315.8K
سبک نوحه ۱
اربعین «گفتگوی میان امام حسین خواهرش»
اثر استاد سازگار
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_اربعین
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
((نور چشمان ترم _یادگار مادرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب!زینب! تیر کین درچشم عباسم نشست
در میان دشمنان پشتم شکست
تو چرا خم گشتهای ای خواهرم؟
آمــدی بــا قـــامت خــم در بــرم
((نور چشمان ترم _ یادگار مادرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مولا! مولا! گرچه از هجرت خمیدم یاحسین
غیــر زیبــایی نـدیدم یاحسین
با شرار خشم ظالم سوزیام
آه مـن شـد پـرچـم پیـروزیام
((نور چشمان ترم _ یادگار مادرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب! زینب! شــام ویـــران را تو کردی کربلا
من تو را میدیدم از تشت طلا
بـا شهیـدان جاودان دیدم تو را
زیــر چـــوب خیـزران دیدم تو را
((نور چشمان ترم _یادگار مادرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مولا! مولا! از گـــــل نیلـــوفرت از من مپرس
از سهساله دخترت از من مپرس
دختـرت بـا دست زینب دفن شد
مثل زهـرا مـادرت شب دفن شد
((نور چشمان ترم _یادگار مادرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:استادحاج غلامرضا سازگار
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
197.4K
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_اربعین
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
گشته نصیب خواهرت دوباره
زیــــــارت گلـــــــوی پـاره پـاره
همسفرم السلام علیک
برادرم السلام علیک
حسین مظلوم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یکتنه یک سپاه تو منم من
زائـــــر قتلگــاه تــو منـم من
عیان بود بر تنم نشانه
جزای من شده تازیانه
حسین مظلوم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
از سفـــر خـود خبر آوردهام
گزارش از این سفر آوردهام
میچکد از دیدگان، گلابم
مسافر مجلس شرابم
حسین مظلوم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جـان اخـا شکستـه پیشــانیام
شسته به خون شد رخ نورانیام
خون جگر بیتو نوشیدهام
سر تو را نوک نی دیدهام
حسین مظلوم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#کاروان_اسرا
#دیر_راهب
#مثنوی
🔹سر و سامان عشق🔹
گذشته چند صباحی ز روز عاشورا
همان حماسه، که جاوید خواندهاند او را
همان حماسهٔ زیبا، همان قیامت عشق
به خون نشستنِ سرو بلندقامت عشق
به همره اُسرا، میروند شهر به شهر
سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر
ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر
به جز مجاهدت، از آن فرشتگان اسیر
«چهل ستاره» که بر نیزه میدرخشیدند
به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند
طناب ظلم کجا، اهلبیت نور کجا؟
سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟
هوا گرفته و دلتنگ بود، در همه جا
نصیب آینهها سنگ بود، در همه جا
نسیم، بدرقه میکرد آن عزیزان را
صبا، مشاهده میکرد برگریزان را
نسیم، با دل سوزان به هر طرف که وزید
صدای همهمه پیچید، در سپاه یزید
سپاه، مستِ غرور است و مستِ پیروزی
و خنده بر لبش، از شورِ عافیتسوزی...
چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند
چو رعد، خندهٔ شادی از این ظفر کردند
ز حد گذشته پس از کربلا جسارتشان
که هست زینب آزاده در اسارتشان
گذار قافله یک شب کنار دِیْر افتاد
شبی که عاقبت آن اتفاقِ خیر افتاد
حَرامیان، همه شُربِ مُدام میکردند
به نام فتح و ظفر، می به جام میکردند
اگرچه شب، شبِ سنگین و تلخ و تاری بود
سَرِ مقدّسِ خورشید، در کناری بود
سری که جلوهٔ «والشّمس» بود در رویش
سری که معنی «واللّیل» بود گیسویش
سری، که با نَفَس قدسیان مصاحب بود
کنار سایهٔ دیوارِ «دِیْر راهب» بود
سری، که از همهٔ کائنات، دل میبرد
شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد
سکوت بود و سیاهی و نیمهٔ شب بود
صدای روشنِ تسبیح و ذکر یا رب بود
صدای بال زدن، از فرشته میآمد
به خطّ نور ز بالا نوشته میآمد
شگفتمنظرهای دید، دیده چون وا کرد
برون ز دِیْر شد و زیر لب، خدایا کرد
میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت
از او نشانیِ فرماندهٔ سپاه گرفت
رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست
اگر تو را، ز محبّت نشان و بویی هست
دلم به عشقِ جمالی جمیل، پابند است
دلم به جلوهٔ خورشید، آرزومند است
یک امشبی، «سَرِ خورشید» را به من بدهید
به من، اجازهٔ از خود رها شدن بدهید
دلم هواییِ دیدارِ این سَرِ پاک است
سری، که شاهد او، آسمان و افلاک است
بگو که این سر دور از بدن ز پیکر کیست؟
سرِ بریدهٔ یحیی که نیست، پس سَرِ کیست؟
جواب داد که این سر، سریست شهرآشوب
به خون نشستهتر از آفتاب وقت غروب
سر کسیست، که شوریده بر امیر، ای مرد!
