مادرش فاطمه است (1).mp3
4.41M
یه #امامحَسَن دآرم که نگو....
که نپرس...🤤✨
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
برهشتوچهار نورسرمد صلوات
هرکس صلوات میفرستد یکبار
ده بار خدا بر او فرستد صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
مذهبجعفری و ایده احمد داریم
لِلهالحمدکهایندولت سرمد داریم
مازخودهیچنداریمکهبدانفخر کنیم
هرچه داریم همهاز آل محمّد داریم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
برگو هر پاک آل احمد صلوات
بر آینه جمال سرمد صلوات
بر شیخ ائمه ، وارث علم نبی
بر صادق آئین محمد صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بر دانش بیکرانِ صادق صلوات
بر صدق و صفای حقّ ِ ناطق صلوات
گردبه هلاک ، اهل شکّ و نفاق
بر مرجع ایمان به حقایق صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
روضه,امام,صادق,ع
زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت
دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت
هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد
که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت
چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند
زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت
سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد
مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت
زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را
دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت
سر برهنه وپای پیاده برد مرا
پی اذیت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
گرفت آل علی اجر خویش را آما
زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت
وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند
ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون
میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم
اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه
یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست
گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم
قربون اون خون دلهایت ارباب من
ابراهیم ابن جبله میگه
یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار
رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم
فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر
آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد
منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی
گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم
منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد
چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم
یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود
اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند
حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد
از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم
یارب بفریادم برس
یارب بفریادم برس
از زهر منصور دغا
آتش گرفت قلب مرا
یارب بفریادم برس۲
آتش زدند کاشانه ام
از کینه سوخته خانه ام
یارب بفریادم برس۲
ظلم وستمها دیده ام
از دست اعدا دیده ام
یارب بفریاد برس۲
فرزند وزار و مضطرم
یکدم بیا اندر برم
برزانویت گیر این سرم
یارب بفریادم برس
همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من
لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة
شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه
بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم
امام صادق
امان از کینه واز ظلم واز جور
امان از اون شرارت های منصور
ضلم وستم به آل الله هاکرده
به حضرت صادق جفا هاکرده
منصور نابکار و بی مروت
خله هاکرده آقا ره اهانت
گاهی تهدید به قتل آقا کرده
گاهی دستور جلد مولا کرده
شوی سرد آقاره با زیر لباس
آزار هاکرده اون نامرد ونسناس
ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن
بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن
میون راهروی تش زوئه قدم
یاد کربلا برمه کرده نم نم
خلیل الله من هَسْمه یادگار
گلستون هاکرده تش ره کردگار
آقا ره عاقبت مسموم هاکرده
مولای دل ره چنده خون دکرده
وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا
بفرما جمع بووین شما عزیزا
شفاعت اما اون کس بدوره
سبک بیره نمازه با خشوع ره
اگر چه مسموم از جفا بهیعه
وقت مردن آقا تنها نهیعه
ونه سر از قفا جدا نهیعه
خاخر اسیر اشقیا نهیعه
مره یاد بموعه روز عاشورا
وقتی که زینب بورده در قتله گاه
هردم صدا زوئه جان برار ره
پیدا نکرده شه دله قرار ره
میون کشته ها هاکرده هدار
شاید بوینه شه مهربون برار
تنِ بی سر خاخر بزّو صدا
بته زینب قهرمون کربلا
نظر هاکن میونِ قتله گاه ره
این تن بی سر تنه براره
خاخر مجه خله جفا بهیعه
تشنه لب سر زتن جدا بهیعه
کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره
فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی
آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی
گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است
محبت تو همان خط سرنوشت من است
گنهکارم از آستان قدس حسین
کجا روم کربلا بهشت من است
(تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی)
#تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
بهمناسبت ١٧ شوال، سالروز #جنگ_خندق؛ #امیرالمومنین_ع_مدح؛ #غزل_پیوسته
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
✍ #مهدی_مردانی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت؛ سالروز #جنگ_خندق؛ #امیرالمومنین_ع_غربت
دستِ اسلام را چرا بستيد!؟
فاتح بدر و خندق است اين مرد
يادتان رفته درب خيبر را
با همين دستها شكست اين مرد
يادتان رفته در حنين و احد
ذوالفقار گرهگشايی داشت
يادتان رفته تا همين ديروز
در مدينه برو بيايی داشت
شرمتان باد! ناجوانمردان
نكشيدش چنين غريبانه
اسدالغالب است، میجنگد
پنجه در پنجه، مرد و مردانه
يادتان رفته از لبِ تيغش
جايِ خون، رأفت و كرم میريخت
يادتان رفته بیزره، تنها
لشگری را علی به هم میريخت
يادتان رفته ذوالفقارش را
ماجراهای فنِ دستش را
مَرحبُ و عَمروَد دو نيم شدند
يادتان رفته ضربِ شصتش را
يادتان رفته آن رشادتها
مرد ميدان غزوهها میشد
تا شماها فرار میكرديد
سپر جان مصطفی میشد
نبريدش چنين، يدالله است
كفر از او سيلی عيان خورده
ای عربهای بیحياء؛ اصلاّ
اسم حيدر به گوشتان خورده؟
نور توحيد را نمیبينيد!؟
كور دلهای باطنآلوده
وا كنيد اين طنابها را زود
او برای خودش كسی بوده
تيرهبختان ز فيض محروميد
در صف دشمن ولی هستيد
رفته از يادتان كه مديونِ
دست پُر پينهی علی هستيد
چاههای مدينه میدانند
كه كمر قصدِ كشتنش بستيد
آبروی تمام عالم را
ريسمان دور گردنش بستيد
حرمتش را نگه نمیداريد!؟
روي دوشش عبا بيندازيد
او غرورش شكسته نامردان
از سرش تيغ را بيندازيد
پا برهنه به مسجدش نبريد
او خودش خاكیِ خدايی هست
نيمی از كينه را نگه داريد
چون كه گودال كربلايی هست
كربلا باز فرصت خوبی است
عقدههاتان به كار میآيند
سرِ بر نيزه رفتن پسرش
همه با هم كنار میآيند
✍ #وحید_قاسمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
بهمناسبت ١٧ شوال، سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
با شورِ عشق، تاب و توانم درست شد
تاب و توان و روح و روانم درست شد
خِلقت بدون لطف تو ممکن نبود نه...
