eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
14 ویدیو
8 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤 🎧 🥀 🏴 ❤️‍🔥 در سرم جز هوای دلبر نيست آنكه بی او دمی مرا قرني ست دل به دستِ خیالِ او دادم چه كنم؟ چاره‌ايم ديگر نيست غم به ما هم عنایتی دارد روزیِ ما مگر مُقدر نیست در گلستانِ عشق قانونی ست گل نباشد - گلی که پرپر نیست گفتم ای یار گوشۀ چشمی گفت حاشا که این مُیسّر نیست اولین حرفِ یارِ من این بود حرف اول که حرفِ آخر نیست عصمت پاك حق! نجابت ناب!‌ چون تو در بحرِ عشق گوهر نیست نیستم کافرِ کرامتِ تو تو سخایت به حدِ باور نیست *میشه یکیش رو بگی؟ شبِ عروسیش دارن میبرنش ، برو بپرس یه عروس دلخوشیش شبِ عرویسش لباسِ عروسیشِ .. آی قربونت برم مادر جان .. عروسُ دارن با عزتُ جلال میبرن .. سائِلِ اومد بی بی عجب لباسِ زیبایی داری .. (عجب مادریِ ..) بعضیا اینجوری گفتن ، میگن برگشت لباسِ نو رو داد لباسِ کهنه رو تنش کرد ، پیغمبر یه لحظه چشمش به دخترش افتاد بابا کو لباسِ عروسیت .. بابا به سائلی هدیه دادم .. پیغمبر اشک ریخت هی میگفت بابات فدات بشه* روزِ محشر که میدَمَد خورشید زان افق میدمد که خاور نیست شاعر : ________ فاطمه! ای زبانِ دردِ علی داغِ تفسیرِ آهِ سردِ علی *این گوشه کنار عقب نمونی .. شبایِ آخرِ عمرِ مادرمونه .. خدا مادرتُ حفظ کنه ،چیزی نمونده شبایِ سختِ علی و بچه هاشِ .. کارِ این خانم به جایی کشید ازین پهلو به اون پهلو نمیتونه بچرخه .. آی قربونِ بچه هایِ قد و نیم قدت برم خانم .. این شبا یه پرستار داره .. زینب بالاسرِ مادرِ .. خدا این خانم چهار پنج ساله این شبا پلک رو هم نمیزاره .. مگه مادرش چه بلایی سرش اومده .. هم پهلوش شکسته ،هم بازوش شکسته ، هم همش دستش رو صورتشِ یا ریشه هایِ معجرش رو صورتشِ .. نکنه علی جایِ دستِ اون دومی رو ، رو صورتش ببینه .. آی مادر .. آی مادر .. دیدی صیاد یه صیدی رو میزنه ، دنبالِ ردِ خونُ میگیره .. میرسه بالاسرِ صید ببینه هدفُ خوب زده یا نه .. نیومدن حالِ مادرمونُ بپرسن .. اومدن ببینن مسمار کارشُ کرده یا نه .. آی نَنَه .. در زدن ، علیِ مظلوم درُ باز کرد یه وقت دید اون دو نفر اومدن .. علی اومدیم دیدنِ خانومت ، حضرت اومد فرمود بی بی جان فلانی و فلانی اومدن ، گفت بگو برگردن .. زبانِ حال بگم داد بزنی علی اینا بچه مُ کشتن ،حقِ تو رو غصب کردن (بگم ؟) علی نبودی یه جوری تو کوچه زد تو صورتم .. هر چی از تو بغض داشت تو دستش جمع کرد .. هر کجایِ جلسه نشستی (نکنه روضۀ فاطمه بخونن آروم گریه کنی ، باید داد بزنی ..) اومد گفت فاطمه شما دوتا رو به حضور نمی پذیره .. گفتن علی ما تو رو واسطه قرارمیدیم ، اومد گفت فاطمه منو واسطه کردن یه وقت این مادرِ باوفا گفت علی البَیتُ بَیتُک وَ الحُرَّة اَمَتُک .. علی جان خونه خونۀ توِ منم کنیزِ توام ..