🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری امام حسن علیه السلام
#گریز حضرت رقیه سلام الله
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر ز تب و پر از غم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر منقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادرش خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر
🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
⏪گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار ..امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن هستند
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار تو یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را دیدکه انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید یزید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپر..من
🔸سرش بریده ای با دو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیامبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
(گریز)
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین امام حسین علیه السلام
#روضه روز اربعین
#مداح استاد احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔸من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔸من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔸من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔸هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔸سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔸چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔸من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔸چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔸خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران عزادار بابی بی دوعالم فاطمه زهرا سلام الله انشاالله درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید در روز اربعین حسینی قرار داریم خیلی حالا رفتن اربعین کربلا باشند انشاالله کسانی که تا حالا مشرف کربلا نشده اند به آبروی ابا عبدالله الحسین قسمت بشه چنین روزی کربلا باشند ..
⏪ روضه اربعین بخونم همه شهدا امواتمان فیض ببرند عزاداران بیاین امروز با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا
روز چهلم که میشه بچه ها میاد کنار قبر باباش، برادران وخواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان امام حسین(ع)
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری اربعین وارد کربلا شد.
یا صاحب الزمان.
تا اهلبیت اربعین به کربلا رسیدند
مثل برگهای خزان.
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند.
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت..
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته.
یکی قبر قاسم رو گرفته.
یکی کنار قبر عباس.
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر.
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده.
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته.
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی
بعد از تو با ما چه کردند.
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند.
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند.
بهشون سیلی میزدند.
بزار اینطوری بگم.
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد.
شرمنده حسین جان.
نتونستم کاری کنم.
آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهرت نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/8
#روضه دفتری اما م حسن علیه السلام
#گریز حضرت فاطمه زهرا سلام الله
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشالا به پاره های جگر امام حسن حاجت روابشید
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
⏪حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن مقلب شده این جا برداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر
🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
🔻گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
🔻اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب..
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب در ان مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
یا بقیه الله امام زمان ..
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
🔻گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
اما بزار یک چند خط روضه از مادر سادات فاطمه زهرا سلام الله بخونم همه اموات فیض ببرند
فرمود علی جان شبانه بدنمو غسل بده...
علی جان شبانه بدنمو کفن کن...
علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار....
🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده)
میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید...
میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی...
بلند بلند داره گریه میکنه...
پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ...
آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید....
(سوز)
صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما...
اسماء فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما...
آخ تو میبینی علی را زار و خسته...
وای نمیبینی تو پهلوی شکسته....
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/9
#روضه دفتری اما م حسن علیه السلام
#گریز حضرت فاطمه زهرا سلام الله
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشالا به پاره های جگر امام حسن حاجت روابشید
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
⏪حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن مقلب شده این جا برداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر
🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
🔻گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
🔻اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب..
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب در ان مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
یا بقیه الله امام زمان ..
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
🔻گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
اما بزار یک چند خط روضه از مادر سادات فاطمه زهرا سلام الله بخونم همه اموات فیض ببرند
فرمود علی جان شبانه بدنمو غسل بده...
علی جان شبانه بدنمو کفن کن...
علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار....
🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده)
میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید...
میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی...
بلند بلند داره گریه میکنه...
پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ...
آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید....
(سوز)
صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما...
اسماء فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما...
آخ تو میبینی علی را زار و خسته...
وای نمیبینی تو پهلوی شکسته....
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/9
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین حسینی(ع)
#روضه جاماندگان
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دلها را روانه کنیم کربلا در آستانه اربعین حسینی قرارداریم خوش به حال کسانی که درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کردند اربعین کربلا هستند بگیم آقاجان امسال هم اربعین جاماندیم آقاجان
يك سال منتظر بوديم اربعين بشه با زن و بچه هامون بياييم كربلا.ازنزدیک حرم شش گوشه شمارو زیارت کنیم اماقسمت نشد..اقاجان یااباعبدالله اما سلام میدهم از بام خانه سمت حرم. ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است ..مي دونم همه ي شماعزیزان بهونه داريد اين شبا، اسمِ كربلا ميآد بي قرار ميشيد دلتنگ کربلا هستید اشکتان ، جاری میشه می دونم دستِ خودتون نيست،اما باید بگم حسين جان
🔶هر زمانی که دلم یاد شما می افتد
🔶گذر زندگی ام سمت خدا می افتد
🔶این چه سری ست که هر گاه مسافر داری
🔶باز هم اسم من گمشده جا می افتد؟
⏪اما عزداران حالا که اشکت جاری شد روضه برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند میگن
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) فرمود یابن رسول الله .
یه راه میره مدینه .
یه راه میره کربلا.
کدوم راهُ بریم؟
امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید.
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد.
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم.
چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود .
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا .
آخ کاروان رسید کربلا..
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،
جوونای بنی هاشم اومدن..
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.
با احترام وارد زمین کربلا شدن..
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..
عباس اومد ، زانو زمین زد .
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا..
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..
نه عباسی هست..
نه علی اکبری هست.
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .
هر کدوم کنار قبری رفتن.
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت.
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان.
یه جا نیومدم.
(یادته حسین جان)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.
حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.
حسین جان حالا بیا تلافی کن
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان
وقتی سرتو وارد خرابه کردن
داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/5/26
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین حسینی(ع)
#روضه جاماندگان
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دلها را روانه کنیم کربلا در آستانه اربعین حسینی قرارداریم خوش به حال کسانی که درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کردند اربعین کربلا هستند بگیم آقاجان امسال هم اربعین جاماندیم آقاجان
يك سال منتظر بوديم اربعين بشه با زن و بچه هامون بياييم كربلا.ازنزدیک حرم شش گوشه شمارو زیارت کنیم اماقسمت نشد..اقاجان یااباعبدالله اما سلام میدهم از بام خانه سمت حرم. ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است ..مي دونم همه ي شماعزیزان بهونه داريد اين شبا، اسمِ كربلا ميآد بي قرار ميشيد دلتنگ کربلا هستید اشکتان ، جاری میشه می دونم دستِ خودتون نيست،اما باید بگم حسين جان
🔶هر زمانی که دلم یاد شما می افتد
🔶گذر زندگی ام سمت خدا می افتد
🔶این چه سری ست که هر گاه مسافر داری
🔶باز هم اسم من گمشده جا می افتد؟
⏪اما عزداران حالا که اشکت جاری شد روضه برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند میگن
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) فرمود یابن رسول الله .
یه راه میره مدینه .
یه راه میره کربلا.
کدوم راهُ بریم؟
امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید.
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد.
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم.
چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود .
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا .
آخ کاروان رسید کربلا..
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،
جوونای بنی هاشم اومدن..
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.
با احترام وارد زمین کربلا شدن..
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..
عباس اومد ، زانو زمین زد .
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا..
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..
نه عباسی هست..
نه علی اکبری هست.
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .
هر کدوم کنار قبری رفتن.
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت.
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان.
یه جا نیومدم.
(یادته حسین جان)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.
حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.
حسین جان حالا بیا تلافی کن
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان
وقتی سرتو وارد خرابه کردن
داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/5/26
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری حضرت عباس علیه السلام
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸خدایا شرح غم خواندن چه سخت است
🔸ز داغ لاله افسردن چه سخت است
🔸اگر تیری درون چشم باشد
🔸نمیدانی زمین خوردن چه سخت است
🔸نمیدانی که با دست بریده
🔸ز پشت اسب افتادن چه سخت است
🔸نمیدانی که با چشمان خونین
🔸جمال فاطمه دیدن چه سخت است
🔸کنار علقمه با مشک خالی
🔸ببین شرمنده گردیدن چه سخت است
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید انشاالله به آبروی آقا اباالفضل حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
⬅️ در روز عاشور
وقتی که اصحاب اباعبدالله.. از - جوانان بنی هاشم شهید شده بودن عباس آمد خدمت اباعبدالله.برادرم سینه ام تنگ شده.از زندگی سیر شده ام اذن میدان به من بده تا از دشمنان خونخواهی کنم.اباعبدالله ابتدا اجازه نداد به عباس که به میدان رود
ولی صدای العطش بچه ها بلند بود.صدای ناله ی کودکان بلند شد.فرمود: عباسم برو مقداری آب برای این بچه ها فراهم کن.عباس سوار بر اسب عازم شد.میسر نشد آب فراهم کند.برگشت قضیه رو به اباعبدالله گفت.باز صدای العطش بچه ها بلند شدبار دیگر عباس سوار بر اسب عازم میدان شد.مشک بر دست دارد.عده ای از این دشمنان رو به درک واصل کردتا.به شط فرات رسید.کفی از آب رو به لب های خشکیده ی خود نزدیک کرد.پس از آن همه عملیات ها هوای گرم کربلا-زمین سوزان کربلا-لب خشکیده بود.آب رو به دهان نزدیک آورد.ولی به یادلب تشنه بچه ها به یاد حسین که لب ها تشنه است
.عباس تو می خواهی آب بنوشی و اهل خیام تشنه باشند.آب رو بر شط فرات ریخت.برگشت مشک پر از آب کرد.عمر سعد صدا زد
اگر عباس مشک را به خیمه ها برساند-حسین قطره ای آب بنوشد دیگر اثری از ما باقی نخواهد گذاشت.ظالمی پشت یکی از نخل ها پنهان شده بود.حمله ور شد دست ابالفضل رو جدا کرد.عباس مشک را به دست دیگر گرفت.ظالمی دست دیگر عباس رو جدا کرد.عباس مشک رو به دندان گرفت.هنوز امید داشت که مشک رو به خیمه ها برساند.وقتی امید عباس به یأس مبدل شد که تیری به مشک اصابت کرد.مشک بر زمین افتاد.و آب فرو ریخت.دیگر عباس چگونه به خیمه ها برگردد.عمودی بر فرق مبارک عباس فرود آمد که عباس بر زمین افتاد.صدا زد اخا ادرک اخاک
حسین جان برادرت.عباس رو دریاب امام حسین علیه السلام خود رو به بالین عباس رسوند .چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف
.مشک سوراخ شده در یک طرف
.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد
اماجمله آخر التماس دعا
عباس برادرجان
🔸تا تو بودي خيمه ها آرام بود
🔸دشمنم در كربلا نا كام بود
🔸تا تو بودي من پناهي داشتم
🔸با وجود تو سپاهي داشتم
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/17
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه اربعین(2)
#روضه روز اربعین
#مداح استاد احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶آمده بردرگدایت یا حسین
🔶می کنند ازدل صدایت یا حسین
🔶دل حریم عشق تو باید شدن
🔶کن دلم را کربلایت یا حسین
🔶نی فقط نام تورا من خونده ام
🔶ازازل خونده خدایت یا حسین
🔶قطره ای ازاشک زینب هدیه کن
🔶تاشود جانم فدایت یا حسین
حسین جان حسین جان
🔸کاروان خسته از شام ویران می رسد
🔸بادلی پرخون سر قبرشهیدان می رسد
دلهاراببرید کربلا برای کاروانی که آهسته داره میاد
🔸کربلای دوست دارد حال و هوای دیگری
🔸چون برایش مهمان دل افغان می رسد
🔸اولین زائر برای شام مظلومان حسین
🔸باعطیه جابرازاصحاب ایمان می رسد
🔸کاروانی دیگری گوید آمد کربلا
🔸بانک آه وناله اش تا ارش رحمان می رسد
🔸زینب غمدیده می آید به دشت کربلا
🔸چون گل پژمرده از رنج وهجران می رسد
⬅️کاروان رسید مابین دوراهی بشیر آمد صدا زد اقاجان یازین العابدین یک راهی می رود کربلا یک راه می رود مدینه اقاجان کجا برم فرمود قافله سالار این کاروان عمه ام زینبه ...آومد صدا زد بی بی یک راه میره کربلا تانام کربلا را ام مصائب شنید فرمود بشیر مارا کربلا ببرید چون چهل روز برای عزیزمان عزاداری نکردیم
عزیزان کاروان تا رسید نزدیک کربلا سکینه خاتون فرمود عمه جان زینب بوی بابام به مشامم می رسد عمه جان زینب مثل اینکه کربلا نزدیکه
🔸شمیم جان فضای کوی بابم
🔸مرا اندر مشام جان برآید
🔸گمانم کربلا شد نزدیک عمه
🔸که بوی مشک ناب عنبر آید
⏪انشاالله هیچ دختری رو داغ بابا نشان نده هیچ دختری رویتیم نکنه عزاداران روز اربعین حسینی است تنها کسی که روز اربعین وارد کربلا قبل از ورود کاروان حسینی شد جابر ابن انصاری بود
جابرابن انصاری به اتفاق عطیه آمد کربلا صدا زد عطیه دست من رو بگیر ید مراببرکنارقبراقام امام حسین عطیه میگه دست جابررو گرفتم امد در کنار قبرسید الشهدا نشست کنار قبرابی عبدالله سه مرتبه صدازد یا حبیبی یاحسین
صدازد اقاجان یااباعبدالله من جابرم اقاجان چرا جواب پیر غلام تو نمی دهی
اقاشنیدم صدای زنگ قافله داره میاد آمدم ببینم قافله سالار کاروان عمه سعاداته امام سجاده
عطیه به جابر گفت
زجا برخیز ای جابر زره جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید
زجا برخیز جابر کن نظاره شدبه پا محشر
که ازره بلبل و شمع و گل و پروانه می آید
زجا برخیز ای جابر به استقبال زینب رو
که این عرش مکان ازگوشه ویرانه میآید
زچه بارمصیب پشت او خم گشته است اینک
که در نزد اخا باقامت مردانه می آید
عزیزان تا چشم امام سجاد افتاد به جابر
جابررو در آغوش گرفت فرمود جابر همین جا بود که سر بابام رو ازقفا بریدند
همین جا بود فرق برادرم علی اکبر راشکافتند آمدندآل الله مثل برگ خزان خودشان را روی زمین انداختند عقیله بنی هاشم امدکنارقبربرادرفرمود حسین جان بلند شو ببین زینب ازاسارت برگشته است
🔶گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔶من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔶من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔶من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔶هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔶سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔶چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔶من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔶چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔶خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین امام حسین علیه السلام
#گریز حضرت فاطمه زهرا سلام الله
#روضه روز اربعین
#مداح استاد احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔸من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔸من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔸من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔸هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔸سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔸چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔸من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔸چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔸خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران عزادار بابی بی دوعالم فاطمه زهرا سلام الله انشاالله درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید در روز اربعین حسینی قرار داریم خیلی حالا رفتن اربعین کربلا باشند انشاالله کسانی که تا حالا مشرف کربلا نشده اند به آبروی ابا عبدالله الحسین قسمت بشه چنین روزی کربلا باشند ..
⏪ روضه اربعین بخونم همه شهدا امواتمان فیض ببرند عزاداران بیاین امروز با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا
روز چهلم که میشه بچه ها میاد کنار قبر باباش، برادران وخواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان امام حسین(ع)
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری اربعین وارد کربلا شد.
یا صاحب الزمان.
تا اهلبیت اربعین به کربلا رسیدند
مثل برگهای خزان.
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند.
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت..
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته.
یکی قبر قاسم رو گرفته.
یکی کنار قبر عباس.
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر.
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده.
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته.
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
. برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهرت نگیر ، که در خرابه شام جان داد
یا شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما روز اربعینه از مادر پهلو شکسته بخونم همه اموات فیض ببرند
بی بی فرمودند
⬅️ علی جان شبانه بدنمو غسل بده...
علی جان شبانه بدنمو کفن کن...
علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار....😭
🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده)
⬅️میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید...😭
میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی...
بلند بلند داره گریه میکنه...😭
پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ...
آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید....
صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما...
اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما...
🍁آخ تو میبینی علی را زار و خسته...
🍁وای نمیبینی تو پهلوی شکسته....
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اما م حسن مجتبی علیهالسلام
#گریز حضرت اباالفضل عباس علیه السلام
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔶صفر تمام شد و طی نشـد عزای حسن
🔶هزار حیف که شد زهر کین جزای حسن
🔶بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت
🔶که ماهیان همه گرینـد از بـرای حسن
🔶اگرچه آب شد و سوخت بیصدا چون شمع
🔶محیط، پر شده از اشک بیصدای حسن
🔶بـه حشـر بـا گـل لبخنـد میشـود محشور
🔶خوشا کسی که کند گریه در عزای حسن
🔶گمـان نبـود نمـکناشناسهــا بـه ستـم
🔶کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن
🔶هنـوز بـر بـدنش زخـم تیرهــا پیــداست
🔶هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن
🔶کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است
🔶به روز حشر شهادت دهد خدای حسن
🔶ز بـس بـه پیکـر پاکش نشست تیـر ستـم
🔶به روی شانه بدن گشت نینوای حسن
🔶غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک
🔶غریبتر حرم و صحن با صفـای حسن
⬅️نقل میکنند عربی بود تو مدینه ..هر وقت میخواست از مدینه به امام رضا سلام بده..روشو میکرد طرف طوس...میگفت السلام علیک یا غریب الغربا...
یه سال اومد مشهدالرضا...وقتی وارد صحن و سرای امام رضا شد..
شروع کرد گریه کردن..
گفت ای عزیز زهرا ..آقا جان .یا امام رضا ع..
آقا از مدینه بهت سلام میدادم...
میگفتم... السلام علیک یا غریب الغربا..
میگفتن امام رضا غریبه..
غریب الغرباست..
آقا جان... یا امام رضا...آقا با تمام سختی اومدم زیارت ..
(ان شاالله خدا قسمت وروزیت بکنه..)
آقا حالا که اومدم زیارتت..
میبینم، صحن و سرا داری..
گنبد طلا داری..
آقا جان ضریح داری...
این همه زائر داری..
زائرا مثل پروانه دور حرمت میگردند..
شروع کرد ناله زدن..
گفت آقا ...اگه میخوای غریب ببینی پاشو بریم مدینه...
چهار تا قبر غریب نشونت بدم با خاک یکسانه...حتی یه سایبونم ندارن...
🎋(رحمت خدا به این گریه ها..)
🎋(رحمت خدا به این ناله ها...)
🥀الهی بری مدینه..
الهی قسمت و روزیت بشه مدینه...
اگه شب برسی مدینه میبینی همه شهر چراغونه..
اما من بمیرم یه جا تاریکه..اونم بقیعه..
قربان غربت ائمه بقیع..
قربون غربت امام حسن ع..
چقدر مظلومه...چقدر غریبه..
الهی هیچ کس غریب نباشه...
من بمیرم برا اون آقایی که تو خونشم غریب بود محرم نداشت....
پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند..
فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه
(امان از غربت امام حسن ع)
خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند..
همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره...
اما چه کردند با عزیز دل زهرا..
چه کردند با میوه قلب رسول الله ص
⏹آی حاجت دارا..آی ناله دارا..آی جوون دارا..آی مریض دارا...
یه لحظه دلتو ببرم مدینه...
(کدوم لحظه رو یاد کنم)
🔰لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن..
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
🔆صدا زد داداش..
دیگه به خودم عطر نمیزنم..
دیگه محاسنمو خضاب نمیکنم...
آخ..غارت زده به کسی نمیگن که اموالشو به غارت برده باشن .. غارت زده به منه غریبی میگن... که مثل تو برادر رو باید تو خاک بگذارم..
امان از دل حسین ع..،2
اما آی کربلائیا..آی ناله دارا...آی آبرودارا..
دلتو یه لحظه ببرم کربلا..
(چی میخام بگم..)
میخام بگم..
اینجا امام حسین تیرهارو از بدن برادرش حسن بیرون کشید.. ناله کرد...گریه کرد...
(اما دلت کربلاست..)
تو کربلا هم ناله زد...
لحظه ای که اومد کنار نهر علقمه..
