eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «میدان انتظار» هر جمعــــه در حـــوالی میــــدان انتظار چشـــــم انتظار امـــدنت هســتم ای نگار این کارجمعه های من است ازطلوع صبح با اشک واه و ندبــــه بیایــــم ســـر قرار رویای هـر شـــــبم شده روز ظهـــــور تو کــی روز وصل اید و؛ ...تعبـــــیر ماندگار دلهایمان زسوز عطــش گشته چون کویر بر این کـــویرخســته ز هـجران دمی ببار پژمرده گــشت باغ و چمـن درخزان سرد باز آ که می رســـد ز قــــــدوم تو نوبـهار مضطـــر شـدیم و ایـه ی امن یجیب هم وقتی تو نیــستی شــــده معــنی انتـظار چشـمـانمان ز طول فـــراقــت سـپید شد نوری بــده به مـــردم ایـن دیـــدگان تار عــالم تمـام منتظـــر روز وصـل توســت دلهای عاشـــقان ز غمـــت گشته بی قرار این جمعه هـم اگــر کــه نیایی یقین کنم تقدیر ما نوشـــتـه شده؛... رنج بی شمار بیمار و زار گشـته ( شــقایق) طبیب من باز آ از این ســـفر که نیفــتد به احتضار شعر:استاد حمید رضازاده (شقایق)کرمان ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ تقدیم به امام زمان علیه السلام در هیـاهــــــوی زندگانــــی ها سپــــری می شـــود جـوانی ها سالیانی اســــت در فـراقِ بهـار گِله داریــــم از خـــــزانــــی ها رازِ پژمــردگــــیِ گل ایـن است شـده کـــم رنگ ، مهـــربانی ها بــس که دنیـا تکانـمــان داده یادمـان رفتـــه ، دل تکانــی ها روز وشب های آن چه زیبا بود جبهه و جنگ و جانفشــانی ها آن زمانــی که خاک می فهـمید فــــــرق دارند آسمـــــانی هــا حال و روزِجهان به هم خورده این خودش هست از نشانی ها اتّفــاقــــی بـزرگ در راه اســت فــوقِ اندیشـــه ی جـهــانـی ها لحظه ی وصلِ یارنزدیک اسـت بی اثـر نیست ندبه خـوانــی ها شـیعه دارد یقیـــن به آمـدنـش لعن و نفرین به بدگـــمانـــی ها با نگاهـــش به مـا تـوان داده در تــب و تـابِ ناتـــوانـــی هـا تا که از یُمنِ اوست رزقِ بـشــر چه غم از موجِ ایـن گــرانی ها هر سه شنبه به شوقِ دیدارش می روم بیـــنِ جمـکــرانـی ها مطمئنّـم که می رسـد یک روز با هـمان صـاحـب الــزّمانی ها شعر: استاد رضا یزدی اصل ( ۱۴۰۱/۰۲/۲۶ ) ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ،،،و جمعه ای دیگر جمعه شــد منتظـرت بـوده و هسـتم آقا باز هـــم در بـه درت بـوده و هســتم آقا جمعه شـد دیــده بـراهـت بنشیـــنم بـازآ همـه جــا رهگـــذرت بـوده و هــستم آقا جمعه شدندبه کُنان،مویه کُنان می گویم زائـــر چشـــم تـرت بـوده و هــســتم آقا جمعه شد ، جمعه ی دیگر، به همـین حال وهوا گَــردی از بال و پـرت بوده و هســتم آقا تیغ مژگان به نظر دارم و خون می گریم عاشق خــون جگـرت بـوده و هســتم آقا مـنِ بیچاره کجــا ، لطف تو مولا،هیـهـات که مگـــر در نظــرت بـوده و هــســتم آقا می رســد باز غـــروب دگـــری از جـمـعـه باز هـــم همسـفــرت بـوده و هســـتـم آقا این منم خسته ترین عاشــق افتــاده ز پا که چنــین رهـســپرت بـوده و هسـتم آقا سحــر از عطــر نفـس های تو آمـد بویـی مسـتِ عطــر سحـرت بـوده. و هستـم آقا هــر کجـــا نام تو آید به مـیان آنجــایـم همـه جــــا دُور و برت بوده و هسـتم آقا داغ هجــران تو را اشک فشـان می گویم "یاســرِ" نوحـــه گـرت بوده و هسـتم آقا شعر:حاج محمود تاری "یاسر" ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
