eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست ما همه مست ولاییم و می و باده علیست سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست همه شان باب حوائج همه شان باب مراد همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد همه هستید علی و همگي زهرائيد آمدي و نهمين باب اجابت شده اي پسر عاطفه و عشق و محبت شده اي بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي در همان كودكيت ركن ولايت شده اي یک نظر کن که فلک در حرکت می آید از قدمهای تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان خودش سلطان است عشق همراه شما تا دم آخر زنده است ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است چقدر نام محمد به شما مي آيد همه گفتند وليعهد رضا مي آيد مومن بسرکم شاهدکم غائبکم یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم و تولیت به اولکم آخرکم ابغض الله و من عدوکم ابغضکم یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم قدبرافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حرم افتاده است و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است كرمت قابل لمست كرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نااميد از همه دنیا به شما محتاجم و تصدق بده در راه خدا محتاجم به هواي حرم كرببلا محتاجم باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم رضا تاجیک
شه ملک وداد می آید حامی عدل و داد می آید ای گدایان به راه بنشینید اینک از ره جواد می آید میلاد تقی نهم امام است امشب در کشور جود بار عام است امشب تبریک فرشتگان به درگاه رضا هردم صلوات است وسلام است امشب آن گل که سرآغاز شکوفائی بود رخسارۀ او بهشت رویائی بود وقتی که در آغوش رضا می خندید چون دیدن باغ گل تماشائی بود با مهر تو دل سپهری از نور شود با یاد تو سینه وادی طور شود تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا کز آمدنت فاطمه مسرور شود ای گل که فضا معطر از بوی تو بود سر تا سر یثرب همه مشکوی تو بود وقتی که رضا تو را در آغوش گرفت در دیدۀ او نقش گل روی تو بود گل شکوفا می شود از روی تو عطر جنت می وزد از کوی تو ای جواد در این شب میلاد تو دست حاجت میزنیم ما سوی تو خورشید کاظمین به گدایت اشاره کن قلب مرازمهر خودت پر ستاره کن روز جزا که پرچم جودت علم شود برنوکرت به گوشه چشمی نظاره کن ای درگه تو درگه معبودجواد وی نور خداومعدن جود جواد درشام ولادتت بخوا عیدی ما ازحق فرج مهدی موعود جواد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
امشب که حسین جان دیگر گیرد ریحانه ی خویش را چو در بر گیرد وقت است حسینیان عیدی گیرند زان دست که قنداقه ی اصغر گیرد دامان رباب گلشن عشق بود زین گل که چراغ روشن عشق بود افسوس که شش ماه دگر تیر خورد قنداقه که دیده جوشن عشق بود بانو پسرت که هدیۀ الله است امید دل حضرت ثارالله است شادی که شب ولادت اصغر توست افسوس که شادیت فقط شش ماه است لب های علی اصغر اگر وا بشود درد دل هر خسته مداوا بشود افسوس که در کرببلا دستِ خزان نگذاشت که این غنچه شکوفا بشود بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یک جا صلوات اهور معشوق، به باد داده گیسو صلوات بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات نقّاره زدند، ماه پیدا شده است بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات بر دل خوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات بر روی جواد، باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت! بفرست بلندتر به حیدر صلوات   نگاهش دم به دم اعجاز کرده که او را اینچنین ممتاز کرده به لطف دستهای کوچک خود گره های بزرگی باز کرده خندیم به مقدم تو یا گریه کنیم خندیم، ولیک بی صدا گریه کنیم امرو ز گریۀ تو خندیم، ولی فردا به تبسّم تو ما گریه کنیم ای آن که حریر نرمِ گل جای تو بود آغوش لطیف لاله مأوای تو بود از لحظۀ میلاد تو، شش ماه حسین مهمان نگاه و روی زیبای تو بود آن روز که دوست نور حق را به تو داد در صبح ازل رنگ شفق را به تو داد امروز چه دید در نگاه تو حسین کز دفتر عشق شش ورق را به تو داد آن کس که به خاک درت افتاده منم آن کس به محبت تو دلداده منم دیگر چه سعادتی از این بالاتر شه زاده شمایی و گدا زاده منم هستم همه شب یاد تو ای شه زاده محتاج به امداد تو ای شه زاده ای کاش که امر فرج امضا بشود از برکت میلاد تو ای شه زاده روشن شب تار می شود از امشب غم پا به فرار می شود می شود از امشب فصل دل عشاق علیِّ اصغر شش ماه بهار می شود از امشب شنیدم یا علی اعجاز کردی شیندم تا خدا پرواز کردی شیندم با همان دستان کوچک گره های بزرگی باز کردی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
4_5996706731076354130.mp3
1.38M
به به عجب سرود زیبایی مولودی ولادت حضرت علی اصغر (ع) - این من و این شور و شرر - این من و این شور و شرر من و پر قنداقه علی اصغر ریخته خدا روز ازل تو گِل وجودم از گل وجود تو از نفست زنده می شم بود و نبودم بوده از بود و نبود تو این من و این شور و شرر من و پر قنداقه علی اصغر بسه یک موی توام اگه تو نبودی منم نبودم دست خودم نیست آقاجون دوست دارم با همه وجودم این من و این شور و شرر من و پر قنداقه علی اصغر قبل ولادت می زده دلی میون سینه پر تب و تابم بعد ولادت یادمه علی علی شده لالایی خوابم این من و این شور و شرر من و پر قنداقه علی اصغر من دم به دم، دم میزنم که مست بی قرارم غیر از علی اصغر کس و کار دگر ندارم هر دو جهان نور عینی قبلگه عالمینی فدات همه هستی عالم نوگل ارباب حسینی من دم به دم، دم میزنم که مست بی قرارم غیر از علی اصغر کس و کار دگر ندارم عشق تو در دل می مونه کرده دلم رو دیوونه هر طپش از قلبم هر دم یا علی اصغر میخونه من عاشقم، من عاشقم عاشق روی دلبر لالایی خوابم بود مدد علی اصغر نذر قدومت میمیرم به برق چشمات اسیرم اومدم عید برات کرب و بلا رو بگیرم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
4_541760994259502094.mp3
1.23M
سرود ولادت حضرت علی اصغر(ع) **** آیینه ی سوم حیدر داداش کوچیک تر اکبر ستاره ی کهکشون مدینه رو دومن خورشید و ماه می شینه تو آغوش مهربون سکینه میخواد عمو رو ببینه تا که چشماشو می بنده بهشت و صد بار میبینه وقت گریه با لبخندش رقیه آروم می گیره عمه عاشق کاسه ی نگاشه بوسه ی حسین روی گونه هاشه نبض زندگیش تو نفساشه تو افق روشن دریا باطنین غصه و رویا مادری که قبله ی آسمونه کنار یه گهواره كنج خونه مثل یه فرشته بیدار می مونه داره لالایی می خونه **** با نسیم سبز بهاری روح سعادت می شه جاری از عالم بالا ندا می رسه ترانه ی لطف و دعا می رسه آیینه ی جود خدا می رسه پسر رضا می رسه جبرئیل به گوش دنیا دوباره کوثر می خونه کور بشه ان شاءالله هرکی امام و ابتر می خونه هرطرف بری همه دلا شاده وقت گفتن حاجت و مراده سائل ها بیاید شب جواده مادری که قبله ی آسمونه کنار یه گهواره كنج خونه مثل یه فرشته بیدار می مونه داره لالایی می خونه خدای سخاوت و جوده باعث و بانی وجوده بوی قدمهاش همه جا پیچیده سایه رو سر آسمون کشیده نور کرمش به زمین رسیده 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار! تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار! آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار: لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی در غدیر خویش می آیی امامت میکنی دشت را یکباره حیران قیامت میکنی آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی تشنگی سخت است اما استقامت میکنی هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی رود را با این لب خشکت ملامت میکنی از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین! در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین! شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟ تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد دست های تو گره های بزرگی باز کرد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا شعر امروز بپرداز به لبخند رضا آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟ از تو در آل نبی با برِکت تر چه کسی ست؟ آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد " عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد " آسمان! از سر خورشیدِ تو خواب افتاده؟ یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده؟ بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود " دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود " آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت عدد سائل این خانه زیاد است امروز شعر وارد شده از باب جواد است امروز باز با لطف رضا کار من آسان شده است کاظمین دلم امروز خراسان شده است دوست دارم که بگردم حرم مولا را بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را بنویسید که تقویم بهاری بشود روز او روز پسر نام گذاری بشود خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟ شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است سند محکم اثبات امامت شده است گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد بنویسید رضا هم علی اکبر دارد اهلبیت آینه ی بی مثل قرآن اند این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟ نسل در نسل، شما مایه ی ایمان من ید من نفس می کشم از اینکه شما جان من ید نزند دشمنت از روی حسادت نظرت چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت... غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد پسرت مثل علی بوده، امیر است امیر پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر آخر شعر من از قلب هدف می گذرد کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست یا علی یا اسد الله عنان دست تو است جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد باز هم حضرت ارباب پسر دار شده روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست چقدر گل که به پاس قدمش خار شده بسکه نورانیت از چهره او می بارد بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است در دهش سیزده انگار که تکرار شده پسر حیدری یوسف زهرا آمد آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند همه مستند ولی مست می کوثری اند اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند غیرت الله جهانند علی های حسین مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند در روایتگری دین همه شان منبری اند علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند ولی انگار که مست علی آخری اند علی اصغر دل این چند علی را برده روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته بی سبب نیست رقیه علمی آورده چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که از سردوش شه علقمه بالا رفته چقدر پاقدم این پسر با برکت نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته عمه اسفند میارد نخورد چشم علی فکر زینب طرف محسن زهرا رفته دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد علت مستی شیعه ز می کوثر شد یکی از عشق فدای حرم حیدر شد یکی از عشق فدای پدر بی سر شد یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد این یکی سوره مظلومیت حیدر شد آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته مي‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌هاي دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سوره‌ی ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش آري دعاي حضرت جانان گرفته نسل امامت مي‌شود پاينده با او از برکتش دل‌هاي شيعه جان گرفته او می رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستي کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستي مانده‌ست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطيناهستی مانند کوثر چشمه‌ی جاري نوري با اين حساب آئينه‌ی زهرا تو هستي ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظه‌ی بابا تو هستي ابن الرضایی، تو کريم بن کريمي ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقيني‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفريني‌ست با عشق تو قلبي نمي‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خلدبريني‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلي هر رشته از مهر شما حبل‌المتيني‌ست من روزي هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌هاي نازنيني‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايي هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهي که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت يک گوشه‌چشمي، سائل تو خانه‌زاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌هاي ما پروانه‌ی باب الجواد است هر شب دل من در هواي کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
رستخیز کلمات است، قلم می خواهم دل من می رود از دست، قلم می خواهم جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم ساقی از میکده ی عرش شراب آورده از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست بخدا زیر سر یار خراسانی ماست شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد آمده تا که از این خمر ثمر بردارد هر که در نسل خودش با برکت تر دارد شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست قمری کرده به دست قمری جلوه گری چه مبارک پدری و چه مبارک پسری آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است او که با سن کم خود ولی الله همه است بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و درک او بیشتر از حد تصور شده و دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است از کرامات جواد بن رضامبهوت است او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد آمده تا که جهان پر شود از جود فقط قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط عالمی غرق تفکر شود از جود فقط نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او به امامان، بخدا جود و کرم دارد او قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند علماء، پای علومش سپر انداخته اند علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد جبرییل آمده باید بنویسید جواد بعد از این جای محمد، بنویسید جواد او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند دوستانش همگی محترمند و پاکند زائران حرم او، همه ی افلاکند عاشقان حرمش اهل نجاتند همه انبیاء، دور و برش در صلواتند همه با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر سپر دین خداوند شده با حنجر از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک سربلندی حسین است و رباب این کودک 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر دوباره شور دوباره قیامتی دیگر دوباره نغمۀ داود می رسد امشب دوباره زمزمۀ رود می رسد امشب دوباره از جگر کوه چشمه می جوشد زکوچه های مدینه کرشمه می جوشد عصا به سینه ی دریا کشیده راهی را ز شوق حضرت موسی دویده راهی را مسیح آمده تا خانه ی مسیحایش کلیم سجده کند بر قدوم لیلایش خریده نوح به جانش هزار طوفان را مگر نگاه کند پیر مِی فروشان را دوباره نوبت جام و سبو و ساغر شد برای آمدنش انتظارها سر شد شب است و خانۀ زهرا عجب تماشایی است زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است از آسمان به زمین آفتاب آمده است علی سوم عالی جناب آمده است اگر چه طفل ولی نه پیر هر مست است قسم به حضرت مولا امیر هر مست است رسیده آینه دار امام عاشورا رسیده حُسن ختام قیام عاشورا اگرچه غُنچه ی پیچیده در قمات است این به لعل کوچک خود چشمه ی حیات است این دو طاق حُسن دو ابرو دو تیغ آورده برای بوسه ی بابا عقیق آورده برای حضرت ارباب دلبری دیگر برای قافله سالار حیدری دیگر فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست قسم به او که علمدار کوچک باباست گشود گیسوی او را جهان پُر از دل کرد کتاب کرببلا را حسین کامل کرد به روی دوش عمو همچو آبشار علیست رسیده است بگوید که ذوالفقار علی است تبسمی زد و تا کبریا به وجد آمد از آن دو چشم خدایی خدا به وجد آمد عجب شبی است که روی علیست مهتابش رباب گرم نگاهش رقیه بی تابش هزار مرتبه عباس عزیز جان می گفت شبی که اکبرلیلا به او اذان می گفت فرشته بال به طاق دو ابرویش می زد گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویش می زد به پیش دیده ی زینب حسین زینب وار گرفت بوسه ز لبهای او هزاران بار نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد هوای خانه ی ارباب کربلایی شد دلش حسینیه بود و سینجلی می گفت نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی می گفت بهانه کرد دلش داغ آب ها را باز به چشم های علی دید کربلا را باز اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف به روی دست عزیزش توان ندارد حیف کنار خیمه رباب است و چشم در راه است تمام هستی مادر شبیه یک آه است به روی دست پدر بود و بال و پر می زد لبان تاولی اش شعله بر جگر می زد به زخم های لبش خون تازه جاری بود اگر غلط نکنم وقت نِی سواری بود حسین دست غریبی به روی زانو زد برای جُرعه ی آبی به حرمله رو زد صدای خنده و شور و سرور و هلهله بود بلند تر زهمه خنده های حرمله بود سرِ تیر سه شعبه به حنجرش افتاد به روی دست پدر وایِ من سرش افتاد بخون کشید رُخش را تمام گیسو را که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را 🍃🌸🍃🌸🍃🌸