#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
وقتي كه خون پيروز بر شمشير باشد
كِي نامِ عاشق بي نثارِ خون بماند
همراهِ موسي بودن اينجا افتخار است
امّا برايِ آنكه با هارون بماند
گفتي كه در زَقُّومِ خود صَهيون بميرد
گرم از طراوت شاخهي زيتون بماند
ما در تبِ غَزّه خروشي تازه ديديم
از انقلابِ سرخِ تو آوازه ديديم
غزّه زمينش، آسمانش، كوچه راهش
مردان، زنان و كودكانِ بي پناهش
هِيهات مِنَ الذِلّهِ ميگويند آري
راهِ شرف را در تو ميجويند آري
آنجا كه ديدي با سپاهش آمده حُر
ميريخت از لبهاي تو اندرز چون دُرّ
شكرِ خدا گفتي و مردم را شكايت
خواندي در آنجا از پيمبر اين روايت
ديديد اگر كه جائري بر مَسند آمد
ديديد اگر مصداقِ ظلمِ بي حد آمد
فرقي نميداند حلالي از حرامي
اسلام را ديگر نمانده غيرِ نامي
آنجا اگر گرمِ سكوتِ خويش بوديد
تنها به فكرِ كسبِ قوتِ خويش بوديد
حق است، حق را كه شما را كور سازد
همراهِ آن بيدادگر محشور سازد
اي خونِ تو احياگرِ همگاميِ ما
سرچشمه ي بيداري اسلاميِ ما
اي عَطرِ تو جاري به لبخندِ بسيجي
نامت هميشه نقشِ سربندِ بسيجي
**
با من بگو داغِ تو با دلها چها كرد
هجرانِ تو با زينبِ كبري چها كرد
شوقِ تو عاشق را به صحرا ميكِشاند
زينب جدائي از تو را كِي ميتواند؟
با آنكه آتش خيمه در خيمه به پا بود
زينب سراسيمه ميانِ خيمهها بود
تا در پسِ آتش عزيزي جا نماند
در خيمه زين العابدين تنها نماند
هر خيمه بر تن داشت چون پيراهن آتش
هر كودكي را بود دامن دامن آتش
اموالِ زهرا را به غارت بُرد دشمن
آن بهترينها را اسارت بُرد دشمن
زيور اگر در دستِ مادر بود، بردند
خلخال اگر در پاي دختر بود، بردند
دشمن به زَعمِ خود سرودِ فتح ميخواند
بر پيكرِ پاكِ شهيدان اسب ميراند
هر هِق هِقي هر نالهاي فرياد گشته
مژده رباب! آبِ فرات آزاد گشته
آري كجا يادِ گلِ پرپر نباشي
يادِ لبِ خشكِ علي اصغر نباشي
آري كجا از دل غمِ ديرين رود باز
آبِ خوشي از اين گلو پائين رود باز
خواهر به دنبالِ برادر بود آنجا
در جستجويِ جسمِ بي سر بود آنجا
ناگاه شيري ديد در زنجير پنهان
جسمي به زيرِ نيزه و شمشير پنهان
بر نيزه و شمشيرها وقتي گُذر كرد
صدبار از جانِ خودش صَرفِ نظر كرد
سبطِ نبي را غرقِ در خون ديد آنجا
زخم از ستاره بر تن افزون ديد آنجا
ميگفت شرحِ ماجراها را گزيده
لبهاي زينب رويِ رگهاي بريده
وقتِ وداع آمد وداعِ جان چه سخت است
بر خواهرِ تو صبر در هجران چه سخت است
بايد تو را با كشتهها تنها گذارد
جسمِ تو را بر خاكِ صحرا واگذارد
✍ #جواد_محمدزمانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
خیمهها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتادهایم
از چه دیگر شعلهها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند میخواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غمْ امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهاییام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعلهها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتشها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعلههای کربلا آتش به جانم زد (حسان)
آتشین از این جهت، ابیات اشعارم شده
✍ مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
امشب به آسمانِ حرم یک ستاره نیست
جز صبر بر بنات علی، راه چاره نیست
دیشب علیِ اکبر اذان گفت در حرم
امشب مؤذن نبوی در مناره نیست
دیشب رقیه در بر ارباب نشسته بود
امشب به گوش نازک او گوشواره نیست
دیشب به خیمه بود ابوالفضل پاسدار
امشب نگاهبان حرم آن سواره نیست
دیشب ز شیر خواره خجل بود مادرش
امشب علی کجاست که در گاهواره نیست
داغی گذاشت تیر فلک بر دل رباب
در سینه مخفی است، غمش آشکاره نیست
زینب کنار خیمهی سوزان نشسته است
در منظرش به جز بدن پاره پاره نیست
مانده به گوش صوت حسینش که رفت و گفت
در راه عشق حاجت هیچ استخاره نیست
زهرا عزا به منزل خولی گرفته است
بهر شهید بهتر از این یادواره نیست
مرغان کربلا به شهیدان گریستند
بس کن "کلامیا"دلت از سنگ خاره نیست
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
بیش از ستاره «زخم» و فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پُر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمهها
دشتی ز سوز سینهی زینب شراره بود
میخواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیمسوخته شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود
در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف!
شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت، نداشت کس
اما دل رباب، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهرهی هر ماهپاره بود
از دستها مپرس که با گوشها چه کرد
از مشتها بپرس که با گوشواره بود
✍ #علی_انسانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکستهدل به غیر از چشم گریانی
توکل بر توسل کن توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی، در این دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی
اگر آشفتهات کردند یعنی لایق وصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
نیاز مستمندان را بنه بر دیدهی منت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی
خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا
مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز میآمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
اگر چه گریهی هجران، شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانیست بهتر چین پیشانی
به لطف گریه کار طفل بهتر راه میافتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی
گرههاییست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمیآید به کارِ این گرهها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آن که برای تو نمیمیرد
”چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی“
در باغ شهادت را به آه نیمه شب وا کن
اگر خون جگر خوردی، تو هم جزو شهیدانی
::
خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالاند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی ؟
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
حسینیه مقتل:
✅اسارت اهل بیت امام حسین (ع) و بردن ایشان به کوفه
🔻حادثهی جان سوز اسارت اهلبیت علیهم السلام و درکتابهایی مثل ارشاد مفید، بحارالأنوار علامه مجلسی، لهوف سید ابن طاووس و کاملالزیارات و ناسخ التواریخ به این گونه چنین نوشتهاند[1]:
🔹عمرسعد روز یازدهم فرمان داد اهلبیت علیهم السلام را بر شترهای بی حجاز یا شترانی که محملهای شکستهای بر آنان بود، سوار کردند و امام #زین_العابدین (ع) را بر شتری عریان نشاندند و پای حضرت (ع) را زیر شتر بستند و غل جامعه بر گردن حضرت (ع) گذاشتند، به طوری که حضرت (ع) میفرمود:
😭گویی ما اسیران دیلم و خزر بودیم که این گونه با ما معامله کردند.
🔻ابنقولویه از #حضرت_سجاد (ع) نقل میکند:
😭درکربلا درهای غم و محنت و مصائب به روی ما باز شد. من پدرم را کشته در خاک و خون آغشته دیدم. برادران و پسر عموها و فرزندان پدرم را شهید و مقتول مشاهده کردم. و زنان و خواهرانم را مانند😭 اسیران ترک و روم ملاحظه کردم.
😭این مصائب و حوادث چنان بر من سخت و دشوار و سنگین آمد که سینهی من در فشار قرار گرفت، نزدیک بود جان از بدن من بیرون برود.
✳️ عمه ام وقتی مرا به این حال دید گفت:
▪️«مالی أراک تَجودُ بِنَفسِکَ یا بَقيّةَ جَدّی وَ أبی وَ إخوَتی»
▪️ تو را چرا می بینم که با جان خودت بازی می کنی ای یادگار جدّ و پدر و برادرانم؟
🔸به عمه گفتم:
▪️«وَ کَیفَ لا أجزَعُ وَ أهلع»
▪️چگونه جزع نکنم؟
▪️«وَ قَد أری سَیِّدی وَ إخوَتی وَ عُمومَتی وَ وُلدَ عَمّی وَ أهلی مُضرِجینَ بِدِمائِهِم، مُرَمَّلینَ بِالعِراءِ مُسلِّبینَ»
▪️چرا جزع نکنم؟ میبینم آقای من، برادران من، عموهای من، فرزندان عموهای من و اهل من به خونشان غلتیدند، روی زمین افتاده اند، بدنشان در بیابان سوزان قرار دارد، کسی به آنان رحم نمی کند، و به این بدن ها نزدیک نمیشود.
✳️عمه مرا دلداری داد و از آباد شدن آیندهی کربلا خبر داد...
🔻سپس اهل بیت علیهم السلام را با وضعی رقّت بار از کنار شهدا به سوی کوفه بردند. و با آن حال پریشان از میان ازدحام جمیعت، سر کوچه و بازار قرار دادند و سرهای بریده را بالای نیزه در معرض تماشا گذاشتند و زن و مرد به تماشای آن سرهای بریده و اسیران آمدند.
🔹لهوف سید صفحهی صد و نود نوشته:
🔻زنی از اهل کوفه از بالای بام فریاد زد:
▪️«مِن أیِّ الاُساری أنتُنَّ»
▪️شما از چه اسیرانی هستید؟
🔺اهل بیت علیهم السلام جواب دادند:
▪️«نَحنُ اُساری آلِ مُحَمَّدٍ»
▪️ما اسیران آل محمد هستیم.
😭از بام به زمین آمد، مقنعه و پارچه به آنان داد تا صورت های ملکوتی و الهی خود و دختران و اطفال را بپوشانند.
🔸علامهی مجلسی در جلد چهل و پنج بحار صفحهی صد و چهار می نویسند:
🔸مسلم گچکار میگوید: من در و دیوار دارالإماره را گچ میکردم که شنیدم از اطراف #کوفه صدای ناله و فریاد میآید. به کارگری که پیش من بود گفتم چه خبر است که مردم کوفه فریاد میزنند؟
گفت: الان سرهای خارجی را که بر یزید خروج کرده میآورند.
گفتم: خارجی کیست؟
گفت حسین ابن علی.
از دارالإماره بیرون آمدم، لطمه به صورت زدم، به طوری که ترسیدم چشمم کور شود، دستم را از گچ شستم و داخل شهر آمدم، مردم را منتظر دیدن اسیران دیدم.
😭ناگهان دیدم چهل محمل شکسته و نیمه کاره را بر چهل شتر حمل می کنند که در آن ها حرم و زنان و اولاد فاطمه (س) بودند.
ناگهان علی ابن حسین (ع) را دیدم بر شتری برهنه که از رگهای گردنش خون جاری بود. اهل کوفه خرما و نان و گردو به بچه ها میدادند، ولی #ام_کلثوم فریاد می زد:
▪️«یا أهلَ الکوفَه، إنَّ الصَّدَقَةَ عَلَینا حَرام»
▪️ای اهل کوفه صدقه بر ما حرام است.
😭آن ها را از دست کودکان میگرفت، به زمین میریخت. مردم با دیدن آن منظرهها گریه میکردند.
✳️زید ابن ارقم میگوید: من از دو لب مبارک ابی عبدالله (ع) صدای قرآن شنیدم که تلاوت فرمود:
▪️«أَم حَسِبتَ أنَّ أصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیم کانوا مِن آیاتِنا عَجَبا»[2] گفتم: داستان تو عجیبتر از اصحاب کهف است.
🔻 مسلم گچکار میگوید:
🔸 امّ کلثوم وقتی صدای گریهی مرد و زن را شنید، سر از محمل بیرون آورد و گفت: ای اهل کوفه ساکت، مردان شما مردان ما را میکشند، زنانتان بر ما گریه میکنند، داور بین ما و شما روز قیامت خداست. که ناگهان سرهای بریدهی بر بالای نیزه را آوردند و پیشاپیش همهی آنها سر ابیعبدالله (ع) بود، سری چون زهره و ماه نورانی، شبیهترین مردم به پیامبر، با محاسنی خون آلود که نیزه دار آن را به راست و چپ حرکت میداد.
🔺 #حضرت_زینب سلام الله علیها متوجه سر بریدهی برادر بالای نیزه شد.
▪️«فَنَطِحَت جَبینُها بِمُقَدَّمِ المَحمل حَتّی رَأینَا الدَّم یَخرُجُ مِن تَحتِ قِناعِها وَ اُومِأت إلَیهِ بِحِرقَةٍ»
▪️سر به چوبهی محمل زد، دیدم که خون از پیشانی #زينب_کبری (س) روی زمین ریخت، با دلی سوزان به سر بریده اشاره کرد و با چشم گریان فریاد زد:
🔺«یا هِلالاً لَمّا استتم کمالا غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا»
▪️ای ماهی که چون بدر کامل شد ناگهان خسوف او را ربود و غروب کرد.
🔺«ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی کانَ هذا مُقَدَّراً مَکتوبا»
▪️پارهی دلم گمان نمیکردم سرنوشت ما این باشد، ولی مقدر و مکتوب چنین بود.
🔺«يا أخی فاطِم الصَّغيرَةَ کَلِّمهافَقَد کادَ قَلبُها أن يَذوبا»
▪️ برادرم، با دختر کوچکت فاطمه سخن بگو، نزدیک است دلش از غصه و ناراحتی و فراق تو آب شود.
📚پی نوشت ها:
[1] -الإرشاد، ج2، ص117؛ بحارالأنوار، ج45، ص58-179، باب39؛ لهوف، ص190؛ کامل الزیارات، ص260-261، باب88؛ ناسخ التواریخ، ص303
[2] - کهف، 9
... عرش بر زمین افتاد
گودال قتلگاه
میان عرش و زمین این چنین طنین افتاد
« بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد »
نه روی خار زمین پیکرش به خون غلتید
به روی خاک ستم روی نازنین افتاد
ز صدر زین ، چه بگویم که با رخ گلگون
به موجی از یم خون خاتم و نگین افتاد
ندارد او بجز از تیغ قاتلش یاری
به قتلگاه بلایی که بی معین افتاد
بریخت خون جبین اش به روی لبهایش
چو راه تیغ ستمگر بر آن جبین افتاد
گرفت ظلمت هستی دوباره عالم را
چراغ چشمه ی عرشی چو بر زمین افتاد
تنش ز تیغ ستم پاره پاره گردیده
ز پاره های تنش رخنه ها به دین افتاد
تمام گلشن عمرش خزان شده ، یعنی
به زیر حنجره ، شمشیر لاله چین افتاد
هزار و نُهصد و پنجاه زخم او یعنی
ورق ورق به زمین مصحف مبین افتاد
تمام غربت او را نموده حس «یاسر»
به روی خاک عزایش چو دلغمین افتاد
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
---------
به خون فتاده پیکری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
به نیزه می رود سری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
کنار نهر علقمه ز تیر دشمنان همه
شکسته گشت شهپری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
به روی جسم آفتاب میان اشک و التهاب
بُوَد پیام خواهری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
نمانده بین کاروان کنار چشم کودکان
نه اصغری ، نه اکبری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
نه قاسم و برادرش ، نه یادگار خواهرش
نه عونی و نه جعفری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
نمانده بهر تشنگان نه لاله و نه ارغوان
نه ساقی دلاوری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
میان ابر و باد و خاک بروی جسم چاک چاک
نوشته اشک دختری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
ز قتلگاه کربلا ز غم سروش نینوا
رسد صدای مادری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
ز بوسه گاه تیغ ها بُوَد گواه تیغ ها
نقش شده به حنجری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
وقتِ جدا شدن ز تن رأس مقدّس از بدن
گشت به ناله خنجری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
«یاسر» اگر ز سنگ کین به دستِ خیل لاله چین
شکست سرخ گوهری بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
با همه اهل حرم_1_1.mp3
3.51M
زمینه یا زمزمه شام غریبان
از حسین رئوفی
با همه اهل حرم ، با همه طفلان تو
گرفته ایم روی خاک ، شام غریبان تو
بر سر نیزه سرت ، در دل خون پیکرت
دخترکت دیده است ، غارت انگشترت
واویلا واویلا شد کبود
در حرم در حرم هر که بود
سیلی زدند ، کودکانِ ، مهپاره را
غارت کردند ، حتی حسین ، گهواره را
جان برلبم ، جان بر لبم ، من زینبم ۲
کودکی می سوزد از ، تاول روی تنش
آتش این خیمه ها ، رسیده بر دامنش
تاول تن نه که او ، زار و پریشان توست
گریه کن امشبِ ، شام غریبان توست
آتشم زد بابا گفتنش
بر خاک کربلا خفتنش
بر یاری ام ، جد مان با ، حیدر آمد
مادر آمد ، مادر آمد ، مادر آمد
جان برلبم ، جان بر لبم ، من زینبم ۲
# در دستگاه همایون
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
4_5897722092979227861_1_1.mp3
3.26M
زمینه یا شور امام حسین علیه السلام
از حسین رئوفی
اربابم حسین کشتی نجات
اربابم حسین می میرم برات ۲
اگه گریونم مثل بارونم
به تو مولا مدیونم حسین
اگه عشقت شد سر و سامونم
به تو مولا مدیونم حسین
اگه روز و شب از تو می خونم
به تو مولا مدیونم حسین
اشک هر شبم عین واجبات
می ریزه برات تا روز وفات ۲
اربابم حسین کشتی نجات
اربابم حسین می میرم برات ۲
مادرت زهرا تا دعایم کرد
شدم اینجا نوکرت حسین
بس بود بهر هر دو دنیایم
یک دعای خواهرت حسین
چشامو وقف روضه هاتون کن
تا بمیرم در برت حسین
گر چه گشته ام غرق سیئات
اشکامو ببین می ریزه به پات ۲
اربابم حسین کشتی نجات
اربابم حسین می میرم برات ۲
به همه گفتم کربلای تو
همه ی دنیامه حسین
شبای بین الحرمین تو
بهترین رؤیامه حسین
میزنم فریاد تا خود محشر
اهل عالم آقامه حسین
هرچی هم بدم می زنم صدات
کاشکی می شدم خاک کربلات ۲
اربابم حسین کشتی نجات
اربابم حسین می میرم برات
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
جستجو درایتا👇
گروه وکانالها....
سلام دوستان بزرگوار✋
روش جستجو د کانال وگروههای ایتا👇
روش جستجو برای زمانی خوب است که شما به دنبال شعری هستید🤔که آن شعر چند ماه قبل در کانال ارسال شده است و شما با مرور مطالب کانال نمیتوانید آن شعر را در بین هزاران مطلب پیدا کنید ...
👇👇👇
1️⃣ برای جستجو در کانال یا گروه وارد شوید.
در قسمت بالای صفحه سمت راست،
اشاره کنیدروی سه نقطه...
و دربالای صفحه در لیست منو علامت 🔍 یا گزینه search را لمس کرده و در جایی که علامت نشانگر متن نشان داده میشود عبارتی را که به دنبال آن هستید رو تایپ کنید،سعی کنید از کلمات کلیدی استفاده کنید.
👇👇👇
لطفا به مثالهای زیر دقت کنید :
🔹 اگر بدنبال شعری هستید که از استاد حاج غلامرضاسازگار یا هرشاعر
آئینی که میباشد،کلمه " سازگا " را تایپ کنید.یا به دنبال شعری هستید، که از مرحوم( حسان) میباشد کلمه (حسان) را تایپ کنید.یا بدنبال شعری هستید که از جناب ژولیده هست کلمه " ژولیده " را تایپ کنید، و یا کلماتی مانند " مقدم،کریمی،ارضی وووو.....
🔹 اگر بدنبال شعری هستید که از وجود برخی کلمات مطمئن هستید،مانند حجاب،گودال،وهر چیز دیگری، همان کلمه را در محل جستجو تایپ کنید .
2️⃣ در صفحه کلید اینتر رو لمس کرده و منتظر بمانید تا متنهایی که کلمات مورد نظر شما در آن متنها هستند پردازش شوند.
3️⃣ بعد از پردازش و یافتن متنهای مورد نظر توسط نرم افزار تلگرام علامتهای جهت دار در پایین تلگرام فعال میشوند که با لمس آن علامتها شما به متنهای مورد نظر دسترسی دارید...
در ضمن در کانال ایتا هم با کمی دقت و جابجایی به همین شکل عمل خواهیم کرد...
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