eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
3 عکس
10 ویدیو
5 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مهرت به کائنات برابر نمی‌شود داغی ز ماتم تو فزون‌تر نمی‌شود از داغِ جان‌گدازِ تو ای گوهرِ وجود سنگ است هر دلی که مکدّر نمی‌شود ظلمی که بر تو رفت ز بیدادِ اهلِ ظلم بر صفحه‌ی خیال مصوّر نمی‌شود تنها جنازه‌ی تو شد آماجِ تیرِ کین یک ره شد این جنایت و دیگر نمی‌شود بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن مشمولِ این حدیثِ پیمبر نمی‌شود فرمود دیده‌ای که کند گریه بر حسن آن دیده کور واردِ محشر نمی‌شود دارم امیدِ بوسه‌ی قبر تو در بقیع اما چه می‌توان که میّسر نمی‌شود با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید ویران چرا بنای ستمگر نمی‌شود آن را چه دوستی است "مؤید" که دیده‌اش از خونِ دل ز داغِ حسن تر نمی‌شود ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه حرم برای تو شه کرم می سازه آخر برات یه گند طلا می سازیم شبیه گنبد امام رضا می سازیم سر مزارت ضریح طلا می سازیم مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس سر قبر ام البنین مادر عباس دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا بقیع تو آباد می شه به جان مولا ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
جانم فدای آن بنایی... که نداری قربان آن گل‌دسته‌هایی... که نداری هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از دلتنگی گنبدطلایی... که نداری باب‌الرضا رفتم نشستم گریه کردم با یاد باب‌المجتبایی... که نداری قالیچه‌ی ارثیه‌ی مادر بزرگم نذر تو و صحن و سرایی... که نداری من هر شب جمعه سلامی می‌دهم به شش‌گوشه‌ی کرببلایی... که نداری ما سینه‌زن‌هایت حسن کم گفته‌ایم آه در مجلس دارالبکایی... که نداری دردی که داری در خودت می‌ریزی آقا حق می‌دهم دردآشنایی که نداری... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه به شب‌های دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش مانند چراغی سوزم تا شبی در حرمت افروزم کاش مانند نسیم سحری داشتم بر سر کویت گذری کاش چون اشک کنارت افتم بر روی خاک مزارت افتم روی جان‌ها همه بر تربت تو سوز دل‌ها همه از غربت تو.. غربت آن است که فردی مظلوم شود از کینه‌ی یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از الم، افروخته شد تن و تابوت بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک‌ریزان حسن خندانند زین شرر سوخته «میثم» امروز بارالها تو به فرداش، مسوز ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضه‌ی رضا دارد گنبدش، آسمان... طلایش، نور روزها گنبد طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد "ای کریمی که در خزانه‌ی غیب..." مور هم چشم بر شما دارد تا که دست شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهره‌ی زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متهم، زهر نیست! می‌دانی، لخته‌ها از چه ماجرا دارد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای باطن غم تو غم کربلا حسن میراث‌دار غربت شیر خدا حسن ای شاهد مصیبت فرق شکافته ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه سردار دست بسته‌ی قحطِ وفا حسن عمری اگرچه زیستی ای زاده‌ی علی هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن بخشیده‌اند مال، کریمان به مردمان بخشیده‌ای تو آبروی خویش را حسن هرگز نبود با تو، ولی با حسین بود هفتاد یار صادق و بی ادعا، حسن افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اشک‌هایش به مادرش رفته سینه‌ی پر شراره‌ای دارد نه! به یک طشت اکتفا نکنید! جگر پاره‌پاره‌ای دارد از علی هم شکسته‌تر شده است! علتش کینه‌ها، حسادت‌هاست غربت چشم‌های مظلومش سند محکم خیانت‌هاست خواهرش را کسی خبر نکند! مادرش خوب شد که اینجا نیست! لخته خون‌ها سرِ لج افتادند هیچ طشتی حریف آن‌ها نیست از غرور شکسته‌اش پیداست صبر هم‌صحبت دلِ آقاست نه! من از چشم سم نمی‌بینم کوچه‌ای شوم قاتل آقاست کوچه‌ای تنگ، کوچه‌ای تاریک شده کابوس هر شبِ آقا برگه را پس بده... نزن نامرد... چیست این جمله بر لبِ آقا؟ از صدایِ شکستن بغضش چشم دیوارها سیاهی رفت مادرش راه خانه‌ی خود را تا زمین خورد، اشتباهی رفت تا که باغش میان آتش سوخت میله‌های قفس نصیبش شد کودکی نه! بگو خزانِ بهار پیری زودرس نصیبش شد نفسش بندآمده ای‌وای! به خدا نای روضه‌خوانی نیست بازهم شکر! گوشه‌ی این طشت لااقل چوب خیزرانی نیست ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
زخم‌های دست‌های سفره‌دارش را ببین غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین کیمیای پای او از خاک می‌سازد طلا یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق در گذرگاهِ جُزامی‌ها گذارش را ببین جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین غربتش قاب است بر دیوارِ غربت‌خانه‌اش بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین از سپیدی‌های مویش روضه‌هایش را بخوان در سیاهی‌های زلفش روزگارش را ببین کودکی تا پیری‌اش را کوچه‌ی تنگی گرفت عمرِ اشکش، روضه‌ی دنباله‌دارش را ببین حاصلِ سرسبزی تاکش شراب سرخ شد جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین گفت "لایَوم" و شهیدِ کشته‌ی گودال شد مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارت‌زده‌ست فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین مقتل مکشوفه‌ی او روضه می‌خواهد چه کار؟ روضه‌هایش را تماشا کن، مزارش را ببین ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
همیشه آسمان بارانی چشم ترش بوده کسی که داغ وغربت ارث زهرا مادرش بوده حسن سهم پیمبر شد، حسین اما علی را داشت حسن بیش از حسین آیینه‌ی پیغمبرش بوده خدا ما را کفایت می‌کند «اَلعزةُ لله» چه نقشی بر نگین آبی انگشترش بوده! چه دردی بیش از این که می‌زده از پشت، خنجر را کسی که سال‌ها پایین پای منبرش بوده سپاهی داشته اما سپاه رو سیاهی که فقط در گیر ودار کیسه‌ی سیم و زرش بوده به یاد کوچه‌ای باریک می‌افتد در آن خانه که روزی روزگاری مادرش پشت درش بوده خدا را شکر در شب‌های تلخ خون دل خوردن اگر مادر نبوده در کنارش خواهرش بوده جمال قاسم وشیرین زبانی‌های عبدلله چه رازی بین او با لاله‌های پَرپَرش بوده پس از طشت مسی، طشت طلا هم ماجرایی داشت درآن شب که برادر میهمان دخترش بوده دم آخر برادرهای خود را در چه حالی دید کسی که از شروع ماجرا تا آخرش بوده ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد دامان ز اشک و خون جگر پرستاره کرد آمد حسین و کرد چو از حال او سؤال آنجا که کوزه بود به آن‌سو اشاره کرد گفتند درد خود ز چه درمان نمی‌کنی فرمود: مرگ را به چه بایست چاره کرد؟ می‌خواست روزه واکند از آب کوزه لیک یارب چه آب بود که کار شراره کرد پیدا بُوَد که با جگر او چه کرده است زهری که رخنه در جگر سنگ خاره کرد دل رشحه رشحه داشت ز زخم‌زبان ولی تزویر همسرش جگرش پاره‌پاره کرد جعده به‌پاس مرحمت بی‌حساب او در حق حضرتش ستم بی شماره کرد باران تیر بر تن و تابوت او بریخت تا آن زن سواره به مرکب اشاره کرد در روضه بقیع چو شد دفن پیکرش آن خاک پاک را همه دارالزّیاره کرد یا مجتبی به حال "مؤید" نگاه کن کز چشم دل به قبر غریبت نظاره کرد ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
دیگر رَها ز غُصّه و مِحنت شدم، حسین از خاطراتِ تَلخ، چه راحت شدم، حسین با کَس نگفته‌ام زِ چهل سالِ پیشِ خود از کوچه‌ی مدینه، که غارَت شدم، حسین از کوچه‌ای که مادَرِمان بر زمین نشست از کوچه‌ای که غَرقِ خِجالت شدم، حسین قَدَّم نمی‌رسید، که او را کُمک دَهم خیلی در آن میانه اَذیّت شدم، حسین دیدی برادرم، جِگرم تِکّه پاره شُد کُشته، میانِ خانه، به غُربت شدم، حسین گُفتی که: دیگر عَطر به مویَت نمی‌زَنی گُفتی: "حَسن زِ داغِ تو غارَت شدم"، حسین اَمّا بِدان چو روزِ تو روزی حسین، نیست گِریانِ آن هِزار مُصیبَت شدم، حسین ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
💠💠🌹🥀🌹🥀🌹🥀 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] از کینه و بغضِ این و آن کشته شده‌ست با طرحِ دسیسه‌ای نهان، کشته شده‌ست چشمش به حسین بود و زهرا و حسن پیغمبر ما دل‌نگران کشته شده‌ست ✍ هر چند ستاره غرق اشک و آه است خورشید، دلش گرفته‌تر از ماه است گلدستهٔ آفاق، پس از رحلت او سرشارِ «محمداً رسول الله» است ✍ درون سینه‌ام غوغاست بابا عزا در صحن دل برپاست بابا دلم می‌خواست همراهت بمیرم ولی دیدم علی تنهاست بابا ✍ از منزلتت فقط خدا آگاه است راهی‌که به‌تو ختم‌نشد، بی‌راهه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا با خط نور مکتوب: «مُحَمَّداً رَسول‌الله» است با این که "پیمبری" برازنده‌ی توست از این‌همه شرم، شرم شرمنده‌ی توست ما گرد و غبار خاک پایت هستیم وقتی که یکی مثل علی بنده‌ی توست تا لحظه‌ی آخرت از ایمان گفتی از عترت اهل‌بیت و قرآن گفتی می‌خواستی از فضل علی بنویسی لعنت‌ به‌کسی که‌گفت؛ هذیان گفتی شرمنده نمی‌شوند فردا از تو؟ چون از همه دم زدند، الّا از تو این قوم ستم‌کار مگر نشنیدند «لااَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرا» از تو؟ کامل شده چون رسالت پیغمبر واجب شده پس اجابت پیغمبر اما همه‌ی مصائب اهل‌البیت آغاز شد از شهادت پیغمبر... سرچشمه‌ی فیض ازلی را کشتند آن‌روز که مفهوم «ولی» را کشتند بعد از تو و با داغ تو، روزی صدبار این قوم جفاکار علی را کشتند در شعله گرفتار؛ صدا زد: اَبتا با آه شرربار صدا زد: اَبَتا برخیز رسول حق که ریحانه‌ی تو بین در و دیوار صدا زد: ابتا رفتی و کشیدیم از این داغ چه‌ها خشکید پس از تو باغ‌ها، باغچه‌ها گشتند تمام عترتت خانه‌نشین قرآن تو مانده گوشه‌ی طاقچه‌ها در خیبر و در بدر و در احزاب و حنین شد ورد زبان تو حدیث ثقلین در غربت خانه جان سپرده‌ست، حسن در گوشه‌ی قتلگاه افتاده، حسین روزی شب تیره را سحر می‌آید عمر غم روزگار سر می‌آید رفتی و جهان همیشه کم داشت تورا این‌بار محمدی دگر می‌آید ✍ ؛ ؛ در سوگ نبی، جهان سیه می‌پوشد در سینه، دل از داغ حسن می‌جوشد از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می‌نوشد ✍مرحوم خورشید به سوگ مصطفی می‌گِریَد مهتاب به داغ مجتبی می‌گِریَد در مشهدِ دل، کرب‌و‌بلایی برپاست شیعه به شهادتِ رضا می‌گِریَد ✍ در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شد زین داغ گران، قامت هستی خم شد دیوار و در مدینه فریادزنان می‌گفت دل فاطمه پُر از غم شد ✍ چگونه نوحه کنیم این عزای سنگین را شهید گشت و نفهمید امتش این را ✍ فتاده ناله‌ای در بندبندم ز هجران تو بابا دردمندم شب و روزم شده با گریه همراه دگر تا آخر عمرم نخندم پس از تو مانده‌ام با اشک دیده ز بار هجر تو پشتم خمیده برای تسلیت‌گفتن به زهرا به جای دسته‌گل هیزم رسیده نشسته بود تنها گریه می‌کرد غریبانه خدایا گریه می‌کرد کنار بستر پاک پیمبر چه مظلومانه زهرا گریه می‌کرد ز هجران تو اشک من روان شد زبان درد من، آه و فغان شد تو رفتی و پس از تو ای پدرجان علی تنهاترین مرد جهان شد الا ای قبله‌گاه آرزویم نشسته بغض داغت در گلویم اگرچه چشم خود را بسته‌ای باز تبسّم می‌کنی بابا به رویم پری بشکسته چون پروانه دارم چو شمعم گریه‌ی مستانه دارم برای گریه از هجران رویت میان بیت‌الاحزان خانه دارم ✍ رفتی و پناه عالمِیْنت می‌سوخت قلب حسن و جان حسینت می‌سوخت قرآن و تمام عترتت خورد زمین در شعله حدیث ثقلینت می‌سوخت! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