eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
45 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم . مدد بگیریم از امام رضا علیه السلام معرفت پیدا کنیم به مقام خانم مدد بگیریم از آقا موسی بن جعفر علیه السلام بریم در خونه اون خانمی که سالها فراق بابا رو تحمل کرده از این زندان به آن زندان خبر شکنجه های باباش موسی بن جعفر به گوشش می رسید یه وقت مدینه خبر آوردن آی دخترای موسی بن جعفر ما بغداد شاهد بودیم چهار نفر روی یه تخته پاره بدن باباتونو رو دست گرفته بودند شاهدا میومدن شاید خانم ازشون سوال می کرد تو خودت دیدی؟ آخه آوردن بدن امام کاظم رو رو پل بغداد گذاشتن روی مطهر رو کنار زدن آی مرد بیاید تماشا کنید این موسی بن جعفره شاید بی بی صدا می زد خوش به حالتون ای کاش من اونجا بودم یه بار دیگه صورت بابام رو می دیدم ... ولی گمان کنم واقعیت رو به بی بی نمی گفتن نمی گفتن چه قدر موسی بن جعفر نحیف شده بود لاغر شده بود نمی گفتن سی رطل زنجیر آهنی به بدن مطهر بسته بودن نمی گفتن بدن لاغر بود اما تابوت سنگین بود دلش به امام رضا خوش بود امام رضا رو هم مامون از بی بی جدا کرد... خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن فقط یه نفر بی بی فاطمه معصومه رو درک می کنه اونم عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها آی زینب امام رضا خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن نمی تونست داغ فراق برادر رو تحمل کنه خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن تا رسیدن به نزدیک شهر قم برخی گفتن بنی عباس ملعون حمله کردن به کاروان بی بی بی بی پرسید از اینجا تا قم چه قدر راهه؟ راه رو گفتن فرمود منو برسانید به شهر قم ... آخه دوستان پدرم اونجا هستن ... آخه راحت ترین جا برای یه خانم تنها پیش پدر و برادراشه اگه یه جا تنها بشه به محارم و فامیلش پناه می بره اگه فامیلی نداشته باشه سراغ دوستای پدرش رو میگیره بی بی با خودش گفت مردم قم دوستان موسی بن جعفر اند احترامم رو حفظ می کنند دلها بسوزه برا اون خواهری که نه تها چهل منزل با قاتلای برادرش هم سفر بود کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... 👇👇👇ادامه روضه
ادامه 👇👇👇👇 فرمود «لی الیک حاجة» یه خواسته ای دارم دستور بده این سر ها رو یه مقدار از ما فاصله بدن مردم به دیدن سرها مشغول بشن دخترای حسین رو نبینن مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی ای کاش وقت احتضار من بیایی اما تا رسیدن به شهر قم مردم قم جمع شدن رییس قم موسی بن خزرج اومد زمام ناقه بی بی رو به دست گرفت ... قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله امام رضا نگران خواهره اما رضا جان آقا جان نگران نباش برادرم نگران نباش جای بدی نیومدم قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مگه شده تا حالا؟ مکه تا حالا کسی جرئت کرده به دختر پیغمبر اهانت کنه؟ در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله [بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله] داداش! ماخاطراتی تلخ از بازار داریم [باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله] بی بی جا کوچه های شهر قم رو دیدی اما محله یهودی ها نرفتی ... در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله [حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد] عرضه بداریم بی بی جان الحمدلله نبودی کنار بدن برادر اون لحظه ای که امام رضا دستور داد ابا صلت درب حجره رو ببند آخه غریبه ها میومدن نمی تونست راحت باشه تا درب رو بست دید امام رضا داره از شدت درد به خودش می پیچه ... اما دلها بسوزه برا اون خواهری که عصر عاشورا آمد کنار بدن قطعه قطعه برادر صدا زد حسینم هل انت اخی ... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
