eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14.1هزار دنبال‌کننده
59 عکس
56 ویدیو
134 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر به سمت کوفه میا ای پسرعمو در کوفه است قحط وفا ای پسرعمو هر کس نوشته نامه ی دعوت برای تو دارد خیال رأس تو را ای پسرعمو هرکس که از محبّت تو دم زده شده از دشمنان آل عبا ای پسر عمو در کوچه های شهر منم غرق بی کسی حقّم چگونه گشته ادا ای پسرعمو یک پیرزن فقط به سفیرت پناه داد کارم ببین رسیده کجا ای پسرعمو مولا ببین که بر سر قتلم رقابت است با وعده های پول و طلا ای پسر عمو یک شهر دشمنند و منم بینشان اسیر هستم اسیر قوم ریا ای پسرعمو بنگر به بام ِ کینه ی دارالعماره ام دلشوره دارم ، اشک و نوا ای پسرعمو من هم چشیده ام عطش وقت مرگ را تشنه لبم شبیه شما ای پسرعمو من تشنه روی بام دهم جان،تو تشنه لب پیش فرات ِ کرب وبلا ای پسرعمو پیشانی ام شکسته ولی درد من شده سرها و سنگ شام بلا ای پسر عمو وقتی که پاره شد لب من ناله ام شده بزم شراب و چوب جفا ای پسر عمو رأسم اگر جدا شده با بغض دشمنم بر آن نمانده زخم عصا ای پسرعمو دیگر تن ِ بدون سر ِ من نمی شود در زیر نعل تازه رها ای پسر عمو با خون حنجری که بریده نوشته ام دیگر به سوی کوفه میا ای پسرعمو ️عبدالمحسن ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین می‌نویسم زیرِ این آوار واویلا حسین وای از کوفه از این آزار واویلا حسین من که دنیایم تویی ؛ معنایِ دنیایم علیست من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست بارها گفتم علی ، اینبار : واویلا حسین از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین دستگیرم کرده‌اند از بام میبینم تو را با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را می‌رسی با دختری آرام میبینم تو را بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را آه آه از زینب و انظار واویلا حسین کوفه و در سینه‌ها بُغضِ غدیرش را ببین وایِ من زنجیرهای سخت‌گیرش را ببین کوچه‌ها را بامهایش را اسیرش را ببین بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد نه دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین هرکه اینجا بود حتی اندکی میزد مرا آن یکی می‌بُرد من را این یکی میزد مرا پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا دخترت هست شب است و خار واویلا حسین یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید حلقه‌ی زنجیر آورد و به بازویم کشید ناله‌ام شد با تَنی خونبار واویلا حسین مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین جان من حتی برای آب اینجا رو مزن یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام وای من از کوچه و بازار واویلا حسین (حسن لطفی) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
بر سرم شوریست کز، بر نیزه رفتن باک نیست وز تنِ بی سر، غمِ غلتان شدن بر خاک نیست دیده ی بارانی اَم، بر غربتم نمناک نیست اشکم از ترسِ دو چشمِ اشکبار زینب است وای اگر گویند با کوفه قرار زینب است اینکه افتاده به قلب بیقرارم شور و شین ترسم از روزیکه بینم روی نی، راس الحسین بازگَرد از راهِ کوفه، ای امام عالمین کوفه دیگر جای زینب نیست ای نور دو عین سنگهای تیزِ بامش بیقرار زینب است از همین حالا شما را کوفه خوانَد خارجی اهلبیتِ مصطفی را کوفه خواند خارجی عترت آل عبا را کوفه خواند خارجی بسکه بنتُ المرتضی را کوفه خواند خارجی خارجی انگار نام مستعار زینب است سینه ی مغمومم از آهِ خروشان پُر شده رگ رگم در راه تو از خونِ جوشان پر شده کوچه و بازار از نیزه فروشان پر شده شهرِ اَشباهّ الرجال است، از خموشان پر شده پایتخت مرتضی چون شام تار زینب است زمره ی نامه نویسان را مرامی فانی است شیوه ی دینداریِ این دین فروشان آنی است غصه ی اینها نه ایمانی و نه قرآنی است چِشم و هم چشمی برای سبقتِ شیطانی است شاهد این غصه قلب داغدار زینب است اِرباً اِربا میشود اکبر ز خیلِ نیزه دار قاسمت مقتول و عبدالله میگردد شکار میخورد تیر سه شعبه بر گلوی شیرخوار میشود عباس پرپر با تمام اقتدار داغ هفتاد و دو تن در انتظار زینب است مردمِ این شهر، نامردی به آخر میبرند کشته چون بینند، مرکب روی پیکر میبرند هدیه در نزدِ امیرِ ظالمش، سر میبرند از زنان و دختران، خلخال و معجر میبرند روزِ بی مَحرم شدن، روز فرارِ زینب است مادرت تاقت ندارد بیندَت در اضطراب یا که روی سینه اَت گرگی نشسته با نقاب حنجرت را زیر خنجر، تشنه ی یک جرعه آب جسمِ بی پیراهنت عریان میان آفتاب تا قیامت مادر تو ناله دار زینب است وای از روز بلای کوفه و شام خراب وای از داغ اسارت وای از قلب کباب آن اسارت جای خود، ای وای از بزم شراب تا رقیه گِریَد، آیَد سر در آغوش رباب از همین حالا دلِ من سوگوار زینب است ذلت اصلاً سخت، اما بر عزیزی سخت تر اشک نتوان گر که بر داغی بریزی سخت تر در میان درد و غمها درد هیزی سخت تر از اسیری هست عنوان کنیزی سخت تر منتقم، تا انتقامش، اشکبار زینب است محمودد ژولیده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin
بنویسید مرا یار حسین کشته و مرده ی دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه ،علمدار حسین او دلش خواست سفیرش باشم من دلم خواست اسیرش باشم قفس از کوفه و پر از مسلم زخم از کوفه جگر از مسلم خاک پا از تو و سر از مسلم کس نپرسد چه خبر از مسلم کوچه ها بی کسی ام را دیدند غم دلواپسی ام را دیدند مردم کوفه غلام طوعه بس که بالاست مقام طوعه یاریم کرد کلام طوعه کوفیان باز مرام طوعه روح مردانه در این پیرزن است پیره زن نه بخدا شیرزن است عهد بستند شکستند همه مردمش پول پرستند همه تشنه خون تو هستند همه كوفيان سنگ به دستند همه کاروانت نشود سرگردان به مدینه همه را برگردان تکه تکه بدنم گفت نیا پاره ی پیرهنم گفت نیا به سر میخ تنم گفت نیا خاک و خون دهنم گفت نیا مرکب جنگ همه زین کردند سر تو جایزه تعیین کردند ترسم از گمشدن دخترهاست ترسم از سوختن معجرهاست ترسم از وا شدن زیور هاست ترسم از غارت انگشترهاست حرمله نقشه کشیده ست حسین دو سه تا تیر خریده ست حسین شرر ای کاش به جانت نزنند نیزه ها سر به دهانت نزنند کوفیان زخم زبانت نزنند وای سیلی به زنانت نزنند پیش زینب بدنت را نکشند گرگ ها پیرهنت را نکشند حامد خاکی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
سیر و سلوک من شده آواره بودن بی چاره بودن با وجود چاره بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دور و برم بود آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آنقدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی بازار هم دارد، چه بازار شلوغی بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی ام معلوم شد امروز داماد علی ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟ گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان اما سرم را کوفیان دادند طفلان مانند قربانی تنم را می کشیدند دست مرا بستند و از پا می کشیدند می خواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد علی اکبر لطیفیان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
ديده به تيغ دوختم، تا مگر از دعاي تو تو نگه افکني و من، سرفکنم به پاي تو مرگ بود سعادتم که لحظه شهادتم ‏سايه فکنده بر سرم، قامت دلرباي تو گه بدنم به عشق تو،کوچه به کوچه مي رود گاه سر بريده ام گريه کند براو تو روي کبود دخترم، هديه به نازدانه ات جان دو ماه پاره ام، هر دو شود فداي تو اي نفست روان من،کوفه ميا به جان من ‏ورنه به نوک ني رود، رأس ز تن جداي تو چنگ زنند گرگ ها، بر تن پاره پاره ات ‏شسته ز خون سر شود، روي خدا نماي تو اي که همه وجود من در غم توست ني نوا بوده به گوشم از ازل قصه کربلاي تو ‏ کاش به دشت کريلا بودم وکشته مي شدم با شهداي نينوا، در صف نينواي تو روز أزل شنيده ام، مي نگرد دو ديده ام پنجه قهر قاتل و طره مشک ساي تو آنچه که مي کنم نظر، خورده گره به يکدگر ‏سوز درون ميثم و زمزمه عزاي تو شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
ای داد بیداد از غریبی از اسیری من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌مسیری من‌ مَردم اما پیش هر نامرد رفتم آواره شب تا صبح با پادرد رفتم چه زود عهد خویش را با ما شکستند یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند نان تورا خوردند و دنبال یزیدند مثل علی من را به هرکوچه کشیدند این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست این ها که میگفتند عبد‌ خانه زادند از شیعیان مخلص ابن زیادند با چوب دستی زد به لبهای کبودم اقا فقط من فکر لبهای تو بودم این‌قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند در دستهاشان سنگهایی تیز دارند دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند خیلی مراقب باش این کوفه سراب است هرکوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است پایین میوفتم‌تا که تو پایین نیوفتی از بام می افتم که تو از زین نیوفتی من شمر را دیدم که‌ دنبال خطر بود چشمم به ان خنجر که بسته بر کمر بود آقا خلاصه من به جرم عشق مُردم یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم پوریا هاشمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
پيک مجروح تو شرمنده ات آقا شده است يار آواره ات اي يار چه تنها شده است عرق شرم منو اشک دو چشمان من است اگر اين شهر شبيه شب دريا شده است تا که خاکي نشده معجر زينب برگرد که براي حرمت کوفه محيا شده است خبرت آمده و دست به کارند همه شهر آزين شده بازار چه غوغا شده است سنگ ها دست به دست از همه جا جمع شده پاي خاکستر و آتش همه جا وا شده است کوچه هايش چقدر مثل مدينه تنگ است واي هر کوچه پر از روضه ي زهرا شده است شير خواران پس از اين خواب ندارند که با تير چون نيزه ي خود ، حرمله پيدا شده است از همان روز که ديدند چه دارد باخود حرف شش ماهه زدن بر نوک نيها شده است من از آن کعب ني و هلهله ها فهميدم که از امروز سر طفل تو دعوا شده است گوشواره ، گل سر ، چارقد و گهواره رسم سوغاتي نامردي اينجا شده است گرميه مجلس نامحرم بي پروايش خنده بر بي کسي دختر نوپا شده است هيزم آورده نريزد به تنورش خولي در تنوري که به اميد تو برپا شده است آه برگرد که در بين حراميهايش سند سوختن دخترت امضا شده است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
اي عزيز فاطمه زين سفر بر گرد جان مادرت اين جماعت وحشيند رحم کن بر آن سه ساله دخترت لطمه بر رويش زنند چنگ بر مويش زنند تازيانه بر تن و دست و بازويش زنند -- يا حسين کوفه ميا يا حسين کوفه ميا -- کوفه پر نيرنگ بود جز غم تو در دل ريشم نبود دست هايم بسته بود ليک اينجا همسرم پيشم نبود گريه بر حيدر کنم ياد پشت در کنم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من امد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه نامرد خريدار شود من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود اهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخت است خاک راه پسر حيدر کرار شود سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرات ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود قاسم نعمتی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
د من مسلمم تنها ترينه شهر دردم من ساکن شهري بدون راد مردم من مسلمم گرچه مسلمان و سفيرم بايد به جرم عشق تو اينجا بميرم اينجا ميا اينان که در جوش و خروشند مولا تو را بر کيسه اي زر مي فروشند درياي عشق و مهرشان آري سراب است بد گفتن از مولا علي اينجا ثواب است اينجا ميا که دشمني ديرينه دارند از مرتضي در سينه هاشان کينه دارند اينجا ميا که فکرشان جنگ و ستيز است دندانشان بهر دريدن تيز تيز است ديوار هاي شهر رنگ ننگ دارد هر کودکي در دست مشتي سنگ دارد اينجا فقط با تو عطش دل مهربان است در پستوي هر خانه چوب خيزران است اينجا خزان و خشک گشتن سهم باغ است بازار نيزه بين مردم داغ داغ است تا وعده هاي مال دنيارا شنيدند نقشه براي چشم عباست کشيدند اينجا بيايي کار تو با شرّ ناس است برگرد مولا حرف مسلم التماس است غم نيست اين بازي چرخ روزگار است پايان کار مسلمت بالاي دار است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
در ميان كوچه ها دلخسته ام دل فقط بر ياري حق بسته ام از محبت هيچكس يارم نشد روشني بخش دل تارم نشد خسته شد از اين همه ره پاي من نشنود گويا كسي آواي من هر چه گفتم : ميهمانم ميهمان هيچ كس بر من نداد امشب امان من به زير آتش و خاكسترم سنگ مي آيد ز هر سو بر سرم زين همه غم گر چه جانم بر لب است اشگ من تنها براي زينب است ترسم اين بي غيرتان آل ننگ بر سر زينب زنند از كينه سنگ ترسم آتش اوفتد بر معجرش شعله ها ريزد ز چشمان ترش تر سم اينجا كودكان در به در قوتشان گردد فقط خون جگر ترسم اينجا چهره ها نيلي شود تسليتها همره سيلي شود ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2