مرگ در مجالس ختم و ترحیم مصیبت (2):
#جوان_ناکام
#سبک_دشتی
به دل هفت روز غمی جانانه دارم//کنار قبر تو کاشانه دارم
تو بودی ای پسر دار و ندارم//زداغت من دلی دیوانه دارم
الان هفت روزه بوی گل نیومد//بخونه لاله و سنبل نیومد
کجا رفتی تو ای ماهه منیرم//به سوی گل چرا بلبل نیومد
گل خوش رنگ و بویم//بیا مادر به سویم
بیا مادر عروسیت بگیرم//بیا تا بوسه از رویت بچینم
بیا و رخت دامادی به تن کن//که مادر جشن شادیت بگیرم
کفن کردی بتن مادر بسوزم//بیا بنگر پسر این حال و روزم
تورفتی تا ابد باید بسوزم//کجا رفتی ترا مادر بجویم
بیا مادر به آغوشت بگیرم//به آغوشت پسر ماوار بگیرم
تو بودی ای پسر تنها امیدم//گلی از گلشن عمرت نچیدم
اَلا ای بلبل شیدای مادر//کجا رفتی تو ای دنیایمادر
ز بعدت زندگانی را نخواهم//خدا داند جوانی را نخواهم
دلم راغرق خون کردی ورفتی//مرا آتش فشان کردی ورفتی
بیاد آن رخ ماهت بمیرم//مرا خانه نشین کردی و رفتی
"#جوان
#سبک_گل_پونه
هرجاکه یادی ازگل وآلاله کردم,....
آمدبیادم خاطراتت ناله کردم,....
شدقاب عکست همدم تنهایی من دادوبیداد
برق نگاهت بوده چون تسکین دردم, ...
آن خوش بیانی خوش زبانی آتشم زد
وقتی که رفتی درجوانی آتشم زد
گل بودی وعمرت چوگل دُردانهٔ من,...
دست خزان چیدت گل کاشانهٔ من,..
مادربقربانت شود که زیرخاکی, ...
رفتی ندیدی این دل ویرانهٔ من, ...
دردفراقت مَه جبینم آتشم زد(٢)
غم گشته دیگرهمنشینم(٢)
مولاچه آمدبرسرت ازداغ اکبر,ای حسین جان
آندم که میزدپیش چشمان توپرپر, ای حسین جان
مولاشنیدم دیده ای جان کندنش را, من بمیرم
مرگ خودت کردی طلب ازحی داور, ای حسین جان
تاحلق خونین رانشان دادآتشت زد
آن لحظهٔ آخرکه جان دادآتشت زد
#تذکر،میتونیدبجای«ای جوانم» اسم جوان متوفی روببرید"