💠#کانال_نوای_ذاکربن💠
#تبری
♦️ این پدرِ تو بود که این بساط را راه انداخت ...
در تاریخ آمده است:
وقتی امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند، عبداللَّه بن عمر خواست خودی از خود نشان داده باشد؛ لذا نامهای به یزید نوشت (در برخی از نقلها آمده است که از مدینه راه افتاد و به شام رفت) و اعتراض خود را به جهت شهادت امام حسین علیهالسلام نشان داد.
یزید در جواب اِبن عمر نوشت:
أَمَّا بَعْدُ یَا أَحْمَقُ فَإِنَّنَا جِئْنَا إِلَی بُیُوتٍ مُنَجَّدَةٍ وَ فُرُشٍ مُمَهَّدَةٍ وَ وَسَائِدَ مُنَضَّدَةٍ
🔹اما بعد؛ ای احمق! ما وارد خانههای آراسته و فرشهای آماده و بالشهای فراوان شدهایم
فَقَاتَلْنَا عَنْهَا فَإِنْ یَکُنِ الْحَقُّ لَنَا فَعَنْ حَقِّنَا قَاتَلْنَا وَ إِنْ کَانَ الْحَقُّ لِغَیْرِنَا فَأَبُوکَ أَوَّلُ مَنْ سَنَّ هَذَا وَ ابْتَزَّ وَ اسْتَأْثَرَ بِالْحَقِّ عَلَی أَهْلِهِ.
🔹. ما برای این گونه اموال قتال کردیم.
اگر اینها حق ما باشند که برای حق خود، قتال کردیم و اگر حق دیگران (علی و اولاد علی علیهمالسلام) باشد، پس پدرت عمَر، اول کسی بود که این عمل را انجام و رواج داد و حق را از صاحب حق غصب کرد.
📚طُرَفٌ مِن الأنباء و المناقب، سید بن طاووس، ص۴۹۴
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۲۵
💠#کانال_نوای_ذاکربن💠
#امام_زمان_علیه_السلام
#تبری
♦️ روز آتشزدنِ آن دو نفر، عید من است...
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که آن حضرت فرمودند: خدای متعال در شب معراج، انوارِ علی، فاطمه و اوصیاء بعد از علی «علیهمالسلام» نشان من داد؛
و الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسَطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ
🔹و حجة بن الحسن، حضرت قائم علیهالسلام در وسط آنان بود و چون ستارهای درخشان، میدرخشید.
گفتم: «بار خدایا اینان کیستند؟»
از ذات کبریایی حق تعالی خطاب رسید:
هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی
🔸اینان امامان بعد از توأند و این قائم است که حلال مرا حلال و حرامم را حرام میکند و به سبب او از دشمنانم انتقام میگیرم؛
وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ
🔹او مایه راحتی دوستان من است؛ اوست که دلهای شیعیان تو را از ظالمان و منکران و کافران شفا میدهد؛
فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا
🔻لات و عُزّیٰ (نام دو بُت شاخص قریش است که در روایات و لسان اهلبیت علیهمالسلام بر اوّلی و دوّمی اطلاق میشود) را تَر و تازه از قبر بیرون میکشد و آن دو را به آتش میکشد.
فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِ
🔸 و هر آینه امتحان مردم در آن روز به آن دو نفر، از فتنه گوساله و سامری شدیدتر است.
📚کمال الدین،شیخصدوق،ج۱ص۳۶
📚عیون اخبار الرضا علیهالسلام،ج۱ ص۶۱
#تبری
♦️ خدای متعال، نسبت به محبّت به آن دو نفر، با جبرئیل و میکائیل هم تعارف ندارد ...
در ضمن روایتی إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَوْ أَنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ کَانَ فِی قَلْبَیْهِمَا شَیْءٌ لَأَکَبَّهُمَا اللَّهُ فِی النَّارِ عَلَی وُجُوهِهِمَا.
🔹قسم به حق آن خدایی که رسول خدا حضرت محمّد «صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم» را به حق مبعوث کرد، اگر در قلب جبرئیل و میکائیل هم چیزی (از محبت آن دو نفر) باشد، خدای متعال، ایشان را از با صورت بر آتش جهنم میاندازد!
📚مُستطرفات السرائر، إبن ادریس حلی، ج۱ ص۵۶۷
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۳۹
#تبری
♦️ کوتاهی در لعن دشمنان اهلبیت «علیهمالسلام»، موجب لعنت خداست ...
در روایتی امام جواد علیهالسلام از قول رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
مَنْ تَاَثَّمَ أَنْ یَلْعَنَ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ
🔹لعنت خدا بر آن کس باد که از لعنت کردن کسی که خدا او را لعنت کرده، احساس گناه کند.
📚إختیار معرفة الرّجال،الکشّی، ص۵۲۸
📚بحارالأنوار، ج٢٥ ص٣١٨
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
#تبری
#سقیفه
🔰 اولین کسی که با شخص «اوّلی» بیعت کرد، چه کسی بود؟!
مرحوم کلینی در کتاب «الکافی» شریف اینگونه نقل میکند:
بعد از تشکیل سقیفه بنی ساعده و بیعت مردم با اوّلی، روزی امیرالمومنین علیهالسلام به سلمان فرمودند:
آیا میدانی اولین کسی که وقتی او [ابوبکر] بالای منبر رفت، با او بیعت کرد، چه کسی بود؟ عرض کردم: نه، ولی پیرمردی را دیدم که بر عصای خود تکیه داده بود و آثار سجده بر پیشانی او آشکار بود و بسیار با استکبار راه میرفت، اولین نفر او بود که بالای منبر رفت و بر دامن ابوبکر افتاد و گریه میکرد و میگفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُمِتْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی رَأَیْتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ ابْسُطْ یَدَکَ فَبَسَطَ یَدَهُ فَبَایَعَهُ
🔻سپاس خدایی را که مرا زنده نگه داشت تا تو را در این مکان ببینم، دستانت را باز کن تا بیعت کنم. ابوبکر نیز دستانش را باز کرد و او با ابوبکر بیعت کرد؛ سپس پایین آمد و از مسجد بیرون رفت.
👈 امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
ای سلمان! آیا میدانی او که بود؟ عرض کردم: نه، اما از حرف زدنش بَدم آمد، انگار از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خوشحال بود. مولا علی علیهالسلام فرمودند:
ذَاکَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ
🔻او ابلیس - لَعنَهُ الله - بود،.
👈 ... آری رسول خدا صلیاللهعلیهوآله این وعده را به من داده بودند که اولین کسی که بر روی منبر من با او (اولی) بیعت میکند، ابلیس است که خود را به صورت پیرمردی پر تکبر در آورده است و چنین و چنان میگوید.
🔻سپس از مسجد بیرون میآید و شیاطین و ابلیس هایش جمع میشوند و برایش به سجده میافتند و میگویند:
ای سرور و ای بزرگ ما! تو کسی هستی که آدم را از بهشت بیرون کردی! و او میگوید کدام امت است که پس از پیامبرش گمراه نشود؟ هرگز؛ فکر میکردید که من نمیتوانم راهی بر فریفتن آنها بیابم؟ دیدید که کاری با آنان کردم که فرمان خداوند مبنی بر اطاعت از او و فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را رها کردند.
🔹در آخر امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: این، تحقق همان سخن خداوند متعال است که فرمود:
«وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» سبأ / ۲۰
{و قطعا شیطان گمان خود را در مورد آنها راست یافت و جز گروهی از مؤمنان [بقیه] از او پیروی کردند}.
📚الکافی ج۸ ص۳۴۳
📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۶۳(با اندکی تفاوت)
#سقیفه #تبری
🔰 چه کسی دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را انکار میکرد و بر آن حضرت دروغ میبست؟! مولایِما یا خلیفه دیگران؟!
در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
زمانی که ابوبکر به خلافت رسید، عمر نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفت و گفت: آیا نمی دانی که ابوبکر خلیفه شده است؟
مولا علی علیهالسلام فرمودند: چه کسی او را خلیفه کرده است؟ عمر گفت: مسلمانان به این امر رضایت داده اند.
🔻مولا علی علیهالسلام فرمودند: به خدا قسم، چه سریع با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مخالفت کردند و پیمان او را شکستند، مقامی به او دادهاند که برای او نیست، به خدا سوگند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را جانشین خود نکرده بودند.
🔹عمر گفت: دروغ گفتی، خدا چنین و چنانت کند! مولا علی علیه السلام فرمودند: اگر بخواهی در این مورد دلیلی به تو نشان دهم، این کار را میکنم.
عمر به ایشان گفت: تو همیشه، هم در زمان زندگانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و هم بعد از رحلت او، به ایشان دروغ میبندی!
امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند:
انْطَلِقْ بِنَا لِنَعْلَمَ أَیُّنَا الْکَذَّابُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ
🔻بیا برویم تا معلوم شود کدام یک از ما در زمان زندگانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و بعد از رحلت ایشان به ایشان دروغ میبندد.
عمر راه افتاد و همراه ایشان رفت تا به قبر رسول خدا رسید و ناگهان دستی دید که بر کف آن نوشته شده بود:
ای عمر! «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا» کهف / ۳۷
🔸{آیا به آن کسی که تو را از خاک سپس از نطفه آفرید آنگاه تو را [به صورت] مردی درآورد کافر شدی؟ }
مولا علی علیهالسلام به او فرمودند:
أَ رَضِیتَ؟! وَ اللَّهِ لَقَدْ جَحَدْتَ اللَّهَ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ
🔹حالا راضی شدی؟! به خدا سوگند تو چه در زمان زندگانی و چه بعد از رحلت ایشان، خداوند را انکار کردی.
📚بصائر الدرجات،ص ۲۷۶
📚الاختصاص،ص ۲۷۴
📚الأمالی،شیخطوسی،ص۱۷۶
#سقیفه #تبری
🔰 خلفایی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را - العیاذبالله - جادوگر میپنداشتند...
در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند:
امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: آیا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به تو امر نکرد که از من اطاعت کنی؟ ابوبکر گفت: نه؛ و اگر مرا امر میکرد حتماً اطاعت میکردم!
🔸مولا علی علیه السلام فرمود: با من بیا تا به مسجد قبا برویم. چون به مسجد قبا رسیدند، دیدند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایستاده است و نماز میخواند. چون پیامبر از نماز فارغ شدند، امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض داشتند:
ای رسول خدا! به ابوبکر گفتم: خدا و رسولش تو را امر کردند که از من اطاعت کنی؛ اما ابوبکر میگوید که اینچنین نیست!
🔹 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به ابوبکر فرمود: من تو را به اطاعت او امر کردهام؛ برو و از او اطاعت کن. ابوبکر بسیار ترسید و از مسجد بیرون آمد.
🔸 در راه عمر را دید. عمر گفت: ای ابوبکر! چه شده است؟ ابوبکر گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر من متمثّل شد و چنان و چنان به من گفت.
عمر به او گفت:
تَبّاً لِأُمَّةٍ وَلَّوْکَ أَمْرَهُمْ أَ مَا تَعْرِفُ سِحْرَ بَنِی هَاشِمٍ(قَدْ نَسِیتَ سِحْرَ بَنِی هَاشِمٍ، وَ مِنْ أَیْنَ یَرْجِعُ مُحَمَّدٌ؟ وَ لَا یَرْجِعُ مَنْ مَاتَ)
🔻خاک بر سر اُمّتی که تو را والی خود کردهاند؛ مگر از سحر و جادوی بنی هاشم خبر نداری؟! گویا سحرشان را از یاد بردهای!؟ چگونه محمد صلیاللهعلیهوآله باز میگردد در حالیکه آن کس که مُرد، دیگر برنمیگردد.
📚بصائر الدرجات؛ ص ۷۸ و ۲۹۸
📚الاختصاص؛ ص ۲۸۶
✍ دو نکته:
اولاً به همین جهت است که در روایت آمده است که آن دو نفر حتی لحظهای هم ایمان نیاوردند(بحارالانوار ج۲۸ ص۹۵)
ثانیاً این قضیه، شاهدی است بر فرمایش امام باقر علیهالسلام که فرمودند: لِأَنَّ الْآخَرَ أَخْبَثُ مِنَ الْأَوَّل ؛دومی از اولی خبیثتر بود. (بصائرالدرجات،ص۸۲)
#سقیفه #تبری
🔰 وقتیکه « زُبیر » ، دوّمی را با اسم «مادربزرگِ معروفش» خطاب میکند...
سلمان گوید:
بعد از آنکه از امیرالمومنین علیهالسلام به زور بیعت گرفتند، در مسجد به سراغ ما آمدند؛ به سمت آمده مرا گرفته و آن قدر بر گردنم زندند که وقتی رهایم کردند، گردنم مانند تاولی برآمده بود. آنگاه دستانم را گرفته و پیچاندند و به زور بیعت کردم.
🔹پس از من ابوذر و مقداد نیز به زور بیعت کردند. سپس به سمت زبیر رفتند و به او گفتند: بیعت کن، ولی او بیعت نکرد. عمر ، خالد و مغیرة به همراه عدهای دیگر به وی هجوم بردند و شمشیرش را گرفتند و آن را آن قدر بر زمین زدند تا شکسته شد و سپس یقه او را گرفتند؛
🔸زیبر در حالی که عمر بر سینهاش نشسته بود، گفت: ای فرزند صَهّاک! به خدا سوگند اگر شمشیرم در دستم بود، از من منصرف میشدی. ای فرزند صَهّاک! بدان که به خدا سوگند اگر این متجاوزانی که تو را یاری کردند نبودند، دستت به من و شمشیرم نمیرسید؛
لِمَا أَعْرِفُ مِنْ جُبْنِکَ وَ لُؤْمِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتَ طُغَاةً تَقْوَی بِهِمْ وَ تَصُولُ
🔻زیرا من خوب میدانم که تو ترسو و پَست هستی، تو این متجاوزان را پیدا کردهای که به وسیله آنان نیرومند شدهای و حمله جرأت یافتهای.
🔹عمر خشمناک شد و گفت: آیا صَهّاک را به یاد من میآوری!؟ زبیر گفت: مگر صَهّاک که باشد؟ چرا نامش را نبرم؟ همه میدانند که او زنی زناکار بود، مگر منکر این هستی؟ مگر او کنیز حَبشی جدّم عبدالمطلّب (مادر زبیر، صفیّه، دختر عبدالمطلب بود) نبود که جدّ تو نُفَیل، با او زنا کرد و پدرت خطّاب را به دنیا آورد و عبدالمطلب پس از آن جریان، او [صهاک] را به نفیل بخشید و بعد پدرت متولد شد، پدرت بَردهٔ جدّ من و فرزند زناست.
🔸ماجرای رسوایی نَسب عمر در مسجد، بالا گرفت. در این هنگام ابوبکر از منبر پایین آمد و میان آن دو میانجیگری کرد و هم دیگر را رها کردند.
📚کتاب سُلیم بن قیس، ص۸۵
📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۷۷
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
#تبری
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸کسیکه همیشه دست نحسش بر روی زنها بلند بود ...
به روایت منابع متعدّدی از اهل سنّت:
لَمَّا مَاتَتْ رُقَیَّةُ بِنْتُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَکَتِ اَلنِّسَاءُ عَلَیْهَا
🔹وقتی که حضرت رقیه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت، زنهای مهاجرین و انصار، شروع به گریهکردن نمودند.
فَجَاءَ عُمَرُ یَضْرِبُهُنَّ بِسَوْطِهِ
🔸عمر به سراغ آنها رفت و با تازیانهاش شروع به کتکزدن آنها نمود.
فَأَخَذَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِیَدِهِ وَ قَالَ مَهلاً یَا عُمَرُ دَعْهُنَّ یَبْکِینَ
🔹در این هنگام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به سراغ او رفته و دست نحسش را گرفته و فرمودند:
دست بردار ای عمر! رهایشان کن تا گریه کنند.
📚مسند احمد،ج ۱ ص۲۳۷
📚مستدرک الحاکم،ج۱ ص۳۸۱
📚السنن الکبری،ج ۴ ص۷۰
📚الاستیعاب،ج۳ ص ۵۶.
✍ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل... اینجا که کینهای در کار نبود، اینگونه زنها را کتک میزد... وای از آن ساعتی که خودش اعتراف کرده و میگوید:
فَذَکَرْتُ أَحْقَادَ عَلِیٍّ وَ وُلُوعَهُ فِی دِمَاءِ صَنَادِیدِ الْعَرَبِ، وَ کَیْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَکَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ
▪️پشت در،کینههایم از علی (علیهالسلام) و ولع او در ریختن خون قهرمانان عرب و _ العیاذبالله _ نیرنگ محمد (صلیاللهعلیهوآله) و جادوگری های او به یادم آمد، دیگر امان ندادم و با پایم چنان لگدی به در زدم که ...
📚 بحارالانوار ج۳۰،ص۲۸۷
🗒 آتشزدن بـــه خانـــهی مــولا بهانـــه بـود
مقصــود خصم کشتن بانوی خانـــه بـود
از آن به باب وحی لگد زد عــدو کـــه دید
جـان علی بــه پشت در آستانــه بـــــود
بــــا آنهمــه سفـــارش پیغمبـــر خــــدا
پـاداش دوستــــی علی تازیانــــه بـود ؟
آنکس که داد نسبت هذیان به مصطفی
از کینهاش به صورت زهرا نشانه بـــود
در حیرتـم چگونـــه به زهـــرا مغیره زد
کز جـــای تازیانــــهي او خون روانــــه بود...
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
#تبری
🟢 بنا به سفارش اهلبیت علیهمالسلام، «نامبُردنِ به اسم و لَعنِ عَلنی دشمنان شاخص اهلبیت» ❌ ممنوع ❌
بنابر روایت مرحوم شیخ صدوق:
به امام صادق علیهالسلام گفته شد:
یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، إِنَّا نَرَی فِی اَلْمَسْجِدِ رَجُلاً یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ.
🔻یابن رسول الله! ما در مسجد، مردی را میبینیم که علناً به دشمانشما لعن و ناسزا میگوید و اسم آنان را نیز ، صراحتاً میبرد!
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«مَا لَهُ -لَعَنَهُ اَللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا».
🔻او را چه شده است؟! ؛ خدا او را لعنت کند؛ او با این کار، ما اهلبیت را در مَعرض ناسزای آنها قرار میدهد!
📚کتاب الاعتقادات،شیخ صدوق،ص۱۰۷
وَ لا تفرّقوا ای اهل ایمان.mp3
زمان:
حجم:
969.5K
.
#زمزمه_مسجدی برای اجرا در ایام هفته ی وحدت
یا أَیّهاَ المُسلِمون، یا اهلَ التّقویٰ
وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جمیعاً
با محوریّت ولایتِ مولا
وَلا تَفّرقّوا، ای اهل ایمان
در راه عترت و در راهِ قرآن
یا علی یا علی جانم علی جان...
وحدتِ مسلمانان حِصنِ حصین است
سلاحِ نابودیِ دشمنِ دین است
رجزِ آن یا امیرِالمؤمنین است
وحدتِ ما ترسِ قوم یهود است
صهیونیستِ ملعون دیگر نابود است
یا علی یا علی جانم علی جان...
با ولای حیدر غرق سُروریم
با عشق پاکش نورٌ عَلیٰ نوریم
چشم انتظارانِ روز ظهوریم
سربازِ راهِ آن نعمَ الامیریم
تا انتقام زهرا را بگیریم
یا علی یا علی جانم علی جان...
#هفته_وحدت
#تولی #تبری
#هفدهم_ربیع #ربیع_الاول
#حاج_امیر_عباسی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#معارف_مهدوی
#تبری
🔰 هر کس که تمام وجودش، بغض از آن دو نفر نباشد، روز ظهور به فتنهٔ سختی دچار میشود... {طولانی اما خواندنی}
در ذیل روایتی امام صادق علیهالسلام به جناب «مفضّل» فرمودند:
🔹 در وقت ظهور، حضرت مهدی علیهالسلام کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده و ندا میدهد: ای مردم! آیا این قبر جد من است؟ مردم میگویند: ای مهدی آل محمد! آری، این قبر پیغمبر جدّ تو است. میپرسد: چه کسانی با وی در اینجا مدفون هستند؟ میگویند: دو نفر از اصحاب و انیس او، «اولی» و «دومی»!
🔸 آن حضرت سؤال میکند: آنها کیانند؟ چطور شد که در میان تمام مردم، فقط این دو نفر با جد من در اینجا دفن شدند؟! مردم میگویند: ای مهدی آل محمد! آنها از این جهت در اینجا دفن شدند که خلیفه پیغمبر و پدر زن او هستند. آن حضرت سه بار این سؤال را تکرار میکند و آنها هم همین جواب را میدهند.
🔹سپس امام علیهالسلام دستور میدهد که آن دو نفر را از قبر بیرون بیاورند. مردم هم آنها را بیرون میآورند، در حالی که بدنشان تر و تازه است و اصلاً نپوسیده و رنگشان تغییر نکرده است!!!
🔸سپس حضرت مهدی علیهالسلام میپرسد: آیا کسی در میان شما هست که اینان را بشناسد؟ مردم میگویند: ما آنها را به اوصافشان میشناسیم. اینان انیس جدّ شما هستند. میپرسد: آیا در میان شما کسی هست که جز این را بگوید یا درباره اینان شک کند؟ مردم میگویند: نه!
🔹... آن حضرت به نُقَبای (نزدیکان و فرماندهان سپاه حضرت) خود میگوید: آنها را بر درخت پوسیده و خشکی بر دار کشید! وقتی که آن دو را بر آن درخت بر دار میکِشند، فیالحال درخت، سرسبز و پرشاخ و برگ و خرم میشود!
🔸با مشاهده این وضع عجیب، دوستداران آنها میگویند: به خدا قسم این شرافت حقیقی است که اینها دارند و ما هم به دوستی اینان فائز شدیم!
📋 وَ يَخْسَرُ مَنْ أَخْفَى فِي نَفْسِهِ مِقْيَاسَ حَبَّةٍ مِنْ مَحَبَّتِهِمَا
🔻هر کس اندک محبتی از آنها در دل داشته باشد، میآید و آن منظره را مینگرد و با دیدن آن فریفته میشود.
🔹در این هنگام منادیِ از جانب حضرت مهدی علیهالسّلام صدا میزند: هر کس این دو صحابه پیغمبر و انیس او را دوست میدارد در یک سمت بایستد. مردم دو دسته میشوند: یک دسته دوست آنها و دستهای دشمن آنان.
🔸 حضرت مهدی علیهالسلام به دوستان آن دو نفر دستور میدهد که از آنها بیزاری جویند. آنها هم میگویند: ای مهدی آل پیغمبر! ما پیش از آنکه بدانیم اینان در نزد خدا چنین مقامی دارند، از آنها بیزاری نجستیم، اکنون که فضل و مقام آنها برای ما ظاهر شده، چگونه با دیدن بدن تر و تازه آنها و سبز شدن درخت پوسیده از آنان بیزاری بجوییم؟ بلکه به خدا قسم ما از تو و کسانی که عقیده به تو دارند و آنها که به اینان ایمان ندارند، بیزاری میجوییم!
🔹 در این وقت حضرت مهدی علیهالسلام به امر خداوند دستور میدهد باد سیاهی بر آنها بوزد و آنان را مانند ریشههای پوسیده درخت نخل از میان میبرد. سپس دستور میدهد آنها را از بالای دار پایین بیاورند و به امر خداوند آنها را زنده میگرداند.
🔸 و دستور میدهد تمام مردم جمع شوند. آنگاه اعمال آنها را در هر دورهای شرح میدهد؛ ... و آتش زدن در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسن و حسین علیهمالسلام، تازیانهزدن به بازوی صدیقه کبری سلاماللّهعلیها، کشتن امام حسین علیهالسّلام و ... تمام جنایات رخ داده در عالم را همه و همه به گردن اولی و دومی انداخته و بر آنها ثابت نموده و ملزم میگرداند و آنها هم اعتراف میکنند.
🔹آنگاه دستور میدهد هر کس حاضر است و از آنها ظلمی دیده قصاص کند. آنها هم قصاص میکنند، سپس آنها را دوباره بر همان درخت به دار میکشد. آنگاه امر میکند آتشی از زمین بیرون آمده و آنها را با درخت میسوزاند. آنگاه به باد دستور میدهد تا خاکسترشان را به آب دریاها بپاشد...
📚الهدایة الکبری،ص۴۰۱
📚بحارالانوار، ج۵۳ ص۱۳
✍ سزاوار است مؤمنین این واجب فراموششده (تبری و لعن آن دو نفر) را در خلوت خود و مجالس خانگی و در بین نزدیکانشان احیاء کنند تا مبادا خدایناکرده به هنگامه ظهور دچار فتنه سنگین آن دو نفر بشوند که به فرمایش امام صادق علیهالسّلام{کمالالدین،ج۱ص۳۶} در وقت ظهور، فتنه آن دو نفر از فتنه گوساله و سامری، به مراتب شدیدتر است ...