#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده
خبرِ کشتنِ تو تا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده
ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحنهی مادر و مسمار مجسم کرده
خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لایِ زره میریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده
فرصتی داشته دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده
دختری بعد تو با اذن عمو عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
شاعر: #قاسم_نعمتی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
شعر از گروه #یا_مظلوم🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
میوه ی عمر پدر، شعله نزن بر جگرم
پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم
مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای
آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای
به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت
پدرت حال خوشی داشت، علی اکبر داشت
خواستم بار دگر تا که بگویی چیزی
لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟!
تنم افتاده کنارت، مددی می گویم
ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم
ارباً اربا شدنت، داد جزایم را... حیف
خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف
سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی
نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی
چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن
یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن
نگذار این همه غم در دلم آکنده شود
أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود
هر چه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد
بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد
مثل یک دشت پر از لاله و گلگون شده ای
بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای
سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد
ماجرای نوک مسمار به چشمم آمد
عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز
دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز
بر دلم آتش این داغ مدام است مدام
بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام
"ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی"
رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم
😢😔😢😔😢😔
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
*شب جوانانِ، امشب علی اکبر رو صدا نزنی کی صدا بزنی؟...*
شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
تعالی شمه ایی از شأنِ اعلای علی اکبر
مُعادِ پیچش زلفش نمادِ محشر کبری
قیامت جلوه ایی از قد و بالای علی اکبر
*جای همهی شهدا خالی اونایی که سربند بسته بودند،،: یا علی اکبرِ حسین*
تجلی های پیغمبر در این آیینه بی وقفه
حرم را میکند محو تماشای علی اکبر
*ان شاءالله بریم کربلا پایین پای ابی عبدالله، خدا قسمت کنه...*
هماوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر، کیست همتای علی اکبر
به یک جولان چشمش، قلب اردوگاه دشمن ریخت
عجب شوری به پاکرد است غوغای علی اکبر
نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده مُحَیای علی اکبر
*جانم علی اکبر، همچین که میومد جلو خیمه، همه خانواده دورش رو میگرفتن، خواهر و عمه ها دورش رو میگرفتن، عمه قربونِ قد وبالات بره...*
نه تنها بهر استقبال پیغمبر آماده است
خدا آغوش وا کرده محیای علی اکبر
اگرچه حسرت عُمر حسین از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورده تا پای علی اکبر
*حالا میخوام بی مقدمه برات روضه بخونم، امشب پدرا برا پسرا دعا کنن، پسرا هم امشب اونایی که باباهاشون سایشون بالا سرشونه قول بدن هر طور شده دست بابا هارو ببوسن، اگه بابا سوال کرد بگو: آخه امشب شب علی اکبرِ، منم از علی اکبر یاد گرفتم دست بوس بابام باشم... یا علی اکبر!...*
میروی میبَری از سینه دلِ خونِ پدر
زخمی سوخته ات را کمی آهسته ببر
*ای جانم! اومد مقابل بابا، سر پایین، بابا جان! اجازه به من میدی برم میدان؟ حرف علی تموم نشده بود، فرمود: علی جان! برو.. همچین که علی اومد بره میدان، یه وقت دیدن ابی عبدالله صدا زد: علی! صبر کن، همه گفتن: حتما میخواد ممانعت کنه بگه نرو میدان، حسین! حرفش رو عوض میکنه...
