eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
0 عکس
8 ویدیو
0 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه ی تمام نمای پیمبری در یک کلام ، جلوه ی الله اکبری استاد درس معرفت و غیرت و شهود عشق مجسمی تو و عقل مصوری ای سفره دار ، مثل عمو جان خود حسن خیر کثیر ، معنی آیات کوثری ای شرزه شیر بیشه ی شور و مجاهدت وقتی که نعره میزنی انگار حیدری باید که (ان یکاد) ببندی به بازویت رعنای اهلبیت که در حسن محشری در بین مدح دل به سوی روضه پر کشید ما را سوی بهشت از این روضه میبری بابا به انکسار رسید آن زمان که دید دیگر نمانده است به جا از تو پیکری بالا بلند طعمه شمشیرها شدی حالا نگارخانه ی زخم مکرری مجنون داغ میشد اگر مادر تو بود لیلا که نیست عمه کند بر تو مادری او را به حال خود نکنی لحظه ای رها دست (کمیل) و دامن تو روز داوری ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
دیگر از جان و جهان سیر شدم           سر نعش تو زمینگیر شدم بر پدر فکر حنا کن پسرم                 علی اکبر به خدا پیر شدم اربا اربا شده ای گلپسرم                  مثل گل وا شده ای گلپسرم اکبرم چند علی اصغر شد                 پخش صحرا شده ای گلپسرم تو بگو این همه غم را چکنم              تن پاشیده ز هم را چکنم چند عضو بدنت گم شده است             بردن این تن کم را چکنم دست و پا می زدی و می دیدم            به چه حالی لب تو بوسیدم مردم و زنده شدم وقتی که                 پیکرت را به عبا پیچیدم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
جوون خوش قد و بالای بابا              تنت حالا شده پخش بیابون می بینی که رمق در پیکرم نیست       پاشو با هم بریم خیمه علی جون  چه بی رحمانه دورت رو گرفتن         عزیز جان من با تو چه کردن ؟ چو نیزه خوردی و گفتی یا زهرا          برایم تازه یاد کوچه کردن  شده مثل یه باغ لاله پرپر                   نمونده  چیزی انگار از تن تو علیّ اکبرم پاشو و گرنه                    می افته خون بابا گردن تو  همه کف می زنن خوشحالن از این     که داغت رو گذاشتن رو دل من نه تیر و نیزه و شمشیر و خنجر          فقط داغ تو میشه قاتل من   ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
آی مردم چشم دل را وا کنید یک نظر بر عالم بالا کنید همسفر با من شوید امشب دمی تا که از کرببلا گویم کمی کربلا گفتم هوایی شد دلم شور غم زد نینوایی شد دلم روضه از من گریه و آه از شما بعد از آن سیر الی الله از شما روز عاشورا که روز رزم بود عزم یاران بر شهادت جزم بود یک به یک رفتند اصحاب حسین با دلی مجنون و بی تاب حسین عابس و جون و حبیب و حر  بریر عون و عبدالله و عثمان و زهیر حضرت مولا نماز ظهر خواند هیچکس غیر از بنی هاشم نماند نوبت جانبازی اکبر رسید گاه رزم شبه پیغمبر رسید رخصت از بابا گرفت و بی‌درنگ اسب را هی زد سوی میدان جنگ تا نقاب از روی ماهش باز کرد عالمی را غرق در اعجاز کرد جمله گفتند این خود پیغمبر است رجعتش از امر حی داور است گفت ای مردم علی‌اکبرم اشبه‌المخلوق بر پیغمبرم صورتم پیغمبر و سیرت علی جلوه‌ی الله در من منجلی حیدری دیگر به میدان آمده ذوالفقار او به جولان آمده حیدرآسا نعره‌ی تکبیر زد رعد شد بر فرق شب شمشیر زد در گلوی کفر جام مرگ ریخت جسم‌ها بر خاک مثل برگ ریخت کربلا آشفته‌ی رزم علی چشم‌ها در حیرت از عزم علی دشمن از شمشیر رزمش در گریز هرکسی می‌ماند می‌شد ریز ریز شد عطش غالب به لب‌های علی رفت قوت دیگر از پای علی بسته شد بر مرکب او راه‌ها شیر حق شد طعمه‌ی روباه‌ها کشت او را تشنگی ، ثِقل‌ُالحَدید زخم‌ها بر پیکر پاکش رسید بغض‌های کینه عالم‌گیر شد ارباً اربا از دم شمشیر شد از نفس افتاد شیر کربلا قهرمان مرد دلیر کربلا دست و پا زد پیش چشمان حسین داغ او شد قاتل جان حسین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
قلم دست گرفتم بنویسم ز ابالفضل / علمدار حسین یار حسین در صف پیکار / به گلزار ولایت گل بی‌خار همان ماه شب تار / همان سید و سالار / و حیران شده‌ام که بنویسم چه برایش / ز اخلاص و صفایش / ز ایثار و عطایش / ز مردی و وفایش ز سخایش چه بگویم که علی حیدر کرار / زده بوسه به دستش نبود هیچ شکستش / نفسش عطر بهشت است و سرشته است خدا آب و گلش را / نبوی سیرت و صورت علوی حشمت و صولت / حسنی حکمت و غیرت / که حسین بن علی گفته به شانش که فدایت شوم ای ماه دلارا... نخورد آب به یاد لب عظشان برادر / و به خود گفت : ابالفضل منوش آب که این رسم وفا نیست / حرم تشنه و تو آب بنوشی / تو مگر وعده ندادی به سکینه گل خوشبوی مدینه / ز عطش تاب ندارد و به گهواره علی خواب ندارد / جگر مشک خنک شد که پر از آب روان شد و روان شد به حرم روح کرم بر روی دوشش علم و دوش دگر مشک برد رشک به هوهوی دم تیغ ابالفضل / سپاهی که فراری است و کاری است به هر کس که زند زخم و کند اخم تداعی کند از غیرت خود / غرش شمشیر علی شیر خدا را... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم به هر جایی که رو کردم، فقط روی تو را دیدم.. تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا تو را در واژه‌های سبز رنگ «ربّنا» دیدم تو را در آبشارِ وحیِ جبرائیل و میکائیل تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم تو را دیدم که می‌چرخید گِردت خانهٔ کعبه خدا را، در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم شبیه سایهٔ تو، کعبه دنبالت به راه افتاد تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم در اوج کبر و در اوج ریای شام، ‌ای کعبه! تو را هم‌شانه و هم‌شأن کوی کبریا دیدم دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریهٔ زهرا! تو را محکم‌ترین تفسیر راز «انّما» دیدم هجوم نیزه‌ها بود و قنوتِ مهربان تو تو را در موج موج «ربّنا» در «آتِنا» دیدم تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه تو را با حلق اسماعیل، هر شب هم‌صدا دیدم همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد تو را بر دامن زهرا و دوش مصطفی دیدم تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت تو را در چاهِ غربت هم‌نوای مرتضی دیدم سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند و من از کربلا تا شام را «غار حرا» دیدم به «یحیی» و «سیاوش» جلوه می‌بخشد گل خونت تو را ‌ای صبح صادق با «امام مجتبی» دیدم تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم ت شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر تو را وقتی که در فریاد «اَدرِک یا اَخا» دیدم تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی به غیرت پا به پای زینب کبری تو را دیدم دل و دست از پلیدی‌های این دنیا، شبی شُستم که خونت را، حنای دست مشتی بی‌حیا دیدم چنان فواره زد خون تو تا منظومهٔ شمسی که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم تصوّر از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم شعر:علیرضا قزوه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ما را مترسانید از مرگ ما مرد میدان غروریم سر تا به پا عشق و صلابت پا تا به سر شور و شعوریم ما را مترسانید از مرگ شوق شهادت در سر ماست ما با شهادت زنده هستیم این اعتقاد و باور ماست پیروزی توحید حتمی است بر کفر و الحاد جهانی لطف خدا پیوسته باشد با لشگر صاحب زمانی سردارها رفتند اما این بیشه خالی نیست از شیر پرچم نمی افتد روی خاک دارد وطن صدها علم گیر "حب الوطن" ایمان محض است این سرزمین را دوست داریم ایران ما پاینده باشد در پای میهن پایداریم ۱۴۰۴/۳/۲۸ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کیست شرح بلا بگوید باز قصه ی کربلا بگوید باز غربت نینوا بگوید باز از رقیه بپرس می داند حال آواره ای که دربدر است مثل مرغی شکسته بال و پر است پیش او روی نی سر پدر است از رقیه بپرس می داند سیلی و تازیانه ی دشمن صد کبودی کنار هم بر تن نیمه ی شب ز ناقه افتادن از رقیه بپرس می داند چاره هایی که گشت بی چاره گوش پاره شکسته گوشواره کودکان یتیم و آواره از رقیه بپرس می داند سوزش سنگ های از لب بام سیلی و تازیانه و دشنام کوچه کوچه ز کربلا تا شام از رقیه بپرس می داند آنچه خواهی ز ماجرای سفر از غم و سختی و بلای سفر از شب و روز و لحظه های سفر از رقیه بپرس می داند شعر: کمیل کاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ياد خرابه كرده دل من كجاست اشك بر غربت سه ساله مولا رواست اشك دردانه‏اى كه باغ و بهار حسين بود زهرا جمال ، صبر و قرار حسين بود بوى بهشت داشت نفسهاى خسته اش گل كرده بود آبله در پاى خسته اش پاى آبله شكسته پر و بال مانده بود ديگر نفس نداشت ز بس روضه خوانده بود كنج خرابه خواب پدر ديد و گريه كرد گلبوسه از گلوى پدر چيد و گريه كرد آشفت خواب او اثرى از پدر نديد يلداترين فراق رقيه سحر نديد قلب يتيم را شرر غم نشان گرفت ويرانه شد حسينيه و او زبان گرفت بابا بيا كه جان رقيه به لب رسيد بس روزها كه بى گل رويت به شب رسيد اعجاز كن دو مرتبه‏ اى اعتبار حق خورشيد من طلوع كن از مشرق طبق بار فراق را به چه سختى كشيده ام پاى آبله به كنج خرابه رسيده ام رويم كبود سيلى و مويم سفيد شد از زندگى سه ساله تو نااميد شد پهلو شكسته فدكم مثل مادرت ديوار مى‏كند كمكم مثل مادرت در اوج درد عمه به فرياد من رسيد هرجا نياز بود به امداد من رسيد امشب بيا كه شمع خرابه شود سرت پروانه شكسته پر توست دخترت بابا بيا و دختركت را بغل بگير گلبوسه‏اى ز صورت قند و عسل بگير شعر: کمیل کاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
بعد از چهل روزِ غربت شد ناله‎ام نینوایی در اربعین شهیدان زینب شده کربلایی از کربلا کوفه و شام در کوه و دشت و بیابان با دست بسته شکسته رفتم به عشقت حسین جان پیغام کرببلا را منزل به منزل رساندم کشتی بی ناخدا را آخر به ساحل رساندم خیز ای برادر بگویم با من اسارت چه کرده با این دل خسته ی من داغ و جسارت چه کرده اصلا چرا من بگویم خود شاهد قصه بودی دروازه ی شام و بازار ، کوچه ی تنگ یهودی آتش روی پیکرم ریخت ، ای وای بال و پرم ریخت در موج تهدید و تهمت ، سنگ جفا بر سرم ریخت آتش به سامان شب زد ، هر خطبه ی آتشینم اکنون کنار مزارت ، من زائر اربعینم شعر:کمیل کاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
آمدم از سفر شام حسین زخمی سنگ لب بام حسین شهر در شهر نثارم کردند جای گل طعنه و دشنام حسین خطبه با نام تو خواندم همه جا بردم از سوی تو  پیغام حسین قصه ی کرببلا را بنگر که رساندم به سرانجام حسین پرچم تو همه جا بالا رفت کوری دشمن اسلام حسین بر روی نیزه که قرآن خواندی  شد دل زینبت آرام حسین عزت هر دو جهان می یابد هر که در پای تو زد گام حسین شعر:کمیل کاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
قافله خسته از سفر آمد با دلی خون و چشم تر آمد زینب از کربلا شکسته که رفت حال اما شکسته‌تر آمد داستان اسارت و کوفه قصه ی شام غم به سر آمد وای از این چهل شب اندوه خوب شد عاقبت سحر آمد مادری مثل شمع آب شده داغدار غم پسر آمد دختری با هزار شکوه ز درد به سر تربت پدر آمد چنگ بر سینه زد رباب از غم مو پریشان و خون جگر آمد یا حسین ای حقیقت توحید قاصد نور ، خوش خبر آمد خیز از جا برای استقبال کاروان تو با ظفر آمد شعر:کمیل کاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