eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
45 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ⚫️⚫️⚫️⚫️ ده مرتبه همه با هم: "بعلی....علیه السلام" سِرّ شب قدره...باور کن عرش خدا به لرزه می افته... ده مرتبه:"بفاطمة...سلام الله علیها" در خونه ی کریم بریم...ده مرتبه:"بالحسن...." حسین....رحمة الله الواسعه....ده مرتبه:"بالحسین....علیه السلام" ده مرتبه:"بعلی بن الحسین...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بجعفر بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بموسی بن جعفر...علیهماالسلام" *ملت ایران زیر سایه امام رضاست...اینجا مملکت امام رضاست... ده مرتبه:"بعلی بن موسی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بعلی بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بالحسن بن علی...علیهماالسلام" *هر کجایید قبل از اینکه خدا رو به امام زمان قسم بدید، یابن الحسن! کجا داری امشب برای ما دعا می کنی؟ من همه بدبختیم اینه تو رو فراموش کردم... تو رو یاد نمی کنم اینطوری شدم... مردم همه با هم بگید: "یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح اغثنا...یا اباصالح اغثنا..." مرحوم آیت الله ناصری از خدمتشون پرسیدن: چه کار کنیم دلامون برای امام زمان آماده بشه؟ فرمودند" این ذکر خیلی پروازتون میده تا کنار امام زمان... "یا اباصالح ادرکنا ادرکنا، یا اباصالح اغثنا اغثنا...." ده مرتبه از سویدای دل صدا بزن:"بالحجة...علیه السلام" همه با هم دستات رو بیار بالا...قرآن هم رو دستت بگیر... امشب فقط همین رو میخوام... امام زمان بیاد همه مشکلات حل میشه... امشب ما برای کدوم گناهانمون توبه کردیم؟ فقط گناهان شخصیمون؟ ماها یاد گرفتیم فقط برای گناهان شخصیمون استغفار می کنیم... والله گناهان اجتماعی هزاران بار خطرناک تره... پیغمبر اکرم وقتی فرمان دادند از مکه هجرت کنید... حالا خونه زندگی دارند تو مکه... کجا بریم یا رسول الله؟ زن و بچه و مال و منال و خونه زندگیمون اینجاست...کجا بریم؟ پیغمبر اکرم فرمودند: دستوره، باید بریم... همه هجرت کردند...اومدند کجا موندند؟ تو کوچه و خیابون‌‌‌.... طرف که صاحب خونه و زندگی بود... اومدند کنار مسجد...شدند اصحاب صُفّه... زن و بچه تو کوچه... امتحان انصار چی بود؟ یه اتاق‌‌... دو تا اتاق بیشتر نداره... پیغمبر اکرم فرمود: برید یکیش رو بدید.. پرده بکشید نصف اونا نصف شما... پیغمبر اکرم گاهی می آمد کنار این بندگان خدا... می نشستند روی سکو زیر آفتاب... غذا نداشتند که... پیغمبر گاهی اوقات خرما می آورد... میگفتند یا رسول الله! چند روزه غذا نخوردیم... حالمون خوش نیست... می فرمودند:صبر کنید... خدا بزرگه... بعد از من بعضی هاتون به مال دنیا می رسید... خواست خوشحال بشه، پیغمبر چنان مذمتی کرد... یکیشون اونقدر تحت تاثیر بود که گفت ازدواج نمی کنم نه خونه میسازم... میرم تو بیابونا زندگی می کنم... اینکه شما گفتید... پیغمبر بهش فرمودند: پس چطور میخوای امربه معروف و نهی از منکر کنی؟ فهمیدی یعنی چی؟! یعنی همه دین در این اجمتماعی بودنه... اینکه میگن شب قدر،م ومنین کنار هم جمع بشن،دعا کنند... چون تکی دعا نمیشه...نمی صرفه... برای اینا توبه کردی؟ امشب توبه کردی خدایا من چقدر دل سوزوندم؟ ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🔶اقسام روضه🔹 👈ادامه نمونه ی روضه احساسی که قول داده بودیم خدمتتون ارائه بدیم🌺 روضه حضرت علي اكبر(ع) علي اكبر از پدر اجازه ميدان گرفت. (شيخ جعفر شوشتري مي­گويد امام بر خلاف آنكه براي اجازه دادن به اصحاب قدري معطل مي­كرد، به علي اكبر بلافاصله اجازه ميدان داد) پس امام نگاه مأيوسانه اي به او كرد و چشمان خود را به زير انداخت و اشك ريخت و سپس فرمود: « بارالها گواه باش جواني كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبر بود به جنگ اين مردم رفت. که هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مي­شديم به اين جوان نگاه مي­كرديم.» سپس به فرياد بلند صدا زد: « اي پسر سعد، خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا قطع كردي.» حالا که می روی جگرم را نگاه کن این چشمان محتضرم را نگاه کن در این لباس ها چقدر دیدنی شدی زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو افتادگی بال و پرم را نگاه کن باور نمی کنی که علی پیر تر شدم پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن اصلا بیا بجای تمنّا جرعه ای شرمندگی چشم ترم را نگاه کن بعد ار تو فصل، فصل دلم بی قرار شد بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد پس از شهادت علي اكبر (ع) امام آمد تا به بالينش نشست، صورت به صورت علي گذاشت و فرمود: «خدا بكشد گروهي كه تو را كشتند بعد تو خاك بر سر دنيا باد.» «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً» علي جان، از غم و غصه دنيا راحت شدي ولي پدرت را تنها گذاشتي . 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🖤🖤🖤 *اومد بالا سرِ عمو ايستاد، چند نفر اومدن به قصد جدا كردن سر مقدس ابي عبدالله، يكي شون اِبن كعب ملعونِ، وقتي عبدالله اومد ديد اين نانجيب شمشير كشيده ميخواد سر عموش رو جدا كنه، فرمود: " يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟" آيا ميخواهي عموي من رو بكشي؟ مگه عبدالله مُرده باشه، دستش رو جلو آوُرد، همچين كه نانجيب شمشير رو پايين آوُرد، استخون دست كه شكست، مثل اينكه يادِ مدينه افتاد، يه مرتبه ديدن صدا ميزنه: "وا اُمّاه!..." از سخت ترين لحظه ها براي ابي عبدالله جون دادنِ عبدالله تو بغلش بود، وقتي حرمله ي نانجيب آخرين تير رو در كمان گذاشت، گلوي عبدالله رو نشونه گرفت، چنان نانجيب تير رو زد، گلو به سينه ي عمو دوخته شد، خون تو صورت حسين پاشيد... تا قبل از اينكه عبدالله بياد دستور ابي عبدالله بود كه زينب برگرد خواهرم، برو به سمت خيمه ها اين صحنه هارو نبيني، ان شاءالله اين صحنه رو هم عمه نديده باشه، اين بچه رويِ سينه ي حسينِ، يه مرتبه ده تا اسب رو نعل تازه زدن، حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦• دستت افتاده، لب افتاده... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🖤🖤🖤🖤 *نانجيب گفت: گناهِ اولين و آخرين به گردنم باشه اگه داغش رو به دلِ مادرش نذارم... عَمر بن سعد اَزُدی قسم خورد، گفت: ميرم سر از بدنش جدا ميكنم... يه عده كربلا عثماني مذهب بودن، كينه داشتن جنگ جمل از امام حسن، تا قاسم گفت: "إن تنکرونی فأنا ابن الحسن" ديدن يك به يك نميتونن حريفِ قاسم بشن، همه دورش رو گرفتن، اينقدر سنگ بر بدنِ قاسم زدن، توي اين سنگ باران كسي كه نه خود داره و نه زره داره، وقتي سنگ ميزنن بايد جلوي صورتش رو بگيره، در همين حين يه نانجيبي با شمشير و نيزه زد، قاسم رو از روي اسب انداخت، يه وقت صداش بلند شد: عموجانم!... حالا ابي عبدالله خودش رو به عجله رسونده، اما چه لحظه اي حسين رسيد، ديد نانجيب بالا سرِ قاسم نشسته، همين عَمر بن سعد اَزُدی نانجيب موهاي قاسم رو گرفته، ميخواد سر از بدنش جدا كنه، يه وقت ابي عبدالله مثل باز شكاري خودش رو رسوند، دست نانجيب رو با شمشير قطع كرد، صداي نحس عَمر بلند شد، قومش اومدن اين نانجيب رو نجات بدن، همه با اسب ها اومدن، يه وقت ديد يه صداي ضعيفي از مابينِ سپاه اسب ها بلند شد، عمو جان! ديگه شكلِ مادرت شدم، استخوان هاي سينه ي من هم شكست... همه بايد يه جوري ارث ببرن از فاطمه، چرا كه دوميِ ملعون به معاويه نوشت، اومدم پشت در صداي نفس كشيدن هاي فاطمه رو ميشنيدم چنان با لگد به در زدم، صداي شكستن استخوان هاي فاطمه رو شنيدم... لذا هم قاسم استخوانهاش شكست، هم ابي عبدالله...* دستت افتاده، لب افتاده و سر افتاده عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده همه با چکمه ی جنگی ز تنت رد شده اند ! بس که امروز تنت بین گذر افتاده پشت لب های تو دیگر پسرم سبز شده روی خشکیِ لبت خون جگر افتاده چشم های حسنیِ تو نه بسته ست نه باز ! هر کسی دیده تو را یاد پدر افتاده باز انگار علی رفته اُحد برگشته باز انگار رویِ فاطمه در افتاده ! *اگر توي گودال ده اسب رو نعل تازه زدن، ديگه ابي عبدالله هم جون نداشت و هم سر نداشت، اما قاسم افتاده، ابي عبدالله اومد بالا سرش...گفت:* آسمانی شده ای که پُر ماه است عمو به رویت سُمّ فرس ها چقدر افتاده مشتری های تو با سنگ خریدند تو را عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده … سید پوریا هاشمی *شب عاشورا ابي عبدالله جايگاه رو داره به همه ي اصحاب نشون ميده، ديدن قاسم از جا بلند ميشه، عمو جان! منم فردا هستم بينِ اينها، فرمود: آره هستي قربونت برم... دوباره بلند شد: عموجان! منم كشته ميشم؟ ابي عبدالله سئوال كرد: قاسم جان! مرگ در نظرِ تو چه جوريه؟ سريع گفت: "اَحلَی مِنَ العَسَل"... ابي عبدالله فرمود: هم تو كشته ميشي و هم شيرخواره ي من شهيد ميشه، يه وقت از جاش بلند شد قاسم، گفت: مگه پاشون به خيام باز ميشه؟.. فرمود: آري چون هيچ مردي توي خيمه ها نمونده....