eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
زهـــرا کــه عـنایتش به دنیا برسد بــاشد که به فــریاد دل ما برسد یا رب! سببی ساز که در روز جزا پرونده‌ی ما بــه دست زهرا برسد ✍مرحوم
‎⁨سید مهدی حسینی – واحد چادر فاطمه (س) نوریه که تا ابد در جریانه⁩.mp3
17.63M
نمـیشـہ گـذشـت نبایــد گـذشت از ارثیـہ ے مـادر 👤 🎧 🥀 🏴 ✅ بند اول نمیشه گذشت ، نباید گذشت از ارثیه ی مادر یه چادر سیاه، که می‌گیره نور از صدیقه اطهر چادر فاطمه، نوریه که تا ابد در جریانه چادر فاطمه، قصه ی قداستش فوق بیانه چادر فاطمه ، پرچم خیمه ی صاحب الزمانه به ما رسیده پرچم ، بی منت سجده ی واجب داره ، این نعمت (فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا) ✅ بند دوم به عشق علی ، به میدون زد و سرباز امامش شد توی کوچه ها ، زمین خورد ولی این اوج قیامش شد چادر فاطمه، تار و پودش ریشه ی غیرتمونه چادر فاطمه، سنگر شیعه ی آخر الزمونه چادر فاطمه، خاکی شد تا علَم علی بمونه بار امانت داره ، رو دوشش می‌ایسته محکم پای ، این پوشش (فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا) ✅ بند سوم پر از معجزه است ، پر از رحمته پر برکتِ این چادر قیامت چقدر ، شفاعت میشن با نور همین چادر چادر فاطمه ، رو سر خواهرا تاج افتخاره چادر فاطمه ، معنیِ عزته و اوج وقاره چادر فاطمه ، سرپناه توی تمام روزگاره مظهر عفت یعنی ، این مادر به چادرش زد بوسه ، پیغمبر (فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا) ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
زمزمه شام غریبان. فاطمی. Bipelak.ir.mp3
758.7K
🕯🥀🍂 🥀 ◈ دسـتم رسیـد بـہ پهـلوے مجـروح تو انـگارمتن سبک و شعر روضه ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #⃣ #⃣ #⃣ ✅ بند اول دستم رسید به پهلوی مجروح تو انگار تازه می‌فهمم چی کشیدی از در و دیوار زهرای من جان علی منو ببخش این بار همه با هم - می‌زدنت - با هر چیزی که داشتن خواستم کمک - کنم ولی - چل نفری نذاشتن حلالم کن ای دوست / خداحافظ ای یار حلالم کن ای عشق / به امید دیدار ✅ بند پایانی خونه دیگه بدون تو زندون شده زهرا با بچه‌ها بدون تو چی کار کنم تنها من موندم و این غمکده ...؛ آبو بریز اسما غسلت می‌دم - با اشک چشمای تر یتیمات می‌سپارمت - به خاک قبر - روی دو دست بابات حلالم کن ای دوست / خداحافظ ای یار حلالم کن ای عشق / به امید دیدار ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
Fatemieh Aval 1403 Panahi [Mohjat_Net] (01).mp3
1.95M
👤 🎧 بند اول آه فضه خونمون شده همش روضه آه فضه روی مسماره خونِ تازه آه فضه دردمون شده بی اندازه یه نفر نگفت که زهرا یه زنه این درد منه این درد منه زنِ باردارو کسی نمیزنه این درد منه این درد منه از چهل نفر خورده یه تن این درد منه این درد منه ✅ بند دوم آه مسمار چی نوشتی آخه رو دیوار آه مسمار مادر ما رو کشتن انگار آه مسمار چشای مادر ما شد تار در شکست و دیگه شد برو بیا وا محمدا وا محمدا مونده بود حسین زیر دست و پا وا محمدا وا محمدا مادرم رفت دلش کرب و بلا وا محمدا وا محمدا ✅ بند سوم آه مادر چی کشیدی بعد پیغمبر آه مادر امون از چهل نفر کافر آه مادر میزدن لگد همش تو در اومدن تو خونه ی وحی خدا وا محمدا وا محمدا توی خونمون شده سر و صدا وا محمدا وا محمدا میخ در تو لااقل کوتاه بیا وا محمدا وا محمدا ✅ بند چهارم آه زهرا شده حیدرت تک و تنها آه زهرا خیلی بی قرارم این شبها آه زهرا بگو چی کنم با این غمها بغضه سنگینیه تو گلوی من ای بانوی من ای بانوی من زدنت فاطمه روبروی من ای بانوی من ای بانوی من کشتنت مقابل نگاه من ای سپاه من ای سپاه من رفتنت شده دلیل آه من ای سپاه من ای سپاه من ✅ بند پایانی آه زهرا شده غربت علی معنا آه زهرا بگو چی کنم من این روزا آه زهرا روضه میخونم برات حالا شد دلم میون کوچه ها کباب دادنم عذاب دادنم عذاب زدنت تو رو به نیت ثواب دادنم عذاب دادنم عذاب ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