از ماندهی گِل تو، جهانم درست شد
بی شک دلیل زندگی من شدید و بعد...
جانم، جوانیام، هیجانم درست شد
نبضم اگر نبودی از اول، صدا نداشت
با ذکر یا علی، ضربانم درست شد
کارم گرفته بود و گره خورده بود و تا...
دیدید لحظهای نگرانم، درست شد
با گـندمـی که فاطمه در آسـیاب کرد
با دستِ مهربانِ تو نانم درست شد
مهر و ولای فاطمه توحید اقامه کرد
نام تو را که گفتم، اذانم درست شد
از بـُهت ضربهی تو به خندق، دهانشان...
شد باز و بسته، واژهی "جانم" درست شد
ممنونم از خدا که به عشق تو جای خون
رودِ شـرابْ در شـریـانم درست شد
توصیفِ شأنِ تو، بخدا کار من نبود
گفتـم علـی و فـنِ بیـانم درست شد
✍ #روح_الله_قناعتیان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Dec-02-2022 05-37-22 PM [005].mp3
5.81M
#در_سوگ_پدر
🌻🌻🌻
مداح بختیــــــــــــاری
🌻🌻🌻
دشتی همگام با نی در سوگ پدر
فلک داد و فلک داد و فلک داد
فلک بر روی زخمِ مو نمک داد
فلک اُف بر تو باد آیا ندیدی
که بر قلب مو تیغِ غم کشیدی
فلک از کودکی خیری ندیدُم
غمِ عالم به روی دل کشیدُم
فلک دیدی عجب خاکی بِسر شد
درون سینه آتش شعله ور شد
فلک دانی چرا گشتُم زمین گیر
زِ غم بر پای مو بستی تو زنجیر
کمونُم زیرِ بارِ غربت و غم
دو چشمونُم شده دریای ماتم
دلی پُر غصه چون خونابه دارُم
پدر رفت و سیه شد روزگارُم
مثالِ کشتیِ بر گِل نشسته
شدم از داغ بابا زار و خسته
فلک(هستی)زِ تو داره شکایت
کند(پرویزی)از غمها حکایت
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Oct-24-2022 01-17-40 PM [007].mp3
2.58M
#ختم_جوان_ناکام
🌻🌻🌻🌻
#نوحه
مداح و مرثیه خوان بختیاری پـرویـزی(مــــوزرمــــــــــی):
🌻🌻🌻🌻
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
ای جوان رفتی و داغِ تو بِروی جگرم
از غمت ای گُلِ پرپر چو شکسته کمرم
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
مادرت مویه کنان سینه ی خود چاک کند
همه ی هستیِ خود را به دلِ خاک کند
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
غصه ها در دلش از داغِ تو بابا دارد
از غمت گر بدهم جان بخدا جا دارد
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
سرِ نعشت که رسیدم بکشیدم آهی
چکنم از غمِ جانسوز ندارم راهی
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
رختِ دامادی من آخر که ندیدم به تنت
زود از بهرِ تو بوده که بپوشی کفنت
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
حجله ی عیشِ جوانم بزنید رنگِ سیاه
که ندیده شبِ دامادیِ خود واویلا
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
گُل بیارید زِ بهرش کِلِ شادی بزنید
همه بر داغِ جوانمُرده تسلا بدهید
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
آرزوهای دلِ من عاقبت رفته به باد
روزگار بر دلِ من داغ جوانم بنهاد
عمر من رفته فنا، شد عروسیت عزا(۲)
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
👈سراینده شعر: علیمحمدی📝
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Oct-24-2022 01-08-14 PM [005].mp3
1.6M
#ختم_پدر
🌻🌻🌻🌻
#سینه_زنی
🌻🌻🌻🌻
بزن نی به غمونه.....بووم نیا به حونه
بزن تا مو بنالُم.....عزا گِرهده مالُم
بزن سُهدُم زِداغس...کیه گِرُم سراغس
بزن ساز چپینه....زنین به سر و سینه
بزن که رهمون دیره...حیف زُ بووم بمیره
بزن به رسمِ خانا....دلُم سیس نیگِره جا
بزن دلِ مو چاکه....امشو بووم به خاکه
بزن تو وا دلِ تنگ...غم به دلُم زیده چنگ
بزن غم وی به بارُم...دی دل خَشی ندارُم
بزن شیون زیاده.......پُشتُمه اشکِناده
بزن بووم نها جون...دردس نَوابی درمون
بزن شیرِ نری بی....بووم کلونتری بی
بزن که مو ذلیلُم....مُرده ستونِ ایلُم
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
👈سراینده شعر: علیمحمدی📝
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Oct-24-2022 01-01-35 PM [002].mp3
3.25M
#ختم_مادر
🌻🌻🌻🌻
#دشتی_جدید
🌻🌻🌻🌻
خوشا روزی که مادر همدمم بود
به زخم کهنه ی دل مرهمم بود
خوشا روزی که روشن بود خانه
نصیبم گشته اشکای شبانه
غمِ مادر شرر زد بر دلِ من
بلای این جهان شد حاصلِ من
من امشب بهرِ مادر داغدارم
که دیگر سایه اش برسر ندارم
خدایا رشته ی صبرم گُسسته
سرِ راهش نشینم زار و خسته
برایم داغِ او جانکاه گشته
که دستش از جهان کوتاه گشته
تو ای دنیا مرا سوزاندی از غم
به روی شانه هایم کوهِ ماتم
تو ای دنیا گریبانم گرفتی
عزیزه بهتر از جانم گرفتی
الا دنیا عزادارم تو کردی
به درد و غم گرفتارم تو کردی
تو(هستی)بهرِ مادر گشتی شاعر
زِ داغش(پرویزی)گردیده ذاکر
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
👈سراینده شعر: علیمحمدی📝
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Oct-24-2022 01-05-16 PM [003].mp3
2.08M
#جوان_ناکام
🌻🌻🌻🌻
#نوحه
#بختیاری
🌻🌻🌻🌻
تازه جوونُم رهد، ستینِ جونُم رهد(۲)
وی بزنین سازِ چپی رسمِ خومونی دا
وی بمیرم موسی علی مُرد به جوونی دا
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد (۲)
وی دَدونت جا عروسیت عزاته دینه دا
وی سَر لاشِت کِل زنون پَلا بُرینه دا
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
وی عروسی علی طلا به قَورسونه دا
وی چِرِشته دا و دَدوس به آسمونه دا
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
وی دردی مِنه دلُمه کسی چه دونه دا
وی مَر جوون مُرده چی خُم داغُم بدونه غم
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
وی گَپ کِردُم به خینِ دل جاهل قشنگم دا
وی ایی اجل علینه نَشت سی روزِ تنگم دا
تازه جوونُم، سِتینِ جونُم رهد(۲)
وی هر دَدی دِلِس خَشه پُشتس براره دا
وی بد به حالِ او دَدی که بی براره
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
ای واویلا مو سی علی حجله نبستُم دا
وی مو زِ دَس تقدیرِس عزا نشستُم دا
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
وی خوشبحالِ او دَدی که تو گووسی دا
وی آخُمِی سی آ علی نکِرد عروسی دا
تازه جوونُم رهد، سِتینِ جونُم رهد(۲)
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
👈سراینده شعر: علیمحمدی📝
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Recorded Audio Oct-24-2022 12-56-20 PM [001].mp3
4.84M
#مجلس_ختم_و_ترحیم
#دشتی
🌻🌻🌻🌻
#لری
🌻🌻🌻🌻
بزن نی زن که درمانم نی توست
بزن غمگین روانم در پی توست
خداوندا چه شد آن ایل تاراز
چه شد مردان چوقایی و چوباز
کجایند آن زنان شیر ایلم
زنان سبز قامت چون چویلم
بزن نی زن که زخمم تازه گردد
صدایم ساز پر آوازه گردد
زنم دادی که منگشت اشک ریزد
چو آبی کز سر یک مشک ریزد
تو ای زرده تو ای کارون و منگشت
تو ای کوه و بیابان، صخره و دشت
زبانم شعر و شعر از درد جاریست
گمانم در دلم این زخم کاریست
خوشا آن معرفت های قدیمی
خوشا آن لفت و گفت های صمیمی
عجب لطف و صفایی بینمان بود
عجب مهر و وفایی بینمان بود
بزن نی زن به یاد ایل نی را
بنوش می نوش به یادش جام می را
یکی نازد که مال افزون دارد
کلان شهر و ده و کارون دارد
یکی از غرشش بر ناس نازد
یکی چون قرص و پابرجاست نازد
یکی نازد که راهش پایداریست
کیان نازد که ایلش بختیاریست
بنازم ناز ایلم را که ناز است
همه لطف خدا بر ایل باز است
بزن نی زن که ایلم ناز دارد
سرم شور صدای ساز دارد
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎤
👈خادمه ی گروه: علیمحمدی✍
🌻🌻🌻🌻
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