کار از کار گذشته ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کار از کار گذشته بدنت پاشیده
سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده
نه فقط من همه ی اهل حرم هم باشند
قابل جمع شدن نیست تنت پاشیده
خواست با دستش ببندد پلکِ اکبر را نشد
خواست تابا گریه شوید پلکِ دیگر را نشد
روی زانو چهار دستُ پا رسیده بر سرش
خواست زینب نشنود لبخند لشگر را نشد
گفت بابایی بگو اما فقط یک با شنید
هر چه میکوشید بایِ حرفِ آخر را نشد
با دو انگشتش میانِ حلق دنبال چه است
خواست تابیرون کشد یک تکه خنجر را نشد
*یا اباعبدالله کمک کن امشب برات گریه کنیم ..(زبانِ حال) آخه وقتی از کنار بدن علی اکبر میومد به جای اینکه به سمت خیمه ها بیاد به سمتِ دشمن میرفت .. (چرا ؟ آخه دیگه چشاش جایی و نمیبینه حسین ..)عباس رفت زیر بغلش و گرفت داداش خیمه ها این طرفه ..
حسین آرام جانم....
حسین روح و روانم ....
خرده های استخوان از سینه بالا میرود
خواست تا خالی کند هر بار حنجر را نشد
خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشد
خواست بابا هم کشد تا خیمه خواهر را نشد
یک مرتبه برگشت حسین .. گفت بنی هاشم بیاید بدن علی رو بردارید .. دیگه رمق تو پاهام نمونده ... هرجا نشستی پنج مرتبه یا حسین ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غلامرضازاده شب 8.mp3
2.1M
|⇦•کار از کار گذشته ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پرچمدار حقّ و معرفت در کربلا
یک #جوان_مومن_انقلابی بود!
#علی_اکبر
#شیردل_کربلا
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
ای دل بگو که بر سر ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده روز هشتم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا ابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجلال و الاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ.
اَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ اَعُوذُ باللَّهِ اَنْ یَحْضُرُونِ اِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً فِي رَقَبَتِي اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَائِعاً غَيْرَ مُكْرَهٍ فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
ای دل بگو که بر سر پیمان کیستی
ای سر نگاه کن که به دامان کیستی
از پینهی میان دو ابروی خود مپرس
از دل سوال کن که مسلمان کیستی
*کسی که مسلمون و بچه شیعه س دعا کنه از امام زمان بخواد .. اگه تو خونه گیر داره ، اگه حجابش خانواده مشکل داره ، اگر معاملاتش مشکل داره .. بین روضه با آقا حرف بزن .. آشیخ مهدی سراج میگفت این روضه های صبح خیلی بهتر از شبِ ؛ گفتیم آقا چرا ؟! گفت یه چند ساعتی میخوابن همه یه چند ساعتی گناه نمیکنه بهتر میفهمه دینُ ..*
دل خانهی علیست مده خانه را به غیر
سلمان از آن اوست تو سلمان کیستی؟!
دنیا مصاف روزُ شب و حقُ باطل است
در این میانه گوش به فرمان کیستی
یا صاحب الزمان زِکه پرسم نشانه ات
یوسف ، اسیر غربت زندان کسیتی؟!
باز این چه شورش ست که از داغِ جد توست
در سیل اشک سر به گریبان کیستی
ای میزبان مجلس سوگِ محرمش
در بزم روضه هاش تو مهمان کیستی
میپرسم از زیارت ناحیه روز و شب
گریان چیستی و پریشان کیستی
از آب هم مضایغه کردند کوفیان
آه ای فرات تا ابد عطشان کیستی
زینب رسیده بود به گودال قتلگاه
در خون و خاک پیکر عریان کیستی
قبل از فرود آمدن ای چوب خیزران
از خود بپرس بر لبُ دندان کیستی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
arzi _ babolharam.mp3
2.62M
|⇦• ای دل بگو که بر سر ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده روز هشتم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اِنَّنی مَعَکُما...
نترسید!
دُچار اشتباه
در محاسبه نشوید،
خدای موسی و عیسی
و خدای ابراهیم با ماست..کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یا به جایی خبر مرگِ پسر را..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یا به جایی خبر مرگِ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
*آخه امام صادق فرمود به زبون خودتون روضه بخونید*
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
رویِ زانو اگر افتاد شکایت نکنید
رمقی نیست تکانی بدهید پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد تن برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگرِ سینه زنان غم دارد
غم سنگین شبِ هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشستُ ز جگر ناله کشید
*تو مقتل ابن مقرم نقل کرده اونجا میگه ابیعبدالله وقتی رسید بالاسرِ علی اکبر فزع کرد .. یعنی هی داد میزد ولدی ..*
ای جوان مرگ که مشغولِ عبادات خودی
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی؟!
*دید یه تقلایی داره میکنه داره تقلا میکنه که انگار نفسش بالا نمیاد حضرت بغلش کرد با انگشت انداخت تو دهنش لختهی خونُ که در آوورد روایت میگه یه شیهه ای کشید .. راحت شد .. سرشُ گذاشت رو سینه ش یه وقت دید یکی میگه پاشو ، پاشو همهی لشکر دارن هلهله میکنن .. دارن همه میخندن .. دید اصلا ابیعبدالله انگار توی این عالم نیست گفت پاشو وگرنه موهامُ سر برهنه میکنم .. نمیدونم چیشد یهو ابیعبدالله پاشد حرف ورقش برگشت ، صدا زد جوانان بنی هاشم بیایید .. *
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت دریدند چرا
گرگ ها چنگ به رویِ تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه به تاب نداشت
تشنه بودی پدرِ تشنهی تو آب نداشت
سنگ پرتاب شده سمت تو خورده به سرم
پهلویت را که دریدند در آمد پدرم
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد
جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سیدکمال میرصانع:
نوحه روز عاشورای امام حسین
تا آمدم گودال بسی دویدم من
ببخش عزیز دل که دیر رسیدم من
رو سینه ات دیدم و جالسون شمرا
(بُنیّ) از مادر چقدر شنیدم من
می زند به سینه مادرم حسین
بر لبش عزیز بی سرم حسین
میهمانت کرده اند در بحر خون
تشنه لب ای گل پرپرم حسین
سید نا المظوم سیدنا العطشان
سید ناالمحروم سید نا العریان
----------
من آمدم گودال ز خون وضو گیرم
بوسه ز حلقوم خشک گلو گیرم
هرچه که می گردم سَری نمیی بینم
تا خون ز چشمان و ز تار مو گیرم
مانده تو گلو صدای ناله ام
همسفر با کودک سه ساله ام
همه ایتام تو دنبال سرت
شاهد پا ئی پر از آبله ام
سید نا المظلوم سیدناالعطشان
سید نا المحروم سید نا العریان
----------
ای جسم صد پاره دلم شده بی تاب
سر تو بر نیزه زینب خود دریاب
سر علی اصغر به نیزه رفته خواب
پس از تو شد آزاد برای مهمان آب
همه طفلان و زنان شدند اسیر
سینه ی رباب ببین آوُرده شیر
زیب نیزه ها همه قرص قمر
روی حنجر تو هست نشان تیر
سید نا المظلوم سید نا العطشان
سیدنا المحروم سید نا العریان
----------
ببین گلستانم همه شدند پرپر
تسلی دل ها هجده بریده سر
از کربلا تا شام چراغ راه من
نگاه تو از نی برده دل خواهر
همسفر با ما شده شمر و سنان
حرمله در بینشان گشته عیان
چه کنم با ناله و اشک رباب
سر ششماهه دهد به من نشان
سید نا المظلوم سید نا العطشان
سید نا المحروم سید نا العریان
سیدکمال میرصانعی ۹۸/۵/۲۳
سبک شعر با نوای :میرصانعی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هشتم محرم حضرت علی اکبر...
😭😭😭😊
اکبر اکبر اکبر ای شبه پیغمبر
اکبر اکبر اکبر ای ثانی حیدر
ماه بی همتا لاله ی لیلا
ای پاره تن اکبر گلگون بدن اکبر
اکبر ای اکبر
شیرازه ی مولا گشتی اربا اربا
در کرببلا کردی جان خود را اهدا
دردشت و هامون درمیان خون
دیده زجهان بستی پشتم راشکستی
اکبر ای اکبر
ازغصه جان برلب بابا بنگر زینب
روز عمه گشته تیره مانند شب
کرده نظاره جسم صد پاره
ای کشته ی آگاه سرباز ثارالله
اکبر ای اکبر
اکبر اکبر اکبر ماه شب تارم
اکبر اکبر اکبر از دنیا بی زارم
دلغمین هستم رفتی از دستم
داغت نقش سینه شد ماه مدینه
اکبر ای اکبر ماه ام لیلا ای زاده ی زهرا
بابا مانده تنها دربین دشمن ها
پاره پاره تن بین توحال من
علی علی الدنیا از بعدک العفا
اکبر ای اکبر
بسبک مرحوم مؤذن زاده سروده شده
شعر: از سیدکمال میرصانعی ۹۵/۰۹/۲۹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه علی اکبرع
ای گل پرپرم شبه پیغمبرم
دست وپامیزنی پیش چشم ترم
وای علی اکبرم۴بار
جان لیلاعلی روح باباعلی
دربرمن شدی اربا ارباعلی
وای علی
غرق خون شدتنت فرق توشددوتا
میرسدازحرم بانک واویلتا
وای علی
ازحرم آمده عمه ی مضطرت
ترسم ازآنکه من جاندهم دربرت
وای علی
شعله داغ تو شد برافروخته
بانک العطشت هستیم سوخته
وای علی
زندگی بعدتو برپدربی ثمر
باب پیرت علی همره خودببر
وای علی
(عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم
#یوسف_رحیمی
▶️
دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غمهات کافیست
ز یادم میرود غمهای عالم
بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل
شود لبیک یارانت: اباالفضل
فرات خون شده چشمان عالم
بیا جان عموجانت اباالفضل
بیا تا قلب خسته جان بگیرد
بیا تا غصهها پایان پذیرد
بیاور با خودت مشک عمو را
بیا تا کودکی عطشان نمیرد
ببین از دست رفته، صبر و چاره
صدای مادری آید دوباره
شده لالایی اش: «برگرد آقا
به حق این گلوی پاره پاره»
بیا آرام کن چشم تری را
نگاه نیمه جان و پرپری را
شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک
بیا و پس بگیر انگشتری را
فدای اشکهای بیامانت
چه بارانیست امشب آسمانت
بیا ای التیام روی نیلی
بخوان از غصههای عمهجانت
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم
#یوسف_رحیمی
▶️
دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غمهات کافیست
ز یادم میرود غمهای عالم
بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل
شود لبیک یارانت: اباالفضل
فرات خون شده چشمان عالم
بیا جان عموجانت اباالفضل
بیا تا قلب خسته جان بگیرد
بیا تا غصهها پایان پذیرد
بیاور با خودت مشک عمو را
بیا تا کودکی عطشان نمیرد
ببین از دست رفته، صبر و چاره
صدای مادری آید دوباره
شده لالایی اش: «برگرد آقا
به حق این گلوی پاره پاره»
بیا آرام کن چشم تری را
نگاه نیمه جان و پرپری را
شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک
بیا و پس بگیر انگشتری را
فدای اشکهای بیامانت
چه بارانیست امشب آسمانت
بیا ای التیام روی نیلی
بخوان از غصههای عمهجانت
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
سزد ز مهر فلک خوبتر بخوانندش
قمر نه، رشک هزاران قمر بخوانندش
قسم به خون شهیدان حق روا باشد
که سیّدالشّهدای دگر بخوانندش
سزد به زمزم و کوثر همه دهان شویند
سپس به بحر ولایت گهر بخوانندش
اگر چه زادۀ امّ البنین بود عبّاس
رواست آنکه به زهرا پسر بخوانندش
به یک نگاه توان خلق را کند سلمان
ز راه صدق و ارادت اگر بخوانندش
چنانکه بود علی نفس مصطفی، زیباست
که نفس زادهء خیرالبشر بخوانندش
به یک نظر دهد از لطف حاجت همه را
اگر تمامی اهل نظر بخوانندش
به وصف منقبت او سروده ام بیتی
سزد که خلق به شام و سحر بخوانندش
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
سلام باد به چشم و به دست و بازویش
درود باد به ماه جمال دلجویش
ز معجز نبوی ارث میبرد چشمش
به ذوالفقار علی رفته تیغ ابرویش
