↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#متن_روضهٔ⏬
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
روضه ایام شهادت حضرت زهرا
سلام الله علیها🖤
تنطیم واجراء#آرامش
Eitaa.com/navayehzakerin2
دعای فرج⬇️
بسم الله الرحمن الرحیم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یا صاحب الزمان ۲
اجرومزد همه شمابابی بی دوعالم، فاطمه سلام الله انشالله همتون جاجت روا بشید🙏
رباعی⬇️
#حضرت_زهرا_س_مدح
هر کوچهی ما پیام زهرا دارد
راهی به فراز بام زهرا دارد
بر طاق فلک نشیند از قدر و شرف
هر منطقهای که نام زهرا دارد
✍ #سیدمحمد_رستگار
فرقی نکند کدام سو بنشینید
هرجا شده در مجلس او بنشینید
در روضهی فاطمه مقید باشید...
با حال خضوع و با وضو بنشینید
✍ #سیدمجتبی_شجاع
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل⬇️
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشکِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاک را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
📝 #سیدرضا_مؤید
زمزمه⬇️
زهرااااا جاااان...زهرااااجاااان..
Eitaa.com/navayehzakerin2
«زمزمه:سبک ای نورقلب عاشقم»
⬇️⬇️⬇️⬇️
ای شمع نیمه جان من..
درگرد بسترتو...
همچون پروانه ای ببین..
میگردد دخترتو...
برخیزو بوسه ای دگر،براین،دردانه بزن
زهرازهرا بیا سر،زینب راشانه بزن...
خورشیدشفق پیروهن!😭
ای ماه گرفتهٔ من!!😭
ازپیش من مرو😭
زهراتوپناه منی..
گرمی ده آه منی..
ازپیش من مرو😭
لاله ی نیلی و زردم برخیز..زهرا
بی تو من شعله دردم برخیز،زهرا
😭🖤😭🖤
ای نورقلب عاشقم😭
شمع این خانه تویی😭
زهرا زهرا مرو مرو😭
لطف کاشانه تویی😭
ای خوب مهربان من😭
یارنه ساله ی من😭
یاس نیلوفری شده😭
ای پرپرلاله ی من😭
فاطمه...⬇️
ممنونم اگر نروی...
میمیرم اگربروی..
ازپیش من مرو...😭
ای نخل بریده ثمر..
ای مادرکشته پسر
ازپیش من مرو😭
لاله پرپر شده ام زهرا.. برخیز!
من هم بی مادرشده ام زهرا..برخیز!
⬇️⏬⬇️⏬⬇️⏬
(حذف هشتک نوای ذاکرین و مختصات آن جایزنیست)
االتماس دعاااخادم الذاکرین#آرامش
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#متن_روضهٔ⏬
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مصائب_بعد_از_شهادت
#امام_زمان«عج»
تنطیم واجراء#آرامش
Eitaa.com/navayehzakerin2
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
⏬⏬😭🖤😭🖤
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
رباعی⏬
#امام_زمان_عج_مناجات
ظلم است و جهان فقط تو را می خواند
بیداد زمان فقط تو را می خواند
دنیای نفس بریده از کفر و دروغ
با هر ضربان فقط تو را می خواند
شاعر: #حسن_کردی
یابن الحسن....یابن الحسن...
⬇️⬇️
#مناجات_امام_زمان«عج»وروضه فاطمیه
⬇️⬇️
الاکه صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره فاطمیه آمده چرا نمی آیی؟
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تورا طلب کند این دیده های دریایی
کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه روضه خوان های زهرایی
برای گریه به غمهای مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم مطمعنم اینجایی
ای آقا....مولاجان....
شنیده ایم زمین خورده است مادرتان
در آن دمی که به در خورد ضربه ی پایی
هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را
خدا لعنت کنه اونایی که اول بار ظلم کردند...😭😭
جان علی بادا سلامت! جان من هیچ
هرکار کردم من به عشق یار کردم...
پیر گشتی آخرش پای علی، ماه علی!
بی تو میمیرد علی، برخیز همراه علی!
زهرااااجااان.......
Eitaa.com/navayehzakerin2
زمزمه⏬
شبایی که بیتاب و بیطاقتی
یکی هست خیالت رو راحت کنه
به اونا که مادر ندارن میگم
خدا مادراتونو رحمت کنه
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
میگن مادرا وقتی بغض میکنن
نمیتونی از بغضشون بگذری
هزار سالَم از رفتنش بگذره
خدا میدونه سخته بی مادری
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
تا حالا شده مادرت اشکشو
زیر چادرش از تو پنهون کنه؟
نفهمی چقدر غصه داره دلش
فقط درد و با گریه درمون کنه
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
اگه رو دلت حسرته مادره
بشین پای این روضهها گریه کن
تاحالا کسی گفته تو روضهها
دیگه داد نزن بی صدا گریه کن۲
آااااخ...
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
گرفته دلم هق هقه تو صِدام
خدا این غمو تو دل انداخته
شنیدم جلو چشمای دختری
باباش تابوت مادرو ساخته
ای مادر ای مادر.....
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
😭😭
بذار از حال علی بگم
😭😭
بابا نیمه جون از پا افتاده و
لباس سیاهو به تن میکنه
نمیتونه باور کنه پهلوون
داره زندگیشو کفن میکنه
یا زهرا یا زهرا مرو فاطمه ۴
⏬⏬
#رباعی_پایانی_مجلس⬇️
دردیست به سینهاش که بی تسکین است
در خویش شکسته، ساکت و غمگین است
از سرخی روی یاس میشد فهمید
پاییز چقدر سیلیاش سنگین است!
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
صل الله علیک با آل رسول لله...
⬇️⏬⬇️⏬⬇️⏬
(حذف هشتک نوای ذاکرین و مختصات آن جایزنیست)
االتماس دعاااخادم الذاکرین#آرامش
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#متن_روضهٔ⏬
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مصائب_بعد_از_شهادت
#امام_زمان«عج»
تنطیم واجراء#آرامش
Eitaa.com/navayehzakerin2
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
علیهاالسلام
تا شب به مسیر صبحدم راه گرفت
سرتاسر صحنِ سینه را آه گرفت
دستی _که شکسته باد_ آمد بالا
"خورشید" میانِ کوچه ناگاه گرفت
✍ #ابراهیم_سنائی
🖤😭🖤😭🖤😭
دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
سری به غمکدۀ دردپروری بزنیم
خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
بیا به خانۀ بیفاطمه سری بزنیم
ز کوچههای مدینه یکی یکی گذریم
به خانهای که درش سوخته دری بزنیم
نشد گلی ببریم از برای بیمارش
گلاب اشک به برچیده بستری بزنیم
به خانۀ علی از گریه محشری برپاست
بیا که خیمۀ ماتم به محشری بزنیم
کسی به گِرد یتیمان او نمیگردد
بیا به شیوۀ پروانهها پری بزنیم
حسین را به نوازش دلی به دست آریم
دوا به زخم دل از دیده تری بزنیم
ز دید فاطمه، ای"رستگار"! سنگدلی است
اگر که زخم به بال کبوتری بزنیم
یا فاطمة الزهرااا...بافاطمة الرهرااا..
#سید_محمد_رستگار
Eitaa.com/navayehzakerin2
گریزروضه 😭🖤⏬
*همه جا غصه ی ما رو می خوردن!
از پسرش که تو گودال غصه ی ما روخورد تا مادرش که تو بستربود، چقدر دست به دعا بلند می کرد... شیعیانشو دعا می کرد...
وقتی پیغمبر وارد شد دید بی بی داره گریه میکنه فرمود: چی شده؟!
دخترم! عزیز دلم!
عرضه داشت باباجان!بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه،حضرت فرمود: این که چیزی نیست تو هم که در رحم مادرت خدیجه بودی حرف میزدی دلداری میدادی اون موقعی که همه زنها مادرتو تنهاگذاشته بودن تو به مادرت، دلداری میدادی. آره بابا، من دلداری میدادم ولی این بچه یه حرفایی میزنه...هی داره میگه: أناالغَریب..بابا مگه بچه ام غریبه؟!آخه من که هستم باباش علی که هست، داداشش حسن که هست. نه دخترم!
چرا گریه میکنی؟بابا جان از امروز یه حرفایی میزنه.هی میرم آب میخورم فایده نمیکنه هی بیشتر میگه أناالعَطشان ... خبریه؟دخترم نگران نباش، حالا پیغمبر میخواد دلداری بده.نگران نباش چیزی نیست دخترم! نه بابا یه چیزایی هست که شما به من نمیگین.پیغمبر شروع کرد روضه بخونه.. دخترم! یه روزی میاد کربلا، روضه ها رو پیغمبر خوند بی بی گریه می کرد.روضه خون پیغمبره،گریه کن حضرت زهراست. گریه ها که تموم شد صدا زد: باباجان! کسی هست برا حسینم گریه کنه یا نه؟ پیغمبر فرمود: دخترم یه عده ای از امت من میان برا پسرت داد میزنن گریه میکنن. میگه همونجا بی بی، دست به دعا بلند کرد گفت :باباجان!حالا که امتت برا حسینم سنگ تموم میزارن منم میخوام براشون سنگ تموم بزارم.بابا! میشه از خدا بخواهی من این امتو شفاعت کنم؟؟شفاعت گریه کنای حسین، گردنِ من باشه..
قیامتم میاد اون لحظه ای که وعده محقق میشه بی بی میاد. حالا موقع شفاعته، بی بی اومده، صدا میزنن چشمارو ببیندید. چه خبره؟ ناموس خدا میخواد وارد بشه، همه باید چشما رو ببندند. حبیبه ی خدا فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) میخواد وارد بشه. کسی نباید قد و بالای این خانومو ببینه، بی بی میاد وارد محشر میشه. موقع شفاعته، قول گرفته از باباش، شفاعت گریه کنای حسینش و میکنه، وقتی وارد میشه پرِ چادر و کنار میزنه، یه سر بریده رو دست میگیره، صدا میزنه بیاید...
بافاطمه تارهرااا......😭😭
⬇️⏬⬇️⏬⬇️⏬
(حذف هشتک نوای ذاکرین و مختصات آن جایزنیست)
االتماس دعاااخادم الذاکرین#آرامش
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#متن_روضهٔ⏬
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
مناجات وتوسل به امام زمان«عج»
جمعه های بی قراری
تنطیم واجراء#آرامش
Eitaa.com/navayehzakerin2
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فیها طَوِیلا
السَّلامُ علیکَ یابقیَّةَ اللهِ .ٔ..
ای فاطمه را شمیم! کی میآیی؟
جانبخشتر از نسیم! کی میآیی؟
«یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی میتابی؟
«یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی میآیی؟
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
#امام_زمان_عج_مناجات
ای غائب از نظرها، کی میشود بیایی؟!
بُرقع* زِ رُخ بگیری، صورت به ما گشایی
هم دست تو ببوسیم، هم دور تو بگردیم
هم رو نما ستانی، هم رو به ما نمایی
آیا به کوهِ رَضوی؟! آیا به طورِ سینا؟!
آیا به بیتُ الاقصی؟! آیا به ذی طُوایی؟!
در مکه یا مدینه، یا در نجف مقیمی؟!
در شهر کاظمینی؟! یا سُرَّ مَنْ رَآیی؟!
در کعبه در طوافی؟! یا زائر بقیعی؟!
در مشهد مقدس؟! یا دشت کربلایی؟!
جانم شود فدایت، تا بشنوم ندایت
دائم زنم صدایت: یابن الحسن کجایی؟!
تنها مسیح عالم! تنها نجات آدم!
تنها وصیِّ خاتم! تنها امید مایی
ای اِنس و جان سپاهت! محتاج یک
نگاهت
چشم همه به راهت، شاید زِ در درآیی
هم «پرچم حسینی» بر دوش خود بگیری
هم قبر مادرت را، بر شیعیان نمایی
در قلب ما حبیبی، بر زخم ما طبیبی
بر جان ما قراری، بر درد ما دوایی
باشد شعار «میثم»، ای شهریارِ عالم!
کی میشود بیایی؟! کی میشود بیایی؟!
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
Eitaa.com/navayehzakerin2
امام زمان...آقاجانم..مولای من..😭
یا قدیما افتادم با این زمزمه...
😭😭😭😭
یااباصالح المهدی التماس_دعا...🙏
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج..
ابا صالح؛ التماس دعا
#هرکجارفتی_یادماهم_باش
نجف رفتی… کاظمین رفتی
کربلا رفتی؛ یادِ ما هم باش
اباصالح، یا اباصالح
😭😭😭
مدینه رفتی؛ به پابوسِ مادرت زهرا
یادِ ما هم باش
به دیدار قبرِ مخفی؛ از کوچه ها رفتی
یادِ ما هم باش
شب جمعه؛ کربلا رفتی
یاد ما هم کن، چون زدی بوسه
کنارِ قبر ابالفضلِ با صفا، رفتی
یادِ ما هم باش
اباصالح، یا اباصالح… اباصالح، یا اباصالح
😭😭😭
نمازِحاجت که میخوانی از برای فرج؛مسجد کوفه
شدی محرم در مراسمِ حج
یاد منا رفتی؛ یادِ ما هم باش
اباصالح، یا اباصالح… اباصالح، یا اباصالح
االتماس دعاااخادم الذاکرین#آرامش
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#متن_روضهٔ⏬
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن💠
تنطیم واجراء#آرامش
Eitaa.com/navayehzakerin2
#حضرت_زهراسلاماللهعلیها_آتش_و
#هیزم_هجوم_به_بیت_ولایت😭
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
پشتِ درِ خانه هیزمِ شعلهوری
آهِ تو نداشت در دل شهر اثری
ما دربهدرانِ خانهات نشنیدیم
از این درِ بسته روضهی بازتری
✍ #رضا_یزدانی
زهرااااجاااان.....😭
آاااخ....هجوم به خانه و بیت ولایت،
هیزم وآتش ودود...!میخ دروسینه مادرومحسن آاااخ بمیرم!!😭😭
گیرم آتش به جفا، «در» که نباید میسوخت😭
آشیان سوخت، کبوتر که نباید میسوخت😭
آتش اینبار گلستان نشد انگار؛ ولی
باغ و بستان پیمبر که نباید میسوخت
کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم،
وسط حادثه مادر که نباید میسوخت
آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت😭
همهی حاصل حیدر که نباید میسوخت😭
زیر خاکسترِ «در» شعله گرفت آتش باز
خیمهها سوخته، معجر که نباید میسوخت😭
ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه، عصر
چادر خاکی خواهر که نباید میسوخت
از تنور آمده بابا وسط تشت، ولی
اینقَدَر هم دل دختر که نباید میسوخت😭
نه فقط شمع، نه پروانه که در این آتش
سوخت از غُصه دلِ هرکه نباید میسوخت😭
ای وای مادرررای وای مادررر...😭
✍ #محسن_ناصحی
Eitaa.com/navayehzakerin2
گریرروضه⬇️
روضه امشب خیلے سنگینه...
شیعه تا قیامت، با این مصیبت میسوزه
یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا
یه نامردے اومد جلو
صدازد... علے بیرون بیا
زهراے مرضیه حامے ولایته
اومد پشت درب خونه
شاید اینا ببینند دختر پیغمبره
حیا کنند برگردند
فرمود از خدا نمیترسے نانجیب
برا چے اومدید
ما عزاداریم...
نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر...
در رو باز کن...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه...
میدونے چه کردم...
هر چے صدا زدم زهراے مرضیه در رو باز نکرد...
تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا...
أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ
اول با تازیانه...
دختر پیغمبر رو زدم...
گفتم حالا هیزم ها رو بیارید...
دیدم زهراے مرضیه بازم استقامت میکنه...
میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارڪ زدم...
صداے ناله دختر پیغمبر بلند شد...
نزدیڪ بود دلم بسوزه...
اما... یاد کینه هایے که از علے داشتم افتادم و...
با لگد...
محکم به در زدم...
همینجا بود زهراے مرضیه یه جورے ناله زد...
انگار تمام مدینه زیر رو شد...
یا صاحب الزمان
اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم...
تا زهرا در مقابلم قرار گرفت...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض
آے غیرتے ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
میگه از روي مقنعه...
آنچنان سيلي زدم...
گوشواره شكست و روے زمين افتاد..
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
*همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونے عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ ..
Eitaa.com/navayehzakerin2
شور سینه زنی⬇️
ووااای....وووواااای......
اه آتیش
اه مسمار
اه کوچه
اه دیوار
ووااای....وووواااای......
تو کوچه های مدینه تو رو چه بد زدنت
جوری زدن دیگ چیزی نمونده از بدنت
با دست بسته علی رو میبردن و ای وای
فدک رو از تو گرفتن جلو چشم حسنت
ووااای....وووواااای......
با یک هدف میزدن
از هر طرف میزدن
دور سرش دشمنا
با خنده کف میزدن
ووااای....وووواااای......
وای قنفذ
وای مادر
رد میشن
از رو در
ووااای....وووواااای......
غریب و تنها تو کوچه میدادنت ازار
میون بستری و چند ماهیه بیمار
به روی بازوی تو جا غلاف شمشیره
به روی سینه تو جای ضربه مسمار
ووااای....وووواااای......
تار چشاش فاطمه
مادر دلش پر غمه
داره به زیر لبش
ذکر حسین زمزمه
ووااای....وووواااای......
االتماس دعاااخادم الذاکرین#آرامش
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
4_5994486284523929940.mp3
4M
#تحلیل_مداحی
#حضرت_رقیه س
#استاد_حاج_محمد_نوروزی
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#موضوع : تسلط بر شعر عامل اثرگذاری بر مستمع
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#متن_روضه 👇
شامیان خوار مبینید مرا گوشه ی زندان
به خدا من گل گلزار خدابوی حجازم
بگذارید بگریم که شبیه است به زهرا
عمر کوتاه من و گریه ی شبهای درازم
اشک نگذاشت که در آتش فریاد بسوزم
گریه نگذاشت که در سوز دل خود بگدازم
خم ابروی تو محراب نمازم شده است
جان گرفتم به کف از بهر قبولی نمازم
همه خوابند و من غم زده بیدار تو هستم
شاهدم این گلوی بسته و این دیده ی بازم
چه شد آن کودک شامی که مرا زخم زبان زد
تا که در پیش نگاهش به وصال تو بنازم
رنگم از دوری روی تو پریده است وگر نه
من نه آنم که به طوفان بلا رنگ ببازم
ز سیلی صورتم نیلی چو میشد عمه میبوسید
چو رویم شعله میزد اشک می آمد به فریادم
یکی از روزها دخت یزید آمد به دیدارم
نترسیدم به پیشش با وقار کامل استادم
لباسم کهنه بود و طعنه ام میزد کنیز او
ولی من با سکوتم بر همه درس ادب دادم
#متن_روضه
#دیر_راهب
#امام_حسین
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
اجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس و محفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند..
🔸صلی الله علیک یا اباعبدالله .. کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی می دادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
من و جدا شدن از کویِ تو خدا نکند
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم
غلام توام که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
▪️میگن راهبی بوده،شبش خواب عیسی مسیح را میبینند که می گوید:
فلانی مهمانی داری و اون مهمان برای عیسی مسیح خیلی عزیز است باید از او خوب پذیرایی کنی آبرو داری کن..
🔹راهب میگه بلند شدم از صبح هی چشمم به این راه دوخته شده بود قرار یک مهمان عزیز بیاد برای عیسی مسیح باید خوب پذیرایی کنم؛هی نگاه کرد هی نگاه کرد دید نیومد ظهر شد شروع کرد نگاه کردن دم دمای غروب بود دید کاروانی دارد میاد،
جلو جلو اراذل اوباش دارن میان و پشت سر این اراذل اوباش یک آقای رو بستنش به شتری لنگ و پشت سر اون آقا ۸۴ زن و بچه و این ها، چندتا سر به نیزه بلند است..😭
این راهب کمی نگاه کرد دید بچه ها بیشتر به یک سر نگاه می کنند بین این همه سر یک سر خیلی جلوه دارد؛خود راهب نگاه کرد دلش را برد این سر گفت:
▪️این همان مهمان عیسی مسیح است بخدا همان است همانی که عیسی مسیح گفته بود
کاروان نزدیک شد،این ها صدا زدند راهب جاداری ما می خواهیم این جا استراحت کنیم،ما می خواهیم امشب اینجا باشیم.
گفتم: بله جا هست
دیدم خودشان خیمه زدند رفتن شروع کردن غذا آماده کردن اما بچه ها خانم ها پشت دیوار کمین کردند،پناه گرفتند؛
▪️دیدم یک خانمی بین این خانم ها هی داره میگه رباب پچه هارا جمع کن؛کلثوم نذار بچه ها از هم جدا بشن؛
▪️یه دختر بچه هی می گفت:عمه پام درد می کنه،عمه منزل قبلی از کاروان جا موندم بد زدند عمه کمرم درد میکنه..😭
همه را آرام کرد..
راهب میگه:این سر سر کیه؟
گفتند راهب این سر حسین پسر پیغمبره.. 😭
میگه سر را گرفتم گفتم:..من این سر را می خواهم امشب گفتن این جوری نمیشه باید پول بدی؛میگه هرچی پول داشتم جمع کردم دادم به این ها که این سر را یک شب نگه دارم سر را آورد توی دَیر
▪️ شروع کرد با این سر حرف زدن؛ای سر تو کی هستی، خودت رو به من معرفی کن؛هی حرف زد دید جوابی نمی شنوه..
آخر صدازد:خدایا به حق عیسی به این سر بگو با من حرف بزن میگه یک وقت دیدم این لب ها داره به هم می خوره..
میگه گوشم رو بردم جلو ببینم چی میگه؛صدا آمد راهب چی می خوای بشنوی؟
صدا زد شما کی هستید؟
▪️میگه دیدم لب ها دوباره به هم می خوره می خوای من را بشناسی ..
أنا ابن محمد مصطفی(ص)
أنا ابن علی المرتضی(ع)
أنا ابن فاطمه زهرا(س).. 😭
راهب داره گوش میده. یهو لب ها دوباره به هم خورد:
أنا المظلوم،انا الغریب،انا العطشان..😭
یک دفعه دیدند صورت به صورت این سر گذاشت:چرا صورتت خون آلوده؟.. 😭
حرف هاشو زد؛شروع کرد با گلاب این سر را شست و شو دادن،تا صبح با این سر درد و دل کرد..
وقتی صبح شد.کاروان آماده ،منتظر راهب سر را برگردانه؛بعضی از بچه ها میگفتن:..عمه خدا به دادمان برسِ،آن ها که مسلمان بودند با سر بابامون اون جوری کردند،این که مسیحی است چی کار میکنه..
یک وقت دیدن زینب میگه الهی خیر ببینی،خدا خیرت بده راهب..
چی شد مگه عمه؟
پاشید ببینید با باباتون چه کرده..
یا حسین.. 😭
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
ألا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون..
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
#متن_روضه
#تنورخولی
#امام_حسین
#محرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸در روضة الشهداء نقل شده:
خولی سر امام حسین علیه السلام را برداشته روی به کوفه نهاد،او را در یک فرسخی کوفه منزلی بود،و در آن منزل فرود آمد،و زن او از انصار بود،واهل بیت را به جان و دل دوستدار بود
▪️خولی از وی ترسید و سر امام حسین علیه السلام را در آن خانه در تنوری پنهان کرد،زنش پیش آمد که در این چند روز کجا بودی؟
🔸گفت شخصی با یزید یاغی شده بود.به جنگ وی رفته بودیم،زن دیگر هیچ نگفت و طعامی بیاورد تا خولی خورد و خوابید و زن را عادت بود که به نماز شب بر می خواست و آن شب برخاست و خانه را طوری روشن دید که گویا صد هزار شمع و چراغ برافروخته اند
▪️نظر کرد و دید که روشنائی از آن تنور بیرون می آید،از روی تعجب گفت سبحان الله من خود در این تنور آتش روشن نکرده ام و کس دیگری هم نبوده ، این روشنائی از کجاست؟
▪️در آن حیرت دید که آن نور بسوی آسمان میرود تعجب او بیشتر شد ،ناگاه چهار زن دید که از آسمان فرود آمده بالای تنور آمدند،یکی از آن چهار زن به سر تنور رفته و آن سر را بیرون آورده می بوسید..😭
و بر سینۀ خود می گذاشت،و می نالید و میگفت ای شهید مادر و ای مظلوم مادر.. 😭
حق سبحانه و تعالی روز قیامت حق من از قاتلان تو بستاند،و تا حق من ندهد دست از قائمۀ عرش باز نگیرم.. 😭
و آن زنان دیگر بسیار بگریستند و آخر سر را در آن تنور نهاده غائب شدن..
زن انصاریه برخاست و به سر تنور آمده سر را بیرون آورد و درست نگاه کرد، چون حضرت امام حسین علیه السلام را بسیار دیده بود شناخت،نعره ای زد و بیفتاد...😭
#متن_روضه
#اسارت
#حضرت_زینب
#کوفه
#محرم
#
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
▪️کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن ..
یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن ..
ای بمیرم برات بی بی جان ..
▪️یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت میکرده ..
یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. 😭
گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم ..😭
به خدا ما بچه های پیغمبریم ..
آاای حسین ..
صل الله علیک یا اباعبدالله
شاعر: عبدالحسین میرزایی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
❁﷽❁
#متن_روضه
#مناجات_با_امام_زمان
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻#ماهور #خاوران
بیا یابن الحسن دل بی قراریم
پر از بغضیم و هر دم ناله داریم
امام زمان
به یاد مادر پهلو شکسته
روی زانوی غم سر می گذاریم
آقاجان، صاحب عزا شمایید شما باید برای ما روضه بخوانید
بیا یابن الحسن فصل عزا شد
عزای حضرت خیرالنسا شد
بیا با ما بگو با اشک و ناله
چه غوغایی میان کوچه ها شد
من از امام زمان معذرت می خوام آقای من ، ما هر موقع میایم تو روضه ها، مخصوصا روضه های فاطمیه، دلمون پر می زنه برا مدینه، همون مدینه ای که مادر شما فاطمه ی زهرا یه روزی اونجا غریب بود اونجا نفس می کشید اونجا گریه می کرد
یابن الحسن
🔻#ماهور #اوج
دلم می خواد یه شب مدینه باشم
زائر اون شکسته سینه باشم
دلم می خواد پشت بقیع بشینم
قبر غریب مادر و ببینم
اوناییکه مدینه رفتن، میگن آنقدر قبرستان بقیع مظلومه، حتی اجازه نداری اونجا گریه کنی ، آقاجان یابن الحسن، برا چی میخام مدینه رو ببینم؟
دلم می خواد تو کوچه ها بمیرم
انتقام مادرمو بگیرم
من از سیدا عذر می خوام
تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
همونجا که یاس علی چو پژمرد
آه ، حالا میخای گریه کنی روضه بشنو
میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
رو صورتش یه لاله حکاکی شد
فقط اشاره میکنم سادات منو ببخشید
میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد
اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت
🔻#آواز_دشتی
تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد
آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا....
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
✍#مهدی_شریفی
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#دستگاه_ماهور و #آواز_دشتی
#استادحاج_اسماعیلی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#متن_روضه
#امام_هادی_علیه_السلام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
و مَوضِعَ الرِّسالَة وَ مُختَلَفَ المَلائِکة
بِمُوالاتِکُم عَلَّمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا
وَ أصلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا
بِکُم اَخرَجَنا الله مِنَ الذُّلّ
وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَراتِ الکُروب
آن نازنین که وصف جمالش خدا کند
امشب خدا کند که نگاهى به ما کند
آن دلنواز از دل و از جان عزیزتر
باشد که درد جان و دل ما دوا کند
آن چشمه دعا که دعا مستجاب از اوست
آیا شود به حالت ما هم دعا کند
چهارم على ز عترت و نور دل جواد
او چون جواد لطف نماید، عطا کند
پیوند خورده زندگی ما به مهر او
این رشته را نتواند کسی ، جدا کند
ای زاده ی جواد و بسان پدر جواد
مهرت نشد که قهر به سوی گدا کند
تو هم بگو با من....
افتاده ام بدام بلا یا ابالحسن
غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند
🔹نصرانی است متوکل احضارش کرد
هر کی هم متوکل احضارش می کرد ، مرگش حتمی بود راه افتاد اومد سامراء
خیلی هم ترسیده بود، توی راه توی دلش گفت
ما که اعتقادی به امامت مسلمونا نداریم
اما حالا که دارم میرم
بگذار یه تیری توی تاریکی بیندازم
صد سکه نذر امام هادی کرد
توی دلش...
رسید سامراء ، دید اختیار مرکبش رو نداره
مرکب ، کوچه ها رو یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت رسید در خانه ای
زانو زد با خودش گفت اینجا کجاست
منکه غریبم، یه مرتبه در خانه باز شد
قاصد حضرت صداش زد بیا داخل
اینجا منزل امام هادی است تا وارد شد
حضرت فرمود یوسف نصرانی، توی راه نذر ما کردی نذرت رو ادا کن
داری میری نزد متوکل ، نترس آسیبی بهت نمی رسونه
سومین مطلبی که حضرت فرمود
فرمود به ما ایمان بیار
🔸اون هنوز متعجب بود
اسمم رو از کجا می دونه این آقا نذرم رو از کجا میدونه از نیت دلم خبر داد
حالا هم میگه ایمان بیار
هنوز حرفی نزده بود ، حضرت فرمود تو مسلمان نمیشی ، اما خدا به تو پسری میده از شیعیان من میشه
بعد که یوسف نصرانی رفت
حضرت فرمود دروغ میگند اونایی که میگن
محبت ما به داد نصرانی هم نمی رسه
فهمیدی چی گفتم
یعنی حتی غیر مسلمونا ، در خونه ی امام هادی حاجت گرفتند
افتاده ام بدام بلا یا ابالحسن
غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند
▪️چندتا روضه داره امام
حضرت رو بارها تبعید کردند، بارها ریختند توی خونه اش، خونه اش رو تفتیش کردند
بارها زن و بچه اش رو ترسوندند.. 😭
بارها با دست بسته بردنش بارها بردنش مجلس شراب
یه دونه اش رو من اشاره کنم این یه دونه برا مرگ ماها بسه
این آقا مطهَّر به آیه ی تطهیرِ
متوکل ، شبانه او رو احضار کرد ، وارد بزم شرابش کرد
یا صاحب الزمان
شراب به جدت تعارف کردند. 😭
همه تون فهمیدید کجا میخوام ببرمتون
آقا رو وادار کرد اشعاری بخوانند
اشعاری در مذمت دنیا و اهل دنیا ، خواند
نوشته اند متوکل ، متنبه شد جام شراب رو به زمین زد ، عذرخواهی کرد
به چه احترامی این علی بن محمد رو برگرداند
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله
ماه زیارتی ابی عبدالله است، یاعلی بن محمد اگر چه شمارو ، جام شراب تعارف کردند
بزم مِی بردند اما دیگه اهل و عیالتون رو به اسیری نبردند.. 😭
جلو چشمت ، اهل و عیالت رو توی بزم شراب
اما زن و بچه ی ابی عبدالله رو به طنابی بستند.. 😭
در ملأ عمومی نامحرما و دلقک ها
کاری کردند که هرکه وارد مجلس یزید می شد جسارت می کرد.. 😭
آی حسین...
#متن_روضه
#امام_هادی_علیه_السلام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند
بر تو هرکس گریه کرده وقف جنت می کنند
ایها الهادی گدایانِ دَرِ تو تا ابد
بر هزاران حاتم طائی کرامت می کنند
اشک هایی را که در این روضه هایت ریخته
قطره قطره وصل بر دریای رحمت می کنند
سینه زنهای تو با سینه زدن در روضه ات
مثل موسی در میان طور عبادت می کنند
مَردم ایران به یاد صحن نورانی تو
حضرت عبد العظیمت را زیارت می کنند
عده ای با پرچمِ یا هادی ات روز جزا
از تمامی گنهکاران شفاعت می کنند
نام تو دارد جهانی را هدایت می کند
علتش این است برنامت اهانت می کنند
کاش می شد ما فداییِ نگاهت می شدیم
کاشکی در سامرای تو سپاهت می شدیم
ای کلام تو، کلام ناب قرآن، یا نقی!
زنده شد از برکت نام تو انسان، یا نقی!
حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا
واجب عینی شده بر هر مسلمان، یا نقی!
مردم ایران زمین، با احترام و مؤمن اند
کاش جای سامرا بودی در ایران، یا نقی!
با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا
ای کلیدِ اصلی ابواب ایمان، یا نقی!
مَهبطِ وحیی، تو آقا معدن الرحمه تویی
ای مصابیحُ الدجی، ای باب احسان، یا نقی!
ای که اعلامُ التقی هستی وهم کهف الوَری
هرکسی شد نوکرت شد از بزرگان، یانقی!
مُنتهی الحلمی، ستون علمی، ارکان البلاد
ای امام مهربان بهتر از جان، یا نقی!
با گدایی از تو دارم پادشاهی می کنم
مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می کنم
آمدم کُنج حریمت با دوتا چشم تری
آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری
آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو
جان زهرا حضرت هادی مرا هم می خری؟
ای غریب سامرا ای آشنایِ عالمین
تو امام،عسگری هستی و خود بی عسگری
هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است
با ضریح تخته ای ات اشک در می آوری
ای فدای نام تو، جان تمام شیعه ها
ایها الهادی النقی، تو یک علی دیگری
در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا
پادشاهانه نشستی در کنار نوکری
نیمه ی شب ریختند آقا سر سجاده ات
قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری
بردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت
درمیان شعله دست و پای یک مادر نسوخت
گرچه بر روی لبت نامی بجز مادر نبود
روی دوشت کُنده زنجیرِ زجر آور نبود
آمدی بزم شراب و حُرمتت آنجا شکست
در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود
دور تو پر بود از نامردهای سامرا
در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود
دور تو کف می زدند و عده ای باده به دست
سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود
گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی
دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود
جای صدها شُکر باقی، مانده در بزم شراب
خیزران بالا نمی آمد، لبی هم تر نبود
خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان
خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود
*روضه بخونم بلند گریه کنید: آوردنش آقا امام هادی رو تو مجلسِ متوکلِ مستِ لایعقل، نانجیب به حضرت تعارف کرد جامِ شراب رو، حضرت فرمود: گوشت و پوست و خونِ ما از این نجاسات به دورِ، بعد آقا شروع کرد با شعر، حقایقی رو برا متوکل بیان کردن، متوکل جام شراب رو زمین زد، افتاد رو پاهایِ حضرتِ هادی، گفت: انعام بهش بدید، با احترام ببریدش، به آقا گفت: دیگه کاری ندارید؟ آقا فرمود: دیگه من رو تو این مجلس نیارید...
یا امام هادی! آقاجان! شما مَرد بودید تو مجلس شراب...
سکینه خانوم میگه: به عمه ام گفتم: یه پارچه ای بده من سرم رو بپوشونم، فرمود: عزیزم! منم مثل تو هستم، نگاه کردم دیدم همه دارم خیره خیره نگاه میکنن...اینجا ابی عبدالله به فریاد اومد، یه وقت دیدن از توی تشت صدای تکبیر داره میاد، نگاه کردن دیدن لبهای حسین بهم میخوره...چیکار کرد نانجیب؟ چوب رو برداشت اینقدر به لب و دهان حسین ضربه زد...😭
راوی میگه: سر رو که می آوردن نگاه کردم دیدم دندان هاش برق میزنه، اما سر رو که می بردن، دیدم دندانها شکسته...😭
حسین...
شاعر: مهدی نظری