خیالِ دولتْ پرورده در ضمیر، ای مرد!
تو بر زیارتِ این سر، اگر نظر داری
بیار، آنچه پساندازِ سیم و زر داری
جواب داد که این زر، در آستین من است
بده امانت ما را، که عشق، دین من است
به چشمِ همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است
هزار سکهٔ زر، نذرِ یک نظر عشق است
بگو: که صاحب این سر، چه نام داشته است؟
چقدر نزد شما، احترام داشته است؟
جواب داد که این سر، که آفتاب جَلیست
گلاب گلشن «زهرا» و یادگار «علی»ست
سَرِ بریدهٔ فرزند حیدر است، این سر
سَرِ حسین، عزیز پیمبر است، این سر...
گرفت و گفت خدا بشکند، دهان تو را
خدای زیر و زبر میکند جهان تو را
به دِیْر رفت و به همراه خود، گلاب آورد
ز اشک دیدهٔ خود، یک دو چشمه آب آورد
غبار راه از آیینه پاک کرد و نشست
کشیده آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست
سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت
فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت...
دوباره صحبت موسی و طور، گل میکرد
درخت طیّبهٔ عشق و نور، گل میکرد
خطاب کرد به آن سر: که ای جلال خدا!
اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا
جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت
کلیم، چون تو بیانی چنین فصیح نداشت
چو گل جدا ز چمن با کدام دشنه شدی؟
برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟
هزار حیف، که در کربلا نبودم من
رکابدار سپاهِ شما، نبودم من
ز پیشگاه جلال تو، عذرخواهم من
تو خود پناه جهانی و بیپناهم من
به احترام تو، «اسلام» را پذیرفتم
رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم
دلم در این دلِ شب، روشن است همچون ماه
به نورِ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَ الله»
فدایِ خونجگریهای جَدِّ اطهر تو
فدای مکتب پاک و شهیدپرور تو
«شهادتینِ» مرا، بهترین گواه تویی
که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی...
من حقیر کجا و صحابی تو کجا؟
شکسته بال و پرم، همرکابی تو کجا؟
نه حُسن سابقه دارم نه مثل ایشانم
فقط، ز دربدریهای تو، پریشانم
به استغاثه سرِ راهت آمدم، رحمی
«فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی»
بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز
«که جز ولای توأم نیست هیچ دستآویز»...
نگاه مِهر تو شد، مُهرِ کارنامهٔ من
گلاب ریخت غمت در بهارنامهٔ من
من از تمامی عمر امشبم تبرّک شد
ز فیض بوسه به رویت، لبم تبرّک شد
«شفق» اگرچه رثای تو از دل و جان گفت
حکایت از سر و سامان عشق «عُمّان» گفت
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#کاروان_اسرا
#دیر_راهب
#مثنوی
🔹سرّ مگو🔹
کاروان آهنگ رفتن ساز کرد
سیر معراجی دگر آغاز کرد
کرد از کوفه به شام غم خروج
بود تا شامش چهل منزل عروج..
هر زنی با یک جهان اندوه و درد
بود پیغامآور هفتاد مرد
اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون
چشم هر یک را هزاران چشمه خون
هر اسیری بود پیغامآوری
بر لبش فریاد خونینحنجری..
گشت در هر شهر سرها زیب نی
نیزهها در پیش و محملها ز پی..
::
کهنه دیری بود و آنجا راهبی
شعلههای طور دل را طالبی
دیر نه، نه، یک جهان دریای نور
او چو موسی بر فراز کوه طور
ترک دنیا گفتهای در کنج دیر
همچو عیسی آسمان را کرده سیر
لحظه لحظه سالها در انتظار
تا شود دیرش زیارتگاه یار
بیخبر خود رازها در پرده داشت
در تمام عمر یک گمکرده داشت..
دید در پایین دیر خود شبی
هر طرف تابیده ماه و کوکبی..
آمده از طور موسای دگر
در غل و زنجیر عیسای دگر
سر به روی نیزه میگوید سخن
یا سر یحیاست پیش روی من؟..
کرد نصرانی نزول از بام دیر
گرد سرها روح او سرگرم سیر
دیده بر شمع ولایت دوخته
چون پر پروانه جانش سوخته
راهب پیر و سر خونین شاه
رازها گفتند با هم با نگاه
شد فراق عاشق و معشوق طی
این به پای نیزه او بالای نی
ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه
کای جنایتپیشگان روسیاه
کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح
وای من، داود باشد یا مسیح؟..
پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟
این سر خونین سر یک خارجیست
کرده سرپیچی ز فرمان امیر
خود شهید و عترتش گشته اسیر..
ریخت نصرانی به دامن خون دل
گشت سر تا پا وجودش مشتعل
برکشید از سینه چون دریا خروش
گفت ای دونفطرتان دینفروش
ثروت من هست چندین بَدره زر
در جوانی ارث بردم از پدر
در بهای این همه سیم و زرم
امشب این سر را امانت میبرم
میکنم تا صبح با او گفتگو
کز دهانش بشنوم سرّی مگو
شمر را چون دیده بر زر اوفتاد
عشق سیمش باز در سر اوفتاد
داد سر را و ز راهب زر گرفت
راهب آن سر را چو جان در بر گرفت
برد سوی دیر سر را با شتاب
کرد ناگه هاتفی او را خطاب
راهب از اسرار آگه نیستی
هیچ دانی میزبان کیستی؟
میهمانت میزبان عالم است
هرچه گیری احترامش را کم است
این که لبهایش به هم خشکیده است
بحر رحمت از دمش جوشیده است
این که زخمش را شمردن مشکل است
زخم هفتاد و دو داغش بر دل است
گوش شو کآوای جانان بشنوی
از دهانش صوت قرآن بشنوی
گرد ره با اشک از این سر بشوی
با گلاب و مُشک خاکستر بشوی
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود میکرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر اینجا دیر راهب بود و سر..
گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟
گر محمّد نیستی پس کیستی؟
ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد
با نصاری درددل ابراز کرد
گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب
من غریبم من غریبم من غریب
گفت: میدانم غریب و بیکسی
گشته ثابت غربتت بر من بسی
تو غریبی که به همراه سرت
همره آید دستبسته خواهرت
باز اعجازی کن ای شیرینسخن
لب گشا و نام خود را گو به من
آن امیرالمؤمنین را نور عین
گفت: راهب من حسینم من حسین
من که با تو همسخن گشته سرم
نجل زهرا زادۀ پیغمبرم
دیده این سر از عدو آزارها
خوانده قرآن بر سر بازارها
اشک راهب گشت جاری از بصر
گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر
از تو خواهم ای عزیز مرتضی
شافع راهب شوی روز جزا
گفت: آیین نصاری واگذار
مذهب اسلام را کن اختیار
راهب از جام ولایت کام یافت
تا تشرف در خط اسلام یافت
یوسف زهرا بدو داد این برات
گفت ای راهب شدی اهل نجات..
📝 #غلامرضا_سازگار
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#شعر_عاشورایی
#دیر_راهب
#غزل
🔹برای چه؟🔹
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی
امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»...
بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین
امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟...
پرسیده زآن لبان ترکخورده از عطش
نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟
گفتی که زادۀ نبیام، گفت «پس تو را
کشتند مردمان مسلمان برای چه؟»
آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا
از تو دریغ آمده باران برای چه؟...
صورت خضاب کردهای از خونِ خود، چرا؟
موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟...
این شمعها برای چه هی شعله میکشند؟
قندیلهای صومعه، لرزان برای چه؟
تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟
چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟...
ای در غمت صحایف پیشین گریسته
ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟
📝 #محمدسعید_میرزایی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین علیهالسلام
#دیر_راهب
#غزل
🔹عطر مسیحا🔹
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در شهیدستان چشمت میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم هر نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی، زندهام کردی
📝 #عباس_همتی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
Dahe Sevom Moharam 1403 Sibsorkhi (1).mp3
1.29M
#حسین_سیب_سرخی
#امام_حسین
بی هوا نیزه ای به پهلو خورد
نفسش رفت و برنگشت ای وای
جلوی خواهرش چهل تا نعل
از تن شاه میگذشت ای وای
حسین وای وای
یکی با نیزه اش از پشت میزد
یکی با چکمه و با مشت میزد
خودم دیدم سنان دائم الخمر
حسینم را به قصد کشت میزد
حسین وای وای
دیر آمدم دیدم سرت دست سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضه خوان بود
این نامرتب بودنت تقصیر شمر است
تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود
انگشترت هرچند دست یک نفر رفت
پیراهنت اما به دست این و آن بود
نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد
از خون وضو میساخت هنگام اذان بود
با قامت خم رفتم از گودال بیرون
یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود
حسین وای وای
#شور_امام_حسین
دهه سوم محرم 1403
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#شب جمعه
مناجات امام زمان (عج)
#روضه امام حسین(ع)
#گریز امام جواد(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
🔶گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
🔶عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
🔶عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
🔶فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
🔶چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
🔶تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
🔶سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم
🔶منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
🔶این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست
🔶نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران با بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهر گوشهای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⏪امشب شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست
هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست
🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است
🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد
انشاالله دعا کنید هیچ خانوادهای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه
🔸چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان
🔸برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد
⬅️شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین..
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود ..
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین..
شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
🔅ایا ای تشنه لب مادر حسین جان
🔅به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین..
🔹ایا ای تشنه لب مادر حسین جان ..
🔹به خون اغشته ای مادر حسین جان
🔹چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر
🔹به روی نیزه ها بینم سرتو
امان امان از دل فاطمه
امان از دل زینب
آخه زینب خودش بوده کربلا آن لحظه ای که سر برادر حسین رفت روی نیزها
🔸سری به نیزه بود در مقابل زینب
🔸خدا کنند که نباشد سر برادر زینب
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام جواد (ع) همه اموات فیض ببرند
از همین جا دلت را روانة آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ،
کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود.
رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/5/10