eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ *از اون موقعی که این کاروان از مدینه بیرون آمد اُم البنین می آمد کنار قبرستان بقیع صدا میزد دیگه به من اُم البنین نگویید...* دیگر مرا اُم البنین نخوانید مرا دگر به این سَمَت ندانید *من نبودم کربلا ببینم کربلا با عباسم چیکار کردن، ولی برام خبر آوردن دستات هاشو از بدنش جدا کردند، واویلا، دیده اید آدم از بالای بلندی بخواد روی زمین بیاید، باید این دست هارو جلو صورت بگیره، با صورت نیاد روی زمین، یالله، اباالفضل که دست در بدن نداشت، بمیرم، یه وقت دیدن آقا باصورت به روی زمین...* ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد وَ سَقَطَ العباس...
مداحی_آنلاین_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم.mp3
1.97M
سلام آقا که الان روبروتونم🕊🥀 متن شعر سلام آقا: سلام آقا که الان روبروتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه همین گریه به لبخند تو می‌ارزه حسین جانم بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه حسین جانم حرم گفتم هوای کربلا کردم هواییشم فقط دور تو میگردم حسین جانم پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست حسین جانم به قربونت نگاه اطلسی داری واسم آقا همش دلواپسی داری حسین جانم غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست حسین جانم سبک بالم تو ایوون تو جا دارم از این دنیا یه قطعه کربلا دارم حسین جانم دوست دارم همه داراییم اینه دلم میره ضریحت رو که میبینه حسین جانم سلام آقا که الآن رو به روتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ #⃣ السَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ وَلِيّ اللّٰهِ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْبَنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعَبّٰاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طٰالِبٍ کسی که خواستگار او امیرالمومنین بوده یقینا خادم درگاه او، روح الامین بوده کمال همنشین او را به اوج کبریا برده چه فخری بهتر از اینکه علی را همنشین بوده همیشه خدمت اولاد زهرا بود و ثابت کرد ادب اینگونه و رسم وفاداری چنین بوده لیاقت داشت باشد مادرِ عباس این بانو که‌ هم اهل شجاعت بوده، هم اهل یقین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن که این زن آسمانی بود، گر چه در زمین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن شبیه انبیا، او معجزه در آستین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن چه اعجازی ازین برتر که عباس آفرین بوده قیامت میهمان سفره عباس میگردد کسی که ریزه خوار سفره ی اُمّ البنین بوده سپر میخواست تا دورِ حسین بن علی باشد غرض از چار فرزندش در این دنیا همین بوده بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده *کاروان رسید مدینه ، اینجور نقل کردن یه بچۀ خردسال داره عباس این آقازاده سوارِ بر دوشِ اُم البنینِ .. کنارِ قبرِ پیغمبر شلوغِ مردا یه طرف ، زن ها یه طرف یه وقت دیدن این خانم آمد .. زن ها این صفوف رو شکافتند همه کنار رفتن یه عده ای اشاره می کنن بَشیر .. مراعات کن ... اومد مقابلِ بشیر ، بشیر یه بشارتُ مژده بده یه خبرِ خوش بده .. بشیر حسینم برگشته ؟ خیلی وقته چشم به راهشم از حسینم چه خبر ؟ اُم البنین خبر داری عون رو کشتن ؟_فدایِ حسین از حسینم بگو .. جعفرت رو کشن ؛ _فدایِ حسین میگم از حسینم بگو .. عثمانتُ کشتن ؛میگم فدایِ حسین از حسین بگو .. دید هرجوری حرف میزنه حماسه در حماسه متجلی ست .. گفت بزار براش روضه بخوانم .. اُم البنین خبر داری عمودِ آهنین به فرقِ عباست زدن ؟.. ناراحت شد ، بشیر میدونی داری چی میگی؟ پسرِ من قدِ رشیدی داشت ، دست هایِ بلند و قوی داشت ، مگه کسی میتونست انقدر بهش نزدیک بشه ؟.. عمود به فرقش بزنه ؟.. اگه بگی تیر باران شد کشته شد قبول میکنم .. پسرم یَلِ بی نظیرِ عربُ و عجمِ .. یه وقت دیدن شونه هایِ بشیر داره میلرزه .. صدا زد اُم البنین راست میگی به خدا ، اما اول کمین کردن پشتِ نخل هایِ علقمه .. دونه دونه دستاشُ بریدن .. تیر به چشمش زدن .. خبر داری رفته بود آب برا بچه هایِ حسین بیاره؟ .. تیر به مشکش زدن .. دیگه اینجا بود عمود به فرقش زدن .. یه دفعه همه زن هایِ مدینه صدایِ شیونُ و گریه شون بلند شد .. دیدن اُم البنین سلام الله علیها با همون جلالتُ جبروت ایستاده ، خم به ابرو نیاورده فقط نگاه کرد به بزرگانِ زن ها ؛ دیدید، میبینید چی داره میگه: دیگر مرا اُم البنین مخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم *همه گریه کردن ، اُم البنین هنوز اشک نریخته .. تو احوالاتِ امام راحل هست وقتی خبر آقا مصطفی رو بهش دادن دیدن امام اصلاً گریه نمی کنه (این شوکت و بزرگیِ یه نفر) گفتن می خواید گریه کنه ؟یکی بیاد روضه بخواند.. تا اسم امام حسین اومد دیدن به پهنایِ صورت گریه می کرد این درسیِ که ما از اُم البنین یاد گرفتیم .. فرمود بشیر پسرامُ گفتی ، منو پسرهامُ و هر کسی زیرِ این گنبد کبوده ، همه فدایِ حسین .. دیگه بیا از حسین بگو .. همچین که گفت بینِ دو نهرِ آب ذبح الحسین من القفا .. قتل الحسین عطشانا ..ای حسین * بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده تمام عمر این‌ مادر ز داغ چار فرزندش حزین‌ بوده حزین بوده حزین بوده حزین بوده *چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن، یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حاله)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین، یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمنده‌ام .. من بودم مَشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن... ای حسین ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
دو خوانش غزل ۳۲۴ حافظ.mp3
4.13M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ غزل شمارهٔ ۳۲۴ گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم همچنان چشم امید از کرمش می‌دارم بر طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم پرده مطربم از دست به در خواهد بود آه اگر آن که در این پرده نباشد بارم پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن از نی کلک همه شهد و شکر می‌بارم دیده بخت به افسانه او شد در خواب کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم چون تو را در گذر ای باد نمی‌یارم دید با که گویم که بگوید سخنی با یارم دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا به جز از خاک درش با که بود بازارم 💫 ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨
مادر بی نظیر ای نام خوشت عطر یقین ای بانو بر خانه ی دل نور مُبین ای بانو یا اُمِّ بَنین کرامتی کن ما را ماییم و دل زار و حزین ای بانو ----------- همسر شیر خدا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی بِیْتُ الْولا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی والا نَسَب معنی عشق و ادب جلوه ی جود و سخا حضرت اُمُّ الْبَنین قابل تمجید او رهرو توحید او پاک چو آب بقا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر چار آفتاب آینه ی نور ناب مادر کرب و بلا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر عبّاس او عطر گل یاس او گلبُن عشق و وفا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر ایثار ها سایه ی گلزار ها عطر خوش باغ ها حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی پاکیزه دل نور ازو مشتعل عشق ازو بر ملا حضرت اُمُّ الْبَنین عفّت او بی بدیل آیت حق را دلیل مظهر حُجْب و حیا حضرت اُمُّ الْبَنین خادم او «یاسر» و ، مهر ازو ظاهر و شور دل بی نوا حضرت اُمُّ الْبَنین ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_6003612170904929513.mp3
8.74M
🖤 روضه ترکی سوزناک 🎧حاج بهروز سیفی اردبیلی ❤️‍🔥اول آغلاردی حسینه صونرا اوغلانلارینا (س ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
شور؛ مادر شهیدپرور.mp3
2.54M
علیهاالسلام 🔹مادر شهیدپرور🔹 تو مدینه، تو کرب‌وبلا رو زنده کردی با روضه‌هات، دوباره دلا رو زنده کردی با گریه‌هات، یاد شهدا رو زنده کردی تو مدینه کرب‌وبلایی به‌پاست با اشک و آه و روضه‌ت دم می‌زنی دم همه دم از حسین تو هر غروب غربت زنده نگه داشتن یاد شهید نیست کمتر از شهادت ای مادر عشق‌آفرین ای بانوی صبر و یقین يا حضرت ام‌البنین «يا حضرت ام‌البنین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر اگه، داغ گلای پرپرو دیدی اما حالا، پیش فاطمه تو روسفیدی فخرت اینه، که حالا تو مادر شهیدی تو بودی که به بچه‌هات یاد دادی درس وفا و غیرت خونهٔ تو یه خونه بود یا که بود مدرسهٔ شجاعت اجر یه مادر که شهیدپروره نیست کمتر از شهادت ماه تو شد زیباترین خورشید عشق روی زمین يا حضرت ام‌البنین «يا حضرت ام‌البنین» شاعر و نغمه‌پرداز: ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
مصیبت و زبانحال ام البنین (س) فلک میسوزد از اندوه سوزانی که من دارم زمین میلرزد از حال پریشانی که من دارم دو چششم ژاله می ریزد چنان الماس بر پایم چنین اشکی ندارد هیچ چشمانی که من دارم برای گریه کردن داغ بسیار است و میدانم چنین داغی ندارد هیچ انسانی که من دارم چنان میگریم از ماتم که خاک کربلا با من شرار غم برانگیزد به حرمانی که من دارم ز داغ و مرگ عباسم به سینه میهمان دارم عدو همراه من گرید به مهمانی که من دارم حسینم را به گودال و به زیر تیغ ها کشتند که دل شد شعله ور از آه سوزانی که من دارم فدا کردم به پای تو ز دامانم چهار اختر به امیدی که برگردی به بستانی که من دارم ولی افسوس این دارم حسینم غرقه در خون شد که بعدش خانه ام شد بیت الاحزانی که من دارم محمد حسین علیرمضانی سرو شکسته ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
نهضت اشک پا در حریم مرتضی نهادی در خانه اش اهل یقین شدی تو داده تو را یزدان چهار فرزند از آن سبب اُمُّ الْبَنین شدی تو از چار فرزند دلاور تو عبّاس تو دنیایی از ادب بود دریایی از عشق و ارادت امّا در کربلا سقّای تشنه لب بود ای معنی گلگون استقامت ای مادر گلهای بی قرینه شد کربلا در دیده ها مجسّم با نهضت اشک تو در مدینه ای چشم تو شطّ فراتِ یثرب ای گریه ات چون ابرِ در بهاران گر از دلت برخاست شعله بانو خونین جگر بودی ز داغ یاران گفتی مرا اُمُّ الْبَنین نخوانید یعنی نمانده بهرِ تو بَنینی گویا رسید از علقمه ندایی « وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمیِنی » شد آسمان دیده ات دگرگون دیگر نمی تابید نور عین ات با سوز دل ، با خویشتن تو گفتی ای مادر عبّاس کو حسین ات باید ز اشکت خون شود دل سنگ باید زمین گرید ز ناله هایت ای باغبان دور از دو دیده ی تو بر نیزه رفته راس لاله هایت عمری ست ای بانوی بیت حیدر شهر مدینه روی خوش ندیده اُمُّ الْبَنین این شهر در دل خود دارد غم یک بانوی شهیده شهر مدینه شاهد است و ناظر با یادگار مصطفی چه کردند در کوچه ها ، یا در میان آتش با جان و قلب مرتضی چه کردند حالا گذشته سالها ولیکن با داغ تو سوزد دل مدینه بار دگر اندوه و اشک و ماتم با رفتنت شد حاصل مدینه ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
نهضت اشک پا در حریم مرتضی نهادی در خانه اش اهل یقین شدی تو داده تو را یزدان چهار فرزند از آن سبب اُمُّ الْبَنین شدی تو از چار فرزند دلاور تو عبّاس تو دنیایی از ادب بود دریایی از عشق و ارادت امّا در کربلا سقّای تشنه لب بود ای معنی گلگون استقامت ای مادر گلهای بی قرینه شد کربلا در دیده ها مجسّم با نهضت اشک تو در مدینه ای چشم تو شطّ فراتِ یثرب ای گریه ات چون ابرِ در بهاران گر از دلت برخاست شعله بانو خونین جگر بودی ز داغ یاران گفتی مرا اُمُّ الْبَنین نخوانید یعنی نمانده بهرِ تو بَنینی گویا رسید از علقمه ندایی « وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمیِنی » شد آسمان دیده ات دگرگون دیگر نمی تابید نور عین ات با سوز دل ، با خویشتن تو گفتی ای مادر عبّاس کو حسین ات باید ز اشکت خون شود دل سنگ باید زمین گرید ز ناله هایت ای باغبان دور از دو دیده ی تو بر نیزه رفته راس لاله هایت عمری ست ای بانوی بیت حیدر شهر مدینه روی خوش ندیده اُمُّ الْبَنین این شهر در دل خود دارد غم یک بانوی شهیده شهر مدینه شاهد است و ناظر با یادگار مصطفی چه کردند در کوچه ها ، یا در میان آتش با جان و قلب مرتضی چه کردند حالا گذشته سالها ولیکن با داغ تو سوزد دل مدینه بار دگر اندوه و اشک و ماتم با رفتنت شد حاصل مدینه ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹نگاه تشنهٔ دریا🔹 بی‌تاب دوست بودی و پروا نداشتی در دل به غیر دوست تمنا نداشتی مادر! شنیده‌ام که تو در ازدحام زخم جز ذکر یا حبیب به لب‌ها نداشتی وقتی نسیم عشق وزیدن گرفته بود جز آرزوی دیدن زهرا نداشتی باور نمی‌کنم که در آن رستخیز درد دستی برای یاری مولا نداشتی آن لحظه می‌رسید به بالینت آفتاب اما دریغ، چشم تماشا نداشتی در مشک تشنه جرعهٔ آبی هنوز بود اما توان بردن آن را نداشتی تا خیمه‌های نور اگر آب می‌رسید شرم از نگاه تشنهٔ دریا نداشتی... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹نگاه تشنهٔ دریا🔹 بی‌تاب دوست بودی و پروا نداشتی در دل به غیر دوست تمنا نداشتی مادر! شنیده‌ام که تو در ازدحام زخم جز ذکر یا حبیب به لب‌ها نداشتی وقتی نسیم عشق وزیدن گرفته بود جز آرزوی دیدن زهرا نداشتی باور نمی‌کنم که در آن رستخیز درد دستی برای یاری مولا نداشتی آن لحظه می‌رسید به بالینت آفتاب اما دریغ، چشم تماشا نداشتی در مشک تشنه جرعهٔ آبی هنوز بود اما توان بردن آن را نداشتی تا خیمه‌های نور اگر آب می‌رسید شرم از نگاه تشنهٔ دریا نداشتی... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