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦•روی برگشت ندارد به حرم... و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🖤🖤🖤 روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد  چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته   طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند   پدر پیر خجالت زده مضطر گشته   نه فقط خیمه که از حالت واله شدنش  دیده ی لشگر کوفه به خدا تر گشته    * گفت: اگه آبش نديد مي ميره، آبش بديد هم ميميره...*   آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد!؟  رفتنی بود دگر غنچه ی پرپر گشته   آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند  پاسخ خواستنش خنده ی لشگر گشته   *اين نامردا كه آب رو به روي ابي عبدالله بستن، هلهله مي كردن يادشون رفته بود كوفه خشكسالي شد بود اومدن خونه ي اميرالمؤمنين، گفتن:آقاجان! تا حالا كوفه اينجوري خشكسالي نشده، يه كاري كنيد، مولا ميخواد يه جوري اينا رو نمك گير كنه، مديون حسين بشن، فرمود: حسينم رو خبر كنيد بياد، ابي عبدالله اومد، روايت ميگه: تا ابي عبدالله دست به آسمون بلند كرد، چنان باراني باريد كه نظيرش نباريده بود، همه دور حسين حلقه زدن، گفتن:حسين جان! ان شاءالله يه روز برات جبران مي كنيم، جبران هم كردن، نگذاشتن حرفهاي حسين تمام بشه، زود جبران كردن، يه وقت ديدن بچه داره روي دست حسين بال بال ميزنه... يه وقت ابي عبدالله نگاه كرد"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"*   به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت   داغ این طفل ولی چند برابر گشته   آه از تیر بزرگی که به حلقومش خورد  آه از آن بدن کوچک بی سر گشته    آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد   حرمله از همه انگار که بهتر گشته  ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦• فرقةٌ بالسيوف... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری 🏴🏴🏴🏴 همين نافع بن هلال نزديك خيمه ي حضرت شنيد عمه ي سادات زينب كبري ميگه: حسين جان! اصحابت رو آزمودي يا نه؟ پات مي ايستن يا نه؟ من دلشوره دارم، فرمود: زيبنم! اصحاب من بهترين اصحابن، نافع اين حرفارو شنيد، دوان دوان اومد پيشِ حبيب، گفت: خاك بر سرمون شده، هنوز دخترِ فاطمه به وفاداري ما شك داره، حبيب اصحاب رو جمع كرد، اومدن دَمِ خيمه ي زينب، بي بي جان! فردا شما فقط نظاره گر باش، اينقدر در ركاب برادرت شمشير مي زنيم، شمشيرهامون كُند بشه، يك به يك در ركاب حسينت جونمون رو ميديم، خيالت تخت باشه، ابي عبدالله فرمود: زينبم! برو از حبيب تشكر كن؛ بي بي اومد، از حبيب تشكر كرد، ممنونم كه داداشم رو تنها نميگذاري؛ حسينم غريبه... من ميخوام بگم: حبيب! مسلم! زهير، اي والله به وفاتون، اما مثل عصر فردا كجا بوديد، وقتي حسين تكيه به نيزه شكسته زد؛ صدا زد: يا حبيب! يا مُسْلِم بن عَوْسَجَه! يا زهير! پاشيد ببينيد ديگه كسي برام نمونده، يه نانجيبي اين صحنه رو ديد؛ گفت: حسين! تو هنوز زنده اي؟ پاشو دارن ميرن سمتِ خيمه ها... بخدا برا حسين سخته هنوز زنده باشه ببينه دارن دستاي رقيه رو مي بندن، ابي عبدالله فرمود: اگه دين نداريد اما آزاده باشيد، اول بياييد كارِ من رو تموم كنيد، از صبح اصلا حرف حسين رو گوش ندادن، همش هلهله كردن، شمرِ ملعون گفت: راست ميگه، برگرديم گودال، كارِ حسين رو تموم كنيم" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پيرمردها قربة الي الله با عصا ميزدن، اي حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ▪️▪️▪️ آسمون چشمای تو داره واسه من میباره مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره جیگر پاره کجا و اون گلوی پاره پاره بدن حسن کجا و بدنی که سر نداره خداحافظ برادرِ غریب من خداحافظ گریه نکن برا حسن خداحافظ.. آسمون میزنه پر پر واسه لحظه های آخر گریه های دو برادر روی آغوش پیمبر * افتادن رو سینه ی پیغمبر. دقت کن، حالا...* یاد اون شبی که باید هر دوشون با دل مضطر توی گریه سر بذارن به روی سینه ی مادر *داشتن نگاه میکردن دیدن علی داره آخرین بند کفن رو می بنده. امیرالمومنین دید بچه ها دارن دق میکنن. فرمود: بیاید، بیاید با مادر وداع کنید. یکی یمین یکی یسار، هر دو افتادن رو سینه ی مادر. چشم حسن و حسین بهم دیگه افتاد. هر دو دارن گریه میکنن. یکی میگه مادر اگه جوابمو ندی می میرم. یکی میگه مادر اگه جواب ندی روح از تنم میره. بابا! وقتی جون داشت دستاش بالا نیومد. چرا...* سر آن ضربه که زد بازوی تو درد گرفت چه قَدَر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت دردم این است مغیره به علی می خندد آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد *یه وقت دیدن بند کفن وا شد. دستای آسیب دیده بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن. آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسنو تیرباران کردن. وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد. آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه تاختن...بگو حسین...* روضه و گریه برا تو نداره تمومی آقا مطمئنم توی هیأت که تو روبرومی آقا من مثه یوسف زهرا برا تو مشکی پوشیدم روز تاسوعا گذشته ولی من تو رو ندیدم *بریم بین الحرمین..* سلام آقا!.. *تو رو امام حسین علیه السلام اینی که من میگم اگه یاد ساعت وداعت افتادی که اینجوری یه نگاه کردی دستو آوردی بالا. به گنبد امام حسین نگاه کردی با امام حسین چی گفتی؟ من میگم، اگه اینه حقشو ادا کن..* سلام آقا سلام من به پرچمت حلالم کن اگه نمُردم از غمت *اونی که زودتر از همه تو گریه برا تو جون داد رقیه بوده. اما زینبم زیاد عمر نکرد. ربابم زود از دنیا رفت. حلالم کن اگه نمُردم از غمت آقاجان... آقاجان نکنه سال آخرم باشه. همین شبا با پیرهن مشکیم باید خداحافظی کنم. آیا اجازه داره بگم پیرهن مشکیمم با من تو خاک قبرم بذارید..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ⏬⏬⏬
|⇦•و دستان علی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی 🥀🥀🥀 علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت:، نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟ همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است.که بازوش شکسته است. علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد  *شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها شما فقط کارتون امشب همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟ من و اسماء این بدنو غسل میدیم فقط شماها کارتون این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچه ست الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه،زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهنو یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یه شبی این غسل به دردش میخوره زن غساله اومد این بدنو غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدنو غسل نمیدم همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..* «اسماء بریز آب روان بر روی گل برگ گلم» علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•و دستان علی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی 🥀🥀🥀 علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت:، نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟ همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است.که بازوش شکسته است. علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد  *شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها شما فقط کارتون امشب همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟ من و اسماء این بدنو غسل میدیم فقط شماها کارتون این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچه ست الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه،زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهنو یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یه شبی این غسل به دردش میخوره زن غساله اومد این بدنو غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدنو غسل نمیدم همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..* «اسماء بریز آب روان بر روی گل برگ گلم» علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•زمین خوردن من‌. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس واعظی 🥀🥀🥀 یل خیبر اینقدر گریه نکن جلوی در اینقدر گریه نکن *هی جلوی درو نگاه نکن دنبال چی میگردی؟ اون میخ در رو رها کن اون خون رو دیوار رو رها کن علی گریه نکن* من از اشک مردانه دق می‌کنم همین گوشه‌ی خانه دق می‌کنم مگر مُرده باشم تو گریه کنی زمین خورده باشم تو گریه کنی زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلاً فدای سرت بر آن خون دیوار خیره مشو به تیزی مسمار خیره مشو *حالا میخواد آروم کنه علی رو حالا میخواد دلداری بده * به جان علی پهلویم بهتر است عزیزدلم بازویم بهتر است تو حرف از مدینه شنیدی علی سر من خجالت کشیدی علی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2