اومدن کنارِ بستر (ببین چه خبر بوده) نمیدونم مادرمون اون دو تا ملعونُ دید چه حالی شد .. فقط گفت فضه بیا صورتمُ برگردون .. کار به جایی رسیده این مادرِ هجده ساله صورتشم نمی تونه برگردونه .. گفت زهرا :* باور نمیکنم که تو بی بالُ پر شدی خسته شدی شکسته شدی مختصر شدی شرمنده ام به خاطرِ من زخم خورده ای از بس که در مقابلِ دشمن سپر شدی این شهر چشمِ دیدنِ ما را نداشتند از دستِ هم محلیِ خود خون جگر شدی آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی شاعر : *گفت دستاش از شکافِ در بیرون اومده بود ، دومی ملعون انقده با تازیانه زد .. صدا نالۀ مادر بلند شده .. نانجیب هیچ اعتنایی نکرد ، آنچنان با لگد به در زد .. میگه یه ناله زد کاَنَ مدینه به لرزه افتاد .. میگه یه لحظه رفت دلم به حالش بسوزه ، یاده جنگ آوری هایِ علی افتادم ، کینۀ علی تو دلم شعله ور شد .. رفتم جلو دیدم پشتِ در خودشُ جمع کرده یه جوری سیلی به صورتش زدم ..* (بریم کربلا ..) پسرشم از بالا ذوالجناح با صورت رو خاک افتاد .. هر جوری بود بلند شد .. یکی رسید به کتف و شانه و پهلو ضربه زد .. هی آقا زمین میخوره هی پا میشه .. دیدن سنان اومد ، گفت برید کنار این صیدِ خودمه .. با نیزه به سینه ش زد .. حسین .... میگن هنوز جون داشت با اسب از رو بدنش رد شدن .. یکی میگفت پیرهنش برا منِ .. یکی میگفت انگشترش برا منِ .. ای حسین .. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
@simaye_haramBabolharam Javadi.mp3
زمان: حجم: 28.46M
گفت دستاش از شکافِ در بیرون اومده بود، دومی ملعون انقده با تازیانه زد... 🎤 🎧 🥀 🏴 ❤️‍🔥 ⏫⏫
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه1_773333695.mp3
زمان: حجم: 1.99M
تا گفت من علی هستم... "فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْه" چشماش رو فاطمه باز کرد و یه نگاه به امیرالمؤمنین کرد... 🎤 🎧 🥀 🏴 ❤️‍🔥 ⏬⏬⏬
@simaye_harambabolharam khalaj.mp3
زمان: حجم: 2.88M
کار یه جوری می شد کنار قبرِ فاطمه ، بچه ها می اومدن زیر بغلِ علی رو می گرفتن ... بابا! ما که بی مادر شدیم نکنه می خوای ما رو بی بابا کنی ...؟ 🎤 🎧 🥀 🏴 😭 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
@simaye_harambabolharam khalaj.mp3
زمان: حجم: 2.88M
کار یه جوری می شد کنار قبرِ فاطمه ، بچه ها می اومدن زیر بغلِ علی رو می گرفتن ... بابا! ما که بی مادر شدیم نکنه می خوای ما رو بی بابا کنی ...؟ 🎤 🎧 🥀 🏴 😭 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🎤 🎧 🥀 🏴 💔 ای كه میگی به روضه خون روضه ات رو اینجوری نخون منم میگم با دلِ خون خدا كنه دروغ باشه میگن كه گوشواره شكست میگن روی زمین نشست مونده هنوز جایِ یه دست خدا كنه دروغ باشه به زخم تو نمک زدن به خاطر فدک زدن مادرمُ کتک زدن خدا كنه دروغ باشه دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد خدا كنه دروغ باشه جاریِ اشکش مثه رود بینِ در و آتیش و دود گناهِ محسنش چی بود خدا كنه دروغ باشه تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر خدا كنه دروغ باشه *از اینجا وصل شیم علقمه، از اونجا روضه بخونم،علقمه هم همین اتفاق افتاد،چهل نفر نه،چهار هزار نفر به یک نفر،اما اون یک نفر عباس بود،اون یک نفر پسرِ امیرالمؤمنین بود،چهارهزار نفر رو کنده ی زانو همه هدف گرفتن عباس رو،الله اکبر،اول دست هارو قطع کردن،وقتی بازوش رو زدن،ابی عبدالله داشت رجز میخوند،تا این اتفاق افتاد،ابی عبدالله،از اون ورِ میدان صدا زد: " اَنَا بنُ فاطِمه" یعنی عباس یادت نره،بازوی مادرِ من رو هم تو کوچه ها زدن...تو مَردی،تو پهلوانی،تو عباسی،اما مادرِ من یک زنِ هجده ساله...