آخ نشست کنار بدن ابالفضل..
صدا زد..
💔"«الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»"
💔کمرم شکست داداش..
⏪ داداش..امیدم نا امید شد..
داداش پاشو رقیه ام تو خیمه منتظره..
پاشو رباب منتظره..
پاشو عباسم...نزار خواهرمون زینب اسیری بره.....
هر چقدر ناله داری به سوز جگر امام حسین کنار بدن برادر.. از سویدای دل ناله بزن بگو.. #یاحسین..
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
روضه (2)
#روضه دفتری امام حسن مجتبی علیه السلام
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن مجتبی علیهالسلام درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
🔸زکوچه های مدینه گذر کنیم امشب
قبر امام مجتبی در مدینه غریب است
بیا به غربت او دیده تر کنیم امشب
بریم مدینه در خانه امام مجتبی انشاءالله تذکره مدینه رو از اقا بگیری
به یاد همه شهدا اموات فیض ببرند
آی حاجت مندان آی گرفتار ها هرکجای مجلس نشستی آقا امام حسن را صدا بزن بگو غریب حسن مظلوم حسن جان
سلام ما بر آن اقایی که همسرش قاتلش بود
سلام ما بر قبر بی شمع و چراغت
آقا جان سلام ما بر سینه پر از درد و غمت
که داغ سیلی صورت مادر و فراموش نمیکنه
آی قربون قربتت برم آقا جان چقدر آزار و اذیت کردند فرزند فاطمه را
بعد از باباش علی دوم مظلوم عالم است
درسته علی مظلومه عالم است
اما دل علی خوش بود همسری چون زهرا داشت تا چشمش به زهرا می افتات غمهای دلش برطرف می شد ای عزیزان دلم چقدر خوب است انسان در زندگی اش همسر مهربون داشته باشه همسرش باهاش مهربون باشه اگه هرمردی هردردی داشته باشه به خانمش میگه اما بمیرم برات امام حسن مجتبی در خانه غریب بود عوض اینکه زنش (جعده ) را صدا بزند صدا زد کنیز ها برید زینبم را بگویید
بیاد خواهرم بیاد آی ناله دار ها ای گرفتار ها انشاالله هیچ گرفتاری برات پیش نیاد بی بی زینب با عجله خودش را رسوندکنار بستر برادر امام حسن مجتبی صدا زد خواهرم برایم طشتی بیار
طشت مقابل برادر قرار داد دلش خوش بود الان برادر زهر را بر می گردونه
اما یک وقت دید حال برادر منقلب شد
🔻ای روز گار دو طشت زینب دید
یک طشت مدینه، یک طشت شام
🔸از دو طشت امد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن گاه از حسین
🔸اندر این جا قلب زینب خسته بود
🔸اندر آنجا دست زینب بسته بود
🔸از دو لب های حسن خون می چکید
🔸خورده لبهای حسین چوب یزید
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/27
🏴🏴🏴
#روضه_امام_حسن(ع)
#گریز علی اصغر(ع)
#مداح احمد بهزادی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
مکن گریه ز مرگم ای برادر
مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
⏪یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه علی اصغر امام حسین انشاالله همه اموات فیض ببرند
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت.
اومد در مقابل دشمن ایستاد.
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد.
صدا زد..
ای نانجیبها..
شما با من سر جنگ دارید..
اگه به من حسین رحم نمیکنید..
این طفل شش ماهه که کاری نکرده.
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید.
ببینید.
اگه بهش آب بدید میمیره.
اگه آب هم ندید میمیره
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون بیایدببرید علی اصغرو سیرابش کنید.
دشمن داره نگاه میکنه.میگن
خیلی ها به گریه افتادن.
ابی عبدالله داره حرف میزنه.
شاید اینها دلشون بسوزه.
یکدفعه دیدند.
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد.خدا لعنت کنه تورا حرمله
مادرهای که درگوشه ای از این مجلش نشسته ای
نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه.
اگه بچه شش ماه دارین.
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه.
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد. دید تیر سه شعبه.
گوش تا گوش علی رو دریده.
علی اصغر روی دستها بابا جان داد
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا