eitaa logo
سیره‍ شُهدا
64 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
538 ویدیو
54 فایل
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید...🥀 ارتباط با خادم، انتقادات و پیشنهادات 👇 @Mughniyeh7093 تبادل پذیریم( با هر تعداد عضو )🔗 کپی ترجیحا با ذکر صلوات...♥🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠⇐از که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و از همه طلبید. 💠⇐قرار بود فردا با دوستانش شود، همان روز رفتیم به شهدا، سر قبر . دیگر گریه نمی‌کرد. 💠⇐دو تن دیگر از در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آن‌ها خیره شد؛ گویی چیزهایی می‌دید که ما از آن‌ها بی خبر بودیم.رفت سراغ گلستان شهدا، از او خواست در کنار سید رحمان کسی را . 💠⇐ایشان هم گفت : من نمی‌توانم قبر را نگه دارم؛ شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند می‌خواهیم اینجا کنیم. محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت :شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار.همان‌طور هم شد و محمد در سید رحمان 🎤راوی:برادر شهیــد(علــی) ♥️🍃 @navayehshahid
همسر شهید : 🌷| یک سالی از مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، خانه شان گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان ) همراه عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم از در که شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست.خانم ها و آقایان نشسته بودند و خوش و بش می کردند از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی آن وضعیت را تحمل کنیم.خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه سمت خانه عباس ناراحت بود.بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد قدم هایش را بلند بر می داشت که تر برسد به خانه که دیگر طاقت نیاورد زد زیر گریه مدام خودش را سرزنش می کرد که به آن مهمانی رفته کمی که آرام شد، وضو گرفت سجاده اش را گوشه ای کرد و ایستاد به نماز تا نزدیک صدایش را می شنیدم قرآن می خواند و اشک می ریخت آن شب خیلی از آنجا ماندند.برای شان مهم نبود که شاید خدا راضی نباشد ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛ حتی در مبارزه با اماره اش🌷 🌷 ♡ سیره شهدا ♡ 💟 @navayehshahid