كدوم محمد!؟ ابراهيــم جواب داد: همان كــه تازه از جبهه
برگشته، سنش هم حدود بيست ساله.
پيرزن لبخندي زد و گفت: بياييد اينجا، بعد هم وارد خانه اش شد.
ابراهيم گفت: امير ماشين رو پارك كن. بعد با هم راه افتاديم.
پيرزن ما را دعوت كرد، بعد صبحانه را آماده كرد و حســابي از ما پذيرايي نمود و گفت: شما سرباز اسلامید، بخوريد كه بايد قوي باشيد.
🔸بعد گفت: محمد نوه من اســت، در خانه من زندگي ميكند. اما الان رفته شهر، تا شب هم برنميگردد.
ابراهيم گفت: ننه ببخشيد، اين نوه شما كاري كرده كه ما را از جبهه كشانده اينجا!
پيرزن با تعجب پرسيد: مگه چيكار كرده؟!
ابراهيم ادامه داد: اســلحه كُلت را از من گرفته، قبل از اينكه تحويل دهد با خودش آورده، الان هم به من گفتند: بايد آن اسلحه را بياوري و تحويل دهي.
پيرزن بلند شد و گفت: از دست كارهاي اين پسر!
ابراهيم گفت: مادر خودت رو اذيت نكن. ما زياد مزاحم نميشيم.
پيرزن گفت: بياييد اينجا! با ابراهيم رفتيم جلوي يك اتاق، پيرزن ادامه داد:
وســايل محمد توي اين گنجه اســت. چند روز پيش من ديدم يك چيزي را آورد و گذاشت اينجا. حالا خودتان قفلش را باز كنيد.
#قسمت_پنجاه_و_چهارم_ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
💫 بسم الله الرحمن الرحیم 💫
#ختم_صلوات
نیت ها : 1⃣ سلامتی و تعجیل در ظهور اماممون و سلامتی رهبر
2⃣ شفای بیماران
3⃣ تسهیل ازدواج ها
4⃣ دفع بلاها
5⃣✨ رفع عذاب های قبر و سکرات مرگ
( هدیه به امیرالمومنین برای اینڪه در لحظه جان دادن و بودن در قبر همراه ما باشند)
6⃣ هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه)
7⃣ هدیه به شهدا و به خصوص شهید #سجاد_محمدے و #شهید_نَیِّری
تعداد صلوات ها رو اعلام ڪنید👇🌷🍃🍂
@besmellah786
مهلت تا پایان روز جمعه ۲۳ فروردین🚩
⚠️نیــــــــت ها فراموش نشہ⚠️
⭕️ هنرمندانه زندگی کن
🔹 قناعت، کلید رضایت از زندگی است. شخص قانع برای کسب روزی تلاش می کند ولی به آنچه خدا روزی اش کرده، اکتفا می کند. چنین کسی نه معترض است و نه احساس ناکامی می کند؛ در نتیجه از زندگی خود احساس رضایت خواهد کرد.
🔸 تفاوت فرد قانع با فرد حریص، تنها یک چیز است: آرامش؛ چیزی که فرد قانع از آن بهره مند و فرد حریص از آن محروم است. امام صادق میفرمایند: «به آنچه خدا قسمت تو کرده قانع باش، تا زندگی ات با صفا شود.»
📚 قصص الانبیا، ص١٩۵
🔺 کدام شایسته تر است: منتظر حریص یا منتظر قانع؟
#اخلاق_مهدوی
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
⭕️ جنبندهی زمین
🔹 یکی دیگر از آیات مهم در مبحث رجعت، آیه ٨٢ سورهی نمل است: «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دابَّةً مِنَ الاْءَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ»
🔸 مرحوم قمی در تفسير خود نقل نموده که رسول اکرم، «دابّة الأرض» در این آیه را مخصوص امیرالمومنین دانسته و سپس فرمودند: «يا على، هنگامى كه آخرالزمان فرا میرسد، خداوند تو را در بهترين صورت از قبر خارج میكند و در دست تو وسیله ای (عصای موسی) است كه با آن به پيشانى مردم نشانهی ايمان و كفر را نقش خواهى نمود.»
📚 حکومتهای جهانی قبل از قیامت، ص ٢۵
#رجعت
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686
⭕️ بحران معنویت
🔹 در ادامه این سری پیامها، به بررسی آیات مربوط به آخرالزمان در قرآن میپردازیم. در برخی از این آیات، خداوند این ویژگی ها را به گونه ای ذکر کرده است که کثرتِ مردمِ غرق شده در دنیا را، نشان میدهد.
🔸 به عنوان مثال در آیات ١ و ٢ سوره انبیاء میفرماید: «حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و رویگردانند. (١) هیچ یادآوری تازه ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمیآید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش میدهند. (٢)»
🔺 این آیات، نشان دهندهی وضع جامعه و همچنین گمراهی اکثر مردمِ آخرالزمان است که این وضع، از زمان پیامبر اکرم تا به امروز شدیدتر شده و به اوج خود رسیده است.
#آخرالزمان
http://eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686