eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
55 عکس
46 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
👈قسمت دوم 💠وُ بَعَد هَم اَرِید اَصَلِّی,وِین اِلمُصَلی(جامع) 💠و بعد نماز هم میخوام بخونم نمازخونه کجاست(مسجد) 💠ماکو مُصَلی اِهنا 💠اینجا نمازخونه نیست 💠اَکو مَکان فارْغَه لِصَلاه؟ 💠جای خالی برای نماز خوندن هست؟ 💠اِی اَکو 💠بله هست 💠وِین اَکو؟ 💠کجا هست؟ 💠روح یَمّ اِلمُوکِب 💠برو کنار موکب
👈قسمت سوم 💠یا صُوب اِلقِبلَه؟ 💠قبله کدوم طرفه؟ 💠گِدّام اِشویَه عَل یِسرَه 💠مستقیم کمی به سمت چپ 💠اَکو تُربَه اِهنا؟ 💠مهر اینجا هست؟ 💠مَ اَدرِی 💠نمی دونم 💠روح اِسئَل خادم اِلمِوکِب 💠برو از خادم موکب بپرس 💠سلام خویَه الَّه یساعدَک 💠سلام برادر خسته نباشی 💠اَرِید اَصَلِّی عِدکُم تُربَه؟ 💠می خوام نماز بخونم مهر دارید؟ 💠لا اِهنا ماکو تُربَه عِدنِه 💠نه اینجا مهر نداریم
مداحی آنلاین - نماهنگ دلگیر - رمضانی.mp3
5.97M
(عج) 🍃ازم سیری 🍃داری از دست من میری 🎙 👌 جمعه‌های دلتنگی 💔 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
20221_1630848539377.mp3
1.21M
عمّه ی سادات و محنت دروازه داغ دل مهدی دوباره شد‌ تازه نائبة الزّهراست در وسط انظار جواب آهش شد تمسخر اغیار اونو بین جمعی بی حیا بردند امون از شام..... گلای حیدر خیلی کتک خوردند امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... اشک عزادار و طعنه ی رقّاصه نگاه زینب باز به رأس عبّاسه میگه أخا رفتم میون نامحرم هی منو زد دشمن با کعب نی، محکم جلو چشم تو زد دشمن نامرد امون از شام... همیشه آه من رو بهونه کرد امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... جسارت وآزار نداره پایانی میدن سر بازار شراب مجّانی رفته به روی بام منتقم ِ خیبر عُقدشو خالی کرد با سنگ وخاکستر سر هر گُل بشکستو عدو شد شاد امون از شام... سر ارباب از رو نیزه ها افتاد امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... رقیه سادات و یه معجر پاره برای راه رفتن محتاج دیواره تو گوش یک کودک گوشواره هاشو دید یاد جسارات ِ عصر دهم نالید کشیده از بس غُصّه سپیده موش امون از شام.... مث زهرا داره دستی بر پهلوش امون از شام... آه.آجرک الله بقیة الله.... از وقتی که بردند سکینه رو بازار غمای عالم شد روی سرش آوار این همه ی درد ِ حضرت سجّاده بردن ِ ناموسش تو مجلس باده عدو زد با چوبش به لب قاری امون از شام.... شده خون از دندون حسین جاری امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... ️عبدالمحسن
حلالم کن.mp3
5.33M
حلالم کن به خاطر این نوکری حلالم کن بگو که ازم میگذری حلالم کن ارباب حلالم کن 🎙 محمدحسین حدادیان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
◼️ مواجهه امام سجاد علیه‌السلام با مردی که ناله می‌زد و می‌گفت: من غریبم... در نقلی آمده است: امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور می‌کردند که مردی را دیدند که صدا میزند: اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی ▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید. 🩸امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟ ▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟ گفت: بله. حضرت فرمود: اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟ ▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن می‌کنند؟ گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. 🩸گریه راه گلوی امام سجاد علیه‌السلام را بست و فرمود: اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هَوَ الحَسین ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال: ▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند: یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء ▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی. 📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهم‌السلام،‌ معروف، ج۳، ص۱۱۵ 📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣ 📚سوگنامه آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله، اشتهاردی،ص۳
◾️ چشمان مبارک إمام سجاد علیه‌السلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ... 🩸 إبن‌شهر‌آشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیه‌السلام اینگونه می‌نویسد: «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.» ▪️امام سجاد علیه‌السلام به اندازه‌ای گریست که خوف آن می‌رفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود. 🩸 ملاحبیب‌الله‌کاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه می‌نویسد: هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد علیه‌السلام می‌دادند، آن‌قدر می‌گریست تا ظرف آب پر از خون می‌شد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه می‌کرد و می‌فرمود: لٰا هَنّأَنیَ الأکلُ وَ الشُّربُ؛ یٰا أبی! لَیتَنی لَم أرَ مَصرَعَک ▪️خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمی‌دیدم. 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲ 📚تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵.
◾️ وقتی‌که حجت خدا آرزو می‌کند که ای‌کاش مادر مرا نزاییده بود... سهل ساعدی گوید: وقتی که در ورودی شهر شام به محضر إمام سجاد علیه‌السلام رسیدم، حضرت به من فرمودند: ای سهل! آیا درهم و دیناری به همراه داری؟ گفتم: بله ای آقای من! هزار دینار به همراه دارم. حضرت‌ فرمودند: مقداری از آن را به این نیزه‌دارها بده و به آن بگو مقداری جلوتر راه بروند تا مردم به دیدن سرها مشغول شده و دیگر به نوامیس ما نظر نکنند. 🩸سهل گوید: من این‌کار را کردم و برگشتم خدمت إمام سجاد علیه‌السلام که در آن هنگام إمام علیه‌السلام این جملات را با خود زمزمه می‌نمودند: أقادُ ذلِيلًا في دِمَشقَ كأنّني من الزَّنج عبدٌ غاب عنه نصيرُ ▪️در دمشق مرا با ذلت در بند و زنجیر می‌کشانند، گویا من یک بردهٔ زنجی هستم که یار و یاوری ندارد. و جدِّي رسولُ اللَّه في كلِّ مشهدٍ و شَيخي أمير المؤمنينَ أميرُ ▪️و حال آنکه در هر کجا باشم جد من پیغمبر خداست و بزرگ من امیرالمؤمنین، وزیر و خلیفه پیغمبر است. فَيا لَيتَ أُمّي لَم تَلِدْني و لَم أكُن يزيدُ يراني في البِلاد أَسيرُ ▪️ای کاش مادر مرا نزاییده بود و من نبودم تا یزید اینگونه مرا در بین شهرها، اسیر ببیند. 📚مقتل أبو مخنف، ص۱۲۱ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۸۱ 📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱
◼️ آن‌چه را که من دیدم، تو که ندیده‌ای... ⚡️ إمام سجاد علیه‌السلام یک عمْر با «آب» نجوا می‌کردند ‌و می‌فرمودند: تو بودی و پدرم را با لب‌تشنه کشتند؟! بنابر نقلی، شخصی به نام «منهال» گوید: از کوچه عبور می‌کردم دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی دانی این آب چشم زین العابدین «صلوات اللّه علیه» است!؟ گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین گریه کند آب چشم او از ناودان بریزد؟! دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌. 🩸دیدم امام سجاد علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ آب را به کف دست می‌گیرد و گریه می‌کند و به آب می‌گوید: ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه شهید کردند؟! عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟ إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؟! 🩸... روز عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمده و می‌گوید: ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی نیزه کرده‌اند. 📚 جامع المجالس(خطی) ص۲۶۳ ✍ شاید برای برخی این‌گونه نقل‌ها باعث تعجب باشد... اما خوب است نگاهی بیندازیم به احوالات انبیاء عظام، که از خوف الهی چگونه گریستند... 🔹 در روایتی إمام صادق علیه‌السلام در احوالات داوود نبی علیه‌السلام فرمودند: أَمَّا دَاوُدُ فَإِنَّهُ بَکَی حَتَّی هَاجَ الْعُشْبُ مِنْ دُمُوعِهِ 🔻اما داوود نبی علیه‌السلام آن‌قدر گریه کرد تا گیاهان از اشک او، روییدند. (بحارالانوار ج۱۱ص۲۱۳) 🔹 در روایتی دیگر إمام صادق علیه‌السلام در احوالات حضرت‌ یحیی‌ علیه‌السلام نیز فرمودند: بَکَی یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا علیه‌السلام حَتَّی ذَهَبَ لَحْمُ خَدَّیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ فَوَضَعَ عَلَی الْعَظْمِ لُبُوداً یَجْرِی عَلَیْهَا الدُّمُوعُ 🔻یحیی بن زکریا علیهما‌السلام به حدّی گریست که اشک، گوشت گونه‌هایش را از بین برد، پس نَمَدی بر استخوان صورتش نهاد که اشک‌ها بر آن جاری می‌شدند. (بحارالانوار ج۱۴ص۱۶۷) ➖ حال که حق گریه از خوف خدا اینگونه است، حق گریه بر اعظم المصائب یعنی مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام باید چگونه باشد؟! آن هم مصیبتی که إمام سجاد علیه‌السلام هم چشیده‌اند و هم با چشم خود دیده‌اند...