eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
45 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
3880881.mp3
11.24M
|⇦•در مکتب حسین.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری 🏴🏴🏴 امام علی علیه السلام: حُسن تدبیر و پرهیز از حیف و میل، از حُسن سیاست است. |⇦•در مکتب حسین.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری 🏴🏴🏴 در مکتب حسین این نکته بارزه سینه زن حسین هرگز نمی‌کشه دست از مبارزه سر و پا زخمی ولی می‌مونیم فقط ما پای علی می‌مونیم سینه زن کرب و بلا نباید یه ثانیه خونه نشین بمونه حرف امام جامعه نباید یه لحظه هم روی زمین بمونه «نحن انصار ابی عبدالله» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
3880882.mp3
18.36M
|⇦•از حرم زینب بیا.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری 🏴🏴🏴 از حرم زینب بیا اکبر به میدان می‌رود از تنم جان می‌رود نور چشمان تَرَم با کام عطشان میرود از تنم جان می‌رود علی! به تو دل بسته بابا علی! کمی آهسته بابا علی! رفتی تو ز دست بابا علی! ای جوان رشیدم علی! برو نور امیدم علی! دیگر از تو دل بریدم «علی جانم، ای جانم ای جانم» *تازه این صداها که گرفته میشه...خوشگل میشه... صدات که می‌گیره تازه، نمیدونی از کجا ارث می‌بری...میومد کنار قبر پیغمر با قد خمیده، حضرت زهرا، می‌گفت:"فَقَد اِنخَمَدَ صَوتی" دیگه صدام در نمیاد بابا... بذا صدات اینطوری بگیره* در میان حلقه ی شمشیر تنها شد علی ارباً اربا شد علی، ارباً اربا شد علی مثل پیغمبر که بود و مثل زهرا شد علی ارباً اربا شد علی، ارباً اربا شد علی علی! بگو آخر چه ها شد پر از تن تو کربلا شد چرا اعضایت ز هم جدا شد علی! مگذار این چنیم غمت بزند بر زمینم تو را باید در عبا بچینم «علی جانم، بابا جان بابا جان» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
تا پنج تن آل عبا را دیدند در روی علی انفسَنا را دیدند ترسان ترسان تمامی ترساها انگار که بی پرده خدا را دیدند ✍ نه یک‌لشکر جوان و پیر آورد نه تیر و نیزه و شمشیر آورد نبی بود و سپاه اهل‌بیتش جهان را ساده در تسخیر آورد ✍ بر هیبت عترت پیمبر صلوات بر جان نبی حضرت حیدر صلوات بر فاطمه و دو نور چشمش، حسنین بر عید مباهله مکرر صلوات بر نور مبین حی سرمد صلوات بر جمع کسای آل احمد صلوات بر دشمن پنج تن دمادم لعنت بر پنج تن آل محمد صلوات ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_5916027376738766312.mp3
20.81M
📋 تو رو که تنها دیدن حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو که تنها دیدن، همه باهم دویدن هنوز تو زنده بودی، سرِ تو رو بُریدن هجوم آودن به تنت سه ساعته می‌زننت نمی‌دونم چی کار کنم؟! نیزه شکوندن توو تنت برا خدا می‌کُشتنت نمی‌دونم چی کار کنم؟! آخه چقدر نیزه و تیر، لازمه واسه کُشتنت هزار و نهصد جای زخم، چیزی نذاشته از تنت نمی‌بُره سرت رو، تابونده تنت رو نمی‌بوسیدم ای کاش، گلوی اطهرت رو زانو رو بدنت پا نمیشه از رو تنت خودت بگو چی کار کنم؟! مادر و پیش تو ندید خنجرِ کُندش رو کشید خودت بگو چی کار کنم؟! پیش منو و مادرمون، جسمت و چرخونده به پشت دوازده ضربه به تو زد، ما رو دوازده دفعه کُشت «جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین» 🌹 🌹 💠💠
لبیک یاحسین😢 رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین مادرم نام را به من آموخته بود بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین روزه بودم وسط روزترک خوردلبم تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین من حسینی شده ی روز اَلستم انگار چون خداوند به بالای سرم گفت حسین : ❤️ حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين 🌹 🌹 💠💠
قلبم از بردن نامت ضربان می گیرد فقط از روضه وجودم هیجان می گیرد "بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری" تن پوسیده ام از عطر تو جان می گیرد قد کمان نوکر پیر تو بنازم که هنوز چون جوانی دم تو سینه زنان می گیرد کام ما را به جنون تربت تو باز نمود شاعرت از نفست فن بیان می گیرد قوت قلب جهان است زمین حرمت عشق در کرببلا تازه زبان می گیرد روضه ی هفتگی ام زندگی ام داده حسین بی عزای تو دلم رنگ خزان می گیرد خون رگ هام فدای تنِ درهم شده ات خونم از گریه برایت جریان گیرد روزی اشک مرا خواهرتان امضا کرد مادرت دست دعا بر سرمان می گیرد 🌹 🌹 💠💠
😔ای دل سرگشته ام، خاکسترت 😔کشت زینب را وداع آخرت ☑️زینب داره میاد... حضرت ابالفضل باهاش امام حسین باهاشه حضرت علی اکبر باهاشه ☑️عمه دیگه... بعضی وقتا محک میزنه ✔️علی اکبر؟!,,, جونم عمه ✔️عباس؟!,,, جونم خواهر ✔️حسین؟!,,, 🔘همه دور زینبن،،، کسی جرأت نمیکنه نگاه چپ به محمل زینب بکنه ای روزگار... قافله سالار من... 🟠افتاده اند بین خاک و خول، تمام لشکرت 🟠اذن فرمایی گر در این زمین، میشوم تنهای تنها یاورت 🔵تک سوار من ، به جای پیرهن 🔵کاش جان میخواستی از خواهرت ☑️پیراهن خانم فاطمه... ☑️پیراهنی که خانم فاطمه زهرا با دست خودش دوخته برا این روز داد دست حسین، بو میکردن خواهر و برادر یاد مادر می افتادند 😭نمیدونم بوی در میداد،،، 😭بوی سوختگی میداد 😭بوی غلاف میداد ☑️ارباب دوعالم، خنجر در آورده پیراهنو پاره کرده ☑️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت ❌داداش، یادگار مادرمه چرا پاره ش میکنی؟؟ گفت خواهر این کوفیا، بی حیاتر از این حرفا هستن رحم ندارن،،، حیا ندارن ◀️نمیخوام بدنمو برهنه کنن فهمیدی دیگه...هااا؟؟! ◀️آروم آروم اومد تو گودال،،، نیزه شکسته هارو کنار زد شمشیرشکسته هارو کنار داده دید یه بدن بی سر افتاده حالا که داداشم سر نداره، از لباسی که یادگار مادرمه میفهمم داداشمه... 😭...حسین 😭... حسین 😭... حسین 🔰صبر کن تا از گلوی خشک تو 🔰 بوسه ها گیرم بجای مادرت 🔻سنگ ها خون رنگ، از پیشانیت 🔺تیغ ها در انتظار حنجرت 🔹ساربان چشم طمع دارد به تو 🔹جان من با خود مبر انگشترت 😭😭😭 ☑️بزرگی میگفت وقتی رسیدن کربلا ابی عبدالله به همه ی اوناییکه کمک کردن پول داده، مزد داده گفت برید به کارتون برسید ☑️ساربان هم یکی از اینا بود ☑️تا از پولو از دست آقا گرفت، انگشترو که تو دست آقا دید همونجا کمین نشست تا روزیکه سر از بدن سیدالشهدا جدا کردن 🟪نیزه داران، دست در دست همند 🟪صف کشیدند در تمنای سرت 💢میکِشی پا بر سرم ای همسفر 💢از همه لب تشنه تر، آهسته تر 🔆مانده ای تنها و بی پشت و پناه 🔆میکِشم از غربتت از سینه، آه ♻️ای عزیز آل طاها، کم نکن ♻️سایه ات را از سر این خیمه گاه 〽️کیست مثل من، عنان گیری کند؟؟ 〽️مرکب مرگ تو را با اشک و آه ✳️اشک و آه و التماس خواهرت ✳️ذوالجناح ،،، رفتنت را بسته راه ☑️نگاه کرد دید دخترش سکینه نشسته پایین پای اسب هی داره اشک میریزه ☑️یادم نمیره اون روزی که خبر یتیمی دختر مسلمُ شنیدی، دخترشو بغل کردی دست نوازش رو سرش کشیدی بابا... 💔با وداعی که از حرم کردی 💔شد به من ثابت، بر نمیگردی 😭😭 ☑️میخوام برا آخرین بارم که شده، دست نوازش رو سر دخترت بکشی لاتحرقی قلبی... ❎خنده ی دشمن، شرارم میزند ❎یک زن تنها و این موج سپاه 💠شانه ی تیغ است در چنگ غروب 💠آفتاب من مرو در قتلگاه 🟢میروی تا زیر سُم اسب ها 🟢مینمایم بر تو با حسرت نگاه ◼️میروی برگشتن تو با خداست ◼️وعده ما بین خون در نور ماه ☑️گفت زینبم، میرم میدون هر بار که اومدم نزدیک خیمه،،، صدای تکبیرمو بلند میکنم بدونید هنوز زنده ام ☑️بار اول رفت، جنگ نمایانی کرد برگشت نزدیک خیمه صداشو بلند کرد 🟩همه گفتن خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرمونه ☑️خانم زینب همه رو تو یه خیمه جمع کرد رقیه،،، سکینه هرکی یه گوشه ای کز کرده زانوی غم بغل گرفته ☑️رفت دوباره نزدیک خیمه، برگشت بازم بچه ها خوشحال شدن ☑️فقط امام حسین مونده بود 🔘امام سجاد که بیمار بود خانوم رقیه گفت خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرم هست ☑️هرچی صبر کردن تا صدای بابارو مجددا بشنون، دیگه صدایی نیومد تا اون لحظه ای که صدای شیهه ی ذوالجناح به گوششون رسیده چی شده؟؟ ▫️همه از خیمه ها بیرون دویدن ▫️ولی سالار زینب را ندیدن... 😭😭😭 یالش، غرق خونِ زینش واژگونه ⬅️یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده؟؟ ⬅️یکی گفت ذوالجناح، صاحبم چی شده؟؟ ⬅️دختر امام حسین، دل همرو آتیش زده اومد جلو... ☑️ذوالجناح با این حال و روزیکه تو داری، میدونم بابامو کشتن یه سوال ازت دارم... ☑️بابام که میرفت میدون، لب تشنه بود آیا بهش آب دادن یا نه؟؟ یکی نبود بگه سکینه... بابات تا لحظه ی آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه حسین 🌹 🌹 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹نگین بخشی🔹 حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من روایت زحل و مشتری بخوان با من عقیق سرخ، که اندوه می‌برد از دل چو کهربا غمِ صد کوه می‌برد از دل عقیق سرخ در انگشت دست راست، خوش است اگر که نقش نگین نامی از خداست، خوش است اگر جدا نشویم از خدا و از ره راست عقیق، آینۀ عاقبت به خیری ماست به محفلی که گل سرخ، هم‌زبانم شد دو بیت ناب شنیدم، که نقش جانم شد: «بسا کسا که ز تقوا به عرش، سیر کند ولی چنان شود آخر، که رو به دیر کند برای هر که دعا می‌کنی به صدق و صفا بگو که عاقبتش را خدا به خیر کند» :: بیا به قصۀ خاتم، به نور برگردیم! به باغ عشق، به باغ بلور برگردیم «ابوذر» آن که به صدق حدیث، شد مشهور که از عشیرۀ عشق است و از قبیلۀ نور کنار چشمۀ زمزم، به دیگران پیوست سلام کرد و سخن گفت، تا سکوت شکست که ای جماعت دل‌بستۀ رسول خدا! گرفته روشنی از بازتاب شمس هدی به گوش خویش شنیدم: که آن پیمبر نور که بود نور درخشان نخل وادی طور حدیث فضل علی را به دوستان می‌گفت دلیل برتری‌اش را به این و آن می‌گفت علی‌ست در سفر عشق «قائد البرَرَه» و در حمایت اسلام «قاتِلُ الکَفَره» کسی که یار علی شد، خداست یاور او همیشه خرم و سبز است، باغ باور او و از ولایت او، هر که دست بردارد هزار بار به ذلت، شکست بردارد ادامه داد ابوذر، که ای اهالی عشق! که دل‌سپردۀ مهرید، مهر والی عشق! در آن زمان که گل از باغ معرفت چیدم شگفت واقعه‌ای را به چشم خود دیدم شگفت واقعه‌ای خارج از تصور بود ز بندگان خدا «مسجدالنبی» پر بود معاشران، همه آیات راز می‌خواندند و با پیمبر رحمت، نماز می‌خواندند که سائلی ز در آمد، سؤال نقش لبش نیازمند کمک، جانِ عافیت‌طلبش از آن نمازگزاران، امید رحمت داشت امید لطف و کرم با هزار زحمت داشت ولی کسی به ندایش، نگفت لبیکی نه مژده‌ای ز کرامت، نه از کرم پیکی به ناامیدی بسیار، دیده‌ای تر داشت خداخدا به لبش، دست بر دعا برداشت که ای خدا! تو گواهی، کسی جواب نداد کسی به تشنگی‌ام، نیم جرعه آب نداد به حرمتِ عرقِ شرمِ من، نسوخت دلی کسی نکرد ترحم، به مشت آب و گلی دلم شکست و نشد هم‌نوای من، نَفَسی خدا کند که نیفتد نیاز کس به کسی در آن فضای غم‌انگیز و التماس و سکوت که خواند سائل درمانده ربّنایِ قنوت «علی» که بود در آن آستان به حال رکوع گشوده بود به افلاکِ نور، بال رکوع علی که بار امانت نشست برپشتش اشاره کرد به انگشتری در انگشتش فقیر آمد و بر دیدگان نهاد آن را گرفت از کف او خاتم سلیمان را پیامبر که نمازش تمام شد، آن‌گاه ز سوز سینه برآورد، ناله‌ای جانکاه: که ای خدا که به موسی وزیر بخشیدی! و «شرح صدر» به او بی‌نظیر بخشیدی! که برگِ سبز، به دست برادرش دادی که از برادر او بال و شهپرش دادی ز پیشگاه تو من، شرح صدر می‌خواهم و ماه روشن شب‌های قدر می‌خواهم امیدوار تو هستم که کارساز تویی که دلنواز تویی، پرده‌دار راز تویی تو آگهی که علی خوب‌تر ز جان من است که پرفروغ‌ترین مهر خاندان من است علی که سینه‌اش از عشق منجلی شده است ز فیض تربیت من، علی، علی شده است علی که تیغ اگر زد، برای حق زده است کتاب معرفت و عشق را ورق زده است که قُوتِ خسته‌دلان را به شانه‌اش برده‌ست غمِ شکسته‌دلان را به خانه‌اش برده‌ست که در مصافش، دشمن ز بیم می‌لرزد ولی چو بید، ز اشک یتیم می‌لرزد علی که از شب قدر است ناشناخته‌تر ندیده عشق از او، مردِ پاک‌باخته‌تر علی، که هست گل دلپذیر من، یارب چه می‌شود، بشود او وزیر من، یارب :: هنوز گرم دعا بود با تمام وجود که با پیامِ رسا، جبرئیل آمده بود که ای رسول خدا! آیه‌ای تلاوت کن و کام جان را، سرشار از حلاوت کن بخوان که وحی خدا، «إنّما وَلَیُّکُم» است مراد، ساقی سرچشمۀ «غدیر خم» است بگو به ساقی کوثر، تو جانشین منی که روح مکتب و آیینه‌دار دین منی تو در رکوع نه تنها زکات بخشیدی به قلب عالم هستی، حیات بخشیدی تو شرح آیه «آتَیتُمُ الزّکوة» شدی تو جان، به متن «اَقیمُ الصّلوة» بخشیدی به عاشقان ولایت، گل از کرم دادی به تشنگان هدایت، برات بخشیدی تو با مجاهدت خویش، با صبوری خود به رسم و راه نبوت، ثبات بخشیدی که فتح باب کرم از تو بود روز نخست قسم به شب که نگین‌بخشی حسین از توست همان شبی که شب وصل جان‌نثاران بود شبی که سینۀ صحرا ستاره‌باران بود شبی که پیکر خورشید بود روی زمین در آسمان همه‌جا بود گفت‌وگوی زمین شبی که سایۀ یک ساربان به راه افتاد و برق خنجر از آن‌جا به چشم ماه افتاد برای آن‌که شود رسم عاشقی خوش‌تر عزیز فاطمه انگشت داد و انگشتر به کربلای حسینی اگر گریز زدم سری به دامنِ آن دشت لاله‌خیز زدم مرا به صبح چنین دلپذیر می‌بخشند مرا به حرمت و قدر غدیر می‌بخشند قسم به فجر و «شفق» روی دل به عاشوراست غدیر حادثه‌ای متصل به عاشوراست 📝