مداحی آنلاین - یا زهراء - ملاباسم کربلائی.mp3
16.13M
خون چکد از زخم‌های پیکرت آخر ای زهرا چه آمد بر سرت دیدمت در بین آن دیوار و در سوخته از شعله‌ها بال و پرت ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
نماهنگ امتحان شیعه.mp3
3.61M
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🎙 محمد_حسین_پویانفر #️⃣ #️⃣ اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا به ریشه های چادر زهرا به خدا اون نفس خسته خیلی قیمت داره دعای اون دست شکسته خیلی قیمت داره خود مادر صدامون کرد که به نام علی باشیم تو قنوتش دعامون کرد که غلام علی باشیم اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا به ریشه های چادر زهرا دخیلم از برکت چشم ترم به ریشه های چادر مادرم از کرم و لطفشه که شیعه حیدرم مادری هنوزم منتظره التیام زخم میخ دره امتحان شیعه فاطمیه است انتقام مادر با پسره خود مادر عنایت کرد که براش سینه زن باشیم کاش روز انتقامش با حجت بن الحسن باشیم اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا به ظهور منتقم زهرا به خدا اون نفس خسته خیلی قیمت داره دعای اون دست شکسته خیلی قیمت داره ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
Shab5Fatemieh1-1402[03].mp3
5.44M
🎧 درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان (روضه) 🎙 حاج میثم مطیعی درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان شاعر: محسن ناصحی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹دل سنگ آب شد🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
باب الحرم _ جواد مقدم.mp3
5.17M
👤 🎧 🥀 ✅ بند اول حالا که می روی از پیش بچه ها ویرانه می کنی کاشانۀ مرا بی خاطراتِ تو بی آرزویِ تو درد دلامو من ، بی تو بَرم کجا ؟.. مرو زهرا .. از داغ تو خمیده قامتِ من گریونُ مضطرِ برا تو حسن دلگیرم .. من بی تو می میرم مرو زهرا .. میشه سلامِ حیدرِت بی جواب بیچاره ام من از غمت بی حساب دلگیرم .. من بی تو می میرم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» ✅ بند دوم با پیکرِ نحیف پیشِ علی بمان ای آنکه از بلا قدت شده کمان شرمندگی رو از چشمایِ من ببین تو بین بستر و من هم که نیمه جان پاشو زهرا .. شونه بزن موهای زینبُ پایین نیومده چرا تبِ تو دلگیرم .. من بی تو می میرم پاشو زهرا .. سرفه نزن لبات میشه پرِ خون این التماسِ حیدرِ که بمون دلگیرم .. من بی تو می میرم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» ✅ بند پایانی این رنگِ صورتُ این دردِ بی حساب این اشک چشم تو میده منو عذاب انسیه ی علی آرامشم تویی تو مثل لاله ای اما شدی گلاب حالا که می روی از پیشِ بچه ها ویرانه می کنی کاشانه ی مرا بی خاطراتِ تو بی آرزوی تو درد دلامو من بی تو بَرم کجا خودم دیدم .. داری قواره می کنی پیرُهن دادی به جای کفن به زینبِ من ای جانم .. از این غم ویرانم خودم دیدم .. گریون شدی برا غمایِ حسین داری می گیری تو عزای حسین ای جانم .. از این غم ویرانم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
باب_الحرم_کربلایی_محمد_امینی_Segment_1.mp3
3.24M
ڪجایـے جـانِ مـادر مهدےِ مـن 👤 🎧 ♥️ 🥀 🏴 کجایی جانِ مادر مهدیِ من امان از زخم بستر مهدی من کجایی که زمین خوردم عزیزم میان کوچه با سر مهدی من کجایی که پر من را شکستند غرورِ حیدر من را شکستند علی را دست بسته می کشیدند همان ها که سر من را شکستند غروبِ جمعه سر شد کی میایی حسن خونین جگر شد کی میایی بیا تا انتقامم را بگیری که مادر بی پسر شد کی میایی مرا در کوچه ای غمبار کشتند مرا بینِ در و دیوار کشتند مرا با داغ محسن پیر کردند مرا با تیزیِ مسمار کشتند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
🎤 🎧 🥀 🏴 ❤️‍🔥 در سرم جز هوای دلبر نيست آنكه بی او دمی مرا قرني ست دل به دستِ خیالِ او دادم چه كنم؟ چاره‌ايم ديگر نيست غم به ما هم عنایتی دارد روزیِ ما مگر مُقدر نیست در گلستانِ عشق قانونی ست گل نباشد - گلی که پرپر نیست گفتم ای یار گوشۀ چشمی گفت حاشا که این مُیسّر نیست اولین حرفِ یارِ من این بود حرف اول که حرفِ آخر نیست عصمت پاك حق! نجابت ناب!‌ چون تو در بحرِ عشق گوهر نیست نیستم کافرِ کرامتِ تو تو سخایت به حدِ باور نیست *میشه یکیش رو بگی؟ شبِ عروسیش دارن میبرنش ، برو بپرس یه عروس دلخوشیش شبِ عرویسش لباسِ عروسیشِ .. آی قربونت برم مادر جان .. عروسُ دارن با عزتُ جلال میبرن .. سائِلِ اومد بی بی عجب لباسِ زیبایی داری .. (عجب مادریِ ..) بعضیا اینجوری گفتن ، میگن برگشت لباسِ نو رو داد لباسِ کهنه رو تنش کرد ، پیغمبر یه لحظه چشمش به دخترش افتاد بابا کو لباسِ عروسیت .. بابا به سائلی هدیه دادم .. پیغمبر اشک ریخت هی میگفت بابات فدات بشه* روزِ محشر که میدَمَد خورشید زان افق میدمد که خاور نیست شاعر : ________ فاطمه! ای زبانِ دردِ علی داغِ تفسیرِ آهِ سردِ علی *این گوشه کنار عقب نمونی .. شبایِ آخرِ عمرِ مادرمونه .. خدا مادرتُ حفظ کنه ،چیزی نمونده شبایِ سختِ علی و بچه هاشِ .. کارِ این خانم به جایی کشید ازین پهلو به اون پهلو نمیتونه بچرخه .. آی قربونِ بچه هایِ قد و نیم قدت برم خانم .. این شبا یه پرستار داره .. زینب بالاسرِ مادرِ .. خدا این خانم چهار پنج ساله این شبا پلک رو هم نمیزاره .. مگه مادرش چه بلایی سرش اومده .. هم پهلوش شکسته ،هم بازوش شکسته ، هم همش دستش رو صورتشِ یا ریشه هایِ معجرش رو صورتشِ .. نکنه علی جایِ دستِ اون دومی رو ، رو صورتش ببینه .. آی مادر .. آی مادر .. دیدی صیاد یه صیدی رو میزنه ، دنبالِ ردِ خونُ میگیره .. میرسه بالاسرِ صید ببینه هدفُ خوب زده یا نه .. نیومدن حالِ مادرمونُ بپرسن .. اومدن ببینن مسمار کارشُ کرده یا نه .. آی نَنَه .. در زدن ، علیِ مظلوم درُ باز کرد یه وقت دید اون دو نفر اومدن .. علی اومدیم دیدنِ خانومت ، حضرت اومد فرمود بی بی جان فلانی و فلانی اومدن ، گفت بگو برگردن .. زبانِ حال بگم داد بزنی علی اینا بچه مُ کشتن ،حقِ تو رو غصب کردن (بگم ؟) علی نبودی یه جوری تو کوچه زد تو صورتم .. هر چی از تو بغض داشت تو دستش جمع کرد .. هر کجایِ جلسه نشستی (نکنه روضۀ فاطمه بخونن آروم گریه کنی ، باید داد بزنی ..) اومد گفت فاطمه شما دوتا رو به حضور نمی پذیره .. گفتن علی ما تو رو واسطه قرارمیدیم ، اومد گفت فاطمه منو واسطه کردن یه وقت این مادرِ باوفا گفت علی البَیتُ بَیتُک وَ الحُرَّة اَمَتُک .. علی جان خونه خونۀ توِ منم کنیزِ توام ..اومدن کنارِ بستر (ببین چه خبر بوده) نمیدونم مادرمون اون دو تا ملعونُ دید چه حالی شد .. فقط گفت فضه بیا صورتمُ برگردون .. کار به جایی رسیده این مادرِ هجده ساله صورتشم نمی تونه برگردونه .. گفت زهرا :* باور نمیکنم که تو بی بالُ پر شدی خسته شدی شکسته شدی مختصر شدی شرمنده ام به خاطرِ من زخم خورده ای از بس که در مقابلِ دشمن سپر شدی این شهر چشمِ دیدنِ ما را نداشتند از دستِ هم محلیِ خود خون جگر شدی آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی شاعر : *گفت دستاش از شکافِ در بیرون اومده بود ، دومی ملعون انقده با تازیانه زد .. صدا نالۀ مادر بلند شده .. نانجیب هیچ اعتنایی نکرد ، آنچنان با لگد به در زد .. میگه یه ناله زد کاَنَ مدینه به لرزه افتاد .. میگه یه لحظه رفت دلم به حالش بسوزه ، یاده جنگ آوری هایِ علی افتادم ، کینۀ علی تو دلم شعله ور شد .. رفتم جلو دیدم پشتِ در خودشُ جمع کرده یه جوری سیلی به صورتش زدم ..* (بریم کربلا ..) پسرشم از بالا ذوالجناح با صورت رو خاک افتاد .. هر جوری بود بلند شد .. یکی رسید به کتف و شانه و پهلو ضربه زد .. هی آقا زمین میخوره هی پا میشه .. دیدن سنان اومد ، گفت برید کنار این صیدِ خودمه .. با نیزه به سینه ش زد .. حسین .... میگن هنوز جون داشت با اسب از رو بدنش رد شدن .. یکی میگفت پیرهنش برا منِ .. یکی میگفت انگشترش برا منِ .. ای حسین .. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2