صدا زد: علی جان! قبل از رفتنت بابا چند قدم جلو من راه برو میخوام قد و بالات رو ببینم...*
شانۀ صبر دلم پشت سرت میلرزد
چه کنم پیر شدم چاره ندارم دیگر
به پدر حق بده که این همه بی تاب شده
به خدا دیدن این منظره سخت است پسر
که ببینم نفست بین گلو ذبح شده است
یا که افتاده گلویت سر راهِ خنجر
ناخودآگاه تمام بدنم تیر کشید
به گمانم باید دست بگیرم به کمر
عمه ات را پسرم گرم در آغوش بگیر
شاید آرام شود در بغلِ پیغمبر
چون تو ای لاله! در این باغ گلی پر پر نیست
و از این پیر جوان مرده، کمانی تر نیست
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
*چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش، عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت.. آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟ یکی نیزه به پهلوش زد، یکی شمشیر به فرقش زد، اما نتونستن یه کاری کنن از اسب واژگون بشه، این اسب اسبی است که میدونه سوارش چقدر ماهره، تربیت شده است، اونایی که سوار کارن میدونن دستش رو انداخت دورگردن اسب، یعنی اینکه دیگه توان ندارم، من رو برگردون سمت خیمه، خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت، عوض این که سمت خیمه ها بره رفت وسط دلِ دشمن، حسین یه وقت دید شمشیرا بالا میاد، همچین که با عجله دوید از خیمه گاه تا قتلگاهِ علی، هی زمین میخورد، بلند میشد، صدا میزد: وَلَدی! دید علی داره پاهاش رو روی زمین میکشه، صورتش رو گذاشت رو صورت علی...
میدونی چرا بغلش نکرد؟ آخه بدنِ سالم رو میشه بغل گرفت، حسین هر طرف رو میگرفت، یه طرف دیگه روی زمین میریخت... ناله بزن: حسین!...*
رسید حسین
چجوری تا جسم علی دوید حسین
اون آخرا خودش رو میکشید حسین
فقط خدا میدونه که چی دید حسین
سرش یه جا
دونه دونه اعضای پیکرش یه جا
جداشد از هم تَنِ پَرپَرش یه جا
جمع نمیشه علی اکبرش یه جا
این لشکر داره تو دلش
کینه از اسمِ تو علی
تا خیمه شاید نمونه
چیزی از جسم تو علی
لخته لخته خون
روی این لبا
ای کاش که تنت
جاشه تو عبا
*پسرم! چرا این طوریت کردن؟ بابا! عزیز دلم! بلند شو همه ی اهل خیمه دارن گریه میکنن...
آی
رفقا! آی بزرگترا! رزمنده ها! قربون همتون برم جَوُونا یادتون باشه هرکی رو زمین افتاد امام حسین رفت آوُردتش خیمه دارالحرب، حواست هست؟ زینب چهار پنج ساله بود وقتی سر قبر مادر میرفتن، علی میگفت: حسن جان! حسین جان! این روشنایی هارو کم کن نمیخوام چشمی قد و بالای زینب رو ببینه...
روضه علی اکبرِ چرا از زینب دارم میگم؟ کار دارم باهات آی غیرتیا، حسینیا، تنها کشته ایی که پای ناموس حسین رو وسط میدون وا کرد علی اکبر بود، همچین که صورتش رو گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: بابا! بابا بلند شو ببین دارن به من میخندن، پسرم علی اکبر! چرا اینقدر علی اصغر شدی بابا؟ یه وقت دید یه دستی مثل دست مادر اومد رو شونش، برگشت نگاه کرد دید زینبِ، صدا زد: حسین! خدا صبرت بده...
یه جمله ای حسین گفت صدا زد:...*
علی جان خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
دست و پایی، نفسی، نیم نگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تنِ پوشیده به خون اکبر نیست
*بازم ناله بزن بگو: یاحسین!..*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صدای وای وای عالمینه
تموم دشت غرق شور و شینه
عبا برداشت مولا...چند ساله
که تابوتت سر دوش حسینه
الهی نشکنه مردِ ستیزی
نشینه رو دلی داغ عزیزی
برای دلخوشی زینبش بود
عبا آورد...یعنی مونده چیزی
یه عده تا که اسمش رو شنیدن
برای کشتنش با سر دویدن
جلو چشم کتاب الله ناطق
رسول اکرمو سر میبریدن
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
داغیست که آتش زده بر هر چه در است
دردیست که شش ماهه از آن با خبر است
این مرثیه هر بار مروری شد، دید:
جانسوزتر از تیرِ سه پر، میخ در است
دنبال خوشی نگرد ای حال خراب
در شور و شعف نباش ای چشم پر آب
تقویم خدا دوازده ماه، گریست
در غصه ی شش ماهه ی زهرا و رباب
میخواست که دشت را ز خون واحه کند
راه همه را جدا ز بیراهه کند
جانم به فدای خاندانی که در آن
شش ماهه اش اقتدا به شش ماهه کند
شاعر: #مسعود_یوسف_پور🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_1664609585.mp3
5.62M
سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
😢😔😔😢😔
حسین ای جان من جانان من
حسین ای دین من ایمان من
حسین ای روح من ریحان من
امیده دلهای بیتاب منو دریاب اباعبدالله
قلبم رو غرق عشقت کن مثه اصحاب اباعبدالله
ای تنها آشنای من غریب ارباب اباعبدالله
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
حسین ای ماه من مصباح من
حسین ای عشق من دلخواه من
حسین ای ذکر من همراه من
مثل حر اومدم اینبار ابالاحرار اباعبدالله
از خوابِ غفلت با لطف تو شدم بیدار اباعبدالله
پاتو آقا روی چشم ترم بگذار اباعبدالله
کافر اینجا مومن میشه
ناممکن ها ممکن میشه
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
حسین ای راز من اعجاز من
حسین ای شور من آواز من
حسین ای بال من پرواز من
از من نگیر این پرچم رو پناهم رو اباعبدالله
پیرهن مشکی این نور مجسم رو اباعبدالله
علت زنده بودنم محرم رو اباعبدالله
یا ثارالله و بن ثاره
زهرا خیلی دوسِت داره
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🖤🙏 *امام* *حسین*(ع) *بر* *سرِ* *نعش* *علی* *اکبر*🙏🖤
با زانو آمده پسرش را صدا کند
شاید جراحت جگرش را دوا کند
گرچه جگر نداشت نگاهش کند ولی
بالینِ او نشسته پسر را صدا کند
لکنت گرفته پیرِ جوان مرده، حق بده
سخت است واژه ی "پسرم" را ادا کند
آمد به پا بلند شود، خورد بر زمین
مجبور شد که خواهرِ خود را صدا کند
کارش به التماس کشیده ولی چه سود؟!
باید حسین(ع) چند عبا دست و پا کند
مثل انارِ دانه شده ریخت بر زمین
وقتی ز خاک خواست سرش را جدا کند
بوده حسین(ع)، یکّه و تنها، عدو زیاد
ایکاش می شد اینهمه لشگر حیا کند
می کوشد از میانِ تبرها و دشنه ها
حتی ز روی تیغ، علی را سوا کند
درگیر بود ساقه ی نیزه به سینه اش
راهی نبود تا گره ی بسته وا کند
کِتفش ز ضربِ تیر و سنان ها شکسته بود
هر نیزه آمده که یکی را دوتا کند
بد جور دوخته اند سرش را به روی خاک
باید شروع به کندنِ سرنیزه ها کند
مانند خاک روی زمین پخش شد تنش
طوری زدند آرزوی بوریا کند
🔵 خادم الذاکرین کربلایی مهدی فراهانی
۱۳۹۶
🌹🙏بیاد همه شهدا و درگذشتگان و برآورده شدن حاجات بانیان خیر و ملتمسین دعا و شفای عاجل بیماران ووو 🙏🌹
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خورشید گلگون / نوحه
سبک دیگری از ناظم
------------
افتاده غرقه خون اکبر به میدان
آمده در برش خورشید تابان
با چشم لاله گون با کام عطشان
گوید علی جان
ای جان بابا
وا کن به رویم
چشمان خود را
آه و واویلتا آه و واویلا ...
مرکب بر پشت خود دارد صنوبر
رفته با راکبش در قلب لشکر
خورده بر جسم او صد تیغ و خنجر
افتاده لاله
پرپر به صحرا
لبریز ناله
شد آل طاها
آه و واویلتا آه و واویلا ...
افتاده بار غم بر دوشم اکنون
پیچد آوای تو در گوشم اکنون
پر شد از عطر تو آغوشم اکنون
ای نور چشمم
ای سرو و طوبا
در خون نشسته
آن قد رعنا
آه و واویلتا آه و واویلا ....
