eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
50 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مي‌شدم» نافع مي‌گويد: به حبيب گفتم: من نزد خواهرشان بوده‌ام؛ گمان مي‌كنم بايد زن‌ها را تسكين خاطري داد. آيا مي‌تواني يارانت را جمع كني تا نزد آنها رفته خاطرشان را آسوده كنيم؟  «حبيب» از جاي برخاست و فرمود: «اي ياران مردانگي! اي شيران! چون شيران وحشي از آشيانه‌هاي خود به درآييد.»(۱۹).  سپس به بني‌هاشم گفت: «به خيمه‌هاي خويش بازگرديد (اميدوارم كه) چشمانتان بيدار مباد » بعد از آن به اصحاب خود نظر كرد و آن چه خود ديده بود يا از نافع شنيده بود بازگو كرد و همگي گفتند: ▪️«به آن خدايي كه بر ما منت نهاد كه در اين جايگاه قرار بگيريم، اگر انتظار فرمان حسين نبود، اكنون با شتاب بر آنان حمله مي‌كرديم تا كه نفس خويش را پاك و چشم را روشن سازيم»(۲۰)حبيب از خداوند بر آنان طلب خير كرد و گفت همراه من بياييد تا كه نزد زن‌هاي حرم رويم و خاطرشان را آسوده سازيم. او خود به راه افتاد و ياران، او را همراهي كردند . ✳️حبيب به نزديك حرم اهل بيت رسيده و فرياد زد: 😭«اي حريم رسول خدا! اين شمشيرهاي جوانان و جوانمردان شماست كه به غلاف نخواهد رفت تا اين كه گردن بدخواه شما را بزند. اين نيزه‌هاي پسران شماست، سوگند ياد كرده‌اند كه تنها بر سينه جدا شده از دعوتتان فروروند » ، 😭در اين هنگام زن‌هاي حرم از خيمه‌ها به گريه خارج شدند و گفتند: ▪️😭«اي پاكان! از دختران رسول الله و ناموس اميرمؤمنان حمايت كنيد» در آن حال همه منقلب و گريان شده بودند، گويا زمين هم با آنها زار مي‌گريست(۲۱ ). 🔻حبيب در روز عاشورا 🔸پيش از اين گفته شد كه حبيب، فرماندهي طرف چپ سپاه امام حسين عليه‌السلام را داشت چنان كه زهير فرمانده طرف راست بود. اگر كسي حبيب را به مبارزه دعوت مي‌كرد او با شتاب پاسخ مي‌داد. «سالم» غلام زياد و «يسار» غلام عبيدالله بن زياد وارد ميدان شدند و مبارز طلبيدند. اين در حالي بود كه يسار جلوتر آمده و در پيشاپيش سالم قرار داشت.حبيب و برير به سرعت به سمت آنان شتافتند؛ ولي حسين عليه‌السلام آن دو را به جاي خود نشانيد. عبدالله بن عمير از جاي برخاست و امام به او اجازه جهاد فرمود(۲۲ ). 😘درسي كه مي‌توان گرفت: طبري و ديگران درباره وضعيت حبيب چنين بيان داشته‌اند : ▪️«انه كان حنيف الاجابة له عدة المبارز؛(۲۳ ) هرگاه حبيب را مبارزي به جنگ دعوت مي‌كرد، او به سادگي اجابت مي‌كرد». اين روحيه بيانگر شجاعت و نيز از خودگذشتگي آن مجاهد بزرگ در راه احياي دين خداست. ✳️هنگامي كه «ابوثمامة» وقت نماز را به امام يادآوري كرد، حضرت در حق او دعاي خير كرد و فرمود: ▪️«به آنها بگوييد از جنگ دست بردارند تا نماز بگذاريم». در اين حال، يكي از افراد سپاه ابن‌سعد به نام «حصين بن تميم » فرياد برآورد كه نماز او (حسين عليه‌السلام) پذيرفته نخواهد بود. حبيب از اين گفتار برآشفت و گفت: ✳️«پنداشته‌اي كه نماز از آل رسول قبول نمي‌شود، ولي از تو - اي الاغ - پذيرفته مي‌شود؟»(۲۴)حصين كه تاب شنيدن اين حقيقت را از حبيب نداشت، بر او حمله‌ور شد و حبيب نيز دست به شمشير برد و با ضربه‌اي به صورت اسب او كوبيد، كه اسب با شتاب به زمين خورد و بر روي او افتاد . خويشان و اطرافيان حصين براي نجات او به سويش شتافتند و با حبيب درگير شدند تا او را نجات دهند(۲۵). در اين درگيري كه حبيب با شمشير در بين دشمن مي‌جنگيد، اين اشعار را ترنم مي‌كرد: «اقسم لو كنا لكم اعدائا او شطركم وليتم أل اكتادايا شر قرم حسبا و آدا»(۲۶).  رجز حبيب در ميدان رزم، هنگام حمله، اين بود : «انا حبيب و ابي‌مظاهر فارس هيجاء و حرب تسعرو انتم عند العديد اكثر و نحن اعلي حجة و اظهرو انتم عند الوفاء اغدر و نحن اوفي منكم و اصبر ( ۲۷ ).  من حبيبم و پدرم مظاهر (مظهر) پهلوان ميدان نبرد و كارزار شعله‌ور؛ گر چه گروه شما از ما فزون‌تر است، ولي ما حجتي والاتر و آشكارتر داريم؛ و اگر چه شما خائن به عهد خود هستيد، ولي ما وفادارتر از شما و شكيباتريم.»«حبيب» آن شيرمرد دلاور، به رغم كهولت سن در آن درگيري شصت و دو نفر از آنها را به خاك انداخت. او اين سرود حماسي را پيوسته به زبان داشت تا اين كه «بديل» به او حمله‌ور شد . 🔻شهادت حبيب 🔹فردي از «بني‌تميم»(۲۸) به نام «بديل بن صريم» با شمشير خود ضربه‌اي به حبيب زد و ديگري از همان قبيله (تميم) با نيزه‌اش به او ضربه زد. پس از اين بود كه حبيب از اسب به زمين افتاد، اما همين كه خواست از جاي برخيزد «حصين بن تميم» با شمشير بر فرق او زد. مرد «تميمي» از اسب پايين پريد و سر حبيب را از بدن او جدا كرد. حصين به او گفت: «من در كشتن او شريك تو هستم» پس ديگري گفت: «به خدا قسم، او را كسي جز من نكشت» حصين گفت: ✳️«سر را به من بده تا كه به گردن اسبم بيندازم تا مردم ببينند و بدانند من در قتل او شريك تو هستم، سپس سر را تو بگير و به عبيدالله بن زياد بده، من نيازي به هديه‌اي كه براي كشتن او به تو عطا مي‌كند ندارم» او زير بار نرفت و قوم آن دو سرانجام بي
ن آن دو نفر داوري كردند. او سر حبيب را به حصين داد و حصين در بين لشكر به جولان پرداخت، در حالي كه✳️ سر را به گردن اسب آويخته بود. سپس سر را بازگردانيد و تميمي آن را گرفت و به اسب خود آويزان كرد تا آن كه نزد ابن‌زياد ببرد(۲۹). در اين هنگام بود كه امام حسين عليه‌السلام خود را بر بالين حبيب رسانيد و فرمود : ▪️«عندالله احتسب نفسي و حماة اصحابي ( ۳۰ ) ؛ ▪️خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب مي‌كنم». پس از آن، امام مكرر اين آيه را تلاوت فرمود : (انا لله و انا اليه راجعون )( ۳۱ ) ؛ ما از آن خداييم و به سوي او بازمي‌گرديم»(۳۲) در برخي از مقاتل آمده كه امام فرمود: ✳️«لله درك يا حبيب، لقد كنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة(۳۳ ) ؛ ▪️ آفرين بر تو اي حبيب تو مردي فاضل بودي كه در يك شب قرآن را ختم مي‌كردي». در زيارت ناحيه مقدسه آمده : «السلام علي حبيب بن مظاهر الاسدي؛(۳۴)درود بر تو اي حبيب بن مظاهر اسدي » ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : امتيازات حبيب: ▪️ ۱. امام حبيب را فاضل مي‌دانند؛  ▪️۲. او هر شب، كل قرآن را تلاوت مي‌كرد: ▪️۳. معرفت او به امام بر ديگران امتياز داشت.اما آيا انحراف دشمن حسين عليه‌السلام توجيه‌پذير است؟ آيا رياكاري و مقام‌طلبي حصين و شمشير به مزد بودن آن تميمي شايان عبرت نيست؟ ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۰۰ . ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴ . ( ۳ ) الاصابة في تمييز الصحابة، ج ۲، ص ۱۴۲ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ . ( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ . ( ۶ ) شيخ طوسي رضي الله عنه فضيل بن زبير را از ياران و اصحاب امام باقر و امام صادق عليهم‌السلام دانشته است. رجال شيخ طوسي، ص ۲۷۲ و ۱۳۲ . ( ۷ ) رجال الكشي، ص ۷۸؛ ش ۱۳۳ مامقاني، تنقيح المقال، ج ۲، ص ۳۲۸ . ( ۸ ) ابصار العين، ص ۲۵؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۳ . ( ۹ ) اللهوف، ص ۱۰۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۱؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۵۵؛ الاخبار الطوال، ص ۳۴۱ . ( ۱۰ ) «رحمك الله، لقد قضيت‌ها في نفسك بواجز من القول و انا و الله الذي لا اله الا هو لعلي مثل ما انت عليه». ( ۱۱ ) ابصار العين، ص ۵۷ . ( ۱۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۹۰-۹۱؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۶، باب ۳۷ . ( ۱۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۵۱۰ - ۵۱۱ . ( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶ . ( ۱۵ ) «معاشر القوم: أما والله لبئس عندالله غدا قوم يقدمون عليه قد قتلوا ذريه نبيه، و عترته عليهم‌السلام و اهل بيته صلي الله عليه و آله و سلم و عباد اهل هذا المصر المجتهدين بالاسحار، و الذاكرين الله كثيرا». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶-۴۱۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص۲۵۶ . ( ۱۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۳ . ( ۱۷ ) «فقال لها: و الله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الا الاشوس الافمس، يستأنسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه» مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۵ . ( ۱۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۶ . ( ۱۹ ) «و نادي: يا اصحاب الحمية و ليوث الكريهه، فتطالعوا من مظاربهم كالاسود الضارية ». ( ۲۰ ) «و الله الذي من علينا بهذا الموقف، لولا انتظار امره لعاجلناهم بسيوفنا الساعة، فطب نفسا و قرعينا ». ( ۲۱ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۶ . ( ۲۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۹۵ . ( ۲۳ ) ابصار العين، ص ۱۰۴ . ( ۲۴ ) قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منك يا حمار ». ( ۲۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ . ( ۲۶ )  ، ص ۱۰۵ . ( ۲۷ ) كتاب الفتوح، ج ۵ ص ۱۰۷؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۱۸؛ ابصار العين، ص ۱۰۵ . ( ۲۸ ) موسوعة كلمات الامام الحسين عليه‌السلام، ص۴۴۶، ش ۴۲۴ . ( ۲۹ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ . ( ۳۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵ ص ۴۳۹-۴۴۰؛ مقتل الحسين عليه‌السلام خوارزمي، ج ۲، ص ۱۹۲؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۹۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۷؛ عوالم، ج ۱۷، ص ۲۷؛ اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۲۰۶؛ وقعة الطف، ص ۲۳۰-۲۳۱؛ موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶ . ( ۳۱ ) بقره، آيه ۱۵۶ . ( ۳۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۱ . ( ۳۳ ) موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶، ش ۴۲۴، ص ۲۳۱. در ينابيع المودة، ج ۳، ص ۷۱ آمده «يرحمك الله يا حبيب، لقد كنت تختم القرآن في ليلة واحدة و انت فاضل؛ اي حبيب، خداوند تو را رحمت كند. كه در يك شب قرآن را ختم مي‌كردي و تو فاضل بودي ». ( ۳۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸ و ۳۴۳ .
