✍#کلام_شهید
👌با اشاره به جریانات #فتنه ۸۸ به همرزمانش میگفت:
«برای من میدان انقلاب تهران، شلمچه یا دمشق فرقی ندارد، هر جا حرف #انقلاب_اسلامی هست ما هستیم»
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹یادش_باصلوات🌹
♡ سیره شهدا ♡
💟: @navayehshahid
#خاطرات_شهدا 🌷
💠نماز شب
🔸معمولا من و محمودرضا در اتاق پذیرایی درس می خواندیم. پذیرایی ما اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و یا زمانی که قصد #درس خواندن داشتیم اجازه ورود به آنجا را داشتیم .
🔹یک شب بعداز نصف شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم قبل من #محمودرضا آنجاست. اما نه برای درس! داشت #نماز می خواند. آن موقع 13 سالم بود جا خوردم آمدم بیرون و رفتم به اتاق خودم.
🔸فردا شب باز محمودرضا در پذیرایی بود و در حال نمازچند #شب پشت سر هم همین طور بود. یک شب در نظر گرفتمش ، حدود دو ساعت طول کشید. صبح بهش گفتم: #نمازشب خواندن برای تو ضرورتی ندارد. کمبود خواب پیدا می کنی ! در مدرسه چرت می زنی !
🔹تازه گذشته از آن تو هنوز خیلی سنت پایینه و شاید نماز های #یومیه هم بر تو واجب نشده باشد🚫 چه برسه به نماز شب، آن هم اینجوری.
صحبت که کردیم فهمیدم یکی از دوستان #طلبه اش در مورد فضیلت نماز شب برای محمود رضا صحبت کرده و محمود رضا چنان از حرف های آن طلبه تحت تاثیر واقع شده بود که تا یک هفته #مرتب نماز شب را ادامه می داد.
🔸اما به هر حربه ای بود مانعش شدیم و فعلا از نماز شب خواندن منصرفش کردیم ولی هنوز چهره و حالت زیبای #نوجوانانه اش سر نماز شب را فراموش نمی کنم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
♤ سیره شهدا ♤
💟 @navayehshahid
جاے شهید بیضائی خالی ڪه😔
رفیقش میگفت:
خیلی دلتنگش بود یه شب تو خواب دیدمش پرسیدم الان کجایی؟چیکار میکنی؟ گفت همیشه و همه جا همراه اصحاب اباعبدالله هستم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
♤ سیره شهدا ♤
❤️ @navayehshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنشهید 🌱🍃
میگفت:
من یک چیزی فهمیده ام...!
خداشهادت را؛
همیشه به آدم هایی
داده که در کار، سختکوش بوده اند...!
#شهید_محمودرضا_بیضایی
♡ سیره شهدا ♡
°•♥️ @navayehshahid ♥️•°
#خاطرات_شهید
هادی قبل از اینکه جذب سپاه شود ودربسیج ویژه شروع به فعالیت کند، خیلی مشتاق بودکه به سوریه برود.
ایشان توسط #شهید_محمودرضا_بیضایی که ازبچه های اسلامشهربودو2سال پیش در سوریه به شهادت رسید، آموزش نظامی دیدوارادت ویژه ای به این شهیدداشت.
وقتی خبرشهادت محمودرضا راشنید بغض عجیبی گلویش راگرفته بود، سپس گفت بایدانتقام #شهید_بیضایی راازاین تکفیری ها بگیرم.
#شهید_هادی_شجاع
#سالروز_ولادت 🌷
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @navayehshahid
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
#خاطرات_شهدا 📖 توصیه به ڪتابخوانی
محمودرضا هر چه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود.... میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت ، مجموعه ڪتابهایش را خوانده بود.... همپای صاعقه را واو به واو خوانده بود. تقریبا همه ڪتابخانهاش به جز چند ڪتاب ، ڪتابهای دفاع مقدسی بود.
خاڪهای نرم ڪوشڪ را با علاقه بسیاری خواند ، به مجنون گفتم زنده بمان ، ویرانی دروازه شرقی ، سلام بر ابراهیم و این ڪتابهایی ڪه در دسترس همه است..... تقریبا تا آخرین ڪتابهایی را ڪه در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود.... کوچه_نقاشها را به من توصیه ڪرده بود ڪه بخوانم و من هنوز آن را نخواندهام. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه ڪرد. خیلی او را به وجد آورده بود..... به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت.
راوی : برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی
✍ نشر بمناسبت روز کتاب و #کتابخوانی
🌹 ڪانال سیره شهدا🌹
@navayehshahid
دوستان خود را دعوت نمایید.
🍃🍃🍃
🌷نزدیک مراسم #عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده #عروس باید برایت بخرند.
🌷خلاصه با هم برای #خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا #حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ...
🌷هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید #امام_زمان(عج) امشب #ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی، #منتظر یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
🕊🕊🕊
@navayehshahid
#شـــــهدا
نـگاه هایتـان
گاهـے نگران استـــ
گاهـے ناراحتـــ شایـد هم دݪگیـر
اما هر چه هستـــ #هیچگاه سایـه ے
چشمهایتان را از #سـرمان برندارید
نـگاهمان ڪنید
#شهید_محمودرضا_بیضایی
کانال سیره شهدا
❤️👉 @navayehshahid