سوگنامه اربعین
دخترش بر سینه و بر سر زنان
آمده از شام غم پرپر زنان
سیل اشکش بسته راه دیده را
ریزد از دل گوهر غلتیده را
در کنار تربت پاک پدر
می زند بر هستی عالم شرر
گوید ای بابا رسیدم از سفر
خسته جان بشکسته دل خونین جگر
آمدم آری ولیکن نیمه جان
روی خاک افتاده چون برگ خزان
این که می سوزم ز ماتم این چنین
روی دل دارم تب یک اربعین
اربعینی غرق در دریای خون
آمدم ، انا الَیه راجعون
آمدم اما ز پا افتاده ام
با دلی لبریز خون ، دلداده ام
خوب می دانی چرا اینجا پدر
این چنین افتاده ام از پا پدر
رأس تو بر نیزه دیده دخترت
آید از این خاک بوی پیکرت
عطری و زین خاک ها می بویمت
ای پدر می جویم و می گویمت
این که می سوزد در آتش جان من
گَرد غم دارد گل دامان من
در میان کاروان غم داشتم
چون رقیه خواهری هم داشتم
گوشه ی ویرانه در شام بلا
بزم اشک و آه و ماتم داشتم
از فراق روی تو مانند شمع
آتشی در دل مسلم داشتم
هرچه خواهی از غم و خون جگر
در بساط خود فراهم داشتم
بار سنگین اسارت روی دوش
یعنی از غم قامت خم داشتم
من به یاد حنجر خشکیده ات
چشم هایی مثل زمزم داشتم
در میان طشت زر دیدم تو را
گوهر اشکی چو شبنم داشتم
تا بگویم فتح با ما بود و بس
روی دوش خویش پرچم داشتم
پرچمی از فتح شام و فتح عشق
بعد ازین ماییم و عزت در دمشق
ای پدر دل خسته آمد دخترت
بال و پر بشکسته آمد دخترت
بود ما را داغ ها نقش جبین
خارجی خواندند ما را اهل کین
خون جگر از رهگذاران می شدیم
گاه گاهی سنگ باران می شدیم
ما و ظلم اهل کین در این میان
وای از شام و جفای شامیان
شامیان بودند و ما با سوز جان
پیش روی ما همه شادی کُنان
پایکوبان آمدند و صف زدند
جان ما بر لب ولیکن دف زدند
شامیان این رهروان تیره گی
داشتند از کین جفا با خیره گی
گَرد ظلمت بر فلک پاشیده اند
روی زخم ما نمک پاشیده اند
خارجی خواندند ما را این بَدان
ظلم ها کردند ظلمت مقصدان
آتش و رنج و بلاها یک طرف
ما و بازار تماشا یک طرف
روی ناقه ما امامی داشتیم
با نگاهش التیامی داشتیم
آن که سامان داد بر سامان ما
بود رویش آفتاب جان ما
**
محمود تاری «یاسر»
حسین علیه السلام
برده دلم را حرم ای حرمت قبلگاه
من به تو دل داده ام سوی دلم کن نگاه
جا و پناهم بده چون که منم بی پناه
عاشقم و می دهم - با دل خونین پیام
"عشق فقط یک کلام - حسین علیه السلام"
کرده دل خسته ام رو به سوی کربلا
با همه دارد دلم گفتگوی کربلا
خیمه زده چشم من رو به روی کربلا
روی تو خورشید دل - مهر تو نور تمام
"عشق فقط یک کلام - حسین علیه السلام"
کرده به دریای دل عشق تو توفان بپا
در دل یاران شده آتش سوزان بپا
از گل مهرت بُوَد خیمه ی احسان بپا
عاشق کرب و بلا - زمزمه دارد مدام
"عشق فقط یک کلام - حسین علیه السلام"
کرببلایت حسین باغ و بهشت من است
عشق تو ای نور ناب اصل سرشت من است
تربت ششگوشه ات پایه خشت من است
گشته سرشک غمت - زخم مرا التیام
"عشق فقط یک کلام - حسین علیه السلام “
در حرمت عاشقی آمده با اشک و آه
زائر کوی تو را بال مَلک فرش راه
خلق جهان یکدله خادم آن بارگاه
برده جهان یا حسين - نام تو با احترام
"عشق فقط یک کلام - حسین علیه السلام"
**
محمود تاری «یاسر»
١۴٠١/۶/٢۴
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اربعین حسینی
اشعارزمزمه ای
سبک: عزا عزا بپا شد...مدینه کربلا شد..
👇👇👇
بارسفرببندید،عالم شده عزادار
قامت خمیده زینب، آیدبرای دیدار
زینب حزینو و خسته، گوید به چشم گریان
تاج سرم حسین جان، برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان....تکرار...
😢😢😢
دیدی که پس گرفتم،پیراهنت برادر
برگوشم از بیابان،آیدصدای مادر
روضه بپا نمایم،هرگوشه ازبیابان
من مضطرم حسین جان،برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان...تکرار...
😢😢😢
یادم نرفته دیدم،خوردی زمین به گودال
میرفتی ای ذبیحم،باضربه نیزه ازحال
خودرا به تورساندم،باگیسوی پریشان
ای بی سرم حسین جان،برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان...تکرار...
😢😢😢😢
کارم کشیده بی تو،تامجلس حرامی
شخصیتم شکسته،با ناسزای شامی
باخیزران بهم ریخت،ترتیب صوت قرآن
من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان...تکرار...
😢😢😢😢
ازمن نپرسی ازچه،شرمنده ازوصالی
شد گریه کردن آزاد،جای رقیه خالی
ریحانهٔ بهشتی،جامانده کنج ویران
بی یاورم حسین جان برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان...تکرار...
😢😢😢😢
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇م
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Arbein_emam_hoseyn_sibsorkhi_2.mp3
5.84M
|⇦•مگه میشه که اربعین....
سینه_زنی ویژه جاماندگان از پیاده روی اربعین به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
#رهبر_انقلاب: خوشا به حال آن کسانی که در حال پیادهروی هستند یا پیادهروی خواهند کرد و به #زیارت_اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إنشاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند. ما هم اینجا با شوق و با #حسرت نگاه میکنیم.
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
14000701-rasouli-zamine.mp3
3.4M
|⇦•مثل این روزا هر سال...
#سینه_زنی ویژه جاماندگان از پیاده روی اربعین به نفس حاج مهدی رسولی
#رهبر_انقلاب:
زمان رفت و برگشت
برای زیارت #امام_حسین علیهالسلام
جزو عُمر حساب نمیشود.
#اربعین
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
14000702-rasouli-vahed.mp3
3.55M
|⇦•چه شد آه دل از قافله...
#سینه_زنی ویژه جاماندگان از پیاده روی اربعین به نفس حاج مهدی رسولی
امسال هم دوباره
#اربعینی نشدم
شرمنده ام از شهدا، که
#کربلایی نشدم
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
.
🌏🕋🌏یک قضیه واقعی و دلنشین و .... برای اهل دل ....
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه خوش سعادت، یابنَ الحَسن رو دیده بود🕊❤️
میخوام بگم آقاجان ،یا صاحب الزَّمان حواست به عبدالله بود،
چی میشه یک بار هم نگاه مَنه دیوونه به جمال نورانیت روشن شه آقاجان؟؟
😭😭😭
به عشق مولانشربده همه یه سلامی بدن به صاحب غریب زمانمون🌸🕋
اَللّهُمَّ عجِّل الِولیِّکَ الفَرج⛅️🕊🍃
#اربعین_حسینی #مناجات_با_امام_زمان
واحد: به سبک: برمشامم میرسدهرلحظه بوی کربلا...👇👇😢😢😢
پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا....
ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ...
لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ...
هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا
روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن
مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا
خستگی های تو را زیر نظر آوردم و..
من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا
امر کردم تا که موکب ها به یاریت رسند ..
تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا ..
من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم..
پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا
عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست
من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
تقدیم به امام خامنه ای
زنده تر از تو کسی نیست ، فدایت سر من
راهی کوی تواَم ، چون که تویی رهبر من
دشمنت کورترین شب پره در ظلمت محض
دوستت آینه در آینه روشنگر من
این تویی، ای به هوایت پر و بالم همه نور
می دهی جرأت پرواز به بال و پر من
ای سرافراز ترین مرد جهان باز ببین
پای تو خیمه زده سینه و چشم تر من
سرفراز از تو بود در همه جا مام وطن
سربلند از تو بود در همه جا کشور من
بر ندارم سر خود را ز قدم های تو نیز
روی سر جای تو باشد ، که تویی افسر من
نرگس چشم تو بیمارترین گل به وجود
شبنم روی تو عطر گل جان پرور من
اقتدار همه ی میهن اسلامی ما
افتخار همه ی دین من و باور من
همچنان باش پر از نور و پر از صبح سپید
ای تو از نسل فروزنده ی پیغمبر من
دشمنت خوارتربن خار به گلزار وجود
یار تو مثل بهار است یقین در بر من
«یاسر» از عمق وجودش سخنی گفت درست
سر و سامان منی ، جان من و پیکر من
**
محمود تاری «یاسر»
١۴٠١ / ۶ / ٢٧🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه
😢😔😢😔
"یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد
شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد
همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد
خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد
مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد
مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد
پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد
خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد
کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد
نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد
قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا
مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا
* مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...*
اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول
لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول
فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول
*اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...*
که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند
کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند
گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت
دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت
پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت
فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است
اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است
* دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه...
یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن...
یارسول الله! بعد از رحلت شما...*
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حکم بر خانه نشینی علی امضا شد
بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد
پای اولاد حرامی به حریمت وا شد
دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد
*مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ"
بیست و سه سال چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید...
یا رسول الله!....*
خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کُشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا
تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
*مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ شما جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟
وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم...
یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ داغ کربلا...ای حسین...*
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو
گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند
زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد
#شاعر محمد جواد شیرازی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش