eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴 ختم مادر‌ با سالگرد سردار دلهاو ولادت امام باقر علیه‌السلام امام حسین(ع) هفتم چهلم سالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸خداوندا دگر مادر ندارم 🔸دریقا سایه اش برسرندارم 🔸همه گویندکه مادر رفته ازما 🔸فراق مرگ او باورم ندارم مادرجان دلم را مادر شکستی تمام رشته عمرم گسستی ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر برای حسین فاطمه عزاداری کردید ▪️امید فاطمه دست بگیرد ▪️که تودر روضه زهرا نشستی ▪️دوچشمی ای فلک پر آب دارم ▪️دلی پر غصه وبی تاب دارم ▪️چرا چون مرغ شب از دل ننالم ▪️که این جا مادری درخواب دارم ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته اما ⬅️مجلس به مناسبت ( هفتم همسری دلسوز مادری مهربان خواهری غم خوار برگزار گردیده است انشاء الله روح این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما می بینم درگوشه ای ازقبر (یا مجلس )برداران این مادر نشسته اند ازغم خواهر می نالند درگوشه دیگری نیز فرزندان این مادر نشسته اند ازغم از دست دادن مادرگریه می کنند اما به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما عزیزان نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید دیگه چراغ خانه تان خاموش شد خدا به شما صبر بده 🥀یتیمی درد وبی درمان یتیمی 🥀یتیمی خواری دوران یتیمی 🥀الهی طفلی بی مادر نباشد 🥀اگر باشد دراین سامان نباشد اما دخترهای مرحومه کجا نشته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر تان اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم که گفتند یا علی جان یادگاری فاطمه راجمع کند تا بچه ها نبیند اما امام علی گفت یادگاریها فاطمه را جمع کنم خون های روی درو دیواررا چکارکنم(امروز)یا امشب به یاد یتیمان امام علی (ع)به یاد زینب سه ساله به یاد یتیمان این مادر اشک بریزید اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادرجان هنوز زود بود مادر ما یتیم شویم اما زبال حال فرزندان این مادر رابگم ♦️همی نالم که مادر دربرم نیست ♦️صفای وسایه او برسرم نیست ♦️مرا گردولت عالم ببخشند ♦️برابر بانگاه مادرم نیست یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادر از این مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده هفتم این مادر مصادف است با پنجمین سالگرد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهدای کرمان و ولادت امام باقر(علیه السلام) وماه رجب روضه دراین خصوص بخونم روح شهدا واین مادر فیض ببرد اماعزیزان داغ دیده در سالگرد سردار دلها عده ای از بهترین عزیزان به عشق حاج قاسم از سراسر کشوردرسالها قبل چنین روزی به کرمان آمدند که تعدای به شهادت رسیدند روحشان از این مجلس فیض ببرند فقط یک جمله بگم التماس دعا اما عکس منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردیم دیدیم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رارو دیدیم به یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادیم سردار سلیمانی شما شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما . .. لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... 🌾حسین جان سلیمان زمانی 🌾چرا انگشت و انگشتر نداری 🌾چرا برتن برادر سر نداری 🌾بمیرم من مگر مادر نداری حسین آرام جانم حسین روح وروانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون https://eitaa.com/AhmadBehzadi2 التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 پدر سالگرد به روز پدر حسین(ع)🌾 هفتم چهلم وسالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم. السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ ♦️پدرم بارش باران صفا بود ♦️ پدرم جلوه ايمان و رضا بود ♦️پدرم بر سر ما مرغ هما بود ♦️پدرم آينه آينده ما بود ♦️ پدرم در همه حال كارگشا بود ♦️ پدرم حاكم پيمان و وفا بود ⬅️مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سالگرد پدری مهربان و دلسوز بنام.... بر پا گردیده است که سالگرد این پدر مصادف است با ولادت امیرالمومنین علیه السلام خدا رحمت کنه همه پدرها ومادرهای آسمانی رو.. وحفظ کند پدرومادرهای که درقید حیات هستند مجلس برای پدر برپا شده روحش ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما خانواده داغ دیده (یک ساله که چراغ خونه تون خاموشه فرزندان مرحوم شما هر وقت دلتان میگرفت ، میگفتید بریم خونه پدر عرض ادب کنیم ولی امروز روز پدره آمدند سر قبر پدر تا روزپدر رو بهش تبریک بگید اما خانواده محترم میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام ازاین بیشتر نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه است، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره اما زبان حال شمارا بگم 🔸همی نالم که بابا در برم نیست 🔸صفای وسایه او برسرم نیست 🔸مرا گردولت عالم ببخشند 🔸برابربا نگاه پدرم نیست حالا که دلتان شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازدست رفته فیض ببرد ⏪حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یاد ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد همه  از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه  بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد کجا نشسته ای خواهران شهید که برادر از دست دادید به خدا قسم خواهر یک لحظه تحمل جدای برادر رو ندارد خانم زینب یک لحظه از امام حسین جدا نشد اما یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه    دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب  وکودکان پشت سر ذوالجناح  ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است اما زبان حالی دارد بی بی زینب 🔶گلی گم کردم می جویم او را 🔶به هر گل می ریم می بویم او را 🔶گل من یک نشانی در بدن داشت 🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴 1403/10/13
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 پسرجوان سالگرد) کاربرد هفتم چهلم علی اکبر(ع) سردلها حاج قاسم سلیمانی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ♦️گلی بودم نه وقت چیدنم بود ♦️جوان بودم نه وقت مردنم بود ♦️گلی بودم میان شاخه گلها ♦️نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود ⬅️مجلس امروز به مناسبت سالگرد درگذشت فرزندی مهربان برادری دل سوز برگذار گردیده است خاندان محترم پدرومادر برادران وخواهران شما حالا یک ساله جای خالی عزیزتان را احساس می کنید خیلی لحظات سختی است خدا کنه هیچ پدر ومادری را داغ اولاد نشان ندهد سالگرد این عزیز مصادف است با سالگرد سردار دلها حاج قاسم عزیز ولادت امام باقر علیه السلام انشاالله روح این عزیزو شهداازاین مجلس فیض ببرند روضه حضرت علی اکبر(ع) بخونم وبعد یک گریزی به روضه حاج قاسم روح همه اموات فیض ببرند پدرومادر داغ دیده شما چقدر به قد وبالای جوانتان نگاه کردید تا بزرگ بشه وزیر تابوت شما را بگیره چقدر آرزو داشتید جوانتان را داماد کنید اما نشد عزیزتان در جوانی پرپر شد اما قربان دل تو مادر .. که داغ جوان دیدی خیلی سخته آخه داغ جوان قلب پدرو مادر رو می‌شکنه خدا صبرتان بده امروز همه دوستان آشنایان همسایگان واقشار مردم آمدند در مراسم ختم فرزندانتان شرکت نمودند به شما تسلیت گفتند ⏪اما دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع) اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشت کنار میوه دلش سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسپانید دلش تسلی پیدا نکرد یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر درخیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم ⏪اما جمله آخر والتماس دعا اما عکس منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردیم دیدیم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رارو دیدیم به یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادیم سردار سلیمانی شما شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما . .. لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... 🌾حسین جان سلیمان زمانی 🌾چرا انگشت و انگشتر نداری 🌾چرا برتن برادر سر نداری 🌾بمیرم من مگر مادر نداری حسین آرام جانم حسین روح وروانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا
🔰 با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد ... در ذیل روایتی امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: 💬 روزی من همراه پدرم وارد دربار هشام شدیم؛ او بر تخت نشسته بود و درباریان و سپاهیانش با سلاح ایستاده بودند. تابلو هدف را در برابر جمع نصب کرده و بزرگان قوم مشغول هدف‌گیری و تیراندازی بودند. ▫️با ورود ما به آن جمع در حالی که پدرم جلوتر حرکت می‌کرد و من پشت سر وی بودم نگاه هشام به پدرم افتاد و گفت: ای محمد! تو هم با بزرگان قوم من وارد مسابقه شو و تیراندازی کن! (از آنجا که بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام نسبت به دیگر امامان معصوم علیهم‌السلام، درشت‌تر بود، هشام ملعون گمان می‌کرد که با این کار می‌تواند آن حضرت را به سُخره بگیرد!) 🔖 پدرم فرمود: من دیگر سنّم از این کارها گذشته است، مرا معاف بدار! هشام گفت: به خدا قسم، تو را معاف نخواهم داشت! سپس به یکی از بزرگان بنی‌امیه اشاره کرد تا کمانش را به پدرم بدهد. 📋 فَتَنَاوَلَ أَبِي عِنْدَ ذَلِكَ قَوْسَ الشَّيْخِ، ثُمَّ تَنَاوَلَ مِنْهُ سَهْماً فَوَضَعَهُ فِي كَبِدِ الْقَوْسِ ثُمَّ انْتَزَعَ وَ رَمَى وَسَطَ الْغَرَضِ فَنَصَبَهُ فِيهِ، ثُمَّ رَمَى فِيهِ الثَّانِيَةَ فَشَقَّ فَوْقَ سَهْمِهِ إِلَى نَصْلِهِ، ثُمَّ تَابَعَ الرَّمْيَ حَتَّى شَقَّ تِسْعَةَ أَسْهُمٍ بَعْضُهَا فِي جَوْفِ بَعْضٍ، 🏹 پدرم بعد از این اجبار، کمان او را گرفت و یک تیر در چله کمان نهاد. وسط هدف را نشان گرفت، چنان زد که تیر در نقطه وسط هدف جای گرفت. تیر دوم را که زد، در وسط چوب تیر اول قرار گرفته، آن را تا آهن سر تیر شکافت! نُه تیر پشت سر هم به هدف زد که تیر قبلی را شکافت و در یکدیگر داخل شد. 🗓 هشام به‌شدت مضطرب شده بود و قرار نداشت و نمی‌توانست خویشتن‌داری کند. تا این که گفت: ای ابوجعفر! تو می‌گفتی که سِنّت از این کارها گذشته! در حالی که تو قهرمان تیراندازان عرب و عجم هستی! هشام این سخن را گفت، ولی به سرعت از گفته خویش پشیمان شد. 📈 ... هشام گفت: هرگز مانند کار تو را از کسی ندیده بودم و گمان نمی‌کنم روی زمین کسی بتواند این گونه تیراندازی کند! آیا «جعفر» (امام صادق علیه‌السّلام) هم می‌تواند همین‌گونه هدف بگیرد؟ پدرم فرمود: 📋 إِنَّا نَحْنُ نَتَوَارَثُ الْكَمَالَ وَ التَّمَامَ 🔻ما اهل‌بیت، تمام کمالات و حقایق دین را به ارث می‌بریم! 💬 همان دین کاملی که خداوند درباره آن فرموده است: «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»{مائده،۳} 📋 وَ الْأَرْضُ لاَ تَخْلُو مِمَّنْ يَكْمُلُ هَذِهِ الْأُمُورَ الَّتِي يُقَصِّرُ عَنْهَا غَيْرُنَا. 🔻جهان، خالی از حجتی که قدرت بر انجام امور شگفت‌انگیزی که غیر ما قدرت بر انجامش ندارد، نیست. 📑 هشام با شنیدن این سخنان، چهره‌اش سرخ و حالش دگرگون شد و سؤالات و اشکالات متعددی را مطرح کرد و پدرم هم به هر یک پاسخ داد. 📚دلائل الامامة، ص۲۳۴ 📚أمان الاخطار، ص۵۲
1.43M
‍ خداوندا دلی بشکسته دارم لبی خاموش و قلبی خسته دارم تمام ارزوم رفته بر باد اخ بابا بنال ای دل که من چون تو عزیزی رفته دارم ای بابا -ای داد ای داد ای عزیز مسلمانان بدید کاردی به دستم در اروم این دل وبیدل بگردم که میده عاقبت کاری به دستم امید من گل روی پدر بود به خدا زگل بهتر مرا روی پدر بود روزگار نمیگردد مرا هرگز فراموش چه عشقم سر به زانوی پدر بود # "سه پنج روزه دلم از غم شکسته به راهت مــادر زارت نـشسته برادر رفتنـت را بـاورم نیـست کفـن پوشیدنت را بـاورم نیست تــو آرام دل و جــانی بــرادر به هر دردی تــو درمــانی برادر خوش آنروزی که با هم می نشستیم یقین خط جـــدایی می نوشتیم گلی خــوش بو و پرپر دارم اینجا عزیز جــان بـــرادر دارم اینجا خدایا بی سر و ســامانم امـشب اسیر درد بی درمــانم امــشب" h🌿🥀🌿🥀
آخرین لبخند در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست هم سکوت شهر را، هم میله‌های بند را نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانی‌ات بی‌گمان دست شهیدی بسته این سربند را در قدم‌های پدر شوری حماسی دیده‌ایم حال می‌بینیم گام‌ محکم فرزند را آری از اسطوره می‌گویند در افسانه‌ها ما به چشم خویش دیدیم آنچه می‌گویند را دید چشم آسمان روی لب پر خون تو بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
سلام سردار زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به والشمس‌های قرآن قسم به فانوس‌های بیدار قسم به از بندِ خویش رَستن قسم به مردان خویشتن‌دار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به بامرگ‌زیستن‌ها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و غزه عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو این‌سان، به جوهر جان که داده پاسخ به أینَ عمّار اگرچه بالاتری از آنان به سرو می‌مانی و سپیدار به یار می‌مانی و سپاهش به سیصد و سیزده علمدار خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست خوشا اگر چون تو، هرچه دیندار نه دینِ در شب گریختن‌ها نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار تو سیف‌الاسلام روزگاری ولی نه از دینِ خود طلبکار به خویش می‌پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار... تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجده‌های سطحی نه اهل آن روزه‌های شک‌دار قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو قسم به این زخم‌های بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
مرز ما عشق است باز در گوش عالم و آدم بانگ هل من معین طنین انداخت دست تفکیر با اشارۀ کفر شعله در خیمه‌گاه دین انداخت خیمه‌ها باز هم محصاره بود به حریم حرم جسارت شد شعله‌ها تا دم حرم آمد باز هم صحبت از اسارت شد در مسیر حسین جان دادن با شهیدان کربلا عشق است هر کجاییم کربلا برپاست راه ما اوست، مرز ما عشق است روز و شب دور خیمه‌های حسین هر قدم گرم جان‌سپاری بود اشک او پا به پای تسبیحش هر سحر دانه دانه جاری بود حاج قاسم که در دل میدان غرش رعد و خشم طوفان بود وقت رحمت نسیم بود نسیم دست او بر سر یتیمان بود گوشه گوشه شنیده است این صحن خواهش و گریه و دعایش را این حرم می‌دهد شهادت که بارها دیده اشک‌هایش را بارها پا به صحن این مرقد با دلی شعله‌ور گذاشته بود بارها روی شانه‌های ضریح با دلی تنگ سر گذاشته بود مهربان بود مثل باد بهار سرو این خاک بید مجنون بود پاسدار حریم خون خدا جان‌نثار رقیه خاتون بود تن به مردن نداد و بی‌سر شد کشتۀ راه سیدالشهداست دستش افتاد روی خاک ولی حرم اهل‌بیت پابرجاست ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
سفیر صلح سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا! تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا حبیب! مسلم! ابوذر! بریر! حنظله! سلمان! تو وارث عطش قاسم و شکوه سلیمان! نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار برای نام تو تنها «شهید» بود سزاوار و صلح معنی سازش نداشت در دل تنگت سفیر صلح! کجایی؟ کجاست تیر و تفنگت؟ قسم به عاشقِ غمگینِ مهربانِ درونت قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود و خطّ اشک یتیمان بی‌پناه یمن بود چه دست‌ها که گرفتی، چه شانه‌ها که تکاندی چه خنده‌ها که به لب‌های ناامید نشاندی نمانده‌ است پس از تو برای شام چراغی چگونه خوب بخوابند کودکان عراقی؟ چه غم؟ که بیدِ ستبری‌ست یادگارِ جنونت جهادِ زنده به نامت، جهادِ زنده به خونت هنوز خاک شریف است و هر گلی که بروید شمیم عطر تو دارد برای هر که ببوید ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
رنگ شهادت تازه است آسمان با گریه از مرگ کبوترها نوشت سر به روی شانۀ ابر از غم فردا نوشت... تلخ بود اما خبر را قاصدک فریاد زد گفت: «مردم حاج قاسم...» بغض کرد و داد زد رفت مردی که برای ما چراغ راه بود آن‌که نام دیگرش در آسمان‌ها ماه بود گفت ای مردم شکوهش تا قیامت تازه است رنگ می‌بازد جهان، رنگ شهادت تازه است غنچه‌ها هر صبح می‌خندند با لطف نسیم حاج قاسم خنده می‌شد در جهان یک یتیم شانه می‌شد تا ببارند ابرهای داغ‌دار چشمه می‌شد تا نخشکاند گلی را روزگار ماه می‌خوابید، اما ماه ما بیدار بود آسمان‌ها جانماز هر شب سردار بود وای اگر از چشم گل یک قطره شبنم می‌چکید جای لبخند از نگاه کودکی غم می‌چکید می‌دمید از سمت مغرب، آفتاب انتقام تا نماند هیچ زخمی در جهان بی‌التیام آه سی سال او به دنبال جهانی تازه بود روز و شب چشم‌انتظار آسمانی تازه بود رفت اما نام او بر لب تبسم می‌شود هر کجا لبخند باشد او تجسم می‌شود ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
جغرافیای عشق آن سال… سال غربت و غم… سال پرباران… آن فصل… فصل درد و دوری… فصل یخبندان… آن رود... رود صبح جمعه… آن شب مواج… آن آیه‌های جاری و آن نور در جریان… یادم می‌آید لحظه‌ای را که خبر آمد یادم می‌آید ساعتی را که جهان حیران… با روضهٔ مکشوف ما در سوگ فروردین دی‌ماه می‌لرزید بر هر شاخهٔ عریان از کوچه‌های شهر آه و گریه می‌جوشید نامش چه بود آن حادثه؟ سیلاب یا طوفان؟ فرمانده می‌آمد، به استقبال او لشکر می‌رفت با چشمان خیس و بغض نافرمان جغرافیای عشق پیش پای او برخاست از کربلا تا غزه، از بیروت تا تهران مردم به هم با اشک‌ها او را نشان دادند: آن آشنا! آن مرد! آن هم‌درد! آن انسان! او می‌گذشت و گرچه ایام زمستان بود می‌کاشت بذر عشق را در قلب هر گلدان دنبال دریایی؟ ببین! او راه را رفته‌ست پس رد پایش را بگیر ای رود سرگردان ✍🏻 🏷 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