#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فکر کن تشنگی به دنیا نیست...
خیمهی ما کنار دریا نیست
فکر کن در مدینهایم اصلاً...
خبر از آفتاب صحرا نیست
فکر کن شیر میخوری راحت...
مادرت شرمسار بابا نیست
فکر کن مشکها پر از آب است
غصهای در وجود سقا نیست
فکر کن حرمله نیامده است...
تیرها با کمانش اینجا نیست
فکر کن تختِ تخت خوابیدی
همهاش واقعی ست رؤیا نیست
آه دیگر بس است فکر و خیال
پسرم جا برای حاشا نیست
به خدا مادر تو صد دفعه...
رفت دنبال آب، اما نیست!
بین آغوش من بمان امن است
جای دیگر به غیر بلوا نیست
تو حواست فقط به بابات است
چارهات خواب نیست لالا نیست
پسرم حرمله کمان دارد
تیرهایش یکی و دوتا نیست
تیر مردانه میزنند به تو
ذرهای رحم بین اینها نیست
تیر آمد...درست سمت سرت
سر روی پیکر تو حالا نیست
بین میدان و خیمه مانده حسین
راه دیگر برای آقا نیست
ختم تو پشت خیمه برپا شد!
عفو کن مجلس تو غوغا نیست
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
مظلومترین، تشنهترین طفل شهیدی
در خون خودت مثل علمدار تپیدی
میخواستی آرام بخوابی گل مادر
با قهقههی حرمله از خواب پریدی
گفتی که گلویم سپر غربت باباست
آخر مگر از غربت بابا چه شنیدی
این تیر برای تو بزرگ است عزیزم
شش ماههی من! زود به معراج رسیدی
این تیر تو را یک شبه از شیر گرفته..
مادر به فدایت چِقَدَر درد کشیدی
ای حرمله از زندگیات خیر نبینی
من زنده بمانم پس از این با چه امیدی
✍ #احسان_نرگسی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
به روی دست خود یک ماهپاره
گرفت و گفت این شیرخواره
به صورت از عطش نه رنگ دارد
نه با کس کودک من جنگ دارد
اگر این ناله تأثیری ندارد
دگر شش ماهه تقصیری ندارد
که ناگه غنچهاش پرپر شد ای وای
دو چشم باغبانش تر شد ای وای
گلش را خون حلقش سیر کرد و...
سه شعبه در گلویش گیر کرد و...
برای لحظهای شد مات و حیران
سپس زیر عبایش کرد پنهان
کمی ناز و نوازش کرد او را
و پشت خیمهها آورد او را
چو خم شد بوسه بر رویش گذارد
و قبل از آنکه در خاکش سپارد
صدا آمد که یک لحظه حسینم
تحمل کن ببینم نور عینم..
بده گل بوسه از رویش بچینم
برای آخرین بارش ببینم
✍ #سیدمجتبی_شجاع
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
این نینوای روضهبهلب، این صدای کیست؟
این تکّههای کربوبلا ردّ پای کیست؟
این چادرِ کبود، که بیسایه و عمود
آتش به آسمان زده، ماتمسرای کیست؟
این چهرهای که شب شده از هُرمِ آفتاب
رختِ سیاه کرده به تن، در عزای کیست؟
انگار مادرِ همهی شیرخوارههاست
این آرزوی سوخته، این لایلای کیست؟
هر کس که میشناخت، بَدَل شد به روضهای
این مقتلِ غریبِ وطن، آشنای کیست؟
کافر نبیند آنچه مرا پیر کرد و کشت!
یارب چه دیده است مگر، این دعای کیست؟
آغوشِ او هنوز پُر از بوی اصغر است
دیگر نپرس این همه لالا برای کیست!
✍ #رضا_قاسمی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#آب #عطش
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
آب هستم، آب هستم، آب پاک
جاریام از آسمان تا قلب خاک
گاه ابر و گاه باران میشوم
گاه از یک چشمه جوشان میشوم
گاه از یک کوه میآیم فرود
آبشار پر غرورم، گاه رود
گاه قطره، گاه دریا میشوم
گاه در یک کاسه پیدا میشوم
روز و شب هر گوشه کاری میکنم
باغها را آبیاری میکنم..
گرچه آبم، روزی اما سوختم
قطره تا دریا، سراپا سوختم
تشنهای آمد لبش را تر کند
چارهٔ لبتشنهای دیگر کند
تشنهای آمد که سیرابش کنم
مشک خالی داد تا آبش کنم
تشنهٔ آن روزِ من عبّاس بود
پاسدار خیمههای یاس بود
خون عباس علمدار رشید
قطرهقطره در درون من چکید..
چشمهایم خواب، موجم خفته باد
آبی آرامشم، آشفته باد!..
وای بر من، وای بر من، وای دل
مانده در مرداب حسرت پای دل
پیچ و تاب رودم از درد دل است
برکه از اندوه دل پا در گل است
چشمه از غم روز و شب نالان شده
ابر هم از رنج من گریان شده
گریهٔ من شرشر باران شده
غصهام در گریهها پنهان شده
دود داغم ابرها را تیره کرد
آسمانها را سراپا تیره کرد
آب اگر شد اشک چشم، از شرم شد
از خجالت شور و تلخ و گرم شد..
حال، از اکبر خجالت میکشم
از علیاصغر خجالت میکشم
✍ #مصطفی_رحماندوست
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فرازی از یک #مثنوی
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
این گریههای بیحدِ كودک برای چیست؟
این گریهها، ز جنس تقاضای آب نیست!
این بار گریه، حاصل عشق است و شوق و شور
رفتن ز مرز حادثه تا قلههای نور
«ساقی! حدیث سرو و گل و لاله میرود»
«این طفل، یکشبه ره صد ساله میرود»
این بار، گوش بر سخن هیچکس مکن
گهواره را برای شهادت قفس مکن..
این طفل را فقط پی اهدای جان فِرِست
این هدیه را فقط به سوی آسمان فِرِست
باید که شعرِ فتح بخواند، قبول کن!
حیف است او به خیمه بماند، قبول کن!
برخیز ای رباب، دلت را مجاب کن
قنداقه را به دست پدر ده، شتاب کن..
بشتاب! نه! شتاب علی بیشتر شدهست
گویا ز رازهای خدا، با خبر شدهست
وقت وداعِ همسفر آمد، نگاه کن
هنگام بوسهٔ پدر آمد، نگاه کن
دشمن به غیر کینه، مقابل نشد، نشد
در این میانه، حرمله، کاهل نشد، نشد..
گل را نصیبِ صاعقه کردند کوفیان
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان»..
كم مانده بود عالم از این داغ جان دهد
ای مادرِ شهید خدا صبرتان دهد!
میدانم از دل تو شكوفید این امید
آقا سرش سلامت، اگر طفل شد شهید!
امّا كسی نمانده به آقا توان دهد!
یا رب مباد از پسِ این داغ جان دهد!
حالا به پشتِ خیمه پدر ایستاده است
مشغولِ دفنِ پیكر خورشیدزاده است
لبریز ابر میشود و تار، آسمان
در خاک دفن میشود انگار، آسمان
بهتر كه دفن بود تن طفل تو رباب
بوسه نزد سه روز بر این پیكر آفتاب
بهتر كه دفن بود و پی بوریا نرفت
آن ماهپاره زیر سُم اسبها نرفت
بهتر كه دفن بود و چو رازی كتوم شد
این نامه، محرمانه شد و مُهر و موم شد..
::
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
از خاطر تو آن غم دیرین نرفته است
آب خوش از گلوی تو پایین نرفته است!
زمزم به چشم و زمزمه در سینه تا به کی؟!
آه از جدایی دل و آیینه تا به کی؟!..
بگذار از این حکایت خونبار بگذریم
نفرین به هر چه حرمله! بگذار بگذریم
امّا از این گذشته تماشا کن ای رباب
حالا حسین مانده و این خیل بیحساب!
تنها به سمت معرکه باید سفر کند
زینب کجاست دختر او را خبر کند؟
این لاله لاله باغ مگر وا نهادنیست؟
این شرحه شرحه داغ مگر شرح دادنیست؟..
حالا چه عاشقانه محاسن كند خضاب
سبط رسول، تشنه میان دو نهر آب!
كمكم سکوت، ساحلِ فریاد میشود
آبِ فرات بر همه آزاد میشود
آبی ولی منوش كه غیر از سراب نیست!
زَهْر است این به كام تو، باور كن آب نیست!
این آب، شیر میشود و سنگ میشود
یعنی دلت برای علی، تنگ میشود!..
::
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
مهمانِ سفرههای فراهم نمیشوی؟
عیسی شدهست طفل تو، مریم نمیشوی؟
غمگین مباش، آخر این ماجرا خوش است
پایان شب به میمنت «والضّحی» خوش است
آید به انتقام کسی از تبارتان
«عَجّل عَلی ظُهورکَ یا صاحبَ الزمان»
✍ #جواد_محمدزمانی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
حسینی زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی
بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی
گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست
که روی کهکشان را خط بیندازد بهآسانی
تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی
بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی
کجای این جهان دیدند یک لشکر بهیکباره
ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی
علیالظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولی الله
که میبردند نامت را علی جویان به حیرانی
تو روح عدلی و حقا توانستی به نای حق
ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی
لب از لب باز کن ای آخرین سرباز ثارالله
که مادر جان به لب شد تا که شاید لب بجنبانی
گرفتی با دمِ لالایی تیر و کمان سامان
پس از داغ تو مادر را نه سر ماند و نه سامانی
میان رفتن و ماندن چقدر این پا و آن پا کرد
پس از داغ تو بابا مانده و یک دشت حیرانی
نشد زیر عبا پنهان کند این شرمساری را
تو آن بغضی که بین خاک هم پنهان نمیمانی
رقیه در دلش مانده که کِی باشد در آغوشش
کمی بازی کند با تو که تو او را بخندانی
شگفتا که شگفتآورترین نوزاد تاریخی
دریغ از عمر کوتاهت، شگفت از بغض طولانی
دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد
نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی
شبیه باد سرگردان، میان صحن میچرخم
و میگویم به آنهایی که میآیند مهمانی
گدای کربلا بودن شرف دارد به اربابی
بیا مسکین در این خانه که پشت در نمیمانی
بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است
چه خوانی و چه احسانی، چه روزی فراوانی
منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی
که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی
پریشانم پریشان هوای کربلای تو
زیارت چیست؟ پایان دلانگیز پریشانی
✍️ #منصوره_محمدی_مزینان
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فکر کن تشنگی به دنیا نیست...
خیمهی ما کنار دریا نیست
فکر کن در مدینهایم اصلاً...
خبر از آفتاب صحرا نیست
فکر کن شیر میخوری راحت...
مادرت شرمسار بابا نیست
فکر کن مشکها پر از آب است
غصهای در وجود سقا نیست
فکر کن حرمله نیامده است...
تیرها با کمانش اینجا نیست
فکر کن تختِ تخت خوابیدی
همهاش واقعی ست رؤیا نیست
آه دیگر بس است فکر و خیال
پسرم جا برای حاشا نیست
به خدا مادر تو صد دفعه...
رفت دنبال آب، اما نیست!
بین آغوش من بمان امن است
جای دیگر به غیر بلوا نیست
تو حواست فقط به بابات است
چارهات خواب نیست لالا نیست
پسرم حرمله کمان دارد
تیرهایش یکی و دوتا نیست
تیر مردانه میزنند به تو
ذرهای رحم بین اینها نیست
تیر آمد...درست سمت سرت
سر روی پیکر تو حالا نیست
بین میدان و خیمه مانده حسین
راه دیگر برای آقا نیست
ختم تو پشت خیمه برپا شد!
عفو کن مجلس تو غوغا نیست
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمیزد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمیخواست، فرات!
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟!
خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد؟
خون حیدر به رگش، در تب و تاب است ولی
بگذارید به سن علی اکبر برسد
شعلهور میشود این داغ دوباره؛ وقتی
شیر در سینهی بی کودک مادر برسد
زیر خورشید نشسته، به خودش میگوید:
تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد
✍ #علیرضا_لک
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
دُرّ گونه، زیبا و سپید: از گوش تا گوش
گلبوسه تنها میدوید از گوش تا گوش
هر بار که بابا بغل کرد اصغرش را
دست نوازش میکشید از گوش تا گوش
در گوش جبرائیل بی شک روضه خوانده
وقتی خداوند آفرید از گوش تا گوش
"روح الامین" را از شب هفتم بگویید
باید تصاویری کشید از گوش تا گوش
فردای محشر "گردنش" باشد "مدالش"
دارد نشان، طفل شهید از گوش تا گوش
جای تورق گریه باید کرد زیرا
میآورد "شیخ مفید" از گوش تا گوش...
با اینکه قد و قامتش در تیررس بود
یکباره فرمانی رسید از گوش تا گوش
از خستگی خوابیده بود آشفتهاش کرد
تیری که نازش را کشید از گوش تا گوش
تیری که راحت حرمله آن را رها کرد
حلقوم اصغر را برید از گوش تا گوش
چون برگ پاییزی سرش از نیزه افتاد
باد خزان وقتی وزید از گوش تا گوش
وقتی رباب از حنجر او یاد میکرد
با گریه ناخن میکشید از گوش تا گوش
✍ #علیرضا_خاکساری
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
از زبان تیر...
قبول دارم در کربلا صواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
✍ #محمدحسین_ملکیان
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
کانال⬇️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
هر که از لجّهی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصهی نوکر نخورد
چوب هم باشی و وقفش نشوی باختهای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
::
شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوهی شیرخدا بر نخورد
اول روضهی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