⏫⏫⏫⏫ دوستان: را خوب بخوانیدگاهی در جلسات لازمه خلع مجالس راپرکنید🙏
164.1K
دو دمه طفلان حضرت زینب (س) من دو قربانی که نه شیران نر آورده ام یا حسین بنما قبول این ذبیحان را برادر نذر تو پرورده ام یا حسین بنما قبول محمد حسین علیرمضانی سرو شکسته ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
چه هیئتی ست تو را زیر این کبود مسقف که ماه هم شده با قد خم به روضه مشرف اقامه‌ی غم تو بندِ ماه نیست که عمری شده ست کعبه به پوشیدن سیاه مکلف فدای ماتم نام حسینِ در پس تکرار هرآن چه شعر مقفی، هرآن چه شعر مردف "تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت"...چه بگویم که بیت بیت مرا سوخت این جناسِ محرف میان روضه به یاد رباب و داغ تو هر شب به سینه می‌زنم و می‌رود قرار من از کف دعای خیر تو پشت تمام گریه‌کنان است فإنّ رحمةَ رَبّی لِمَن بکی لک فی الطّف ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
خدا نگیرد از من این دو چشمه‌ی حیات را که گریه‌ام گرفت راهِ کشتی نجات را نوشتم از حسین، کاغذ و قلم به سر زدند و اشکِ روضه سرخ کرد کاسه‌ی دوات را دو قطره تشنگی به کامِ روضه‌خوانی‌ام چکاند برای سوزِ شعر، دیده‌ام دَمِ فرات را پیاده می‌روم به کربلا و بعد از آن مسیر به شوقِ دیدنِ تو می‌دوم پلِ صراط را صراطِ مستقیم چیست، غیر راه کربلا؟ پناه بردم از خودم به سرپناه کربلا پناه می‌برد به کامِ تشنه‌ی تو آب هم به دستِ ساقی تو دجله می‌شود سراب هم فقط در این حریم قطره می‌کُشد جَحیم را بهشتِ اشک می‌رسد به آیه‌ی عذاب هم هر آن زمان ‌که سمتِ نور رفته‌ایم، دیده‌ایم پناه برده پشتِ گنبدِ تو آفتاب هم به خاکِ سجده‌دارت از شهادتِ تو خاک‌ها به سجده می‌روند، تربتِ ابوتراب هم به زیر قُبّه دیده‌ایم پابه‌پای دستِ ما دخیل می‌زند گره دعای مستجاب هم قنوتِ مستجاب، دست‌ِ خورده بر ضریح توست درست گفته هر که گفته عرش در ضریح توست از آن زمان‌که هیچ‌کس نبود، جز خدا فقط خدای اشک‌، خوانده است روضه‌ی تو را فقط برای هرکسی که مشتِ چشم، وا نمی‌شود همیشه مشکِ اشکِ ماست، نذر روضه‌ها فقط به شوق عطرِ سیب، جانماز باز می‌کنم نمازخوان شدم به عشقِ مُهرِ کربلا فقط شهادتینْ چیست غیرِ دعوت از قدوم تو در آن سکوت می‌زنم حسین را صدا فقط اگر عتاب می‌کنی اگر عذاب می‌کنی بیا به میهمانی مزارمان، بیا فقط! سیاهی مزارمان سیاهی محرم است بیا که دیدنت شروعِ روضه‌ی مجسّم است چه روضه‌ای‌؟، همان‌که ریخت اشکِ حنجر تو را به حجّ خون طواف کرد خنجری سرِ تو را همان غمی که بازگشتِ ماتمِ مدینه بود که زخمِ سینه‌ات دوباره کُشت مادر تو را همان دَمی که تلّ زینبیّه قتلِ‌آه شد نگاه کرد خواهر احتضارِ مُضطر تو را چه روضه‌ای؟، همان‌که تازیانه‌های تسلیت سیاه کرد دَم‌به‌دَم لباسِ خواهر تو را چه روضه‌ای؟، فرات هم نشسته زار می‌زند که داغِ رو زدن به آب، کُشت اصغرِ تو را گِل‌آبِ در عزای خود نشسته را زلال کن ببخش روضه‌ی عطش، فرات را حلال کن! چقدر روضه ریخته‌ست بر زمین کربلا نگاهِ ماست گریه‌گریه هم‌نشین کربلا چنان زمین به خون نشست در طلوعِ سرخِ تو شد آسمانِ در غروب، شرمگین کربلا چنان برای پیرهن ربودن از تو گریه کرد هنوز اشک می‌چکد از آستین کربلا هنوز راه هجرت تو را ادامه می‌دهد هنوز -مادرت، مسافرِ مدینه‌کربلا- هنوز ردّ پای خواهرت مرور می‌شود که می‌رسیم از نجف به اربعین کربلا چنان‌که از نگاه ما به تو سلام می‌رسد به پرچمت قسم زمانِ انتقام می‌رسد ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
داروندار ماست این پیراهن مشکی ارثیه‌ی زهراست این پیراهن مشکی روزی که هر کس می‌رود دنبال کار خود دنبال کار ماست این پیراهن مشکی تنها دلیل عزت دیروز و امروز و دلگرمی فرداست این پیراهن مشکی بی‌دست‌وپا هستم ولیکن دستگیر من در محشر کبراست این پیراهن مشکی من قبله‌ام کعبه است که تنها لباس آن از بعد عاشوراست این پیراهن مشکی چون چادر زهرا و زینب تا ابد در جنگ با دشمن مولاست این پیراهن مشکی هم کوهی از دلدادگی را می‌زند فریاد هم جامه‌ی تقواست این پیراهن مشکی از جنس آن پیراهن کهنه است ای مردم ارثیه زهراست این پیراهن مشکی ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
چیزی شبیه پرچم سرخ تو در باد است این دل، دلی که در هیاهوی تو افتاده‌ست هی روضه‌خوان! بنشین و دریا را روایت کن یک روضه‌ی سقّا بخوانی چای آماده‌ست گفتی: "جوانان بنی‌هاشم..." صدا برخاست گفتی: "هنوز این ابتدای داغ شهزاده‌ست..." گفتی: "حسین(ع) " و آه از جان جهان جوشید گفتی: "صلا بر نیزه‌ها، آغاز این جاده‌ست..." آدم چه دارد جز دلی از درد آکنده خوش باد آنکه هست خود را دست او داده‌ست... :: یک تکیه‌ی کوچک، علم، یک نوحه‌ی آرام... در بارگاه شاه دین، عاشق شدن ساده‌ست ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بگو که صبر، همیشه به نام زینب شد بگو که راحت دنیا حرام زینب شد بگو که شاهی عالم، مقام زینب شد بگو که طایفه‌ی ما غلام زینب شد وجود او سبب اقتدار آفاق است بگو که مرکز فرماندهي عشاق است قشم به هر چه که خوبیست در زمین و زمان ندیده هیچ‌کسی مثل او چنین و چنان ندانم این‌که فرشته است یا که یک انسان سزاست تا که به تعظیم او شود دوجهان مفسری که کلامش کلام حیدر بود یقین کنید که زینب از این جهان سر بود زن است و قلب صبورش شده است غم‌خانه زن است دُرّ حیا را شده است دردانه زن است و جان‌به‌کف آورده بود جانانه زن است و پای غم ایستاد مرد و مردانه همان‌که بین اسارت به‌حق دلیل آورد به چشم، واقعه را ماتمی جمیل آورد اگر که ام ابیهاست، مادرش زهرا خودش که ام مصائب شده در این دنیا به صبر، سلسله کوه و دلش شده دریا به عشق، سایه‌ی همراه سیدالشهدا خدا کند که پر از شهیرش جدا نشود دعاش بوده که از دلبرش جدا نشود به روی صفحه‌ی تاریخ مجلسی برپاست چه مجلسی که در آن خواستگار او آنجاست پر است خانه‌ی مولا و این ندا برخاست حسین، شرط عروسي زينب کبراست در آن زمآن‌که گمان خطر رود باشد به هرکجا که حسینش سفر رود باشد شمیم جنت اعلا ز بوی چادر اوست نجابت است غباری که روی چادر اوست کسی که آبرو از آبروی چادر اوست کدام دست پلیدی به‌سوی چادر اوست؟ خداست حافظ بنیان چادر زینب ملائک‌اند نگهبان چادر زینب ازل برای ابد غم برای او می‌خواست غمی به وسعتِ عالم برای او می‌خواست بگو مصیبت اعظم برای او می‌خواست و درد و داغ دمادم برای او می‌خواست ز غصه‌اش قدِ عالم هنوز تا مانده چه خاطرات عجیبی از او به‌جامانده به کودکی غم جان‌سوز مصطفی را دید به مادرش اثر ضرب کینه‌ها را دید سرشکسته و ابروی مرتضی را دید کسی که تشت پر از خون مجتبی را دید هزار مرتبه خون‌جگر ز چشمش ریخت چقدر رخت عزا را به پیکرش آویخت رسید کرب‌وبلا با حسین و عاشورا شکست قامتش از قصه‌های کرب و بلا دوید در وسط خیمه‌ها که ای اَبنا! برادرم شده تنها میان این اعداء به گریه گفت سری زیر دین آوردم ... دو نوجوان به فدای حسین آوردم گذشت تا که زمان وداع آخر شد زمان زندگی‌اش با برادرش سرشد زمین به لرزه درآمد که چشم او تر شد زمان بوسه‌ی زینب به زیر حنجر شد نشست و گفت که جان می‌بری تو از خواهر مباد این‌که ببینم تن تو را بی‌سر فغان ز جانب عرش کبود می‌آمد غروب از وسط خیمه دود می‌آمد و بوي آب خنک که نبود می‌آمد حسین، تشنه ز مرکب فرود می‌آمد زمان قطع سر عشق اول شب بود و آن‌که این‌همه را دیده بود، زینب بود رسید بر سر گودال و گفت ای مظلوم! سلام بر تو که از آب هم شدی محروم چه دید با دل خونین و چهره‌ای مغموم سری بریده شد اما به طرز نامرسوم هزار و نهصد و پنجاه زخم بر تن داشت دوازده اثر ضربه پشت گردن داشت ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
چنان تیری شدند از چله‌ی زینب رها باهم چنین رفتند راه عشق را تا انتها باهم برای اذن میدان التماس شاه می‌کردند به امر زینب افتادند روی دست‌وپا باهم به یاری نوه در کربلا مادربزرگ آمد قسم دادند دایی را به زهرا یک‌صدا باهم چنان جنگاوری‌هاشان به دایی‌هایشان رفته که میدان می‌روند عین حسین و مجتبی باهم سرود عشق سر دادند و سر دادند پای عشق به خون افتاده‌اند از یاری خون خدا باهم به پاشان گردوخاکی باشد اما کوفیان دیدند دو تا خورشید را در آسمان کربلا باهم از آنجائی که جنگ کربلا جنگ ولایت بود زدند این طفل‌ها را دشمنان مرتضی باهم پس از اکبر دگر روی تمام دشمنان وا شد به‌این‌علت به آن‌ها حمله می‌شد بارها باهم عقیله لحظه‌ای از خیمه‌اش بیرون نمی‌آید اگر سرهای طفلانش ز تن گردد جدا باهم یکی فرق سرش زخمی، یکی پهلوش خون‌آلود عجب ارثیه‌ای بردند آقازاده‌ها باهم آتش گرفت و سوخت زینب آن زمانی که کنار خیمه آوردند جسم هر دو را باهم سر جسم پسرها مادر از اندوه اکبر خواند و بعداً در مدینه یاد اکبر کرد باباهم اگرچه سنگ‌ها از هم جدا کرده است آن‌ها را ولی بر روی نی رفتند تا شام بلا باهم و زینب گفت به ام‌البنین: بهتر پسرهایم، نبودند و ندیدند از غم بزم شراب آهم ✍️ سروده گروه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