#روضه_صبحگاهی
#یا_زهرا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ای مادر یازده امام معصوم
ای غربتت از قبر نهانت معلوم
در کوچه میان خیل دشمن تنها
کردی تو حمایت از علی مظلوم
🔹سكوني ميگويد: نزد امام صادق(ع) رفتم در حالي كه غمگين و ناراحت بودم.
🔸 امام صادق (ع) فرمود:اي سكوني چرا ناراحتي؟
گفتم: خداوند فرزند دختري به من داده (از اين كه فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم)
پس حضرت فرمود: اي سكوني، سنگيني دخترت را زمين بر مي دارد و روزي او بر خداوند است و بر غير اجل شما زندگي مي كند و از رزق شما نمي خورد.
🔹سكوني مي گويد: (با كلمات امام صادق (ع) غمم رفت.
آن گاه فرمود: چه نامي بر او گذاردي؟
🔸گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه
سپس دست خود را بر پيشاني اش گذاشت و گويا گريه مي كرد و
فرمود: حال كه او را فاطمه ناميدی به او ناسزا نگو؛ او را (كتك) نزن و نفرينش نكن (چرا كه) اين نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛
و آن نامي است كه خداوند از اسم خود براي حبيبه خود صديقه گرفته است.۱
🔸قطرات اشک از چشمان مبارک امام صادق سرازیر شد هی می فرمود :
فاطمه فاطمه...
▪️یک وقت امام رو کرد به این مرد فرمود : حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی مبادا دلش را بسوزانی ، مبادا سیلی به صورتش بزنی ، حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی نامش را با تجلیل و تکریم ببر...
▪️حالا من از شما عاشقان فاطمه سئوال می کنم با این وجود نازنین مدینه چه کردند ؟ آنقدر آزارش دادند که فرمود : الهی عجل وفاتی سریعاً...
شرح سفارشات نبی را ستمگران با میخ در به سینه زهرا نوشته اند
بریم مدینه؟
▪️بیاد آن لحظه که یتیم های فاطمه آمدند خودشان را روی مادر انداختند ( آی عزیزانی که مادر از دست دادید مادر چراغ خانه است وقتی مادر جوانی از دنیا برود اگر دختر کوچک داشته باشد از همه بیشتر برای دختر خرد سال و کوچک سخت است بی مادری خیلی براش گران تمام میشه )
▪️قربون تو زینب چهار ساله برم چهار ساله بودی مادرت زهرا را از دست دادی...😭
اینجا علی، بچه های یتیم فاطمه را با نوازش از روی بدن مادر کنار زد
▪️اما کربلا نازدانه حسین را، با تازیانه از بدن پدر جدا کردند... 😭
۱_منبع روایت:
كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، ج6، ص49 ؛ محدث قمي، شيخ عباس، بيت الاحزان، ص125.
#روضه_صبحگاهی
#یا_باب_الحوائج
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹عرب دیر به یه نفر میگه بَطل، بَطل کسی است که تا وارد میدان میشه همه چشمها باز میمونه، کسی نمیتونه به این راحتی از مرکب پائینش بیاره ….
🔸روش نمیشد حاجتش را بگه، صدا زد ضاق صدری، برادر جان! دلم گرفته، دارم دق میکنم،
عباس جان! میخوای بری؟ سر پایین، بغلش کرد، برادرم! سر عباس (علیه السّلام) را به سینه گرفت (زینب (سلام الله علیها) داره میبینه)
❤️ بنفسی انت، حال که میخوای بری با هم میریم، هر دو سوار شدند، (زبانحال) یه خانم پشت سر این دو برادر داره دعا میخوونه ….
ای ساربان آهسته ران آرام جانم میرود …
مشک پر آب کرد، آب خورد؟ نه وا … صدا زد، انا بن علی المرتضی، باطناً یعنی حسین (علیه السّلام) به آب رسیدم ….
صدای عباس (علیه السّلام) تا آمد، ابی عبدالله نیرو گرفت، مهار اسب را گرفت به طرف عباس (علیه السّلام)، انا ابن محمد المصطفی، حریف عباس (علیه السّلام) نمیشدند،
▪️تیرانداز ایستاده، دست عباس (علیه السّلام) گرفتار مشکه، مواظب مشک است، هر چی تیر میاد، روی مشک خیمه زده...
یه نفر گفت: اینجوری نمیشه با عباس جنگید..
دست راست را قطع کردند..😭
انا ابن علی المرتضی، یعنی هنوز زنده اما حسین (علیه السّلام) باید اسم کسی را ببره، عباس (علیه السّلام) درد استخوان یادش بره،
▪️صدا زد: انا بن فاطمه الزهرا، من پسر دست شکسته مدینه ام..😭
ای دست بریده طاقت بیار..
غم از بهر مبارک بادم آمد
زهر بیدادگر بیدادم آمد
به دستم ضربت شمشیر تا خورد
غلاف تیغ قنفذ یادم آمد
دریغا حرمت ما را شکستید
دل یاسین و طاها را شکستید
شما دست مرا از من گرفتید
چرا بازوی زهرا را شکستید
تا دید دست نداره، نامرد پاش را گذاشت روی رکاب اسب..
قهقه زد، اگه تو دست نداری من دارم، چنان با عمود آهن ….😭
حسین جان....
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