eitaa logo
نوای حسینیان
852 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
20 فایل
﷽ 💢 ما سـاده دلـیم بـﮧ دلـے کار نـداریـم جز حضـرتـ ارباب خـریدار نـداریـم ♨️ کانال مداحی فرهنگی ارزشی "نوای حسینیان" ☘ کپی مطالب ڪانال حتی بدون ذڪر منبع فقط با ذڪر صلواٺ جایز هست. @Ko3ar1398 تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅13روزمانده ❣زائر همیشه بعد #نجف کربلا رود یعنی غدیر اذن دخول #محرم است ❣باید شویم غدیری قبل از محرمی شدن ذکر #علی ضامن اشک محرم است @navayehosseinian
دݪم ❣ گرفتہ بهانه، سݪام شاهِ نجفــــ• ڪہ قتلگاه دݪم ❣گشتہ بارگاه #نجفــــ• تمامِ صحــنِ علے، بوے #فاطمہ دارد شمیم سیب میاید میانِ راه #نجفــــ• #علی_ولی_الله ╭━❁🔹❁🍃🌼🍃❁🔹❁━╮ eitaa.com/joinchat/1449197581C356eeea686 ╰━❁🔹❁🍃🌼🍃❁🔹❁━╯
💠✨💠✨ 🍀تشرف حاج علی بغدادی🍀 🔺 حاج علی ريسندگی و كارخانه ای در بغداد داشته است. برای دادن مالش به نجف می‌رود كه خمس مالش را به بزرگان نجف، آيت الله شيخ مرتضي انصاری بدهد. وجوهاتش را حساب كرده، صبح پنجشنبه‌ بوده است. بعدِ زيارت رفته، و كاظمين را زيارت كرده است. بعد به بغداد برگشته است. 🔺می‌گويد در مسير برگشت با يك برخورد كردم، كه به من : حاج علی حال شما چطور است؟ بعد ايشان فرمودند: حاج علی می‌آيی به برگرديم، امشب، شب جمعه است. شب زيارت اجداد من در كاظمين میباشد كه نزديك است. من هم گفتم: ! 🔺من برمی‌گردم. يك مؤمنی به من پيشنهادی داده است. بعد ايشان گفت: تا من بدهم تو از دوستان ما هستی. گفتم: شما شهادت می‌دهيد؟ مگر چقدر مرا می شناسيد؟ گفت: من چطور نشناسم آن كسي را كه ما را به ما می‌رساند؟ گفتم: كدام حق؟ گفت: خمسی كه به ما دادی. 🔺 گفت: من باز متوجه نبودم. ايشان شيخ را وكيل خودش می‌داند. و همينطور كه می‌آمديم، كنار راه ميوه‌هايی را می‌ديدم كه برای اين نيست. ، فصل زمستان بود. ميوه‌ها طور ديگری بود. هوا را طور ديگری می‌ديدم و عطرآگين بود. كه با هم راه مي‌رفتيم،سؤالاتی از ايشان پرسيدم. 🔺مثلاً اينكه دوستان ما زيارت مشهد مشرف شدند، می‌خواستم بدانم زيارت فلانی قبول است؟ فرمود: ان شاءالله قبول است. فلانی هم شده است، زيارتش قبول است؟ ان شاءالله قبول است. فلانی هم مشرف شده، قبول است؟ ديدم سكوت كردند. گفتم: بعضی از كسانی كه اهل هستند، می‌گويند: اگر كسی شب جمعه زيارت ابا عبدالله الحسين را بخواند، «زيارت الحسين امانٌ من النار» آدم را از ايمن مي‌كند. اين درست است؟ 🔺 ديدم‌ اشك زده است و اسم را كه شنيد، فرمود: بله، درست است. «زيارت الحسين امانٌ من النار» بعد به كاظمين رسيديم. به سلام دادن به ائمه كرد. تك تك سلام داد به اسم امام زمان که رسيد، سؤال كرد: حاج علی امام زمان خودت را می‌شناسی؟ گفتم: نشناسم. معلوم است می‌شناسم. گفت: خوب سلام بده. گفتم: «السلام عليك يا حجة الله، السلام عليك يا صاحب الزمان، يابن الحسن» گفت: «عليك السلام و رحمة الله و بركاته» . 🔺جواب مرا داد، باز من متوجه نبودم. كسی كه خبر از قبولی زيارت بعضی‌ها، خبر از چيزهايی كه غير نمی‌تواند بدهد. مثل شيخ انصاری را نماينده خودش می‌داند. را می‌گويد: حق ما است. 🔺برای خواندن نماز ايستاديم. نماز كه تمام شد، آخر نماز به ذهن من آمد، اين قرائن و نشانه‌ها برای بوده است. نماز كه تمام شد، نگاه كردم ديدم حضرت نيست. در آن زمان يك حالت گيجی و تحير بوده است. ولي بعد با قرائنی می‌شويم و چه سنگينی است. ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄ @navayehosseinian
💠سختی ها 🔰هادی ماجراے اقامتش در #نجف را اینگونہ تعریف کرد؛::↯↯ وقتی رفتم نجف ✘نه پولی داشتم ✘نه کسی رو میشناختم؛ چند روز ڪار من این بود کہ نون و بیسکویت🍪 مےخوردم و در کلاسهاے درس📚 حاضر میشدم. شبها در محوطه حرم یا کوچه ها میخوابیدم؛ ڪم ڪم پولم برای خرید نون #تموم_شد. 🔰سختی و مشقات خیلی بهم فشار مےاورد اما زندگی در #کنار_مولا برایم خیلــے لذت بخش بود. آخر از خود مولا خواستم که مشکلم را برطرف کند👌 یکی از متولیان یڪ موسسه اسلامی، منزل مسکونی قدیمی🏚 و بزرگی به من داد. و به عنوان #طلبه در حوزه نجف پذیرفته شدم #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
نوای حسینیان
🎥 ڪلیپ ڪمتر دیده شده → کُلُنا عَباسُکِ یازیْنَب سَلامُ الله عَلیها شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری +آ
💠هادی دلهــ❤️ـــا 🔰يڪبار با او بحث ڪردم😕 كہ چرا برای كار پول نمی گيری؟ خُب نصف قيمت ديگران بگير💰 تو هم خرج دارے و... 🔰هادی خنديد😄و گفت:‌: خدا خودش مےرسونه، آدم برای بايد ڪار بڪنه، اوستا كريم هم هوای ما رو داره، هر وقت داشتيم برامون مےفرسته. 🔰بعد مڪثے ڪرد و ماجرای عجیبـے را برایم تعریف کرد. گفت:: يه شب🌙 تو همين مشكل مالی پيدا كردم. خيلي به پول💵 احتياج داشتم. 🔰آخر شب🌒 مثل هميشه رفتم تو و مشغول شدم. اصلاً هم حرفي در مورد پول با مولا اميرالمومنين (علیه السلام) نزدم🚫 🔰همين كہ به چسبيده بودم يه آقايـے به سر شانہ من زد و گفت:‌: آقا اين پاكت💌 مال شماسٺـــ. 🔰برگشتم و ديدم يك آقای پشت سر من ایستاده. او را نمی شناختم. بعد هم بی اختيار پاڪت📩 را گرفتم. 🔰هادی مکثے کرد و ادامه داد:: بعد از زيارٺ راهے منزل شدم. پاڪت را باز ڪردم. باتعجب❗️ ديدم مقدار زيادی پول💰 نقد داخل آن پاكت است. 🔰هادي دوباره به من نگاه كرد و گفت:: حاج باقر، همه چيز دست خداست👌 من براے اين مردم ضعيفـــ، ولی ڪار مےكنم. خدا هم هر وقت احتياج داشته باشم برام مےذاره تو پاڪت💌 و می فرسته. 🌷
✨💚🍃 • حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند: اگر از اين فتنه ها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونى هاى بسيار پديد مى آورم. 📚 نھج البلاغہ،حڪمت۲۷۲ • @navayehosseinian