ای موج بحر خون ای روح دریا
تو غرق خون و من غرق تماشا
اکنون در پیش من خفتی به صحرا
با روی خونین
ای ماه زیبا
در خاک و در خون
کردی تو مأوا
آه و واویلتا آه و واویلا ....
**
محمود تاری «یاسر»
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_علی_اکبر_ع
سوی میدان رفتنت اصرار میخواهد مگر؟
شوق چشمت از پدر انکار میخواهد مگر؟
تو خودت پیغمبری و وارث تیغ دو سر
رزم شیر پهلوان هشدار میخواهد مگر؟
دورهی تحصیلیت در مکتب عباس بود
با وجودت لشگرم سردار میخواهد مگر؟
چند گامی در برم بردار و بعد از آن برو
رفتنت در سینه ام آزار میخواهد مگر ؟
اکبرم پشت و پناه تو دعای عمه ات
اکبرم نام قشنگ تو نوای عمه ات
در کشاکشهای جنگیدن صدایت قطع شد
سنگ آمد ناله ی یاربنایت قطع شد
ضربه های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟
یا که زیر سم مرکب دست و پایت قطع شد
نیزه داری نیزه ای در پهلویت جا کرد و رفت
بعد از آن دیگر نفسهای رهایت قطع شد
جرمتو حب ید الله است مثل مادرم
سینه و بازوی تو بشکست مثل مادرم
عضو عضوت بر زمین بابا زپیکر ریخت
تار تار گیسویت انگار از سر ریخته
تیغ بر فرقت چطور خورده که بابا اینچنین
جمجمت چون مرتضی ؟!نه ، بلکه بدتر ریخته
شک ندارم که تو را چشمت زدند ؛ که اینچنین
قامتت با وسعت دریا برابر ، ریخته
بر مشامم از دل این دشت بویت میرسد
ناله از صحرا می آید وااای اکبر ریخته
ای علی !!! هر تکه ی تو بر زمین افتاده است
خون جاری تو در این سرزمین افتاده است
#محمد_کیخسروی
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_ع
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت علی اکبر
كمی روبرویم بمان تا
تماشا كنم قامتت را
كه تا لا اقل اِن یكادی
بخوانم بر آن قد و بالا
بمان ای همه شوق و ذوقم
كه دلتنگ پیغمبرم من
كه سخت است و تلخ است و سنگین
ز دیدار تو دل بریدن
علی جان علی جان، برو سوی میدان
شده عید قربان، شده عید قربان
الوداع، علی اكبر
خدایا تو اینك گُواهی
كه من میفرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را
به سوز دل و چشم گریان
رخش آینه دار زهرا
قد و قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش، خَلق و خُلقش
یكایك شبیه پیمبر
خدایا در این دم، رود جانم از تن
سوی اینهمه گرگ، رود یوسف من
الوداع، علی اكبر
تحمل كن این تشنگی را
یل خسته تشنه كامم
كه آبی بجز اشك حسرت
نمانده دگر در خیامم
خدایا مبادا كه اسبش
كنون گم كند راه خود را
رود سوی اردوی دشمن
شود سرو من ارباً ارباً
من و دیده تر، تو و حرف آخر:
لبم گشته سیراب، ز دست پیمبر
الوداع، علی اكبر
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
شاعر: #محمد_مهدی_سیار
#کربلایی_سعید_صادقی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت علی اکبر
سوی میدان برو ای مه انورم قدری آهسته تر نازنین دلبرم
که بود دیده ام به رهت از قفا آه و واویلتا، آه و واویلتا
برده دین و دلم قد و بالای تو آتشم می زند چشم شهلای تو
نظری کن پسر پدرت در نوا آه و واویلتا، آه و واویلتا
سر منِه روی خاک گل زیبای من آتش افکنده ای به سراپای من
عمه در خیمه گه به غمت مبتلا آه و واویلتا، آه و واویلتا
از چه خونین شده طرّه ی موی تو برده هوش از سرم جلوه ی روی تو
تشنه کامیِ تو زده آتش مرا آه و واویلتا، آه و واویلتا
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد (با تغییر)
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش