4_5796340669857401583.mp3
2.22M
|⇦•با چشای پُرخونم ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ حاج مهدی سلحشور
با چشای پُرخونم
با دستِ لرزونم
نگام به در مونده
تا برسی از راه
فکرشو نمی کردم
ای مه جبینِ من
آسمونه قلبم
یه روز بشه بیمار
یه سال و نیمه بعدِ کربلا
کربلا کربلا
عزادارتم شاهِ سرجدا
سرجدا سرجدا
صدای ناله هات، وای
میونِِ گوشمه، وای
پیراهنت داداش، وای
تویِ آغوشمه، وای
یا زینب ، یا زینب...
زیرِ نورِ آفتابم
با چِشمِ پُر آبم
به یادِ اون روزی
که تشنه جون دادی
به یادِ همون روزی
که جلو چِشمِ مادر
غریب و بی یاور
از نفس افتادی
تو روی خاکا دست و پازدی
یاحسین یاحسین
مادرمون و هی صدازدی
یاحسین یاحسین
خیمه ها گُر گرفت، وای
پیشِ چشایِ تو، وای
بوسه گرفتم از، وای
خونِ رگایِ تو، وای
یا زینب، یا زینب...
فاطمه روضه گرفته..
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها سید رضا نریمانی
فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کن
بهر یاری کردنش چشم مرا سرباز کن
سنگ هم خوردی عزیزم پیروهن بالا نزن
چارهای بر تیر آن ملعون تیرانداز کن
دست بافم رابه غارت بردهاند ای بیکفن
چادر من را بگیر و زود روانداز کن
*آخه همچین که سنگ به پیشانیِ آقایِ من و تو زدن، این دامنِ عربی رو بالا زد خونِ پیشانی رو بگیره (1) تا این دامن بالا رفت، سفیدی سینۀ حسین نمایان شد، اون نانجیب تیرِ سه شعبه ای برداشت، چنان به سینۀ آقایِ ما زد، اما زینب داره این صحنه هارو می بینه، عمۀ سادات داره می بینه، بالایِ تل ایستاده..*
چشامو باز، دوباره گریه میگیره
مگه میشه، مگه از یادِ من میره
خودم دیدم، جَوُونت غرقِ غم ها شد
توی میدون ، چطوری اِرباً اِربا شد
خودم دیدم، که اصغر با لبای سرد
غریبونه، پیش چشمات تَلَظّی کرد
حسین جانم ، حسین جانم...
خودم دیدم ، عَلَم از دستِ ماه افتاد
یه لشکر گرگ، به سمت خیمه راه افتاد
خودم دیدم ، می دیدی آسمون و دود
توی گودال، یه نامرد روی سینه ات بود
خودم دیدم ، تو مقتل جستجو میکرد
جلو چشمام، تنت رو پشت و رو میکرد
* آخه یه عبارتی تویِ مقتل آمده، نوشتن کاری با بدنِ این آقا کردن، دیگه پشت و رویِ این بدن مشخص نبود،(2) لذا زینب وقتی اومد یه نگاهی کرد، صدا زد:" أ أنت اَخي؟" آیا تو برادرِ من هستی؟ دو تو معنا داره، شاید داره میگه: تو حسینِ من هستی، نه تو حسین نیستی، حسینی که من فرستادم اینطوری نبود... از یه طرف هم بعضی ها میگن: اومد نشناخت این بدن رو، برگشت، اما دید از حلقوم بُریده صدایی میآد: خواهرم بیا، من حسینم...*
خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
تو دستای یه نامرد خنجر کندُ
خودم دیدم، داره قطع میشه امیدم
خودم دیدم ، دوازده ضربه رو دیدم
* آخه هر ضربه ای که میزد، آقامون یه ذکر می گفت، ضربه ی اول رو که زد گفت: " وامحمدا!" ضربۀ بعدی" واعطشا" هر ضربه ای یه ذکری، اما ضربۀ آخر، یهو صدا زد" وا اُما!" وای مادرم...مادر اومد...*
قدم به قدم ، من اومدم
با قامت خم ، من اومدم
تو قتلگاه ، چه خبره؟
کجاست پسرم ، من اومدم
* داداش!...*
تو رو کشتن، میومد نغمهی تکبیر
تو رو کشتن، به دستم بسته شد زنجیر
حسین جانم، فدای جسمِ بیتابت
تو رو کشتن، ندادن قطرهای آبت
اما داداش! اونی که من رو میکُشه اینه:...*
تو رو کشتن، غنائم رو سوا کردن
تنت رو وای، توی صحرا رها کردن
تو رو کشتن، سرت رو نیزهها میرفت
بدونِ تو، آخه زینب کجا می رفت
حسین جانم ، حسین جانم...
*نیزه شکسته هارو کنار زد، اول نشست کنارِ این بدن شروع کرد حرف بزنه، داداش! قرارمون این نبود تو بری و زینب بمونه، مارو میخوای به دستِ کی بسپاری و بری؟ یه نگاهی بکن، هنوز خونِ گلوت خشک نشده، ریختن دورِ خیمه هارو محاصره کردن...
یه وقت زینب یه کاری کرد، دوست و دشمن همه گریه کردن، همه دیدن این خانوم خم شد، این بدن رو تویِ بغلش گرفت، گفت: حسین جان! کجات رو ببوسم؟ جایی برای بوسه پیدا نمی شود...همه دیدن این چادر رو انداخت رویِ این بدن، تا سر رو برداشت دیدن لبای زینب خونی شده، همه فهمیدن لب هاش رو گذاشته بر روی رگ های بریده...ای حسین
منابع:
1)خوارزمی،مقتل الحسین، ج۲، ص۳۹
سیدبنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۲
2)ذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی: ص ٢٥٤
خداحافظ، شبای غربتِ زینب..
زمزمه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها حاج محمد طاهری
خداحافظ، شبای غربتِ زینب
خداحافظ، دیگه بی طاقتِ زینب
خداحافظ ، من از این زندگی خستم
خداحافظ، رَدِّ زنجیر رو دستم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم
برادرجان! میام امشب کنارِ تو
برادرجان! منم چشم انتظارِ تو
چرا امشب، نمی آیی به دنبالم؟
دلم تنگِ، هنوزم تویِ گودالم
دلم تنگِ، روزی صد دفعه می میرم
دلم تنگِ، تو آتیشا هنوز گیرم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم
خودم دیدم تو را لب تشنه می کشتن
خودم دیدم تو را با دشنه می کشتن
تو هم دیدی، که صد بار بعدِ تو مُردم
تو هم دیدی، پس از تو آب نمی خوردم
خودم دیدم، رو سینه ات، رَدِّ پا افتاده
خودم دیدم، سَرِت از نیزها افتاده
تو هم دیدی، همه تویِ حرم ریختن
تو هم دیدی، یه دفعه رو سرم ریختن
حسین...
چشمِ امیدِ حیدر و زهرا..
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها حاج مهدی سلحشور
چشمِ امیدِ حیدر و زهرا به زینب
خورده گره، تفسیر عاشورا به زینب
مثل پیمبرها، ملائک میفرستند
صدها سلام از جنتُ الاَعلی به زینب
او زینتِ دوشِ امیرالمؤمنین است
زینب به بابا نازد و بابا به زینب
اُمُّ النِّجابت آنقدر پاک و زلال است
عمری حسادت میکند دریا به زینب
عُون و محمد آیه های سجده دار اند
در سوره ی زیبایِ اَعطینا به زینب
پیش از تولد نوکر این خانه بودیم
وابسته ایم از عالم زَر ما به زینب
این خانواده به خدایم میرسانند
دل میدهم یا به رقیه یا به زینب
مثل همیشه حاجتش رد خور ندارد
شیعه توسل میکند هرجا به زینب
اُمُّ المَصائب را میان جمعِ القاب
باری تعالی میدهد تنها به زینب
#شاعر علیرضا خاکساری
*امشب برای ظهور امام زمان دعا کنید، که فرمود: اگه خواستید خدا ظهورم رو برسونه، خدارو قسم بدید به حق عمه جانم زینب...*
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد
از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد
غروب روز دهم بود عمه ام افتاد
عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد
تمام اهل حرم را سوار محمل کرد
عمو نبود… پدر! کارِ عمه مشکل شد
میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند:
عقیله همسفر مُشتی از اراذل شد
به جایِ تک تک ما عمه کعبِ نی خورده
برای تک تک ما مثل شیر حائل شد
خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو
چگونه دختر حیدر به شام داخل شد
اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست
گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد
#شاعر محمد جواد شیرازی
*هر کاری کردن زینب رو آرامش کنن نشد، دید داره همه بساط اینارو بهم میریزه، آخه زینب شروع کرد خطبه خواندن، قدیمی ها گفتن: علی زنده شده! لحنِ صدا، صدایِ علی است، استقامت، استقامتِ علی است، خم به ابروش نمیآره، دیدن داره بساطشون رو بهم میریزه، گفتن: یه راه بیشتر نداره، اگه میخواهید آرومش کنید سَرِ داداشش رو براش ببرید، یه وقت نگاه کرد دید سَرِ برادر بالایِ نیزه، لحن صحبت کردنش عوض شد، شروع کرد با سَرِ داداشش حرف زدن...
نانجیبا یاد گرفتن، هر جا بخوان این خانواده رو آروم کنن، باید با سَرِ حسین آروم کنن، لذا کُنجِ خرابه، تا صدایِ سه ساله بلند شد، تا دیدن نمیتونن بچه رو آرومش کنن، گفت: سَرِ حسین رو براش ببرید، تا سَر رو مقابل دختر قرار دادن" وَضَعَت فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف " لباش رو گذاشت به لب های خونینِ بابا، یه وقت زینب ببینه، سر یه طرف، رقیه یه طرف، ای حسین...
138.5K
#صوت_سبک_آرامش
نوحه در عزای حضرت زینب (س)
😔😔😔 -------
عمر خزانی من سامان گرفته امشب مو
غمهای بی شمارم پایان گرفته امشب
با قامت شکسته ، من می روم ز دنیا
واویلتا حسینا واویلتا حسینا .....
😔😔😔😔یی من داشتم مقابل تصویر کربلا را
جسم بخون تپیده راس ز تن جدا را
دیدم عزیز خود را ، بر روی خاک صحرا
واویلتا حسینا واویلتا حسینا .....
😔😔😔😔
از من جدا نسازید گلرنگ باورم را
پیراهنی که دارد بوی برادرم را
دارم دل شکسته ، از یادگار زهرا
واویلتا حسینا واویلتا حسینا .....
😔😔😔😔
آنجا که خصم با تیغ دستی به پیش و پس زد
دیدم برادرم را در موج خون نفس زد
کردم تن شریفش ، در خاک و خون تماشا
واویلتا حسینا واویلتا حسینا .....
😔😔😔😔
شد قلب خسته من چون ماه ، پاره پاره
جان دادن خودم را دیدم هزار باره
جز اشک غم نکرده ، درد مرا مداوا
واویلتا حسینا واویلتا حسینا .....
😔😔😔 😔
محمود تاری "یاسر"
4_5794344768490179583.mp3
4.11M
تنها شدم تنهاترین..
سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی
تنها شدم تنهاترین
حالِ من و امشب ببین
دل تنگتم ای نازنین
ای نازنین ای وای حسین
ای وای حسین...
غمت روضه خونِ شبهامِ
دیگه آخرِ نفسهامِ
هنوز عاشورا تو چشمامِ
حسین نوحه ی رو لبهامِ
هنوز پیرهنِ تو تویِ دستامِ
عزات یک سال ونیمِ که باهامِ
عزام مصیبت کوفه و شامِ
دلم برایِ حرم خونه
چشام مثه جگرم خونه
مثه یه کبوترِ زخمی
هنوز رو بال و پرم خونه
خودم گُلای حرم و آوردم
خودم بجای همه کتک خوردم
خودم برا یکی یکی شون مردم
تو کوچه هایِ بی حیا
می دیدی از رو نیزه ها
که خواهرت میزد صدا
می زد صدا ای وای حسین
ای وای حسین...
سَرِ بی بدنتُ دیدم
تن بی کفنتُ دیدم
بالا سَرِ بدنت دعوا
سَرِ پیراهنتُ دیدم
شهید شدی با گلوی خشکیده
چشام رگایِ بریده ات و دیده
لبام دونه دونشون و بوسیده
تا سر جدا شد از بدن
گودالِ تو شد قبر من
مُردم برات ای بی کفن
ای بی کفن ای وای حسین
ای وای حسین...
: نوحه حضرت زینب س
سبک همه جاکربلاست
منکه ازکودکی عاشقت بوده ام
بیتویکدم حسین من نیاسوده ام
یاحسین یاحسین۴بار
بعدجدم نبی مادرم کشته شد
فرق بابم علی بخون آغشته شد
یاحسین
بعدبابا غریب وطن دیده ام
پاره های جگر ازحسن دیده ام
یاحسین
داغ هایکطرف داغ تویکطرف
گلشن پرپر باغ تویکطرف
یاحسین
دردل قتلگاه ناله هامیزدی
زیرتیغ ستم دست وپامیزدی
یاحسین
ای شه غرق خون سرجداازبدن
بهرخونین تنت بوریا شدکفن
یاحسین
من اسیرتوام نی اسیرعدو
بیتومرگ ازخدا میکنم آرزو
یاحسین
طعنه زخم زبان بسکه بشنیده ام
مرگ خودرابچشم بارهادیده ام
یاحسین
منکه بودم حسین باسرت همسفر
گاه بودی به نی گاه درطشت زر
یاحسین
یادجانکندنت دست وپامیزنم
کهنه پیراهنت شدکفن برتنم
یاحسین
بسته داغت ره نفسم یاحسین
به وصال تومن میرسم یاحسین
یاحسین
: نوحه حضرت زینب س
سبک همه جاکربلاست
من به تاب وتبم جان شده برلبم
عقیله العرب غمزده زینبم
زینبم زینبم۴بار
سینه پرغم شده قامتم خم شده
ازغمت یاحسین عمرمن کم شده
زینبم
دل زجان وجهان بی توببریده ام
مرگ خودرابچشم بارها دیده ام
زینبم
بعدتوروزمن تیره تراز شب است
قتله گاهت حسین دردل زینب است
زینبم
آب ازداغ تو جبل الصبرشد
جان من باتنت راهی قبرشد
زینبم
یادگاری تو یاردیرینه ام
جامه خونین توست مونس سینه ام
زینبم
دل عزادارتو دیده خونبارتو
جان دهم تا رسم من بدیدارتو
زینبم
(عبدالحسین محبی)
نوحه حضرت زینب س
سبک همه جاکربلاست
من به تاب وتبم جان شده برلبم
عقیله العرب غمزده زینبم
زینبم زینبم۴بار
سینه پرغم شده قامتم خم شده
ازغمت یاحسین عمرمن کم شده
زینبم
دل زجان وجهان بی توببریده ام
مرگ خودرابچشم بارها دیده ام
زینبم
بعدتوروزمن تیره تراز شب است
قتله گاهت حسین دردل زینب است
زینبم
آب ازداغ تو جبل الصبرشد
جان من باتنت راهی قبرشد
زینبم
یادگاری تو یاردیرینه ام
جامه خونین توست مونس سینه ام
زینبم
دل عزادارتو دیده خونبارتو
جان دهم تا رسم من بدیدارتو
زینبم
(عبدالحسین محبی)
گروه انجمن شاعرین حسینی :
گزیده اشعار آذری
نوحه حضرت زینب س
سبک حاج ناظم
بانوی دل شکسته خسته جانم
من بی حسین زنده دگرنمانم
جان شده برلبم غمزده زینبم
قدم زبارغم خمیده
پایان عمرمن رسیده
واویلنا آه وواویلا۴بار
بابای خودرادست بسته دیدم
من مادرم پهلوشکسته دیدم
جرمش آخرچه بود صورتش شدکبود
دنبال حیدرمیدویده
ازسینه اش خون میچکیده
واویلتا
بابای خودفرق شکسنه دیدم
رخساراودرخون نشسته دیدم
خون جگرشدحسن غریب دروطن
پاره جگردل خون حسن شد
ازتیرها خونین کفن شد
واویلتا
درکربلا خودکرده ام نظاره
بی سربدن ها گشته پاره پاره
پیش دیده گانم خزان شدگلانم
هیجده عزیزم سربریدند
سرها بنوک نیزه چیدند
واویلتا
ازداغ یاران جان بلب رسیده
رنج اسارت قامتم خمیده
خون جگرخسته جان میروم زین جهان
پیراهن خونین یارم
باشدبه سینه یادگارم
واویلتاآه وواویلا
(عبدالحسین محبی