eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
37 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6005797772387683724.mp3
29.65M
🎧 خوش اومدی شهیدمن شهید رو سفید من ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🔰 جریان نَهرهای گوناگون بهشت، از برکات وجود مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها... در روایتی صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: 📋 أَنَّا مِنّی أَنْهَارُ الْمَاءِ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَمْرُ وَ الْعَسَلُ فِی الْجِنَانِ. 🔻نهرهای آب بهشتی، نهرهای شیر بهشتی، نهرهایی شراب بهشتی و نهرهایی از عسل در بهشت، از وجود من نشأت می‌گیرد. 📚الفضائل، إبن‌شاذان، ص۸۱ 🔖 پس وقتی که این روایت شریفه را به آیه ۱۵ سوره مبارکه محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» ضمیمه کنیم، معلوم می‌شود پاداش «متّقین» این است که در بهشت بر سر سفرهٔ برکات وجودیِ صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها می‌نشینند! چرا که آیه می‌فرماید: 📖 «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى...»{محمد،۱۵} 🔹«وصف بهشتی که به متّقین وعده داده شده [چنین است:] در آن نهرهایی است از آبی که مزه و رنگش برنگشته و نهرهایی از شیر که طعمش دگرگون نشده و نهرهایی از شراب که برای نوشندگان مایه لذت است و نهرهایی از عسل خالص است!» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🔰 هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن شترسوار نرسد اما ... مرحوم شیخ مفید می‌نویسد: 📋 ... فَمَا زَالَ كُلَّمَا أَخَذَ بِخِطَامِ الْجَمَلِ رَجُلٌ قُطِعَتْ يَدَاهُ أَوْ جُذَّ سَاقُهُ حَتَّى هَلَكَ مِنْهُمْ ثَمَانُمِائَةِ رَجُلٍ وَ قَبْلَ ذَلِكَ قُتِلَ حَوْلَ الْجَمَلِ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ 🔻در جنگ جمل هر آن كس كه لگام آن شتر را مى‌گرفت يا دستش قطع مى‌شد يا ساق پايش، تا آنجا كه هشتصد نفر بدين گونه به درک واصل شدند. گفته‌اند در آن روز، فقط هفتاد مرد از قريش به پای آن شتر كشته شدند! 📚الجمل، ص۱۷۳ ✍ هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن شترسوار نرسد ... 🥀 اما وقتی که ده‌ها نفر برای کتک‌زدن دختر پیغمبر «صلی‌الله‌علیه‌وآله» آمدند، «یک‌دست» هم بالا نرفت تا از آن مظلومهٔ مقهوره، دفاع کند ... 🥀 بلکه برعکس ... همهٔ بی‌سر و پاها، شیر شده بودند و به شهادت تاریخ: 📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد. 📚مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام 🔹آینۀ روشن خدا🔹 علی که آینۀ روشن خدای تو بود همیشه آینه‌اش روی حق‌نمای تو بود حدیث قدسی لولاک معتبر سندی‌ست که هرچه کرد خدا خلق، از برای تو بود به خشت خشت سرایت بهشت حسرت بُرد که توتیای ملک گردِ بوریای تو بود ملک حضور تو را در نماز عاشق بود ولیک شیفته‌تر از ملک، خدای تو بود ز پا نشست علی تا تو راه می‌رفتی که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود نگاه بی‌رمقت با علی سخن می‌گفت زبان دردِ دلت در نگاه‌های تو بود به خانۀ دل او، نور داد و دلگرمی جوابِ گرمِ سلامی که با صدای تو بود ز گریه‌ات همه هستی به گریه می‌افتاد همین نه شهر مدینه پر از نوای تو بود 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام 🔹تسبیحِ‌ گریه🔹 توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او.. چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
YEKNET.IR - zamine - fatemie 2 - 1402 - banifatemeh.mp3
10.44M
نام مادر عین عشقه دین به زیر دین عشقه میگن عاشقای زهرا دین شهادتین عشقه زمینه🔊 🏴 سید_مجید_بنی_فاطمه🎙 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام. بیا که دیده حرام است بی تو دیدارش بیا که دل شده خون در فراقِ دلدارش *آقاجان ... یا بقیه الله ... همۀ حرفِ ما همینه ، بیا آقا جان ...* بیا که دین چو علی مانده استخوان به گلو بیا که رفته حقیقت به دیدگان خارش *آقا جانم! بیا، بیا شیعه سرشُ بلند کنه ... بیا اینهمه گفتیم أَین معز الأَولِیاءِ و مذل الأَعداءِ؟ ... بیا دشمنایِ ما رو به خاکِ ذلت بشون ، فقط کار کار شماست ...* هنوز هنوز کعبه سیه پوشِ مادرت زهراست هنوز اشک حَرم میچکد زِ رخسارش بیا بیا که بیت به دورِ سرت طواف دارد بیا کعبه شود با تو تازه دیدارش علی غریب‌ و تو مظلوم و شیعه ات تنها سرشک توست که ریزد زِچشم خونبارش به غربتِ مدینه و قبور بقیع بنگر که نام قاتلِ زهراست نقشِ دیوارش *دوتا اسم ِ توي اين عالم،شيعه ها رو ديوونه كرده،دوتا اسم ِ توي اين عالم تا به گوش شيعه مي رسه از خود بي خود ميشه، يکی نام كربلاست،يکی نام مدينه است، نميدونم چه كار كنم ببرمت مدينه يانه؟ به مادرمون بگيم حالا كه نشد ما با پا بياييم، با پاي دل مي آييم،اينقده مي گرديم تا قبرت رو پيدا كنيم،آي مدينه اي ها! ان شالله این آل سعود خبیث نابود بشن به حق گریه هایِ شما، راحت بریم جلو قبرِ پیغمبر دستمونُ رو سینه بزاریم، اونایی که مدینه رفتن می دونن از بابِ جبرئیل که وارد میشی قبل از اینکه بری کنارِ قبر پیغمبر یه در جلو چشمتِ، آی مدینه نرفته ها ان شاالله قسمتتون بشه، میگن اینجا درِ خانۀ فاطمه ست، اینجا پیغمبر هر روز می ایستاد سلام میداد : السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ سیدا به من اجازه بدن یه جمله بگمُ ردشم، چرا اسمش بابِ جبرئیلِ؟ چون جبرئیل اجازۀ ورود میگرفت، نه فقط جبرییل، میکائیلُ عزائیلُ ملائکۀ مقرب اذن ورود به خانۀ وحی میگرفتند, اما یه روز یه عده بی اجازه آمدن، مادرِ ما زهرا هم پشت در بود* شیطان به بیت حیِّ تعالی چه می کند؟ آتش به گِرد خانۀ مولا چه می کند؟ از باغِ خُلد دود چرا می شود بلند؟ بر رویِ حور، سیلی اعدا چه می کند؟ رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد قنفذ کنار خانۀ مولا چه می کند ؟ دارالزیارۀ نبی و آستان وحی ای وای من،مغیره در آن جا چه می کند؟ زن در میانِ خانه و مردِ غریبِ او با دستِ بسته و تک و تنها چه می کند؟ *در داره میسوزه، فاطمه پشت در ایستاده، فرمود: مگه منو نمیشناسید؟ من دختر پیغمبرم، مگه نمیدونید جبرییل بخواد بیاد درِ این خونه اجازه میگیره؟ چی کار دارید؟ ما داریم از فراق بابام گریه میکنیم ما عزاداریم برگردید، نامرد دومی خودش نوشت برای معاویه، گفت: معاویه! همچین که فاطمه حرف میزد یواش یواش دلم داشت نرم میشد، اما یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم همه زورمو جمع کردم، صدایِ نفس هایِ فاطمه رو میشنیدم‌‌‌‌، چنان لگد به در زدم... فاطمه بین در و دیوار صدا زد :بابا! اما زن یه کار زنونه داره مادرشو صدا میزنه، اما مادر ما مادر نداره، صدا زد فضه بیا محسنمو کشتن... بین در و دیوار افتاده، علی رو دارن میبرن، ریسمان به گردنش انداختن، مادرمون زهرا اومد گفت: مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه میبرید؟ رفت تو مسجد، با پهلویِ شکسته جلو در مسجد رسید، دید نانجیب شمشیر گرفته بالاسر علی، میگه با من بیعت میکنی یا سر از بدنت جدا کنم؟ فاطمه فرمود: اگه علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم، اما مادر نفرین نکرده، سلمان میگه دیدم ستون های مسجد داره میلرزه... امیرالمومنین فرمود: سلمان برو به زهرا بگو: دست نگه داره،نفرین نکنه، فرمود : اگه علی میگه، چشم، آخه من نگران علی هستم، علی برا شب عروسیش سپرشو فروخت، من سپر علی ام، من دور علی میگردم، فقط اگه شمشیرو از بالاسر علی برندارن من از مسجد نمیرم، عاقبت مادر ما یه کاری کرد شمشیرو از بالاسر علی برداشتن. مادر! یه شمشیر بالاسر علی آوردن طاقت نیاوردی، گفتی من باید آقامو صحیح و سالم برگردونم... زینب هم کربلا یاد مادرش افتاد، گفت : هر جورشده میرم از گودال سالم داداشم رو برمیگردونم، همچین که زینب رسید دید : سری به نیزه بلند است .... ناله بزن بگو: یا حسین! ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال