03- zamineh.mp3
6.67M
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام و روضه ی کربلا
#زمینه_امام_سجاد_ع
#شور_امام_سجاد_ع
#کارم_شده_چهل_سال
🏴بند اول
کارم شده چهل سال/دعا و گریه زاری
دعا شده بهونه/مگه خبر نداری؟!
یه نیمه روزی کشتن/تو کربلا بابامو
همه برادرامو/عموی باوفامو
سراشونو بریدن و_رو نیزه ها کشیدن و
با نعل تازه ای خدا_روی اونا دویدن و
دیدم که میبرید سر و
دیدم زجه ی مادر و
دیدم هجوم لشکر و
خنجر به حنجر بابا رسیده بود
سر روی دامنه قامت خمیده بود
(مظلوم ابالشهید)
🏴بند دوم
کارم شده چهل سال/گریه برای شیرخوار
به این بهونه لعنت/به حرمله هزار بار
دیدم که اون دو ملعون/بهم اشاره کردن
سه شعبه چاره کردن/گلوشو پاره کردن
شاهد قبر کوچیکی_تو کربلا منم منم
شاهد راس کوچیکی_رو نیزه ها منم منم
دیدم که میکشم عذاب
دیدم که دارم اضطراب
دیدم شکایت رباب
گهواره خالی و نجوای لای او
در بین ازدحام مُردم برای او
(مظلوم اخالشهید)
🏴بند سوم
کارم شده چهل سال/گریه واسه اسارت
یادم نمیره بزمه/حرامی و جسارت
کوچه به کوچه رفتم/محله ی یهودی
از اونجا یادگاری/دارم فقط کبودی
چشای بی حیا بود و_خنده ی شامیا بود و
سر بابامو میدیدم_که زیر دست و پا بود و
دیدم که میکشم عذاب
دیدم سر به خون خضاب
دیدم بزم می و شراب
میزد به لعل گل با چوب خیزران
لعلی که بوسه زد جدم نبی بر آن
(مظلوم ابالشهید)
🎤با نوای زیبای کربلایی رضا غیاثی
🎪هیئت محبان امیرالمومنین ع
🎪قدمگاه امام رضا ع_دزفول
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمزمه یا زمینه روضه ای به بهانه ایام شهادت مظلومانه امام زین العابدین علیه السلام
#زمزمه_امام_سجاد_ع
#زمینه_امام_سجاد_ع
#قریب_به_چهل_سال
🏴بند اول
قریب به چهل سال
گریه شده کار من
داره میسوزه دائم
سینه ی تب دار من
قریب به چهل سال
که میکِشم از دل آه
خودم دیدم بابامو
تو گودیِ قتلگاه
که شمر نانجیب
رنگش پریده بود
و خنجرش روی
حنجر رسیده بود
بابام،با تن مجروح
رو خاک،دست و پا میزد
نامرد،خنجرش کُند بود
به سر،ضربه ها میزد
آه،مظلوم مظلوم مظلوم
🏴بند دوم
قریب به چهل سال
نخوردم آب خنک
من دیدم از تشنگی
لبی که خورده ترک
قریب به چهل سال
هر روزو بی قرارم
حال خوشی ندارم
به یاد شیرخوارم
تیر سه شعبه رفت
تو چله ی کمون
دیدم سر علی
به پوسته آویزون
دیدم،پسرو جون داد
روی،دستای پدر
دیدم،بابامو حیرون
دیدم،اصغرو بی سر
آه،مظلوم مظلوم مظلوم
🏴بند سوم
قریب به چهل سال
هر روزو آه کشیدم
خودم تو کوفه بودم
زخم زبون شنیدم
با اینکه چهل سال
گذشته از اون ایام
هر کی به جای من بود
اونم میگفت:《الشام》
ماهارو بُردن از
بازار برده ها
میخندیدن به ما
پیشه یهودیا
گفتن،خارجی هستیم
خواستن،بفروشن مارو
اونجا،زیر دست و پا
دیدم،سر بابارو
آه،الشام الشام الشام
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی