#متن_روضه_شب_عاشورا_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️
لطفاً با وضو و حال مناسب خونده بشه💔🖤
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین خدا، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم شب عاشوراست دیگه …
همه با هم امشب روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت، غریب کربلا
میجوشه خون تو، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه …😭
آقا انگشترشون رو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … 😭
نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیر زدن …
یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید؛ مگه تازه شنیدید، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تو رو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامُ به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …😭
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پا میشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبی ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد به صورت ابی عبدالله ، نامرد قبل از اینکه بزنه دهنشُ باز کرد …
همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیره سر تو رو، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با حربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصا زنون زدن
😭😭
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون …
بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم …
اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره
آاای حسین
لبیک یاحسین