#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
شرمندهام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تکتکشان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفتهاند کنار ابوتراب
از آلِ هاشماند نه قوم بنی کلاب
اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همهی لشکر حسین
عهدیست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبستهام به دل بچههای خود
اصلاً حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
* *
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمندهی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیلهی شمر است، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
@navayehosseinian