مگه دستش چقدر توان داشت،چهل نفر دورش حلقه بزنن....امام باقر فرمود: سبب شهادت مادرِ ما همون ضربه های غلاف بود...یه جوری زد... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دَم، فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتشِ نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت شاعر : *مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد،" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ" امام باقر فرمود:جدِّ مارو به پنج وسیله کشتن،یه عده شمشیر زدن،یه عده تیرزدن،یه عده نیزه زدن،یه عده سنگ زدن....{ اما این آخری رو تا قیامت نمیشه باورش کرد...خیلی باورش سخته} امام باقر می فرمایند:" وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پیرمردها با چوب و عصا میزدن ... بگو : حسین ... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
@simaye_haramBabolharam Mahdi Mirdamad.mp3
زمان: حجم: 3.56M
مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ" 🎤 🎧 🥀 🏴 💔 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
@simaye_haram1_1359784847.mp3
زمان: حجم: 2.74M
هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم… 🎤 🎧 🥀 🏴 ❤️‍🔥 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
@simaye_harambabolharam javadi.mp3
زمان: حجم: 2.19M
فضه یه طرف زیر بغل بی بی رو گرفته ، أسما یه طرف ... دیدن این پنجه پاها روی زمین میکشه ... ان شا الله حسن ندیده مادر چه جوری راه رفته ... 🎤 🎧 🥀 🏴 😭 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
@simaye_haram1000074814 1.mp3
زمان: حجم: 3.8M
🎤 🎧 🥀 💔 امام صادق علیه السلام فرمود: آخر الزمان جوونایی میآن، وقتی روضه ی مادر ما رو میشنون ضجه میزنن، مثل مادرای جوان مُرده فریاد میزنن... امشب شما بلند بلند گریه کنید، اگه اشکت هم نمیآد ناله بزن، برا مادری که بچه هاش نتونستن براش بلند گریه کنن، زینبش آستین به دهان میگیره، همش به در و دیوار نگاه میکنه، همين جا بود مادرم افتاد... مادرِ ما زهرا برا راه رفتن دست به ديوار ميگیره، باید زیر بغلاش رو بگیرن، توی ذهن آدم یه خانومِ هفتاد و هشتاد سال تداعی میشه، اما مادرِ امام حسن اول جوانی قدش تا خورده، اگه گوش دلت بشنوه صدا ناله ی امام حسن میآد... دل من به غم اسیره مادرم داره میمیره *اما از زبون خودِ بی بی، بی بی جان! چه خبر؟...* این روزها دلم به خنده وا نمیشود مثل شکوفه ای که شکوفا نمیشود از لحظه ای که ضربه به بازوی من زدن دستم زکار مانده و بالا نمیشود *پهلو، کتف و سینه، بازو، صورت، اینا همه بمونه...* مظلومیِ علی نَفَسم را بریده است در سینه ام غمی غم مولا نمیشود گاهی به خاطر دلِ او کار میکنم خواهم بایستم به روی پا نمیشود * دست امام حسن به دست مادرش بود، یه نامردی اومد راهش رو گرفت، آقا داره نگاه میکنه، میخوای چیکار کنی؟ مادر هی عقب میره، اون نامرد جلو میاد، مادرم به دیوار کوچه رسید، اون نانجیب اومد جلو، دست نحسش رفت بالا...* برو، برو گم شو از دور و بر من چی میخوای ز جانِ مادرِ من *یه کاری کرد امام حسن شروع کرد بال بال زدن...* نزن که مادرم از پا نشسته نزن که مادرم پهلوش شکسته 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2