4_6032954116160882955.mp3
13.9M
#متن_نوحه
آتیش نزنید خونهی خدا رو
آتیش نزنید باغ مصطفی رو
آتیش نزنید این درِ بهشته
آتیش نزنید آشیونِ ما رو
فاطمهست پشت در، بیکس و بیسپر
چهل نفر اومدید، چند نفر به یک نفر
سوزوندید حداقل هُل ندید
نامردا مادرمو میکُشید
........................................
چشماتونو روی خدا بستید
کی گفته شما مسلمون هستید
هم عهدی که بستید با پیمبر
هم بازوی زهرا رو شکستید
میرسه تا خدا، ناله و آه ما
مادرم رو زده، بیحیا چه بیهوا
کاش یک مرد به داد ما میرسید
نامردا مادرمو میکُشید
........................................
این زن که الان روبروتونه
اسمش مایهی آبروتونه
از ضربهای که خورده به پهلوش
میخواد پاشه اما نمیتونه
مردمای پلید، کینه رو بس کنید
به خدا و رسول، چیمیخوایدجواببدید
پشت در نالههاشو میشنوید
نامردا مادرمو میکُشید
#حمید_رمی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
نوحه تک یاسنگین ساده و روان حضرت زهرا_س(شاهمندی).mp3
2.06M
#نوحه_تک_سنگین_حضرت_زهرا
#ساده_روان_سوزناک
یا زهرا یا زهرا
یافاطمه یازهرا (۲)
یافاطمه جان (۲)
یازهرایازهرا ،
داغ تو و مدینه ،
آتیش زده به سینه
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
در بین در و دیوار
وای از لگد و مسمار
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
روح و روان حیدر
ارام جان حیدر
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
بی بی منو دعا کن
راهیِ کربلا کن
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی ✍️📗
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
شور؛ آقا فقط حسین.mp3
1.91M
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹آقا فقط حسین🔹
تو کنارمی سرم بالاست
تو کنارمی دلم قرصه
کی به غیر تو که آقایی
حال نوکراشو میپرسه؟
خوبم با کرمت
خوبم تو حرمت
ساختی با کم من
سوختم من با غمت
تو رو به فاطمه بیا منو، بخر آقا
تو رو به فاطمه منو حرم، ببر آقا
«جانم ثارالله»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زینتت نبودم اما تو
باز به عاشقت محبت کن
همتم اگه کمه آقا
دیدن ضریحو قسمت کن
سایهت روی سرم
عشقت بال و پرم
آقا فقط حسین
قبله فقط حرم
دلم خوشه دعای مادرا، اثر داره
دلم خوشه که از دلم حسین، خبر داره
«جانم ثارالله»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_عباسپور
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
InShot_۲۰۲۳۱۱۲۷_۱۱۵۵۵۳۵۶۳1.mp3
1.2M
علیجان...
بعدمن...
سنگمیخوری...ناسزا میشنوی...نمکزخمتمیشن...علی جانمغربتبهسراغتمیاد!
ولیغریبترازتوپسرمحسینه...
قراربعدیمونباشهگودال...
میونتنصدپارش...
کمیکننلگدمال:)
- یادم نمی رود که همه داد میزدند ..
- طوری لگد بزن که علی بی پسر شود .. !
#وای_مادرم
بمیرم برای خانم زینب کبری که.
تا پنج سالگی همه چی خوب بودا...
یهو پدر بزرگش رفت...
بعد دید مامانش آتیش گرفت...
غسل مامان توسط بابا حیدر...
کم کم شنیدن تیکه و کنایه از اهل محل و همسایه ها...
دیدن خورد شدن بابا...
شهادت برادر بزرگش حسن...
شهادت پسراش...
شهادت حسینابنعلی...
دفن رقیه...
اسارت .. خانمی که سایهشو زن همسایه ندیده بود رفت سر بازار رفت مجلس یزید نگم که چیشد تو مجلس یزید چون اینجا جاش نیست ..
خداکنه دیگه هیچ بابایی شرمنده نشه...
شرمندگی سخته...
مثل شرمنده شدن علی پیش فاطمه...
مثل شرمنده شدن حسینابنعلی پیش رباب...
مثل شرمنده شدن علمدار پیشه رقیه...
مثل شرمنده شدن ام البنین پیشه رباب و زینب...
مثل شرمنده شدن گهواره پیش رباب...
میگنبعدشھادتخانم...
مغدادتویکوچهردمیشدهکهدومے(لعنتاللهعلیه)
جلوشومیگیرهبهشمیگهمغداد؛
قبرزهراڪجاست،بریمبالاسرشنمازبخونیم!
مغدادمیگهعلے(ع)خودشکاروتمومڪرد:)
چنانسیلےبهصورتمغدادمیزنه...
توکوچهدورخودشمیچرخه،میشینهیهگوشه..
شروعمیکنهزارزدن..
مسخرشمیکنه،میگه
تومثلامردجنگیا!یهسیلےخوردیگریهمیکنے..
-برایخودمگریهنمیکنم
فقطبگو..
اونروزتوکوچهفاطمهروهمهمینجوریزدی... !؟💔
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
خاکی شد چادرت ؛.mp3
1.37M
این روز ها زیاد بگویید
السلامُ عَلیکَ یا اَمیرالمؤمنین
آخر در مدینہ کسے جوابِ سلامش را
نمیدهد . . .
#اولمظلومِعالم..🖤
بهگمانماسپندروضهها
رادوبارهروشنڪردهاند!
نسیم...
بوۍدودباخودآورده!
وازگوشهوڪنار...
مۍشنوم...
روضهۍمادررا !
آسمان...
مۍباردوگواهۍمۍدهد
باشنیدنحڪایتتو
بایدزارزارگریست!
ومگرمۍشودازداغتو
سرودونسوخت؟
#فاطمیه 🏴
شیشهی ِعمر ِعلی چه بد ترك خوردی 😭💔((::
آرهخُـلاصہ
فقطچندکلمهمیگم:
مــٰادر ؛
آتش ؛
در ؛
چادر ؛
سوختن ؛
پھلو ؛
سیلی ؛
نصفهشبنشستهبودگۅشـهحـٌجره
آرومبـودسـٰاکِـتبودتـاریکبود . . .
آرومواردحجرهشدصدازد🚶♀
پسرمچرابامنحرفنمیزنۍ؟
تـوکـهمیدونۍچراحالمبده ..
حَـسنمتـوکهمیدونۍچیشدبهکسینگو . .
ھیحرفزددیدجـَوابنمیـٰادگفت:
مـٰادربمیرهحسنمچرا جواب نمیدی ؟
تااینوگفتیهوصداۍگریهبلند شد
گفتمادرمنحسننیستم
حسینم . . 💔
این روز ها زیاد بگویید
السلامُ عَلیکَ یا اَمیرالمؤمنین
آخر در مدینہ کسے جوابِ سلامش را
نمیدهد . . .
#اولمظلومِعالم..🖤
مادرمه...
انقدربهشلگدنزن؛
مادرمه...
انقدرحرفبدنزن؛
مگهزدنداره؟💔(:
یهزنههجدهسالهکهبچهبهبغلداره...(:
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹دیر آمدم...🔹
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
📝 #حسن_بیاتانی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مربع_ترکیب
🔹ما أدراکَ ما زهرا🔹
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸از هوش رفت و ... وقتیکه به هوش آمد، دید که دیگر مولا علی علیهالسلام را بردهاند ...
در نقلی آمده است:
📋 ضَرَبَها عُمَر بِغَمَدِ سَیفِهِ عَلَى كِتْفِهَا حَتَّى أُغْمِىَ عَلَيْهَا
▪️عمر با غلاف شمشیرش آنقدر بر کتف مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها ضربه زد، تا اینکه آن حضرت از هوش رفت.
📋 ثمَّ أَفَاقَتْ وَ رَأَتِ الدَّارَ خَالِيَةً مِنْ عَلِي علیهالسلام
▪️وقتی که به هوش آمد نگاهی به خانه انداخت و دید که دیگر امیرالمؤمنین علیهالسلام در خانه نیست.
📋 فسَألَتْ عَنهُ فَأجابَتْ فِضَّةُ مَعَ سَائرِ النّاسِ بِأنَّ القَومَ أخَذُوا اِبنَ عَمِّك وَ جَرُّوهُ اِلَى البَيعَة ....
▪️پس سوال نمود: مولایم علی علیهالسلام کجاست؟ فضّه و چند نفر دیگر که در آنجا بودند،گفتند:«پسر عمویت را کشانکشان برای بیعت بردند!»
📚مجمع النورين،مرندي، ج۱ ص۸۲ (نسخه خطی)
✍️ باورش سخت است یک زن را چهل نامرد، مرد
بر در خانه به جرم با علیبودن زدند
باورش سخت است اما عاشقان باور کنید
ناجوانمردانه زهرا را در آن بَرزن زدند
مرتضی میدید زهرا را به کوچه عدهای
با غلاف و تازیانه تا دَم مُردن زدند
برگ های صفحه تاریخ هم شرمندهاند
که در اینجا تازیانه بر تن یک زن زدند
باغ وحی از آتش نمرودیان آتش گرفت
باغبان میدید که آتش بر آن خرمن زدن
یاس باغ مصطفی تاب فشار در نداشت
بر تنش اما نشان با میخی از آهن زدند
فاطمه در پشت در امداد از فضه گرفت
وای من! بر پهلوی بانوی آبستن زدند
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸با صورت و پیشانی مبارکش، نقش زمین شد ...
علامه شيخ يوسف بحراني مينويسد:
📋 لَطَمَها حَتّي خَرَّت لِوَجهِها و جَبِينِها …
▪️آنچنان عمر به صورت مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها سيلي زد، به طوري كه با صورت و پيشانی مبارکش به زمين خورد …
📚الحدائق الناضرة، ج۵ ص۱۸۰
✍ مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همهی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربهی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفتهیِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینهیِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم ...
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
4_6048712067702067355.mp3
9.47M
توروخدابمونبرامزهرا💔
#حسینستوده
#حضرتفاطمه
تو مدینه نمیزارن بلند گریه کُنیا بچه شیعه ...
روایت داریم که حتی به صدای گریه ای که از تو خونه ی دختر پیغمبر میومده ایراد میگرفتن 💔!
برا مادر باید بلند بلند گریه کنی
بلند گریه کن
برای گمنامی زهرا نه
برای مظلومی حسین نه
برای غریبی حسن نه
برای یتیمی زینب نه
برای بی کسی شاهِ لافتی گریه کن 💔!
برای بی فاطمه شدن حیدر کرار گریه کن 💔
برای خونه نشین شدن ِ مولا گریه کن 💔
مادر از بستر خود آمده امشب به حرم″
با عصا آمده انگار خـودش بیمار است💔😭 ..
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•آخر نگاه خویش را...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی •✾•
"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا
یا بنت رسولالله و یا زوجة ولی الله"
روز آخر عمر حبیبه خداست تو بستر افتاده لحظات آخر و سپری میکنه. نمیدونم امروز چه جوری کار خونه را انجام داد. همه چیزرو مرتب کرد آنگونه که خوشحال شدن اهل خانه.. همین که علی مرتضی مسجد رفت و بچه ها رفتن. گفت اسما..*
آخر نگاه خویش را سویم بیفکن
میخوابم اینک پرده ایی رویم بیفکن
بنشین کناری ناله از دل در خفا زن
بانوی خود را ساعتی دیگر صدا زن
دیدی اگرخاموش به بستر خفته ام من
راحت شدم نزد پیامبر رفته ام من
آیند چون طفلان معصومم به خانه
پرسند از مادر خبر داری تو یا نِه
دیدند اگر خاموش وبی تاب است مادر
آهسته بگو به آنها بگو خواب است مادر
*اما اومدن مضطرب و نالان سراغ مادرو گرفتن جوابو شنیدن قانع نشدن.اومدن کنار بستر روپوش را کنار زدن. امام حسن (علیه السلام) صدا میزنه مادر.. ابی عبدالله صدا میزنه..مگه مادر جواب میده نه.. امام حسن گریه میکنه میگه مادر "کلِّمِینِی" با من حرف بزن مادر. "قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی" الهی بمیرم حسینیا ابی عبدالله صورت کف پای مادر..مادر "کلِّمِینِی" لباتو باز کن مادر من حسینم، من حسینم، من حسینم... دیدن نه ناله ها اثر نداره سراسیمه اومدن مسجد بابا بیا. مادر از دنیا رفت. علی مرتضی تا این جمله را شنید با صورت زمین افتاد..خدا میدونه چگونه به خانه آمد او هم تا رسید عبا و عمامه از سر انداخت. اومد کناربستر فاطمه صدا میزد زهرا جان، فاطمه جان، دختر پیغمبر، مادر حسنین من، مادر زینبین من،"يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ" دید فاطمه لب از لب باز نمیکنه ،چاره ساز عالم کانّه بیچاره شد. دستاشو زمین گذاشت صورت مقابل صورت فاطمه صدا زد.. زهرا جان من علیم تا به حال نشده جوابم رو ندی.. اشک چشمش به صورت فاطمه چکید کارخودشو کرد. مگه فاطمه میتونه اشک چشم علی را ببینه روح به بدن حبیبه خدا برگشت.چشماشو باز کرد صدا زد.. علی جان! "هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ"..*
*دلا رو ببرم کربلای معلی از لحظه آخر حسینش بگم..خواهرش اومد خودشو رساند دید یه گوشه میدان شمشیرا بالا میره پایین میاد هی صدا زد.."وا محمدا، وا علیا وا حسینا" کسی اعتنا نکرد. صدا زد" یا قوم اَمافیکُم مُسلِم" مگر میان شما یه نفر مسلمان نیست. باز هم اعتنا نکردن صدا زد.."یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟" حسین جانم حسین...*
*روز شهادت مادرش فاطمه هست یه جمله هم بگم.. امان از اون لحظه ایی که دید
بولهب بر صفحه قرآن نشست..
روی حنجر خنجر برّان نشست
بشکند پایت شکست آیینه اش
پیش من منشین به روی سینه اش
این مسیحِ من نفس دارد هنوز
مرغِ روح او قفس دارد هنوز
با نگاهش حرفا میزد حسیـــــن
پیش زینب دست و پا میزد حسیـن
«صلی الله علیک یا ابا عبدالله»
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#فاطمیه
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2