💠#کانال_نوای_ذاکربن💠
جمعهِ بی مهدی
این دیده ی بی نورِ من
آقای من، یابن الحسن،
با من بگو: کِی دیده ام،
با تو منّور میشود ؟
امیدِ ما تنها تویی
فاتح به قلبِ ما تویی
با رویتِ رویِ مَهَت
خوشحال"مادر" ۱میشود
جدّت میانِ قتلگه
شد ارباً اربا از جفا
روزِ ظهورت شادمان
آن شاهِ بیسر میشود
"مادر"میانِ کوچه ها
افتاده در پیشِ علی
با انتقامِ خونِ او
آرام حیدر میشود
عالَم پر از جنگ و جنون
دشمن به دلها کرده خون
با دستِ عالمگیر تو
این فاجعه سَر میشود
از نایِ هر شیعه شنو
بانگِ لثارات الحسین
عصرِ تمامِ جمعه ها
چهره مکدّر میشود
نی در نوا ماند و نماند
جز آه و اشکی بی امان
#سلما زِ شوقِ رویِ تو
یک حُرّ دیگر میشود 😭
۱=حضرت زهرا س
#سلما
✍دلنوشته غروب جمعه
دوباره جمعه ای به غروب رسید،
آقا جانمان امام زمان عج، هنوز در غربتِ تنهایی شالِ عزا بر گردن ، با چشمانی که از اشک خونین مملوّ است به کنجی برای جد غریب و عطشان و بیکفنش سوگواری میکند،😭😭😭
عشق مجسم شده حرم اباعبدالله ع مرکزی برای دلهای بیقرار، مامنی برای قلبهای خسته و از دنیا گسسته است....
زائران آن حرم امن،(بین الحرمین) این شبها همراه مادر سادات، بی بی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره س، فاطمه پهلو شکسته بر سرو سینه زنان، مرحمی بر قلب مادر میشوند،
مادری که هنوز صدای یا بُنَیَّ ِ او بگوش عاشقان حسین سر جدا میرسد،😭
آه..... حسین.... برای کدامتان بمیرم،؟!
برای دلِ شکسته مادر، یا پیشانی سنگ خورده، و یا حنجره بریده تو،!؟
یا حسین جان، برای زینبِ ام المصائب جان بدهم، یا برای طفلکانی که گوششان پاره پاره شده از جفای سنگدلانِ غارتگر....؟؟😭💔
هلاک میشوم با شنیدنِ ماجرای پاهای زخمی از خار مغیلانِ رقیه، و دخترکانی که از ناقه بی جهاز به زمین میافتادند، و تو از روی نیزه با گوشه چشم نظاره گرشان بودی و اشک می ریختی...😭💔
حسین جان.... برای کدام مصیبت وارده بر اهل بیتت جان بدهم،؟ وقتی در مجلس روضه های کربلا، صدای گریه های مستمعین امانم نمیدهد،...
اگر جا داشت، گریبان پاره میکردم، فرزندانم را فدایت میکردم،
خود را به زیر سُمِّ اسبانِ تازه نعل شده ای که قصد تاختن بر بدن نازنینت را داشتند، می انداختم، تا صدای شکستن استخوانهای تو را نشنوم......😭
کاش میتوانستم دست کوچک سکینه ات را بگیرم، تا به دنبال عمه جانش که به سمت گودال آمده بود، نرسد، و نپرسد که عمه جان، این بدن کیست که اینطور با او حرف میزنی و با عشق بوسه بر رگهای بریده اش مینشانی،؟
کاش آنجا که کنار پیکر ارباً اربای علی اکبرت، صورت را بر روی صورتش گذاشتی، و دشمنت شاد شد، و گفت دست از حسین بردارید، او دیگر بعد از داغ جوانش زنده نخواهد ماند، بودم، اشکهایت را پاک میکردم، زانوان خسته ات را که با آنها خود را به بدن بیجان عزیز دلت رساندی، مرحم میگذاشتم،
حسین جان، آن هنگام که علمدارت ندای "یا اخا ادرک اخاک" را بر زبان جاری ساخت، اگر بودم، در دَم جان میدادم، همانطور که با شنیدن این ماجرا هم در حالِ جان کندن هستم،
حسین جان....... اگر بودم..... اگر بودم.... و در آخر، اگر بودم.... جانم، مالم، نفسم، اولادم، تمامِ دارو ندارم را میدادم تا علی اصغرت را از تیر سه شعبه حرمله حرامی در امان بدارم، کاری میکردم آن تیرها بجای حلقوم نازک علی اصغرت بر جان من بنشیند،
خدایاااااااا ،،، چه میشد اگر من هم در کربلا بودم،؟؟؟😭😭😭
"یا لیتنا کنا معک"
۱۴۰۳/۴/۲۹
ساعت ۲۰/۴۵
✍#سیمین_سلطانیان
#سلما