اما اگه بی بی رو با احترام بردن اگه تو جمع شیعیان وارد شد بی بی جان یا فاطمه معصومه دلها بسوزه برا عمه جان شما زینب چه قدر سخته اگه کسی یه بار قاتل برادرش قاتل پدرش رو ببینه نمی تونه تحمل نمی کنه میگن وحشی قاتل حمزه اسلام آورد پیغمبر فرمود می بخشمت اما دیگه دور و بر من نباش من نمی تونم ببینمت گفت حسین جان ای وای دلم ای وای دلم من همسفر با قاتلم ... کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... فرمود «لی الیک حاجة» یه خواسته ای دارم دستور بده این سر ها رو از بین محمل های ما ببرن ... مردم به دیدن سرها مشغول بشن دخترای حسین رو نبینن ... همه این صحنه ها رو تحمل کرد اما بمیرم تا وارد مجلس یزید شدن سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا هر کس یه جور ناله زد رباب یه جور ناله زد سکینه یه جور ناله می زد اما سید ابن طاووس نقل می کنه فاما زینب فاهوت الی جیبها فشقتها دیدن زینب دست برد گریبان چاک کرد ... هی صدا می زد یا حسیناه یا حبیب رسول الله ... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
به حق خانوم پهلو شکسته خواهشاً برگرد به حق رد خون مانده بر تیزیِ مسماری   نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد  نه ول کن بود میخِ در، نه مهلت داد دیواری   *شب رحلتِ شهادت گونه ي حضرت معصومه سلام عليهاست...*   باز هم می‌شوم کبوترتان زائر این گنبد منوّرتان من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام دست خالی نرفتم از درتان مادر من کنیزتان بوده پدرم نیز بوده نوکرتان جای کرب‌وبلا و طوس و نجف شده‌ام خاکبوس محضرتان ما عَجَم‌ها چقدر خوشبختیم شده ایران مسیرِ آخرتان اشک‌هایم دخیل می‌بندند به ضریح فرشته‌پرورتان از ضریح تو یاس می‌ریزد مثل چادر نماز مادرتان چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگی برادرتان خسته از راه دور آمده‌ای خسته‌ای از فراق دلبرتان مثل مادر خمیده‌ای اما نگرفته به میخ در پرتان محملت پرده داشت؛ شُکرِ خدا سایه‌بان بوده روی سرتان گرچه شد حمله بر عشیره‌ی تو شکر؛ غارت نگشته زیورتان در میان هجومِ در نخورد دست نامحرمی به معجرتان شد خزان گرچه نوبهارِ شما کم نشد لحظه‌ای وقار شما غصّه‌ی از همه بریدنِ تو غمِ روی رضا ندیدن تو گرچه آواره گشته‌ای خانم گرچه غم دارم از خمیدن تو ناقه‌ات بین ازدحام نرفت بی‌خطر بود این پریدن تو چادرت زير چكمه گیر نکرد لحظه‌ی تلخِ پر کشیدن تو بی برادر میان کوچه ندید پشت مرکب کسی دویدن تو ثبت شد بر جریده‌ی تاریخ قصه‌های به قم رسیدن تو آمدی شهر قم گلستان شد پیش پایت زمین گل‌افشان شد شهر قم بر تو احترام گذاشت پیش رویت فقط سلام گذاشت   *مَردم قم شنيدن خواهرِ امام اومده، همه مي اومدن سلام مي كردن، چرا يه عده هم رفتن روي پشت بام ها گُل مي ريختن... * پیر قوم و بزرگ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام کی دگر سنگ روی بام گذاشت؟ کِی به قم دخترِ ولیّ خدا پای در مجلس عوام گذاشت بهترین جای قم سرایت بود کِی میان خرابه جایت بود؟ غمِ طفلی عزیز یادت هست؟ روضه‌ی پُر گریز یادت هست؟ دختری با سَرِ پدر می‌گفت آن همه چشم هیز یادت هست؟ بر سر غارتِ خیام حرم بین دشمن ستیز یادت هست؟ وسط شعله‌ها مرا دیدی؟ پابرهنه گریز یادت هست؟ ماجرای شراب یادم هست ماجرای کنیز یادت هست؟ معجر و گوشواره ام به کنار  غارتِ سینه ریز یادت هست؟   *بابا! يكي از اين سنگ هايي كه ميزدن به دهن من خورد...*   بدنم درد میکند بابا دهنم درد میکند بابا : محمد جواد پرچمی   نوشتن وقتي بي بي حضرت معصومه سلام الله عليها ميخواست جون بده، نامه ي داداشش امام رضا رو توي بغل گرفت، شايد هي نامه رو مي بوسيده به چشم ميذاشته، داداش! به عشق تو اومدم... يه خواهر ديگه هم من سراغ دارم يه پيراهن خوني لحظه ي آخر تو بغلش گرفته بود، اما هيچي مثل سر بريده نميشه، يه دختر سه ساله سر باباش رو توي بغل گرفته بود... اما نمي دونم روز عاشورا دَم خيمه كسي بود جلوي چشماي رقيه رو بگيره، جلو چشماي بچه هاي حسين رو بگيره؟ تو مجلس يزيد وقتي اون نامرد چوب به لبهاي حسين ميزد، بي بي حضرت زينب سلام الله عليها نذاشت سكينه و رقيه و بقيه بچه ها ببينن، از مادرشون فاطمه ياد گرفتن، آخه مادرشون يه بار نذاشت بچه هاش زخم بازوش رو ببينن، به اميرالمؤمنين هم فرمود: علي جان! من رو از زيرِ پيراهن غسل بده، ميخواد يه وقت بچه هاش زخم هارو نبينن، بچه ي كوچيك اين صحنه ها تو ذهنش مي مونه، بخدا بي بي رقيه تو خرابه ي شام دق كرد، آخه اين سَرِ بريده رو وقتي بغل گرفت، گفت:بابا! كربلا كه عمه نميذاشت ببينم، بابا! چرا لبات اينجوري شده، چرا دهنت اينجوري شده، آخه نيزه تو دهن بخوره، سر به نيزه بره ديگه چيزي ازش باقي نمي مونه، من نميدونم چرا اين سَرِ خوني رو دست اين دختر دادن؟ اي حسين!...* ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شکر خدا که مکتب اسلام دین ماست ایران با ثَبات و قوی سرزمین ماست دشمن اگر چه هر نفسی در کمین ماست محکم‌تر از همیشه نماد اراده‌ایم ما پای خطّ قرمزمان ایستاده‌ایم این انقلاب ادامهٔ راه پیمبر است اندیشه‌اش تحقّق فرمان حیدر است در خدمت اوامر زهرای اطهر است حقّا که این قیام، قیامی حسینی است در گوش ما هنوز صدای خمینی است با اقتدار کامل و با تکیه بر خدا آموخت درس یاری مظلوم را به ما هستیم با پیام الٰهی‌ش آشنا دست طلب به سمت غریبه نبرده‌اند مستضعفان به مکتب او دل سپرده‌اند روح مقاومت به تن دوستان دمید فریاد بر سر همۀ دشمنان کشید آوازه‌اش به گوش تمام جهان رسید این سیّدی که کاخ ستم را به هم زد است ذُرّیهٔ محمّد و آل محمّد است زخمی شدیم اگرچه ولی ایستاده‌ایم شیطان غرب را سر جایش نشانده‌ایم ما درس پایداری تمّار خوانده‌ایم عمّاروار پشت ولایت بایستید تا پایِ دار، پشت ولایت بایستید ای کدخدای خستهٔ محکوم بر فنا! حقّا که سوخت میز تو و آن گزینه‌ها رو گشته است دست خبیث تو پیش ما پنبه شده هر آنچه که یک عمر رشته‌اید بر ضدّ ما مطالب باطل نوشته‌اید از ما بپرس تا که بفهمید کیستیم یک عمر با شرافت اسلام زیستیم هرگز معطّل نظر غرب نیستیم حاشا که لحظه‌ها هدر کدخدا شود حیف دقیقه‌ای که حرام شما شود با ما بگو که هیبت پوشالی‌ات کجاست دیگر تمام توطئه‌های تو برملاست موشک فقط جواب رجزخوانی شماست فردای انتقام به زودی رسیدنی‌ست نابودی دوبارهٔ طاغوت دیدنی‌ست اینک سپاه ماست که در صحنه مانده است طعم شکست را به ستمگر چشانده است تا فتح قدس راه زیادی نمانده است آن قبله را به سلطهٔ دنیا نمی‌دهیم ما باج به یهود و نصارا نمی‌دهیم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شهید هم غزه، هم لبنان، هم شام، هم ایران یک آرمان داریم*، یک روح، یک پیمان در جاده‌ی بیروت، هم‌راه "مُغنیّه" پای جبل عامل، هم‌گام با "چمران" تنها سلاح ماست مردانه جنگیدن بی‌ خود، بی جوشن، در شام بمباران تا بر زمین خون "سید حسن" جاری‌ست فریاد می‌جوشد از قلب این میدان "سید حسن" یعنی از پا نیفتادن وقتی تبرزار است دنیای دژخیمان لب باز کن ای مرد، ای واژه واژه درد همسایه‌ی "میثم"، هم مسلکِ "سلمان" دریایی و زنده‌ست، قلب پر آشوبت ای گونه‌هایت سرخ، از سیلی طوفان رزم شبانگاهت، نصرُ من اللّهت خاری‌ست در چشمِ خونبار جلادان ظهر است و عاشوراست، در علقمه غوغاست کرب و بلای ماست: هم غزه، هم لبنان ✍ * قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی‌ست (سیدمحمدصادق آتشی) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
خبر آورده داغی تازه را...داغ برادر را! خبر اینک شهادت می‌دهد اندوه خواهر را خبر پرواز ققنوس است از میدان خاکستر خبر سوزانده از هرمش دل سرور و صنوبر را بخوان والفتح را سید! دم نصر من الله است که فتح تو به پرواز است؛ بگشا تا خدا پر را بخوان آیه به آیه، آب و آیینه بخوان باران بخوان والعصر و نصر و مؤمنون و شمس و کوثر را زمستان گرچه طولانی شده اما بهار فتح به آخر می‌رساند این نبرد نابرابر را دوباره باغبان پیوند خواهد داد با عشقش نهال نورسی را با نهال سبز دیگر را افق را ابرهایی سخت و باران‌زا قرق کرده که قطره قطره احیا میکند نخلی تناور را به پرواز قناری‌ها قسم در آسمان قدس به اشک شوق می‌بینیم لبخند کبوتر را به قطره قطره اشکِ خون... به باران عزای تو که بزم سیل خواهد برد بنیان ستمگر را شکست نور و آیینه دوباره زنده می‌سازد ز نصرالله و ابراهیم.. قاسم‌های دیگر را رسیده وعده‌ی صادق به خونخواهی‌ات ای سید و ایران می‌زند یک بار دیگر حرف آخر را بزودی پرچم نصر من الله از بلندی‌ها به گوشت می‌رساند شوکت اللهُ اکبر را بلندا نامت ای سید که لبنان از شکوه تو به نامت باز می‌سازد سپاهی حیرت آور را سپاهی از ستاره می‌رسد همراه با خورشید درآن روزی که عالم می‌زند فریاد...حیدر را ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
پس از دلواپسی‌هایِ پیاپی در شبی دشوار خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد شب و دلشوره‌ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم شد انگاری دوباره تازه... داغ ِ سیّدابراهیم رسید از ضاحیه؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد خبر پیچید که: هم آسمانی شد چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را دلِ بیروت آشوب است و ویران‌تر شد از این غم تمام کوچه‌ها بی‌تاب، از این زخمِ بی مرهم عزیز از دست داده! آه... از این ماتم ِ ممتد عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می‌آید زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه‌توزی‌ها منافق‌ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی‌ها فلسطین بی‌قرارش بود و غزه هست مجنونش چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست همانکه می‌شود پیچیده طومارش به إذن الله می‌افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله :: تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است پدر از دست داده! خشمِ حزب الله بسیار است بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی‌ها بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی‌ها بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه محوّل کن به دستِ انقلابی‌هایِ حزب الله همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان- -مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است بدونِ ذره‌ای تردید، فتح قدس نزدیک است قیامی سخت در راه است با یک لشگرِ خونخواه پس از این بیشتر دارد ادامه همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد نشان از روضه‌هایِ قتلگاه و بوریا دارد :: تنی لب‌تشنه جان داد و سری می‌رفت بر نیزه تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه... فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی‌اش لرزانْد زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار... امان از شام و شادیِ یهودی‌هایِ بد کردار! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
یک شب بارانی پائیز بود سینه‌ها از دلهره لبریز بود قلب‌ها با قلب لبنان می‌تپید چون ز «ضاحیه» خبرها می‌رسید اشک‌ها از یک خبر آگاه بود چشم‌ها دنبال نصرالله بود از خبرها بوی هجران می‌رسید بوی عاشورا ز لبنان می‌رسید کاسه صبر مجاهدها شکست این خبر بر صفحه‌ی عالم نشست عاقبت سید حسن هم پر کشید رفت و بر یاران همرزمش رسید سید ما تا حرم عازم شده کربلا مهمان حاج قاسم شده این شهادت باز کرده راه را بنگرید آغاز نصرالله را نهضت ما نهضت آگاهی است طبق قرآن، شیعه حزب اللهی است می‌شود صهیون به زودی سرنگون «ان حزب الله هم الغالبون» آن کسی که قافیه را باخته ریشه‌ی این خاک را نشناخته معرفت پیدا کند ما کیستیم! ما و آمریکا برادر نیستیم! دشمن ما قدرتش پوشالی است جای تهرانی مقدم خالی است دشمن ما اشهدش را خوانده است انتقام حاج قاسم مانده است نهضت ما در جهان تکثیر شد راهِ روح الله عالم گیر شد شکرِ حق از بعدِ آن پیرِ خمین شد امیرِ راه، فرزندِ حسین پرچم ِ اسلام بر دوشِ ولی‌ست خون روح الله در سیدعلی‌ست ما چهل سال است عزت یافتیم در جهان، بسیار قدرت یافتیم مستقل از سلطه‌ی بیگانه‌ایم تحتِ امرِ رهبری فرزانه‌ایم ما چهل سال است خون‌ها داده‌ایم در مسیرِ اقتدار افتاده‌ایم ما چهل سال است در تصمیم‌ها صبرها کردیم در تحریم‌ها دردها دیدیم و درمان یافتیم اقتدار از نورِ ایمان یافتیم کدخدا زانو زده در پیشِ ما محضرِ آقایِ دور اندیشِ ما خوابشان، فتحِ فرات و نیل شد نامِ ما کابوسِ اسرائیل شد رهبرم فرمود جای بیم نیست ضربه‌ی ما قابل ترمیم نیست بعد از این دشمن نبیند خواب ِ خوش ننگ بر این ظالمِ مظلوم کُش غزه حالا کربلایی دیگر است حرمله صیدش علی اصغر است لاله‌ها در باد پرپر می‌شوند کودکان با تیر بی سر می‌شوند مادران آهسته با اشکی روان خاک می‌ریزند روی کودکان آتش افتاده به جان خیمه‌ها دود پیچیده میان خیمه‌ها کوچه‌های غزه گشته قتلگاه قتلگاه کودکانی بی گناه لیک این فریادهای بی صدا می‌رود هر لحظه تا عرش خدا ناله‌ی مظلوم بی تأثیر نیست روز پیروزیِ شیعه دیر نیست از فلسطین ذکر یازهرا رسد روز فتح مسجد الاقصی رسد حرف دارم بیت‌های آخرم با تَاسّی از کلام رهبرم کفر در این دوره دارد احتیاج نا امیدی بین ما یابد رواج صبر ما چون روزهای سال شصت پشت اهل فتنه را خواهد شکست اندکی صبر ای غیورانِ صبور انقلاب ماست پایانش ظهور روزهای سخت پایان می‌رسد بر کویر خشک، باران می‌رسد می‌رسد از راه، ماه عالمین با شعار یا لثارات الحسین مژده آن نور مجسم می‌رسد یار مظلومان عالم می‌رسد کاش باشیم و بگوئیم آن زمان السلام ای مهدیِ صاحب زمان! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شهید نمی‌فهمند ما را عقل‌های بی‌جنون هرگز بگو سید نباشد راه ما بی فتح خون هرگز نشستن را نمی‌دانیم در سوگت به پا خیزیم که طوفان نسبتی هرگز ندارد با سکون هرگز درنگ و جنگ ما در فتنه‌ها موقوف فرمان‌ است نباشد سربلندی‌های‌ ما بی‌آزمون هرگز اَلا إنَّ الدَّعِیَّ ابن الدّعی قَد رَکَّزَ... هیهات که بی‌سر می‌‌شویم امروز اما سر نگون هرگز متون را خوانده‌ام، ما آنچنان پیروز فرداییم که حتی نامشان باقی نماند در متون هرگز چنان در خون نصرالله صهیون غرق خواهد شد که از یادش نخواهد رفت نحن الغالبون هرگز ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بخوان در گوش دنیا «رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا» بخوان از نصر، از أسرا... «وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلا» بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا بخوان هم‌سفرۀ جالوت با دستان خون‌آلود ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی! به دل‌های پر از طغیان و کفر و کینه: «قُل مُوتوا» به چشمانی که بازند و نمی‌بینند: «اُنظُرْنا» دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران وطن جایی‌ست که پیچیده آنجا عطر خون ما به نابودی آن فرعون ذی‌الاوتاد، آن جلّاد به خون‌خواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا که خاکستر نگردد شاخه‌های کوچک زیتون نسوزد خانه‌ای بر شانه‌های مسجدالاقصی نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد در آغوشش نگیرد مادری فرزند بی‌سر را جهان از درد می‌پیچد به خود، آمادۀ فجر است شب تاریک خواهد رفت «وَعْداً کانَ مَفْعُولا» صدای غرّش آزادگان عالم است آری به زودی می‌رسد یک لشکر آزاده از هرجا... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