eitaa logo
سیره‍ شُهدا
64 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
538 ویدیو
54 فایل
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید...🥀 ارتباط با خادم، انتقادات و پیشنهادات 👇 @Mughniyeh7093 تبادل پذیریم( با هر تعداد عضو )🔗 کپی ترجیحا با ذکر صلوات...♥🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم " تنـ💔ـگ " است برای یک" دل‌تنگے " ازجنس جا مانـدن... که درمانش " رســیـ💔ـدن " باشد رسیدن بہ قافله ی " یارانے سفرکرده "... ❣ 🌷 @navayehshahid
💠 🌸((از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم.))🌸 👈به نقل از : 🔹سال 91 مصطفی برای دوره تکمیلی غواصی به قشم رفته بود. 🔸برام تعریف کرد یه روز زیر آب، کپسول اکسیژنم خراب شد ، به استادم علامت دادم که کپسول اکسیژنم مشکل پیدا کرده 🔹 گفت : مامان مرگ را به چشمم دیدم، البته از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم. 🌷 🌹 @navayehshahid
✨ ♡ سیره شهدا ♡ 💟 @navayehshahid
عضو جدید کانال‌ خیلی خوش اومدین😍🌹
💠 🕊 👈 نارنجک 🌷قبل از مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل برگزار شده بود. 🌷 بجز من و ، سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول بودند. 🌷 اواسط جلسه بود. همه مشغول صحبت بودند. يك دفعه از پنجره اتاق یک به داخل پرت شد....! 🌷دقیقاً وسط اتاق افتاد. از ، رنگم پرید. همینطور که كنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار زدم! برای لحظاتی نفس در سینه ام شد. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیده بودند. 🌷لحظات به سختی مى گذشت، اما صدای نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لا به لای دستانم نگاه کردم. از صحنه ای که می دیدم خیلی کردم. آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم. با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود، گفتم: آقا !! بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند. 🌷صحنه بسیار بود. در حالی که همه ما به گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی خوابیده بود. در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک بود. افتاد داخل اتاق. 🌷....ابراهیم از روی نارنجک بلند شد. در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود چنین اتفاقی برای هیچ یک از بچه ها نیفتاده بود! بعد از آن، ماجرای نارنجک، به زبان بین بچه ها می چرخید. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم 🌷 : @navayehshahid
شبتون شهدایی✨🧡 یا علی 💫🖐
🥰 خیلی ممنون عزیزم😍🌹 بمونی برامون💫 @navayehshahid
🥰 سلام گلم ممنون از نظرت😍🌹 بمونی برامون💫 @navayehshahid
💟 👈 💟⇐با این که تعداد هایی که داشت از حد توانایی های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمیکردیم 💟⇐با آن که من هم در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً کاری داشت و سه فرزندمان هم به عهده مان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. 💟⇐من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر را در این دوران، در همین صف ها انجام می داد. تمام خرید خانه به عهده خودش بود و اصلاً لب به باز نمی کرد. خلق خوشی داشت. از من خیلی خوش خلق تر بود. شادی روحش 🌷 @navayehshahid
♥️•☜آیتــ ‌الله مجتهدے تهرانی (ره) : ✍ما نمی میریـــم ، روح ما زنده است. لذا وقتی شــما سرقـــبر پــــــــدرتان میروید او آگاه می شـــود و دعایــتان می ڪند. ✍آنقدر خـــوشحـال می شود ڪه سـر قبـــرش رفته اید. از آمدن یڪ مهمـــان خوب ڪه به خـــانه تان می آید ✍چطـــور خـوشـــحال می شوید؟ میـــّت وقتی سـر قبــــرش می روی ایـــن طـــورخوشحـــال می شـــود. 💠 @navayehshahid ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‌جای فکر داره که چرا امام زمان (عج) فرمودند اگر به اندازه یک لیوان آب تشنه ظهور بودند، می آمدیم! ‌ چرا نفرمودند "مردم دنیا"؟ چرا نفرمودند "مسلمانان"؟! ‌ اگه کلید ظهور دست ما شیعه هاست، چرا پس گناه میکنیم ؟⁉️ ‌ گناه که شاخ و دم نداره. برید رو بخونید 📖 ‌ اونوقت جای وحشتناکش اینجاست که برچسب و شیعه رومونه 🌹 مهدیِ صاحب الزمان (عج): ‌چیزى، ما را از شیعیان محبوس[و دور] نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى که از آنها به ما مى رسد. اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است، عنایت می فرمود، توفیق دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى افتاد و در سعادتِ دیدار ما با معرفتى شایسته و درست تسریع مى شد. ‌ الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷ ‌ تعجیل‌در (عج) نکنیم 💟: @navayehshahid
💐🍃🌿🌼🍂🌺 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍ شب ڪہ دیر می اومد خونہ در نمےزد. از روی دیوار مے پرید تو حیاط و تا اذان صبح صبر می ڪرد. بعد بہ شیشہ می زد و همہ را براۍ نماز بیدار مے ڪرد.. 🌷 بعد از شهادتش مادرم هر شب با صدای برخورد باد بہ شیشہ می گفت: ابراهیم اومده... 😔 🕊 @navayehshahid 🍂🌼🌿🌸🍃🌾🌿🌺