3. ای سرو خوش رفتار من.mp3
1.95M
(عج ) ای سرو خوش رفتار من ای از تواضع یار من هم بر لبی گفتار من هم در دلی دلدار من « یابن الحسن یابن الحسن » تو گوهر ناب منی بی تابی و تاب منی شیرین تر از خواب منی در دیده ی بیدار من « یابن الحسن یابن الحسن » دل عاشق بیدار تو جان کشته ی دیدار تو پیش گل رخسار تو گلهای عالم خار من « یابن الحسن یابن الحسن » با لاله گشتم روبرو دیدم ندارد رنگ و بو روی تو کردم آرزو دیدم توئی گلزار من « یابن الحسن یابن الحسن » عمری به سویت می دوم چون از سر کویت روم باور نمی کردم شوم من عار تو تو یار من « یابن الحسن یابن الحسن » بگذار کز احسان تو خود را کنم قربان تو این لطف بی پایان تو این جان بی مقدار من « یابن الحسن یابن الحسن » حبل المتینم موی تو حقّ الیقینم روی تو بی طلعت دلجوی تو صبح است شام تار من « یابن الحسن یابن الحسن » ای جان رفته از بدن ای یوسف دور از وطن بازآ و لبخندی بزن بر دیده ی خونبار من « یابن الحسن یابن الحسن » من خار گلزار توام من «میثم» دار تو ام این قلب من این تیغ تو این عشق تو این دار من « یابن الحسن یابن الحسن » ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 بیست سال پیش بود از تهران می‌آمدم... سوار اتوبوس شدم تا به شهرستان بیایم. ده‌‌هزار تومان پول همراه داشتم... اتوبوس در یک غذاخوری بین‌راهی برای صرف شام توقف کرد. به یک مغازه ساندویچی که کنار غذاخوری بود رفتم، یک ساندویچ کالباس سفارش دادم. در آخرهای لقمه بودم که دست در جیب کردم تا مبلغ ۲۰۰ تومان پول ساندویچ را پرداخت کنم. دست در جیب پیراهن کردم پول نبود، ترس عجیبی مرا برداشت. دست در جیب سمت راست کردم؛ خالی بود! شهامت دست در جیب چپ کردن را نداشتم؛ چون اگر پول‌هایم در آن جیب هم نبود، نه پول ساندویچ را داشتم و نه پول رفتن به خانه از ترمینال. وقتی دستم خالی از آخرین جیبم برگشت، عرق عجیبی پیشانی مرا گرفت. مغازه ساندویچی شلوغ بود، جوانی بود و هزار غرور، نمی‌توانستم به فروشنده نزدیک شده و در گوشش بگویم که پولی ندارم. لقمه را آرام آرام می‌خوردم چون اگر تمام می‌شد، باید پول را می‌دادم. می‌خواستم دیر تمام شود تا فکری به حال و آبروی خودم کرده باشم. آرام در چهره چند نفری که ساندویچ می‌خوردند نگاه کردم تا از کسی کمک بگیرم ولی تیپ و قیافه و کیف سامسونت در دستم بعید می‌دانستم کسی باور کند واقعاً بی‌پولم.! با شرم نزد مرد جوانی رفتم، کارت دانشجویی‌ام را نشان دادم و آرام سرم را به نزد گوشش بردم و گفتم پول‌هایم گم شده است، در راه خدا ۲۰۰ تومان کمک کن. مرد جوان تبسمی کرد و گفت: سامسونت‌ات را بفروش اگر نداری. خنجری بر قلبم زد. سرم را نتوانستم بالا بیاورم ترسیده بودم چند نفر موضوع را بدانند. مجبور شدم پشت یخچال رفته و با صدای آرام و لرزان به فروشنده گفتم: من ساندویچ خوردم ولی پولی ندارم، ساعت‌ام را باز کردم که ۴ هزار تومان قیمت داشت به او بدهم. مرد جوان دست مرا گرفت و گویی دزد پیدا کرده بود، با صدای بلند گفت: «من این مغازه شاگرد هستم باید پیش صاحب مغازه برویم.» عصبانی شدم و گفتم: «مرد حسابی من کجا می‌توانم فرار کنم؟ تا وقتی که این اتوبوس هست من چطور می‌توانم فرار کنم در وسط بیایان؟؟» با او رفتیم، مردی جوان در داخل رستوران دور بخاری نشسته بود که چند نفر کنارش بودند. مرد ساندویچی گفت: «بیا برویم تو.» گفتم: «من بیرون هستم منتظرم برو نتیجه را بگو.» مرد ساندویچی رفت و با صاحب مغازه بیرون آمد. گفت: «اشکالی ندارد برو گذرت افتاد پول ما را می‌دهی.» گفتم: «نه!گذر من شاید اینجا نیفتد اگر چنین بمیرم مدیون مرده‌ام، یا ساعت را بگیر یا به من ۲۰۰ تومان را ببخش یا از صدقه حساب کن، که شهرم رسیدم ۲۰۰ به نیابت از شما صدقه می‌دهم.» مرد جوان گفت: «بخشیدم» آن روز یاد گرفتم که هرگز نیاز کسی را از ظاهرش تشخیص ندهم و به قول الله‌تعالی، نیازمند واقعی چنان است که انسان نادان او را از نادانی ثروتمند می‌پندارد.
بسم رب المهدی(عج) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ سلامٌ علـــیٰ آل یاســـین سلامٌ علیٰ صاحب الامـر سلامٌ علــــیٰ حجـت الله سلامٌ علیٰ صاحب العصر سلامی به قــد قـامت تو به وقت   قیام و قعـودت سلامی به تکبیـر و تهلیل به تحمـید و ذکر قنــوتت سلام ای /شهریارِ/شهـــر ایمان سلام ای/شهسوارِ/نور وباران(۲) تویی داعِـیَ اللهِ سبحان تویی مظهـر دین و قرآن تو باب نجــات خـــلایق تو راه سعـادت بر انسان الا ای / منجی عـــآٓٓلم کجایی بیا یابن الحسن /آه از جدایی السلامُ علیٰ/ خَلَـفِ السَـــلَف السلامُ علیٰ/ صاحبِ الشرف السلامُ علیٰ/ حجةِ المعبـــود السلامُ علیٰ /کَلِمَةِ المحمــود یا اباصالح / روحی لک الفدا(۳) جمعه هایی که چشم انتظارم از فـــراق تــو در اضــطـــرارم لحظه ها را به همــراه اشـکام با امیــــد فـــرج می شـــمارم بیا ای /نور چشمـم / یابن طاها بیا ای/عشق حیدر/ یا بن زهرا(۲) السلامُ علیٰ/ خَلَـفِ السَـــلَف السلامُ علیٰ/ صاحبِ الشرف السلامُ علیٰ/ حجةِ المعبـــود السلامُ علیٰ /کَلِمَةِ المحمــود یا اباصالح / روحی لک الفدا(۴) ای  قــــرار  دل  بــی قـــــــرارم من خــــزانم تو هستـی بهـــارم از فـــراق تـــو جــــا داره آقــا ! روز و شب در غمت خون ببارم کجایی / ای امیرِ / بی قرینـــه کجایی/ای سحرخیـ/ـزِ مدینه(۲) السلامُ علیٰ/ خَلَـفِ السَـــلَف السلامُ علیٰ/ صاحبِ الشرف السلامُ علیٰ/ حجةِ المعبـــود السلامُ علیٰ /کَلِمَةِ المحمــود یا اباصالح / روحی لک الفدا(۴) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ 📝رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دعا يعني چه؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ ! ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !! (( و این است فلسفه ی التماس دعا)) " در این روز ها و شب ها نگاهم ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯾﺘﺎﻥ است..." التماس دعا 🙏
Akbari-ShahadatImamHadi1390[01].mp3
4.22M
مناجات با امام زمان عج! 🥀💔😔 کوچه به کوچه..... 🎙حاج مهدی اکبری هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری مناجات امام زمان (عج ) ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 به جوک های زیر دقت کنید👇👇 🔶 ﺑﺪﺭﻗﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻠﻞ! ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ: ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻡ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻓﻘﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻰ . ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻰ : ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﭼﺎﻳﻲ ﻋﺼﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﻢ . ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﻯ : ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺑﻔﻜﺮﺗﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻯ . ﺇﻳﺮﺍﻧﻲ : ﺩﺍﺭﻯ ﻣﻴﺮﻯ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻐﺎﻟﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺷﻐﺎﻻ ﻳﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺁﺷﻐﺎﻻ ﻫﻮﻭﻭﻭﻭﯼ ﺁﺷﻐﺎﻻﺭﻭ ﺑﺒﺮﺭﺭﺭﺭﺭ ﺯﯾﺮﻟﺐ ...ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯼ فقط برو برو که حوصله ی ریختتم ندارم😖 ➖➖➖➖➖ 🔶 مرد به زنش گفت: تو چقدر زیبایی.... زن گفت: مرسی عزیزم، کاش تو هم زیبا بودی تا من هم این را به تو می‌گفتم... مرد گفت: اشکالی نداره تو هم مثل من دروغ بگو!😂😂😂😂😂 ➖➖➖➖➖ 🔶 زنه سکته ناقص میکنه شوهرش بهش میگه: شد تو یه کاریو درست انجام بدی؟؟؟ 😎😅😅😅 ➖➖➖➖➖ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﻧها ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻥ ﺯﻣﺎﻧیه که »»» ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ 👀 ➖➖➖➖➖ 🍁 این جو کها را بگذارید کنار بعضی ضرب_المثل های قدیمی و غلط مثل اینها: ☀️ دعوا نمک زندگیه 🏃 ☀️ زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند! ☀️ زن نداری، غم نداری! ➖➖➖➖➖ 🔷 متاسفانه این جوکها و ضرب المثل ها، باعث ترویج کلیشه های فرهنگی اشتباه و خطرناکی در روابط زناشویی ما ایرانی ها شده اند. مثلا: "محبت تصنعی بین زن و شوهر و تصویرسازی از همسر بعنوان یک موجود مزاحم و آزاردهنده"، "توجیه شک دائمی به شوهر"، "القای شیرین بودن خیانت"، "تصویرسازی شوهر بعنوان یک حمّال"، "تصویرسازی زن بعنوان عاشق پول شوهر" و.. تاثیر این کلیشه ها ذره ذره و آرام آرام رخ میدهد و سبک_زندگی غلطی را عمومی و توجیه کرده و ترویج داده و اثرات آن دامنگیر بسیاری از خانواده ها و زوج های ما شده. 🔸حال اینها را مقایسه کنید با آن سبک زندگی که اسلام به ما معرفی کرده:👇👇 💌💌 در روایت داریم که امیرالمومنین علی(ع)، همواره فاطمه سلام الله علیها را با «بنفسی انت» ❤️جانم فدایت❤️ و حضرت زهرا(س)، ایشان را با «روحی لروحک الفدا» 💚روحم فدایت💚 صدا می زدند و این دو اسوه بشریت، حتی یک بار با هم دعوا نکردند و حتی از هم دلخور نشدند. 💌💌 امیرمومنان فرمودند: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم» . (بحارالانوار، ج 43: 123؛ کشف الغمة، ج 1: 363) 💌💌 پیامبر اکرم (ص) تا پایان عمر هرگاه نام خدیجه برده می شد، اشک می ریخت و وفات خدیجه سلام الله علیها چنان بر پیامبر اکرم(ص) سخت و سهمگین بود که آن سال را «عام‏الحزن‏» نامید. 🔰حال اینها را مقایسه کنید با فرهنگ غلط حاکم بر جوکسازی، فیلمسازی و فرهنگ رایج ما درباره نحوه رفتار زوجین با یکدیگر. 💑 مسلمان واقعی باشیم 🍃‎‌‌‎‌‌‌🍃🌷🍃🌷🍃🌷
♦️علیّ اکبرِ لیلا اگر اذان می‌گفت حسینِ فاطمه در هر فراز، "جان" می‌گفت... در تاریخ امام‌حسین علیه‌السلام در موارد متعددی دیده می‌شود که امام علیه‌السلام از حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام می‌خواهد تا که اذان بگوید: 🔻 وقتی که قافله امام‌حسین علیه‌السلام در راه کوفه به منزل "رهیمه" رسیدند، وقت اذان ظهر بود که: فأَمرَ الحُسينُ علیه‌السلام اِبنَهُ، فأذّنَ وَأقامَ، وقامَ الحُسينُ علیه‌السلام فَصَلَّى 🔹امام حسين علیه‌السلام پسرش(علی‌اکبر علیه‌السلام) را امر كرد تا اذان و اقامه بگوید. سپس آن حضرت ایستادند و نماز خواندند. 📚الأمالي،صدوق ص۱۵۴ 📚بحارالانوار ج۴۴ص۳۱۴ 🔻 در ظهر عاشورا، با اينكه حجّاج بن مسروق مأمور اذان گفتن بود، امام حسین علیه‌السلام جوان برومندش را مأمور اذان گفتن نمود و فرمود: علی جانم! اذان بگو تا نماز بخوانيم؛ زيرا بسيار مايل بودند صداي دلنواز علی اکبر علیه‌السلام را بشنودند. 📚الوقايع والحوادث، ج ۲ ص ۳۰۹. 📚 المواعظ، شيخ جعفر شوشتري، ص۹۶
♦️جانِ جانان می‌رود، ماهِ جوانان می‌رود یک جهان دیدند پیغمبر به میدان می‌رود.. شباهت حضرت علی اکبر علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله، شهره خاص و عام بود و معروف ترین تعبیری که در تاریخ ثبت و ضبط شده است، جمله معروف سیدالشهدا علیه السلام است در آن زمانی که علی اکبر را روانه میدان ساخت، رو به آسمان کرد و فرمود: اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِالْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ. 🔹خدایا! تو شاهد باش بر این جماعت؛ جوانی که از همه مردم، خُلقاً، خَلقاً و منطقاً شبیه به رسولت بود، به مبارزه آنان‌ رفت. هر وقت دل ما مشتاق دیدن روی رسولت می‌شد به او نظر میکردیم. 📚لهوف ص١۶٣ 📚بحارالانوار ج۴۵ص۴٣ 🔻و برخی دیگر از منابع نوشته اند: در شأن حضرت علی اکبر علیه السلام همین بس که وقتی عمر بن سعد، لشکریانش را به جنگ با او تحریص می‌کرد، برخی از آنان، عمر بن سعد ملعون را عتاب کرده و گفتند: أنتَ تامرُنا بِقِتالِ مَن یَشبَهُ بِرسولِ الله؟! 🔹تو ما را امر میکنی که به جنگ با شبیه ترین مردم به رسول خدا برویم؟! 📚اسرار الشهاده ج٢ص١٢٢٣ 📚بحرالمصائب ج۴ص٢٩٢