کتاب عشق حسین است در خط و خالش
بهشت زینب کبراست گلشن رویش
خدا گواست که بوی حسین را می داد
چو می گذشت نسیم شب از سر کویش
ملقّب است به باب الحوایجی آری
بیا و دست گدایی دراز کن سویش
تمامی شهدا غبطه می برند به او
که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
چو دید تشنۀ لب های خشک او دریاست
به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست
که آب از چه نگردیدی از خجالت آب
تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست
قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم
که در تو عکس لب خشک سیّدالشّهداست
ز خون دیدۀ من روی موج خود بنویس
که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست
خدا گواست که با چشمهاى تر دیدم
سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست
درون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست
ز شیر خواره برایت پیام آوردم
پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟
صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو
که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
ز آب با جگر تشنه شست سقّا دست
کشید پا و نداد آخرش به دریا دست
وجود او سپر مشک بود و بیم نداشت
از اینکه چشم دهد یا که سر دهد یا دست
ز دست دادن خود بود آگه و می خواست
که عضو عضو وجودش شود سراپا دست
تمام هستی خود را به پای جانان ریخت
گذشت از سر و از چشم و تن، نه تنها دست
خدا گواست که بر پای دوست می افکند
اگر به پیکر مجروح داشت صدها دست
به یاری پسر فاطمه گذشت از جان
جدا شد از بدنش در حضور زهرا دست
دو دست خویش به راه عزیز زهرا داد
به شوق آنکه بگیرد ز خلق، فردا دست
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
گرفت تیر از آن نور چشم حیدر چشم
بگفت تیر دگر کو که هست دیگر چشم
مکن سکینه ز سقّا گله که آن مظلوم
به یاد تو عوض آب داشت خون در چشم
به تیر گفت بیا و به چشم من بنشین
که نیست جای تو ای پیک یار در هر چشم
دو دست دادم و در انتظار تیرم باز
که یا نهم به جگر یا به سینه یا بر چشم
تمام آرزویش دیدن برادر بود
نداشت حیف برای نگاه آخر چشم
به جسم أطهر او بس كه تیر و نیزه زدند
چنان زره بدنش شد ز پای تا سر چشم
سزد به حشر بخوانند این دو مصرع را
چو افکنند بر آن عارض منوّر چشم
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
مه سپهر وفا، آفتاب امّ بنین
حسین روی و علی صولت و حسن آیین
نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
وگرنه تیر به چشمش نمی زدند به کین
نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را
برون کشد به دو زانو ز دیدۀ خونین
چنان زدند به فرقش عمود در آن حال
که روی خاک به صورت فتاد از سر زین
فراریان نبردش تمام برگشتند
زدند بر تن او زخم از یسار و یمین
چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش
به خاک ریخت ورق های آن کتاب مبین
عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست
کنار پیکر او ناله زد به صورت حزین
دو چشم، چشمۀ اشک و دو چشم، چشمۀ خون
دو دست بر کمر اما دو دست نقش زمین
درود باد بر آن دست و چشم و پیشانی
که شد نثار برادر به راه یاری دین
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
رسید زخم زبس روی زخم بر بدنش
نبود فرق دگر بین جسم و پیرهنش
به آب تیغ فرو ماند آتش عطشش
به نوک تیر رفو گشت زخم های تنش
عزیز فاطمه را لحظه ای برادر خواند
که بود چشمۀ خون جاری از لب و دهنش
به کودکی چو زبان باز کرد گفت حسین
به وقت مرگ، برادر شد آخرین سخنش
گلی ز گلشن امّ البنین به خون غلطید
که بود عطر حسین و لطافت حسنش
چو لاله ای که بچینند و برگ برگ کنند
ز فرق تا به قدم پاره پاره شد بدنش
نمود غسل به خون و کفن نیاز نداشت
که خاک کرب و بلا شد به علقمه کفنش
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش