سیره شُهدا
ساعت به وقتِ دلتنگی بود.. به وقت حاج قاسم! ♥️
۱:۲۰ بامداد..
ساعتی که هممون خواب بودیم
یا داشتیم تو رویاهامون قدم میزدیم ♪
سیره شُهدا
یه عده هم ظلمت شب رو شکسته بودن و به عبادت مشغول بودن.. به بندگی خدا✨
یکی با خوندن نماز شب..
یکی ادعیه و مناجات..
یکی دفاع از حرم..
دفاع از حریم..!
راس میگن که شهدا مظلومن 🥀
راسته که بعد از شهادت،تازه اونا رو میشناسیم..
تازه میفهمیم که چه دلاور هایی رو از دس دادیم!
تا قبل از شهادت سردار و رفقاش تو اون شب تلخ، چندبار اسم ابومهدی رو شنیده بودیم؟!
از خود سردار چقدر شناخت داشتیم؟!
از کارهایی که برای این ملت انجام می داد و از جون مایه میذاشت..🖤