ستاره در خرابه
ای دختر آسمانی عشق
خورشید نشسته در نگاهت
سخت است ، زمین شبیه پاییز
دلگیر شده ز اشک و آهت
ای پاره ی قلب ماه بر نی
در قافله ماهپاره ای تو
در شام سیاه بی قراران
پُر نورترین ستاره ای تو
تو حافظ عزت حسینی
بابا به تو افتخار دارد
با ما تو بمان که از حضورت
این قافله اقتدار دارد
خورشید حقایق است بابا
تصویری ازین حقایقی تو
در گلشن آسمانی ما
مجروح ترین شقایقی تو
از کرب و بلا به شام ویران
بی شیون و اشک و آه رفتی
پای تو چقدر زخم دارد
آخر تو چگونه راه رفتی
شب ها که به خواب رفتند
بیدار نشستی و نخفتی
از آبله های پایت ای گل
چیزی تو به عمه ات نگفتی
ای زورق موج سرخ دریا
توفان زده و شکسته ای تو
اشکت به تلاطم است اما
در ساحل غم نشسته ای تو
دل می برد از تو رأس بابا
با آن قدمی که رنجه داری
از دیده خسته اش بپوشان
رخسار تو جای پنجه دارد
چون گوهر در صدف که زیباست
بگرفت سر پدر در آغوش
یک بوسه به چهره ی پدر داد
از ناله فتاد و گشت خاموش
**
محمود تاری «یاسر»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
دفاع مقدس....
سیدکمال میرصانعی...
سلام ما به شهیدان حافظ کشور
سلام ما به گل های لاله ی پرپر
بیات ما به تو و آن عذار گلگونت
درود ما به تو و قطره قطره خونت
ز عزم راسخ تو دارد انقلاب قوام
ز خون اقدس تو سرفراز شد اسلام
تمام خلق وطن شدبخون تومدیون
ز عزم تو متجاوزگران شدند بیرون
شهید شاهدی و دین ز همتت زنده
که دشمنان زجهادت همه سرافکنده
زخون پاک تو لرزه فتاده بر دشمن
ربوده خواب ز چشم تمام اهریمن
فدای صوت دعا و نماز سنگر تو
فدای جسم تو و نغمه های آخر تو
نهال نهضت اسلام ازتو تضمین است
شهید راه حقیقت شریعت دین است
کنون درخت تنومند دین ثمر داده
درخت دین خدا از تو بار و بر داده
تو داده ای به تمامی پیام همعهدی
بطور قطع بود صاحب وطن مهدی
اگرچه کرده بسی خون پاک توپامال
فتاده اند بدامی که نیست غیرزوال
هماره هست به پا هفته مقدس ما
به خون سرخ شهیدان ماشده امضا
حماسه شهدا کی شود فراموشم
هنوز نغمه رمز شماست در گوشم
اگرچه نیست پیرجماران رهبر آگاه
کنون خامنه ای گشته هادی این راه
ز عزم رهبر آگاه ماست کاخ سفید
فتاده اند به لرزه مثال نخله بید
به پاس حرمت خون توپرچم اسلام
به اهتزاز بود درجهان با این نام
هماره از شهدا (صانعی) طلب دارد
شفاعت همگان نزد حق به لب دارد
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#زبان_حال
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
سبک : خدایا عاشقان را ... ( علیرضا افتخاری )
☑️بند ۱
چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی
تو ای شمع فروزان یادی از پروانه کردی
به مهمانی اگر رفتی چرا خونین سر توست
تو ای بابا مرا چون عالمی دیوانه کردی
منم پروانه ی تو
شدم دیوانه ی تو
ببین دشمن چه کرده
به این دردانه ی تو
تو مهمانی و حبیب منی که من دورت بگردم
تو چون جانی و طبیب منی توئی درمان دردم
☑️بند ۲
بگو بابا که رگهای گلویت را بریده
کسی اینگونه مهمانی در این عالم ندیده
ندارم طاقت دوری تو ای باب خوبم
ببین مانند مادر دخترت شد قد خمیده
فدای حنجر تو
شود این دختر تو
ندارم چاره ای جز
بمیرم در بر تو
چه شب ها پدر چو مرغ سحر نمودم آه و ناله
ز عمه بپرس که دارد خبر چه دیده این سه ساله
☑️بند ۳
پدر جان آمدی روشن کنی شام یتیمان
که دلداری دهی بر عمه ی زار و پریشان
پدر ویرانه دیگر جای این دخترت نیست
کمک کن با تو آیم زین خرابه سوی رضوان
پر و بالم شکسته
شدم نالان و خسته
همه غم های عالم
به قلب من نشسته
خداحافظ ای عزیزان من اسیران و یتیمان
که من با پدر سوی اصغرم روم از شام ویران
گوشواره :
حسین جان حسین ۲ حسین جان ای حسین جان
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_5713079185476419648.mp3
6.8M
#شهادت_رقیه سلام الله علیها
#زمزمه
بند1⃣
بزار قصه ی شام و واست بخونم بابا
یه خط روضه از این مصیبت بخونم بابا
ولی قبل از اون واسه ی دیدن تو باید
دو رکعت نماز زیارت بخونم بابا
باید که تیمم کنم اما تو
نپرسی ازم واسه چی دخترم
نپرسی ازم که نماز و چرا
نشسته میخونی مثه مادرم
یهودیی شامی مسلمون کوفی
یه جوری بدن که نگو و نپرس
با دستای سنگین منو عمه هامو
یه جوری زدن که نگو و نپرس
بند2⃣
میخواستم نشونت بدم بازوهامو بابا
دور از چشم نامحرما پهلوهامو بابا
چه خوب شد که شب اومدی و میتونم راحت
نشونت بدم توی خلوت موهامو بابا
ببین دست اتیش چه با حوصله
موهای منو بافته با معجرم
ببین که چه خوشگل شده دخترت
بغل کن منو دست بکش رو سرم
یه شب توی صحرا یه نامرد
موهامو یه جوری کشید که نگو و نپرس
بابا دختر تو رو سنگا و خارا
یه جوری دوید که نگو و نپرس
بند3⃣
از اون شب که رو نی تو رو دیده بودم بابا
از این آدما خیلی ترسیده بودم بابا
با اینکه تو کوفه به ما بد شد اما تو شام
شنیدم چیزایی که نشنیده بودم بابا
باباجون بگو خارجی یعنی چی
چرا هرجا رفتیم میگفتن به ما
میدونی شدم با کیا همسفر
میدونی که ماها رو بردن کجا
خرابه که خوبه یه جاهایی رفتم
با چشم پراب که نگو و نپرس
بابا از یتیمی یا حرف کنیزی
بابا از شراب که نگو و نپرس
شعر و سبک: امیر آهمند
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_5710646378561011718.mp3
5.48M
#شهادت_رقیه سلام علیها
#شور
بند1⃣
من که میخوام واسه خودم کسی باشم
چه راهی بهتر از این که نوکرت باشم رقیه
حالا که دنیامو با عشق تو ساختم
الهی قیامتم زیر پرت باشم رقیه
توو حالو هوای تو نفس کشیدن خوبه
قلبم میون سینه برای تو میکوبه
آرامش این دنیا بدونه تو آشوبه
شور و شعوری باعث غروری سنگ صبوری رقیه
رمز عبوری پرچم ظهوری سوره نوری رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
بند2⃣
با دست کوچیکت برام دعا کردی
که دخیل شدم یه عمر به پرچمِ بی بی رقیه
زندگیم تضمینه توی مسیر تو
ندیدیم ازت بجز کرامت و خوبی رقیه
واسه من پیش زهرا پادرمیونی کردی
من رو واسه غلامی خودت نشونی کردی
شرمنده شدم از بس که مهربونی کردی
دخترشاهی بهترین پناهی چقد تو ماهی رقیه
چراغ راهی موندم تو سیاهی یه نیم نگاهی رقیه
سیدتی یا رقیه خاتون
بند3⃣
ام البکایی و فدای تو اشکام
راهی به دریا نداره چشمه تا جاری نباشه
صاحب عزایی و بیچاره اون نوکر
که تو بزم روضه های تو براش کاری نباشه
تو اون ستاره ای که رو شونه عباسی
عشق بابا حسینو دردونه عباسی
واسه گره گشایی بهونه عباسی
شیرین زبونی خیلی مهربونی آروم جونی رقیه
روزی رسونی لطف بیکرونی ذکر جنونی رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
شعر و سبک: ایمان عاقل
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅خواب سکینه دختر امام حسین علیهم السلام در خرابه شام
🔷سکینه گفت: چون چهار روز از ماندن ما بگذشت در خواب دیدم و خوابی طولانی نقل کرد و در آخر آن گفت:
🔹زنی دیدم در هودج سوار دست بر سر نهاده پرسیدم: کیست؟
🔸گفتند: فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت سلام الله علیها.
🔹گفتم: به خدا سوگند نزد او روم و آن چه با ما کردند با او بگوییم پس شتابان رفتم تا به او رسیدم و پیش از او بایستادم گریان و می گفتم:
▪️ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
▪️ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند،
▪️ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند،
▪️ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند،
🔶گفت: ای سکینه دیگر مگو که بند دلم را گسیختی، این پیراهن پدر تو است از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
🔴شیخ ابن نما گفت: سکینه در دمشق خواب دید گویی پنج شتر از نور روی بدو آوردند و بر هر شتری پیرمردی نشسته است و فرشتگان گردان ها بگرفتند و خادمی با آن ها راه می رود پس شتران بگذشتند و آن خادم به طرف من آمد و نزدیک من رسید.
و گفت: ای سکینه جد تو بر تو سلام می فرستد.
🔻گفتم: سلام بر او باد ای فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو کیستی؟
🔻گفت: خادمی از بهشت.
⚫️گفتم: این پیرمردان شترسوار کیستند؟
🔹گفت: اول آدم صفوة الله است.
🔸و دوم ابراهیم خلیل الله
🔹و سوم موسی کلیم الله
🔸و چهارم عیسی روح الله علیهم السلام.
✳️گفتم: آن که دست بر محاسن داردو افتان و خیزان است کیست؟
گفت: جد تو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است
▫️گفتم: به کجا خواهند رفت. گفت: سوی پدرت حسین علیه السلام.
⚫️پس روی به طرف او کرده دویدم تا آن چه ستمکاران پس از وی با ما کردند با او بگویم. در این میان پنج کجاوه از نور دیدم می آیند و در هر کجاوه زنی بود گفتم این زنان کیستند؟
گفت:
🔹اولی حواء مادر بشر است،
🔸دوم آسیه بنت مزاحم،
🔹و سوم مریم بنت عمران
🔸و چهارم خدیجه بنت خویلد
⚫️و پنجمی که دست بر سر نهاده افتان و خیزان است جده تو فاطم است بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت.
⚪️گفتم: به خدا قسم با او بگویم که با ما چه کردند پس به و پیوستم و پیش او ایستادم گریان و گفتم:
ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند
ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند
ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند.
🔴گفت: دیگر مگوی ای سکینه که جگر مرا آتش زدی و بند دلم را پاره کردی این پیراهن حسین علیه السلام است با من و از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
پس از خواب بیدار شدم و خواستم این خواب را پوشیده دارم با کسان خودمان گفتم اما میان مردم شایع شد.
🔷(بحار) از هند زوجه یزید روایت است که گفت: در بستر خفته بودم در آسمان را دیدم گشوده و فرشتگان دسته دسته نزد سر مطهر حسین علیه السلام می آمدند و می گفتند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله در آن میان پاره ای ابری دیدم از آسمان فرود آمد و مردان بسیار بر آن بودند و مردی درخشنده روی مانند ماه در میان آن ها بود پیش آمده خم شد و دندان های ابی عبدالله علیه السلام را ببوسید و می گفت:
🔹ای فرزند تو را کشتند.
🔸می شود تو را نشناخته باشند؟
🔹از آب نوشیدن تو را منع کردند
ای فرزند من جد تو پیغمبرم و این پدرت علی مرتضی و این برادرت حسن علیهم السلام و این عم تو جعفر و این عقیل و این دو حمزه و عباسند.
و همچنین یکی یکی خاندان را شمردند، گفت: ترسان و هراسان از خواب برجستم و روشنایی دیدم از سر حسین می تافت در طلب یزید شدم او را در خانه تاریکی یافتم روی به دیوار کرده و می گفت:
🔴 مالی و للحسین،
🔵مرا با حسین چه کار و سخت اندوهگین بود.
خواب را با او گفتم سر به زیر انداخت و گفت: چون بامداد شد حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بخواست و پرسید اینجا بمانید دوست تر دارید یا به مدینه باز گردید و جائزتی گران بها به شما دهم.
✳️گفتند: اول باید بر حسین علیه السلام عزاداری کنیم.
🔶گفت: هر چه خواهید کنید پس حجره ها و خانه ها را خالی کرد، در دمشق و هر زن قرشیه و هاشمیه جامه سیاه پوشید و بر حسین علیه السلام شیون و زاری کردند به مدت هفت روز علی ما نقل.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅خاندان پیامبر صلواتاللهعلیه در مجلس یزید
🔹به نقل از قاسم بن بخیت:
🔸یزید به مردم، اجازه داد و آنان وارد شدند. سر، پیشِ رویش بود و با سر چوب دستیاش بر دندانهای پیشینِ حسین علیهالسلام مینواخت.
🔹سپس گفت: این و ما مصداق همان هستیم که حُصَین بن حمام مری گفته است:
▪️یفلقن هامان من رجال احبه
▪️الینا وهم کانوا اعقّ و اظلما
▪️سرهای مردانی را شکافتند که محبوب مابودند؛
▪️ولی آنان، نافرمانان ترین و ستمکار ترین بودند*
📚شهادت نامه امام حسین علیهالسلام ص۵۳۳
به نقل از تاریخ الطبری ج۵ ص۴۶۵؛
تاریخ دمشق: ج۶۲ ص۸۵.
*در الکامل فی التواریخ ج۲ ص ۵۷۶
این افزوده شده قوم ما، از انصاف دادن، خودداری کردند.
از این رو، تیغ های در دستمان، انصاف دادند و خون ها ریختند.
✅ #مدت_اقامت_اهل_بیت_در_شام
🔹تنها کسی که از مورخان کهن به مدت اقامت اهل بیت(ع) در شام تصریح کرده است، قاضی ابوحنیفة، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، متوفای سال 363 هجری است. او میگوید:
🔸«آنها یک و نیم ماه در آنجا ماندند» [1]
🔹سید بن طاووس در نقلی نزدیک به این میگوید:
🔸«یک ماه در آنجا ماندند» [2] اما دیگران تنها به ذکر عنوان کلی بسنده کرده اند.
🔹مثل شیخ مفید که میگوید: «چند روز در آنجا ماندند» [3] طبری نیز از وی نقل کرده است. [4] .
🔸آری علامه ی مجلسی به نقل برخی از کتابهای اصحاب آورده است که آنان مدت ده روز در شام اقامت کردند، آنجا که میگوید:
🔹«بنابر نقل مدت هفت روز برایش عزا گرفتند. چون روز هشتم فرارسید، یزید آنان را فراخواند و به آنها پیشنهاد ماندن داد. اما آنها نپذیرفتند و آهنگ بازگشت به مدینه کردند، پس برایشان کجاوه ساختند» [5] اما معلوم نیست که ایشان مطلب را از کجا نقل کرده و این روایت قابل استناد نیست.
🔹اگر نقل ابن سعد را بپذیریم که یزید کس به مدینه فرستاد و از آنجا چند تن از موالی سالمند بنی هاشم نزد وی آمدند و او چند تن از موالی ابوسفیان را با آنها همراه کرد و سپس اسیران را همراهشان به مدینه فرستاد [6] ، در این صورت - با توجه به زمان فرستادن پیک به مدینه و بازگشت آنها به شام - به طور یقین مدت اقامتشان بیشتر میشود.
📚پی نوشت ها:
▪️[1] شرح الاخبار، ج 3، ص 269.
▪️[2] اقبال الاعمال، ص 589.
▪️[3] الارشاد، ج 2، ص 122.
▪️[4] اعلام الوری، ص 249.
▪️[5] بحارالانوار، ج 45، ص 196.
▪️ [6] الطبقات الکبری، ص 84 (زندگینامه ی امام حسین(ع) از بخش چاپ نشده).
✅ #محل_سکونت_اهل_بیت_در_شام
🔹شیخ صدوق از فاطمه(س)، دختر علی (ع)، نقل کرده است که گفت:
🔸«سپس یزید (لعنة الله) فرمان داد زنان حسین (ع) را به همراه علی بن الحسین (ع) در جایی زندانی کردند که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما، به طوری که پوست صورتشان کنده شد». [1] .
🔹قاضی نعمان پس از نقل گریهی یزید گوید:
«گویند این واقعه پس از آن بود که آنها را در منزل جای داد که نه از سرما حفظشان میکرد و نه از گرما. یک ماه و نیم در آنجا ماندند و به طوری که از گرمای آفتاب پوست صورتشان کنده شد. سپس آزادشان کرد.» [2] .
🔸ابن نما گوید:
«زنان در جایی جای داده شدند که نه از گرما حفظشان میکرد و نه از سرما به طوری که با وجود پنهان کردن صورتها و سایه انداختن پردهها، چهرههاشان پوست انداخت و خونابه جاری گردید. در آن حال شکیب از کف رفته و بیتابی بر آنها چیره گشته بود و اندوه با آن زنان بینوا همنشین شده بود.» [3] .
🔹سید بن طاووس گوید:
«سپس یزید فرمان داد آنان را در منزلی جای دادند که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما. آنان آن قدر در آنجا ماندند که پوست صورتشان کنده شد». [4] .
🔹شیخ مفید گوید:
«سپس یزید فرمان داد تا زنان را در خانهای جداگانه جای دادند. برادرشان علی بن الحسین بن (ع) نیز همراهشان بود. خانهای متصل به کاخ یزید به آنها اختصاص دادند؛ و چند روزی در آن اقامت کردند». [5] .
🔸از برخی روایات - علاوه بر آنچه گفته شد - چنین برمیآید که آن خانه خراب بود، به طوری که بیم آن میرفت بر سرشان خراب شود.
🔹صاحب بصائر الدرجات به نقل از محمد بن علی حلبی مینویسد:
«شنیدم که امام صادق (ع) میفرمود: چون علی بن الحسین (ع) و همراهانش را نزد یزید بن معاویه - لعنت خدا بر آنها باد - آوردند، وی را در خانهای جای دادند. [6] یکی از آنها گفت: ما را به این خانه آوردهاند که بر سر ما ویران شود. (نگهبانان) گفتند: اینان را ببینید که میترسند بر سرشان ویران شود. در حالی که فردا آنها را بیرون میبرند و میکشند. علی بن الحسین (ع) گفت: در میان ما کسی جز من «رطانه» نمیدانست و رطانه در نزد اهل مدینه به معنای رومی است». [7] .
🔸طبرانی امامی از یحیی بن عمران حلبی نقل میکند که گفت:
علی بن الحسین (ع) را با زنان همراهش نزد یزید بن معاویه آوردند. پس آنها را درون خانهای قرار دادند و گروهی عجم را که زبان عربی نمیدانستند بر آ
نها گماردند. یکی از (اهل بیت) به دیگری گفت: ما را در این خانه قرار دادهاند تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم. آنگاه علی بن الحسین به زبان رومی به نگهبانان گفت: آیا میدانید آنان چه میگویند؟ اینها چنین و چنان میگویند. نگهبانان گفتند: گفتهاند که شما را فردا بیرون میبرند و میکشند. سپس علی بن الحسین (ع) گفت: هرگز، خداوند چنین چیزی را نمیخواهد. آنگاه رو به آنها کرد و مطلب را به زبان خودشان به آنها فهماند». [8] .
📚پی نوشتها:
▪️[1] امالی صدوق، ص 231، مجلس 31، ص 243؛ به نقل از آن، بحارالانوار، ج 45، ص 140؛ نیز ر. ک. روضة الواعظین، ج 1، ص 192.
▪️[2] شرح الاخبار، ج 3، ص 269.
▪️[3] مثیرالاحزان، ص 102.
▪️[4] الملهوف، ص 219؛ نیز ر. ک. تسلیة المجالس، ج 2، ص 396.
▪️[5] الارشاد، ج 2، ص 122؛ اعلام الوری، ص 249.
▪️[6] در روایت دلائل الامامة آمده است: «آنان را درون خانهای قرار دادند»؛ و این درستتر است.
▪️[7] بصائر الدرجات، ص 338، باب 12، ح 1؛ به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 177؛ نیز ر. ک. المناقب، ج 4، ص 145.
▪️[8] دلائل الامامة، ص 204، ح 125.
✅خاندان پیامبر صلواتاللهعلیه در مجلس یزید
🔹علی بن الحسین زین العابدین علیهالسلام وزنان، در طناب، پیچیده شده بودند.
🔸زین العابدین علیهالسلام یزید را صدا زد و فرمود:
🔻《ای یزید! گمان میبری اگر پیامبر خدا صلواتالله علیه ما را طناب پیچ و عریان و بر شتران بی جهاز میدید، چه میکرد؟!》کسی میان مردم نماند، جز آنکه گریست.
📚شهادت نامه امام حسین علیه السلام ص۵۳۲
به نقل از تذکره الخواص
✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین (متن مستند مقاتل خوانده شده در زیارت اربعین)
📚الآثار الباقیة ابوریحان بیرونی متوفای ۴۴۰ ق : ص ۴٢٢ .
فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ.
🔹الآثار الباقیة : در روز بیستم [صفر] ، سرِ حسین علیه السلام به جایگاهش باز گردانده شد تا با پیکرش به خاک سپرده شود و «زیارت اربعین» هم در این روز است . اهل حرم حسین علیه السلام هم در بازگشت از شام [با آن سر] بودند .
✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین
📚أمالی شیخ صدوق: ص ٢٣١ ح ٢۴٣ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری: ص ٢١٢، بحار الأنوار علامه مجلسی، ج ۴۵ ص ١۴٠.
🔸عن فاطمة بنت علیّ علیه السلام: إنَّ یَزیدَ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَینِ علیه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام فی مَحبِسٍ، لا یُکِنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم…. إلى أن خَرجَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام بِالنِّسوَةِ، ورَدَّ رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام إلى کَربَلاءَ.
🔹صدوق ـ به نقل از فاطمه دختر على علیه السلام ـ : یزید فرمان داد تا زنان حسین علیه السلام را با على بن الحسین علیه السلام در زندانى حبس کنند که آنان را نه از گرما و نه از سرما نگاه نمىداشت
😭تا آن جایى که صورت هایشان پوست انداخت…
تا آن که على بن الحسین علیه السلام با زنان [خاندان خود] حرکت کرد و سرِ حسین علیه السلام را به کربلا ، باز گرداند.
⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
✳️امان از شام !
🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر
و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
✅ #سختی_های_سفر_شام
📚به نقل از کتاب المصابیح،
🔹به سندش از امام صادقعلیهالسلام، از پدرش امام باقرعلیهالسلام_از پدرم امام علیبنالحسینعلیهالسلام در باره بردن او به سوی یزید پرسیدم.
🔸فرمود: مرا بر شتری لنگ و بدون جهاز، سوار کردند وسر حسینعلیهالسلام بر بالای علمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانی بدون پالان، سوار بودند.
🔹کسانی که ما را میبردند، از پشت سر و گردا گردمان،بانیزه، مارا احاطه کرده بودند و آزار می دادند.
🔸اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو میچکید، با نیزه به سرش میکوبیدند، تا آنکه وارد شام شدیم.
📣جارجی جار زد: ای شامیان! اینان،اسیران اهل بیت ملعوناند.
📚شهادت نامه امام حسین علیهالسلام ص۵۱۱ به نقل از کتب
▪️الاقبال ج۳ ص۸۹ ؛
▪️بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴ ح۳
#مصائب_شام #حضرت_رقیه
منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
گرچه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم
عظمت، فتح، ظفر، سایه ای از قد کمانم
ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
چادر عصمت زهراست همانا به سر من
زده از پنجه دل دخت علی شانه به مویم
جای گلبوسه زهرا و حسین است به رویم
مهر را مُهر نماز آمده خاک سر کویم
گه در آغوش پدر، گاه سر دوش عمویم
پای تا سر همه آئینه زهراست وجودم
شاهدم این قد خم گشته و این روی کبودم
اشک من خون شده و در رگ دین گشته روانه
گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه
همه جا گشته عزاخانه من خانه به خانه
شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه
خارها بود که میرفت فرو بر جگر من
پدرم از سر نی دید چه آمد به سر من
دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
دلم از داغ، کباب و سرم از سنگ شکسته
رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
به رُخم اشک فراق و به لبم بوده خطابه
نغمه ام "یا اَبَتا" و قفسم گشته خرابه
طوطی وحی ام و پر سوخته ی شام خرابم
لحظه لحظه غم هجران پدر کرده کبابم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
#مصائب_شام #حضرت_زینب
از طشت دیدم ازدحام دورو بر را
میداد چشمانت به چشمانم خبر را
سربازها بالا سر تو جمع هستند
روی سرت دیدم هجوم صد نفر را
اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم
پا درد تو آتش کشیده هر جگر را
چشم سفیران سوی وجه الله مانده
دیدند با خنده زنان بی سپر را
قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد
انداخت با چوب از دهانم دو گهر را
دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش
پیش تو میکوبید بین طشت سر را
گوش مرا باید بگیری نشنوم من
حرف در گوشی مشتی بد نظر را
خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را
خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را
خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد
تا که ببیند در بیان تو اثر را
تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله
بین غل و زنجیر کراری عقیله
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
#مصائب_شام #حضرت_زینب
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند
خیره سرهایی که زینب را تماشا میکنند
گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب
دور بیبیهای روی ناقه بلوا میکنند
شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند
کربلای دومی را باز برپا میکنند
شهر را مانند روز عید آذین بستهاند
با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند
تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود
زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند
کاش تنها سنگ باشد روی پشت بامها
میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند
دختران قافله با ذکر وا أماه خود
پای زهرا را میان کوچهها وا میکنند
آستین پارهای دارند جای روسری
باهمان هم ـ آه ـ ناچارا مدارا میکنند
در میان این حراجی پیش چشمان رباب
بر سر گهوارهء شش ماهه دعوا میکنند
نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچهها
بوسههایی هدیه بر لبهای بابا میکنند
داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست
خیزرانها هم چه کاری با جگرها میکنند
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هفته دفاع مقدی گرامیباد
🌸🌹🌺🌹🌹🌸🍀
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظهای تمکین نکردند
ترحّم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان، این چه سودا بود با من؟...
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟...
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد...
چه درد است این که در فصل اقاقی
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در، وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!...
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا اینبار محکمتر بکوبیم...
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هر چند روی در زدن نیست
کریمان گر چه ستار العیوباند
گدایانی که محجوباند خوباند
بکوب ای دل، مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر...
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز، باز است...
#دفاع_مقدس
#شهدا
#قادر_طهماسبی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•چقدر سرده بابا ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج سیدمهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
چقدر سرده بابا ، هوای خرابه
دیگه خسته م از این شبایِ خرابه
دیگه هیچ کسی نیست بفهمه چی میگم
دیگه لکنتم خسته کرده لبم رو ..
*دیگه باز نکنم بعضی حرفا رو .. از اون شبی که تو بیابون گم شد دیگه لکنت گرفت .. به جای اینکه بگه اَبَتا .. میگفت اَبَ .. حرفاشو دیگه کسی نمیفهمید..*
دیگه هیچ کسی نیست بفهمه چی میگم
دیگه لکنتم خسته کرده لبم رو ..
دیگه وا نمیشه چشایِ کبودم
تا که گریه پایین بیاره تبم رو
دیگه دخترت موندنی نیست
دیگه بغضم آروم نمیشه
میخوام در بیام از خرابه روم نمیشه
نبودی ببینی ، تو بازارایِ شام
به جای النگو طناب بود رو دستام
چه زجری کشیدم تا زجرُ میدیدم
فقط این طرف اون طرف میدویدم
یه جوری منو زد که دادم در اومد
دیگه بعد از اون هیچ کجا رو ندیدم
دیگه دخترت بی قراره دیگه تو تنم نا ندارم
میخوام پیشِ پای تو وایسم ، پا ندارم
من الذی ایتمنی ..
تو هستی و عشق منی ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش