eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
45 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
قلبم از بردن نامت ضربان می گیرد فقط از روضه وجودم هیجان می گیرد "بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری" تن پوسیده ام از عطر تو جان می گیرد قد کمان نوکر پیر تو بنازم که هنوز چون جوانی دم تو سینه زنان می گیرد کام ما را به جنون تربت تو باز نمود شاعرت از نفست فن بیان می گیرد قوت قلب جهان است زمین حرمت عشق در کرببلا تازه زبان می گیرد روضه ی هفتگی ام زندگی ام داده حسین بی عزای تو دلم رنگ خزان می گیرد خون رگ هام فدای تنِ درهم شده ات خونم از گریه برایت جریان گیرد روزی اشک مرا خواهرتان امضا کرد مادرت دست دعا بر سرمان می گیرد 🌹 🌹 💠💠
😔ای دل سرگشته ام، خاکسترت 😔کشت زینب را وداع آخرت ☑️زینب داره میاد... حضرت ابالفضل باهاش امام حسین باهاشه حضرت علی اکبر باهاشه ☑️عمه دیگه... بعضی وقتا محک میزنه ✔️علی اکبر؟!,,, جونم عمه ✔️عباس؟!,,, جونم خواهر ✔️حسین؟!,,, 🔘همه دور زینبن،،، کسی جرأت نمیکنه نگاه چپ به محمل زینب بکنه ای روزگار... قافله سالار من... 🟠افتاده اند بین خاک و خول، تمام لشکرت 🟠اذن فرمایی گر در این زمین، میشوم تنهای تنها یاورت 🔵تک سوار من ، به جای پیرهن 🔵کاش جان میخواستی از خواهرت ☑️پیراهن خانم فاطمه... ☑️پیراهنی که خانم فاطمه زهرا با دست خودش دوخته برا این روز داد دست حسین، بو میکردن خواهر و برادر یاد مادر می افتادند 😭نمیدونم بوی در میداد،،، 😭بوی سوختگی میداد 😭بوی غلاف میداد ☑️ارباب دوعالم، خنجر در آورده پیراهنو پاره کرده ☑️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت ❌داداش، یادگار مادرمه چرا پاره ش میکنی؟؟ گفت خواهر این کوفیا، بی حیاتر از این حرفا هستن رحم ندارن،،، حیا ندارن ◀️نمیخوام بدنمو برهنه کنن فهمیدی دیگه...هااا؟؟! ◀️آروم آروم اومد تو گودال،،، نیزه شکسته هارو کنار زد شمشیرشکسته هارو کنار داده دید یه بدن بی سر افتاده حالا که داداشم سر نداره، از لباسی که یادگار مادرمه میفهمم داداشمه... 😭...حسین 😭... حسین 😭... حسین 🔰صبر کن تا از گلوی خشک تو 🔰 بوسه ها گیرم بجای مادرت 🔻سنگ ها خون رنگ، از پیشانیت 🔺تیغ ها در انتظار حنجرت 🔹ساربان چشم طمع دارد به تو 🔹جان من با خود مبر انگشترت 😭😭😭 ☑️بزرگی میگفت وقتی رسیدن کربلا ابی عبدالله به همه ی اوناییکه کمک کردن پول داده، مزد داده گفت برید به کارتون برسید ☑️ساربان هم یکی از اینا بود ☑️تا از پولو از دست آقا گرفت، انگشترو که تو دست آقا دید همونجا کمین نشست تا روزیکه سر از بدن سیدالشهدا جدا کردن 🟪نیزه داران، دست در دست همند 🟪صف کشیدند در تمنای سرت 💢میکِشی پا بر سرم ای همسفر 💢از همه لب تشنه تر، آهسته تر 🔆مانده ای تنها و بی پشت و پناه 🔆میکِشم از غربتت از سینه، آه ♻️ای عزیز آل طاها، کم نکن ♻️سایه ات را از سر این خیمه گاه 〽️کیست مثل من، عنان گیری کند؟؟ 〽️مرکب مرگ تو را با اشک و آه ✳️اشک و آه و التماس خواهرت ✳️ذوالجناح ،،، رفتنت را بسته راه ☑️نگاه کرد دید دخترش سکینه نشسته پایین پای اسب هی داره اشک میریزه ☑️یادم نمیره اون روزی که خبر یتیمی دختر مسلمُ شنیدی، دخترشو بغل کردی دست نوازش رو سرش کشیدی بابا... 💔با وداعی که از حرم کردی 💔شد به من ثابت، بر نمیگردی 😭😭 ☑️میخوام برا آخرین بارم که شده، دست نوازش رو سر دخترت بکشی لاتحرقی قلبی... ❎خنده ی دشمن، شرارم میزند ❎یک زن تنها و این موج سپاه 💠شانه ی تیغ است در چنگ غروب 💠آفتاب من مرو در قتلگاه 🟢میروی تا زیر سُم اسب ها 🟢مینمایم بر تو با حسرت نگاه ◼️میروی برگشتن تو با خداست ◼️وعده ما بین خون در نور ماه ☑️گفت زینبم، میرم میدون هر بار که اومدم نزدیک خیمه،،، صدای تکبیرمو بلند میکنم بدونید هنوز زنده ام ☑️بار اول رفت، جنگ نمایانی کرد برگشت نزدیک خیمه صداشو بلند کرد 🟩همه گفتن خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرمونه ☑️خانم زینب همه رو تو یه خیمه جمع کرد رقیه،،، سکینه هرکی یه گوشه ای کز کرده زانوی غم بغل گرفته ☑️رفت دوباره نزدیک خیمه، برگشت بازم بچه ها خوشحال شدن ☑️فقط امام حسین مونده بود 🔘امام سجاد که بیمار بود خانوم رقیه گفت خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرم هست ☑️هرچی صبر کردن تا صدای بابارو مجددا بشنون، دیگه صدایی نیومد تا اون لحظه ای که صدای شیهه ی ذوالجناح به گوششون رسیده چی شده؟؟ ▫️همه از خیمه ها بیرون دویدن ▫️ولی سالار زینب را ندیدن... 😭😭😭 یالش، غرق خونِ زینش واژگونه ⬅️یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده؟؟ ⬅️یکی گفت ذوالجناح، صاحبم چی شده؟؟ ⬅️دختر امام حسین، دل همرو آتیش زده اومد جلو... ☑️ذوالجناح با این حال و روزیکه تو داری، میدونم بابامو کشتن یه سوال ازت دارم... ☑️بابام که میرفت میدون، لب تشنه بود آیا بهش آب دادن یا نه؟؟ یکی نبود بگه سکینه... بابات تا لحظه ی آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه حسین 🌹 🌹 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹نگین بخشی🔹 حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من روایت زحل و مشتری بخوان با من عقیق سرخ، که اندوه می‌برد از دل چو کهربا غمِ صد کوه می‌برد از دل عقیق سرخ در انگشت دست راست، خوش است اگر که نقش نگین نامی از خداست، خوش است اگر جدا نشویم از خدا و از ره راست عقیق، آینۀ عاقبت به خیری ماست به محفلی که گل سرخ، هم‌زبانم شد دو بیت ناب شنیدم، که نقش جانم شد: «بسا کسا که ز تقوا به عرش، سیر کند ولی چنان شود آخر، که رو به دیر کند برای هر که دعا می‌کنی به صدق و صفا بگو که عاقبتش را خدا به خیر کند» :: بیا به قصۀ خاتم، به نور برگردیم! به باغ عشق، به باغ بلور برگردیم «ابوذر» آن که به صدق حدیث، شد مشهور که از عشیرۀ عشق است و از قبیلۀ نور کنار چشمۀ زمزم، به دیگران پیوست سلام کرد و سخن گفت، تا سکوت شکست که ای جماعت دل‌بستۀ رسول خدا! گرفته روشنی از بازتاب شمس هدی به گوش خویش شنیدم: که آن پیمبر نور که بود نور درخشان نخل وادی طور حدیث فضل علی را به دوستان می‌گفت دلیل برتری‌اش را به این و آن می‌گفت علی‌ست در سفر عشق «قائد البرَرَه» و در حمایت اسلام «قاتِلُ الکَفَره» کسی که یار علی شد، خداست یاور او همیشه خرم و سبز است، باغ باور او و از ولایت او، هر که دست بردارد هزار بار به ذلت، شکست بردارد ادامه داد ابوذر، که ای اهالی عشق! که دل‌سپردۀ مهرید، مهر والی عشق! در آن زمان که گل از باغ معرفت چیدم شگفت واقعه‌ای را به چشم خود دیدم شگفت واقعه‌ای خارج از تصور بود ز بندگان خدا «مسجدالنبی» پر بود معاشران، همه آیات راز می‌خواندند و با پیمبر رحمت، نماز می‌خواندند که سائلی ز در آمد، سؤال نقش لبش نیازمند کمک، جانِ عافیت‌طلبش از آن نمازگزاران، امید رحمت داشت امید لطف و کرم با هزار زحمت داشت ولی کسی به ندایش، نگفت لبیکی نه مژده‌ای ز کرامت، نه از کرم پیکی به ناامیدی بسیار، دیده‌ای تر داشت خداخدا به لبش، دست بر دعا برداشت که ای خدا! تو گواهی، کسی جواب نداد کسی به تشنگی‌ام، نیم جرعه آب نداد به حرمتِ عرقِ شرمِ من، نسوخت دلی کسی نکرد ترحم، به مشت آب و گلی دلم شکست و نشد هم‌نوای من، نَفَسی خدا کند که نیفتد نیاز کس به کسی در آن فضای غم‌انگیز و التماس و سکوت که خواند سائل درمانده ربّنایِ قنوت «علی» که بود در آن آستان به حال رکوع گشوده بود به افلاکِ نور، بال رکوع علی که بار امانت نشست برپشتش اشاره کرد به انگشتری در انگشتش فقیر آمد و بر دیدگان نهاد آن را گرفت از کف او خاتم سلیمان را پیامبر که نمازش تمام شد، آن‌گاه ز سوز سینه برآورد، ناله‌ای جانکاه: که ای خدا که به موسی وزیر بخشیدی! و «شرح صدر» به او بی‌نظیر بخشیدی! که برگِ سبز، به دست برادرش دادی که از برادر او بال و شهپرش دادی ز پیشگاه تو من، شرح صدر می‌خواهم و ماه روشن شب‌های قدر می‌خواهم امیدوار تو هستم که کارساز تویی که دلنواز تویی، پرده‌دار راز تویی تو آگهی که علی خوب‌تر ز جان من است که پرفروغ‌ترین مهر خاندان من است علی که سینه‌اش از عشق منجلی شده است ز فیض تربیت من، علی، علی شده است علی که تیغ اگر زد، برای حق زده است کتاب معرفت و عشق را ورق زده است که قُوتِ خسته‌دلان را به شانه‌اش برده‌ست غمِ شکسته‌دلان را به خانه‌اش برده‌ست که در مصافش، دشمن ز بیم می‌لرزد ولی چو بید، ز اشک یتیم می‌لرزد علی که از شب قدر است ناشناخته‌تر ندیده عشق از او، مردِ پاک‌باخته‌تر علی، که هست گل دلپذیر من، یارب چه می‌شود، بشود او وزیر من، یارب :: هنوز گرم دعا بود با تمام وجود که با پیامِ رسا، جبرئیل آمده بود که ای رسول خدا! آیه‌ای تلاوت کن و کام جان را، سرشار از حلاوت کن بخوان که وحی خدا، «إنّما وَلَیُّکُم» است مراد، ساقی سرچشمۀ «غدیر خم» است بگو به ساقی کوثر، تو جانشین منی که روح مکتب و آیینه‌دار دین منی تو در رکوع نه تنها زکات بخشیدی به قلب عالم هستی، حیات بخشیدی تو شرح آیه «آتَیتُمُ الزّکوة» شدی تو جان، به متن «اَقیمُ الصّلوة» بخشیدی به عاشقان ولایت، گل از کرم دادی به تشنگان هدایت، برات بخشیدی تو با مجاهدت خویش، با صبوری خود به رسم و راه نبوت، ثبات بخشیدی که فتح باب کرم از تو بود روز نخست قسم به شب که نگین‌بخشی حسین از توست همان شبی که شب وصل جان‌نثاران بود شبی که سینۀ صحرا ستاره‌باران بود شبی که پیکر خورشید بود روی زمین در آسمان همه‌جا بود گفت‌وگوی زمین شبی که سایۀ یک ساربان به راه افتاد و برق خنجر از آن‌جا به چشم ماه افتاد برای آن‌که شود رسم عاشقی خوش‌تر عزیز فاطمه انگشت داد و انگشتر به کربلای حسینی اگر گریز زدم سری به دامنِ آن دشت لاله‌خیز زدم مرا به صبح چنین دلپذیر می‌بخشند مرا به حرمت و قدر غدیر می‌بخشند قسم به فجر و «شفق» روی دل به عاشوراست غدیر حادثه‌ای متصل به عاشوراست 📝
●●●●●●●●●●               ﷽ 😭 ... بگو خدای من چه شب هایی که پدر و مادرم تا صبح به خاطر من بیدار موندن 😭😭😭 یادم نمیره ... تا حالم بد میشد ... نگاه به چشمم می کردن و اشک تو چشماشون حلقه میزد ، طاقت نداشتن درد و غم منو ببینه ... خدایا فقط خودت شاهد بودی ... ازت می خوام پدر و مادرمو ببخشی... امشبم که شب جمعه ست اموات چشم به راهن یادی کنیم از همۀ پدر و مادرانی که اسیر خاک شدن 😭😭 چشم به راهن تا ما یادشون کنیم مادرم مهربونی هات یادم نمیره 😭😭😭 شب زنده داری هات یادم نمیره کجایی مادر ... بیا دورت بگردم .... مادر فدای دستای زحمت کشت بشم مادر ... خدایا تو را قسم به حق اون مادری که شنیدم شب جمعه ها دست به کمر از مدینه میاد به کربلا 😭😭 ناله می کنه ... اگه تو هم می خوای این مادر را یاری کنی صدا ناله تو آزاد کن ،با ناله هات این مادر یاری کن تا بیاد ، آخه پهلوش شکسته 😭😭😭 هی صدا میزنه بنی بنی قتلوک ... ذبحوک... و من الماء منعوک غریب مادر حسین ... شنیدم تشنه سر از تنت جدا کردن مادرت بمیره حسین ... *اصلاً من نمیدونم چرا هر جایی میگی: حسین ...همه گریه میکنند...روایت هم همین رو میگه،میگه:همچین که میگی: حسین! مادری تو عرش میگه: جانم...اگه حسین خودت رو میگی؟ خدا برات نگهش داره،اما اگه حسینِ منو میگی؟ کربلا بین دو نهر آب تشنه کشتنش....شب اول خیلی مهمه،مادر دَمِ در می ایسته،به همه گریه کنای حسینش خوش آمدی میگه،اما هی به سینه میزنه میگه:" بُنَیَّ قتلوک ، ذبحوک ، و من الماء منعوک خدا رو قسم بحق حضرت زهرا..‌. بحق ابی عبدالله ... روضه ای که گفته شد الساعه ثوابش طبقی از نور برسه به دست همه ی پدر و مادران آسمانی روح شون فیض ببره از جمله پدر مادر استاد بزرگوارمون بنی فاتحه مع الصلوات ...
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ختم دختر جوان شب پنجم محرم عبدالله بن حسن(ع) # سالگرد(کاربرد هفتم وسالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّه دشتی_ختم_دختر_جوان ♦️گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه ♦️اجل مهلت نداد زَنَد جوونه ♦️گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد ♦️که دستش را زِ دست مو رها کِرد ♦️گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل ♦️شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل ♦️نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم ♦️زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم ♦️تو که وقتت نبود ای نو جوونُم ♦️رَوی در خاک و مو تنها بمونُم ♦️در و دیوار میگریَد به حالُم ♦️عجب تیری زمونه زد به بالُم ♦️بخواب آروم گُلِ آلاله ی من ♦️بسوزد عالمی از ناله ی من ♦️زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای ♦️به راهش دیده من میدوزم ای وای ♦️قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی ♦️ولی خیری از این دنیا ندیدی ♦️خدایا دخترُم گردید جوون مرگ ♦️چوگُل از دست دوران گشت صد برگ ⬅️مراسم امروز به بمناسبت سالگرد....... درگذشت دختری مهربان خواهری دلسوز که درسن جوانی از دنیا رفته برگذار شده است خانواده محترم...... خدا صبرتون بده شما یک ساله جای خالی دختران را احساس می کنید چه قدر به قدو بالای دختران نگاه کردید بزرگ بشه مجلس شادی برای بگیری اما نشد درسن جوانی پرپر شد اما عزیزان داغ دیده امروز همه فامیل همسایگان و اقشار مردم آمدند درکنارتان بودند وبه شما تسلیت گفتند حالادلها آمده شد روضه حضرت رقیه(س) برات بخونم روح نازنین دختر فیض ببره دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . 🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن 🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این دختر عزیز ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد درشب پنجم محرم قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم همه اموات فیض ببرد عبدالله بن حسن دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ، یاصاحب الزمان.. نانجیب تیر از کمان رها کرد... سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن. یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن. دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️ ۱۴۰۳/۴/۱۰
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ختم دختر جوان حضرت رقیه شب سوم محرم از زبان مادر (کاربرد هم هفتم وچهلم بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ دشتی_ختم_دختر_جوان ♦️گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه ♦️اجل مهلت نداد زَنَد جوونه ♦️گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد ♦️که دستش را زِ دست مو رها کِرد ♦️گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل ♦️شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل ♦️نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم ♦️زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم ♦️تو که وقتت نبود ای نو جوونُم ♦️رَوی در خاک و مو تنها بمونُم ♦️در و دیوار میگریَد به حالُم ♦️عجب تیری زمونه زد به بالُم ♦️بخواب آروم گُلِ آلاله ی من ♦️بسوزد عالمی از ناله ی من ♦️زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای ♦️به راهش دیده من میدوزم ای وای ♦️قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی ♦️ولی خیری از این دنیا ندیدی ♦️خدایا دخترُم گردید جوون مرگ ♦️چوگُل از دست دوران گشت صد برگ ⬅️مراسم امروز به بمناسبت سالگرد. درگذشت دختر مهربانم برگذار شده انشاالله داغ فرزند نبینی خیلی سخته عزیزان من ازهمه آشنایان همسایگان فامیل تقدیر و تشکر می کنم که در کنارمان بودند و درسالگرد دخترمان شرکت نمودید چقدر دوست داشتیم عزیزان شادی های دخترمان را ببینیم ولی نشد در جوانی از دست دادیم یکسال دخترم صدای نازنینت به گوش ما نمی رسه ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم ، اما دخترم الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین تو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون صفای ندارد 🔸عزیزم خفته درخاکم دخترم ..گل باغ دلم بودی 🔸درخشان گوهرپاکم چراغ محفلم بودی 🔸کجا یابم دگرچون تو دختر خوبم ..اگر دور جهان گردم 🔸تورا ای نازنین دختر که یاروهمدم بودی یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روی این دخترعزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده درشب سوم محرم قرار داریم دلها روانه کنید خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . 🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن 🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : چه بلایی سرت آوردن...بابا. 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم.... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده.. اما میخام بگم. بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن. اما به منم تازیانه زدن 🔸مرا باشد نشان از تازیانه.. بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️ ۱۴۰۳/۴/۱۰
🔷 خلاصه مناظره : یکی میگه برنامه ندارم و روضه دردای مردم را با نهج البلاغه میخونه ومنتظره کارشناساش برنامه بدن ! یکی هم ۱۱ ساله در حال بررسی وتدوین برنامه با کمک کارشناسان واصناف متعدد بوده والان برنامش آماده اجراست ! یکی تمام راه حلش برای همون دردای مردم فقط برجامه و FATF ،یعنی بازگشت به ۸ سال تکراری! اون یکی راهش تکیه بر توان داخل و طلبکاری از برجام و ارتباطات با دنیای آزاد نه فقط غرب متکبر! یکی می پرسه ،خب ۸ سال مذاکره وبرجام و انجام همه تعهدات ولی دریغ از انجام یک‌تعهد از طرف مقابل. پس از آن چه ؟ ؟ دیگری میگه باز مذاکره _گفتگو ،،، _حتی با خروج طرف مقابل و افزایش تحریمها ؟ بازهم مذاکره ومذاکره و،،،😒😢 حتی پس از قتل علنی سردارمان و اعتراف کردن ،بازهم مذاکره ؟! 😔 با بیشرمی تمام میگوید : سردار موی دماغ آنها بود در غزه وفلسطین و،،،،😳😳 اصلا بی خیال این وآن بزار خودم باشم واین پزشکیان !😡 بله جناب پزشکیان، ترک آذربایجان،یعنی میفرمایید سردار باید مثل کارشناس خوش خنده شما با جان کری همجنس باز و موگرینی چشم آبی در سواحل سوییس قدم میزد وخاطرات آمریکایش را مرور میکرد ونمیرفت مقابله با داعش در سوریه تا آن خون آشامان پست بیایند و اتفاقا اول از همه از همان شمال عراق وترکیه وارد زادگاه شما آذربایجان شوند و ناموستان را به کنیزی ببرند تا باورتان شود دشمن داریم ؟! اگر انصاف و ذره ای علم سیاست داشتی می دانستی که سردار فدایی ملت و از جمله شما اتو کشیده ها شد نه فقط غزه ولبنان !! مشاهده‌کردید مردم عزیز ،کلام آخر را شما با انتخابتون بفرمایید به ایشون ! خدا نگهدار ،به امید دیدار پای صندوق رای جمعه ۱۵ تیر ماه ! مقدمتان گلباران !🌷🌷🌷
🟢 تولی و تبری از اعمال 🔴 از امام صادق صلوات الله علیه روایت شده که در روز چنین دعا می فرمودند: 🔵 ...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْنِي عَلَى الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ الِائتِمَامِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ فَإِنِّي رَضِيتُ بِذَلِكَ... 🌕 بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست، و مرا محشور فرما بر ایمان به تو و تصدیق پیامبرت صلی الله علیه و آله و ولایت علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و پیروی امامان از آل محمد صلوات الله علیهم و برائت و بیزاری از دشمنانشان، که من به این (اعتقاد) راضی هستم ای پروردگار من! 📚 مصباح المتهجد، ج۱، ص۷۶۲ 🌹 🌹 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 ◾️ مرثیه مداحی و سخنرانی آقا سلام ماه محرم شروع شد بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا سلام تحفه اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد  یادم نرفته است نگاه شما به ما از گریه های ماه محرم شروع شد  قد قامت الحسین که تشنه شهید شد شد قامت العزا غم عالم شروع شد  ده روز اعتکاف دوچشمم برایتان در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد  هاجر به پای روضه اصغر نشسته است تا این که جوشش زمزم شروع شد  آقا سلام نیت گریه نموده ام شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد  رحمان نوازنی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 🌹 🌹 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2