eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای‌ولادت‌امام‌حسین۳شعبان۩سماواتی1.mp3
3.17M
🤲 دعای ولادت امام حسین (ع) در روز سوم شعبان صوت شماره 1️⃣ با ترجمه فارسی8دقیقه 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
♦️ وقتی که قنداقه قمر بنی هاشم "علیه‌السلام" را برای امیرالمؤمنین علی "علیه‌السلام" می‌آورند... وقتي حضرت اباالفضل عليه السلام به دنيا آمدند،مولا اميرالمؤمنين عليه السلام براي ديدار فرزندشان حضرت عبّاس عليه السلام تشريف آوردند، مولود مبارك را به نزد حضرت آوردند، تا اينكه سنّت‌هاي رسيده از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را درباره ي فرزندي كه از شجاع ترين خاندان عرب به وجود آورده تا براي برادرش سيّدالشّهداء عليه السلام ياوري پاكباز باشد، انجام دهند. حضرت با علم امامت مشاهده كردند مصائب سنگيني را كه بر او و هر يك از اعضاء مباركش وارد مي‌شود، دست هايش در راه ياري امام قطع مي‌شود و سينه اي كه منبع علم و يقين است، آماج تير دشمن قرار مي‌گيرد و عمود آهنين بر سر مباركش فرود مي‌آيد و خُرد مي‌گردد، اين غم‌ها بر حضرت حمله ور شد و اشك‌هاي غم و حسرت از ديدگانشان سرازير گشت و صداي‌هاي و هوي گريه شان بلند شد و آهي دردمند بركشيدند و اين جمله را تكرار كردند: «مرا با يزيد چه كار»؟! 🔹در نقلی دیگر چنین آمده است: وقتي حضرت امّ البنين عليها السلام قنداقه حضرت اباالفضل عليه السلام را خدمت حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام آورد «قَبَّلَ يَدَيْهِ وَ اسْتَعْبَرَ وَ بَكي» 🔹 آن حضرت دست‌هاي اباالفضل عليه‌السلام را از قنداقه بيرون آورد و بوسيد و گريست و فرمود: گويا مي‌بينم اين دست‌ها روز طفّ در كنار شريعه فرات در راه ياري برادرش حسين"عليه‌السلام" جدا خواهد شد. 📚 خصائص العباسیة ص١٢٢
♦️ علم و معرفت، با گوشت و پوست قمر بنی هاشم "علیه‌السلام" عجین شده است... در روایتی از امام صادق عليه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند : اِنَّ عباسَ بنِ علی «علیه‌السلام» زَقّ العلمَ زقًّا 🔹همانا عباس بن علی "سلام الله علیه" علم را به طور کامل چشیده است. 📚اسرار الشهاده ص ٣٢۴ 📚تنقیح المقال ج٢ص١٢٨ ✍ این از تعابیر منحصر به فردی است که در چندین مورد فقط برای معصومین "علیهم‌السلام" به کار رفته است. و حاکی از مقام و معرفت والای قمر بنی هاشم علیه السلام دارد.
💠 دلاوری های فرزند نوجوان مولا علی "علیه‌السلام" در جنگ صفین... اینگونه نقل می‌کنند که: در جنگ صفین حضرت عباس"علیه السلام" نقابی به صورت زد و از لشکر مولا علی(علیه السلام) بیرون آمد و طلب مبارز کرد. اصحاب معاویه از مبارزه ی با او ترسیدند. معاویه به مردی شجاع که او را ابن شعثاء می گفتند، فرمان داد به مبارزه ی این جوان برود. ابن شعثاء گفت: اهل شام مرا با ده هزار سوار برابر می دانند، اجازه بده! من هفت پسر دارم، یکی را می فرستم تا او را به قتل رساند. هفت پسر یکی بعد از دیگری رفتند و به دست اباالفضل العباس علیه السلام کشته شدند و دست آخر ابن شعثاء خود به میدان آمد. قمر بنی هاشم علیه السلام به او حمله کرد و او را نیز نقش بر زمین ساخت. دیگر از لشکر معاویه کسی جرأت نکرد به تنهایی قدم به میدان گذارد. 🔻 امیرالمومنین علی (علیه السلام) به فرزند دلاورشان فرمودند: بس است پسرم؛ برگرد! تمام لشگر گفتند: یا علی! بگذار جنگ را تمام کند. 🔻اما امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: نه؛ او پسرم عباس، قمر بنی هاشم و ذخیره برای حسین(علیه السلام) است... 📚کبریت احمر؛بیرجندی، ص۳۸۵
♦️حکایت دلنشین نگاهِ ابالفضل العباس "علیه‌السلام" به مالک اشتر... ⚡️تنها جایی که مالک اشتر، به خود لرزید... روزی از مولا علی علیه السلام سوال می‌کنند که مالک اشتر چقدر شجاع است؟ مولا در جواب میفرماید: 🔻 مالک آنقدر شجاع است که اگر در شب، پای خود را بر روی بدن یک شیر ماده بگذارد و شیر نر، روبه‌روی او نعره بزند، مالک حتی پلک هم نمیزند. 🔻روزی از مالک اشتر میپرسند که تو با این همه شجاعت ، تا به حال ترسیدی؟ مالک میگوید : در جنگ صفین بود که مولا علی "علیه السلام" فرمود : پسرم عباس امروز به میدان میرود. مالک گوید: رو به مولا کردم و عرضه داشتم: در جنگاوری و دلاوری فرزندانتان عباس علیه السلام شکی نیست؛ اما جنگ احتیاج به تجربه دارد و اگر شما اجازه دهید من خود به میدان بروم... مالک ادامه میدهد: بعد از گفتن این سخن ، اباالفضل العباس "علیه‌السلام" چنان نگاهی به من انداخت که من برای اولین بار در عمرم ترسیدم... 📚 ناسخ التواریخ، بخش زندگاني امیرالمؤمنین علی علیه السلام
علیه‌السلام 🔹درس عاشقی🔹 اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب‏... دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت اوج گذشت ديد و كمال كرامت، آب‏ بر دفتر زلالىِ شط خطّ «لا» نوشت لعلى كه خورده بود ز جام امامت آب‏ لب، تر نكردى از ادب اى روح تشنگى! آموخت درس عاشقى و استقامت، آب‏ ترجيع درد را، ز گريزى كه از تو داشت سر می‌‏زند هنوز به سنگ ندامت، آب‏... سوگ تو را، ز صخره چكد قطره قطره، رود زين بيشتر سزاست به اشك غرامت آب‏ از ساغر سقايت فضلت قلم چشيد گسترد تا حريم تغزّل زعامت، آب‏ زينب، حسين را به گل سرخ خون شناخت بر تربت تو بود نشان و علامت: آب! از جوهر شفاعت تيغت بعيد نيست گر بگذرد ز آتش دوزخ سلامت، آب‏ آمد به آستان تو گريان و عذرخواه با عزم پاى‌بوسى و قصد اقامت، آب‏ مى‌‏خوانمت به نام ابوالفضل و، شوق را در ديدگان منتظرم بسته قامت، آب 📝 ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیه‌السلام 🔹یا ایها الساقی🔹 نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی 📝 ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
جان‌ودل شیعه پی جام حسین است وقتی سر آغاز غزل نام حسین است مانند آب از تشنگان رفع عطش کرد آرام‌دل نام دل‌آرام حسین است هر قاعده خورده به‌هم از لطف آقا آزاد، یعنی آن که در دام حسین است مکتوب شد در زمره‌ی خوبان عالم هر نام که در بین خدّام حسین است ایمان ما کفر است در روز قيامت معيار اگر آن روز اسلام حسین است مرغ سعادت می‌نشیند روی بامش هرکس کبوتروار بر بام حسین است تا که پر قنداقه‌اش در آسمان‌هاست عرش‌خدا هرشب در احرام حسین است زیباست دنیا با حسین و با اباالفضل شد ذکر لب‌ها یاحسین و یااباالفضل ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سُرمه از اشک به چشمان ترِ ما بِکشید سایه ی مَرحَمت و لطف سرِ ما بِکشید ما همه فطرس پَر سوخته ایم ای آقا ماهِ شعبان شده دستی به پَرِ ما بِکشید ✍ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مثل کبوتران که به پر داشتن خوشند پروانه‌ها به شمع سحر داشتن خوشند ما زیر پای او جگری پهن کرده‌ایم امثال ما فقط به جگر داشتن خوشند آنانکه هیچ در خور نامش نداشتند نذر قدوم یار، به سر داشتن خوشند این کیسه‌های خالی ما سالهاست با نان از تنور فاطمه برداشتن خوشند از معجزات مزد کنیزیِ فاطمه‌ست این نخل‌ها اگر به ثمرداشتن خوشند تنها اگر پسر شود آواره‌ی حسین این مادران به فیض پسر داشتن خوشند این خانواده که همه خورشید پرورند حالا تمامشان به قمر داشتن خوشند با جُرعه مستها همگی یک‌دل‌اند و بس مدیون چشمهای ابوفاضل‌اند و بس گاهی بهار با چمنش جلوه میکند پیغمبرانه در قرنش جلوه میکند یوسف هوار می‌کشد و جامه می‌درد وقتیکه بوی پیرهنش جلوه میکند لبهای خویش را که کمی آب میزند مثل عقیق بر دهنش جلوه میکند بر بام کعبه میرود و خطبه میکند وقتی رگ ابوالحسنش جلوه میکند در سجده‌های نافله‌های شبانه‌اش ارثیه‌های پنج تنش جلوه میکند با هیبت و جلالت امّ‌البنینی‌اش عباس دست بت‌شکنش جلوه میکند گاهی میان هیئت ما دم که میدهند در دستهای سینه‌زنش جلوه میکند آمد امامزاده‌‌ی مأنوس اهل بیت محرم‌ترین محافظ ناموس اهل بیت آماده‌ام دوباره مسلمان کند مرا با یک نظر ابوذر و سلمان کند مرا از جلوه‌های ذاتی چشمش بعید نیست یعقوب و خضر و یوسف کنعان کند مرا آنجا که پای مرکب او میکند گذر عشق است اگر که ریگ بیابان کند مرا وقت ورود دسته به هیئت خدا کند تیغ علم بیایدو قربان کند مرا آنانکه از سرای تو پا پس کشیده‌اند واللهِ ارمنیِ علم‌کش ندیده‌اند عباس آمده که برادر شود، همین پایش رکاب حضرت خواهر شود همین نزد حسین آمده با سربزیری‌اش امضای سربلندی مادر شود همین دستی که داد، واسطه دستگیری است دستش بناست شافع محشر شود همین آمد به یمن منصب باب‌الحوائجی مشکل‌گشای این همه نوکر شود همین پیش بنات فاطمه قد راست کرده است تا سایبان چند کبوتر شود همین با آن جلالت و عظمت آمده فقط امّید مادر علی اصغر شود همین انصاف نیست خشکی لبهای تشنه‌اش با بند خیس مشک کمی تر شود همین او آمده دل همه را ترجمه کند سقا و آب و علقمه را ترجمه کند شاعر: ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
کار دارند عاشقان با شب بهترين فرصت تمنا شب مزد امشب نماز فردا شب من مناجات مى کنم با شب شب مناجات مى‌کند با ماه سر ماه است عمامه‌ی خورشيد دست ماه است نامه‌ی خورشيد تن ماه است جامه‌ی خورشيد ماه يعنى ادامه‌ی خورشيد مى‌شود آفتاب شب‌ها ماه سر و کارم که با سحر افتاد جگر من به دردسر افتاد خواب در چشم ها اگر افتاد بار ما گردن قمر افتاد همه خوابيده‌اند الا ماه اشک هاى مرا جگر گفتند به من از کودکى شرر گفتند از ابوالفضل بيشتر گفتند اشتباه است اگر قمر گفتند تازه يک چشم اوست صدتا ماه تا کنار حسين ما رفتيم تا که باب الحسين را رفتيم با ابوالفضل کربلا رفتيم هر کجا رفت و هر کجا رفتيم جلو انداخت کار ما را ماه همه در محضرش وضو دارند از سر کويش آبرو دارند و توسل به دست او دارند بعد ازين اهل بيت عمو دارند چه عمويي -ببين- سراپا ماه چشم هايش همان جلالش باد ماه قربان آن جمالش باد صلوات خدا به بالش باد شير ام البنين حلالش باد کيست عباس: کوه، دريا، ماه بيشتر جلوه مى کنى در شب مى شود با تو ديدنى تر شب وقت وصل است وقت آخر شب شب که از راه مى رسد هر شب... ماه را مى‌کند تماشا ماه وچه کوچه پى گدا مى گشت سنگ در دست او طلا مى گشت سايبان سه ساله ها مى گشت آنقدر بين کربلا مى گشت دور زينب به جاى زهرا ماه غير از ام البنين نديده کسى چشم او را نبين، نديده کسى ماه را در زمين نديده کسى هيچ جا اين چنين نديده کسى... تشنه لب آفتاب، سقا ماه چشم هايش به خيمه ها افتاد مشک هم زير دست و پا افتاد هيبتش از سر و صدا افتاد دست هايش جدا جدا افتاد شد ستاره ستاره حالا ماه شاعر: ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده زور بازوی تو بی حد وَ عدد خواهد شد بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ** ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید: چقدر منبر کعبه به عمو می آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز «کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی «پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی! روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین هستِ ما بین دو ابروی تو؛ بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهد أن علیاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا شاعر: ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113